یکی از مسائل مهم در جوامع مختلف، به ویژه جامعه اسلامی، موضوع محیط زیست است. پیامبر رحمت(ص) از نوزاد حیوان وحشی تا تخم یک پرنده و جوجه تازه پای آنها را سفارش به مهربانی نمودند.
مقدمه
یکی از مسائل مهم در جوامع مختلف، به ویژه جامعه اسلامی، موضوع محیط زیست است. نباتات، حیوانات و آب هستند که اسلام برای آنها اهمیت فوق العاده ای قائل است. ضرورت این بحث زمانی چهارچندان می شود که اکنون غربیان مدعی آزادی مذاهب و غیره، نهایت جسارت را به این رسول رحمت روا می دارند؛ از طرفی هم کسی در این زمینه مشخص (حقوق حیوان ها از دیدگاه ایشان) تحقیق نکرده است.
این تحقیق پیشینه ندارد؛ هرچند به طور عام (نظر اسلام) تحقیقاتی شده است. اهمیت این بحث وقتی روشن می شود که انسان بداند رسولی که این قدر به حقوق حیوان اهمیت می دهد، آیا ممکن است که نسبت به حقوق بشر، بی توجه باشد؟! پیامبری که این اندازه نسبت به حیوانات و حیاتشان، حساس است و مدافع حقوق و حیاتشان، آیا ممکن است که به حیات انسان اهمیت ندهد؟! رسولی که این همه با حیوانات مهربان است، آیا ممکن است که با بشر به خشونت رفتار نماید؟ با پی گیری این موضوع، انسان به طور عملی می بیند که پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله، رسول رحمت برای جمیع جوامع است؛ حتی جوامع حیوانی.
مفاهیم حق، حقوق، تکلیف
«حقوق جمع حق؛ و حق، امری اعتباری است که برای کسی (لَه) بر دیگری (علیه) وضع می شود»؛ به عبارتی، امری اعتباری که به نفع یکی و بر ضرر دیگری وضع می شود. این حق ممکن است ریشه واقعی داشته یا نداشته باشد؛ یعنی در مفهوم آن ـ به منزله امری اعتباری و حقوقی ـ وجود یا نبود ریشه واقعی ملحوظ نیست.[1] حق لوازمی دارد که یکی از آشکارترین آنها «بهره وری» است.[2]
حق و تکلیف با هم رابطه تضایف و تلازم دارند؛ در نتیجه، حق و تکلیف متقابلاً جعل می شوند؛ یعنی هرجا حقی جعل می شود، حتما تکلیفی نیز جعل شده است و بالعکس؛ اما حق اختیاری، و تکلیف اجباری است[3]
در زبان فارسی، واژه «حقوق» در معانی مختلفی به کار می رود.[4] «حقوق» در اصطلاح دیگر، جمع «حق» است.[5] واژه حقوق در دو معنا به کار رفته است: نخست جمع «حق» و دوم مجموعه مقررات، احکام و باید و نبایدهایی که انسان باید درباره حیوان ها بدان عمل کند.
آشنایی با کلیات اخلاق حیوان ها در کتاب و سنت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله
الف) اشاره به سفارش کتاب خدا؛ قرآن کریم درباره حیوان ها
قرآن کریم در این زمینه آیه های بسیاری دارد که تنها به سه مورد اشاره می شود: ـ «هیچ جنبنده ای در زمین نیست و هیچ پرنده ای که با دو بال خود پرواز می کند، وجود ندارد؛ مگر اینکه امت هایی مانند شما هستند. ما هیچ چیز را در این کتاب فروگذار نکردیم؛ سپس همگی به سوی پرودگارشان محشور می شوند.»[6]ـ «چه بسیار جاندارانی که نمی توانند متحمل روزی خود شوند، خداست که آنها و شما را روزی می دهد و اوست شنوای دانا.»[7]
ـ «ـ شیطان می گوید ـ و آنان را گمراه می کنم و به آرزوها سرگرم می سازم و به آنان دستور می دهم که (اعمال خرافی انجام دهند و) گوش چهارپایان را بشکافند و آفرینشِ (پاک) خدایی را تغییر دهند؛ (و فطرت توحید را به شرک بیالایند)، و هرکس شیطان را به جای خدا، ولی خود برگزیند، زیان آشکاری کرده است.»[8]
در این سه آیه به سه نکته بسیار مهم اشاره شده است: نخست آنکه همه موجودات را دارای نظام اجتماعی برشمرده است؛ مانند انسان ها. البته با توجه به تفاوت هایی که در ذات انسان و حیوان هست، ساختار اجتماعی آنان نیز باهم فرق دارد؛ اما با وجود این فرق، حیوان ها نیز جوامع حیوانی دارند؛ دوم اینکه، روزی و رزق هر دو (انسان و حیوان) بر عهده خداوند می باشد؛ سوم اینکه مثله کردن را کاری شیطانی شمرده و از آن به خسارتی بزرگ تعبیر کرده است.
ب) جایگاه حیوانات در سنت
در مکتب اسلام، درباره دفاع از حیوانات و حمایت آنها نیز قوانین و مقرراتی وضع شده که بیانگر جامعیت این مکتب و مهرآمیز بودن آن است؛ به گونه ای که رعایت آن اخلاق و حقوق و توجه به موجودات زنده و غیرزنده را در هیچ حالی فراموش نکرده است.
در این مکتب، سفارش ها و رفتارهای اعجاب انگیزی درباره ترحم بر جانداران بیان شده است. ترحم بر حیوان موجب پاداش؛ و آزار و اذیتش، باعث عذاب آخرت است؛ به گونه ای که در کتاب های فقه و حدیث، فصل های مفصلی در این زمینه نگارش یافته است. برای نمونه، در ابتدا به طور کلی و در انتها نیز به گونه ای جزئی و تفصیلی به بیان آنها می پردازیم.
- بر صاحبان حیوانات لازم است که برای آنها وسایل زندگی و رفاه ـ مانند مسکن و آب و مواد غذایی ـ فراهم کنند و بر چهارپایان بیش از اندازه طاقت و توانِ آنها بار نگذارند و راه نبرند؛ یعنی با توجه به اندازه توان حیوانات از آنها استفاده کنند.
- در صورتی که چهارپایان بچه دارند، بر صاحبان آنها لازم است که تمام شیر آنها را ندوشند و به اندازه ای که برای بچه آنها کافی باشد، شیر در پستان باقی بگذارند.
- در صورتی که دوشیدن شیر برای حیوان ضرر داشته باشد، نباید شیر آن را بدوشند؛ مستحب است کسی که شیر حیوان را می دوشد، ناخن خود را کوتاه کند تا در موقع دوشیدن، برای حیوان ناراحتی ایجاد نکند.
- اگر کسی ـ در جایی که آب پیدا نمی شود ـ مقداری آب همراه دارد که اگر با آن وضو بگیرد، حیات یک حیوان بر اثر تشنگی به خطر می افتد، باید آن آب را به حیوان بدهد و آن را از مردن نجات دهد و برای نماز تیمم کند.
- مالک زنبور عسل باید امکانات و وسایل رفاهی را برای آن فراهم کند. در زمان برداشتن عسل نیز نباید تمام عسل را برای خودش بر دارد؛ بلکه باید به اندازه احتیاج آن حیوان، عسل در کندو باقی بگذارد؛ هرچند مستحب است که بیشتر از مقدار نیاز زنبور، برایش عسل باقی بگذارد.
- مالک کرم ابریشم باید نیازهای زندگی آن را تأمین، و غذایش (برگ توت) را به اندازه کافی فراهم آورد.
- در صورتی که مالک هر حیوانی به تأمین نیازهای آن اقدام نکند، بر حاکم لازم است که او را به این وظیفه اجبار کند؛ در صورتی که خود حاکم نتواند این کار را انجام دهد، باید افراد دیگر به این وظیفه اقدام، و حیات آن حیوان را حفظ کنند[9]
- آزار رساندن به هر جاندار حرام گوشتی منع شده است؛ چه رسد به قتل؛ مگر حیوان موذی، که براساس برخی روایت ها، آن نیز باید به روشی مناسب از بین برود.
- کشتن حلال گوشت جایز نیست؛ مگر برای خوردن؛ آن هم به نحوه خاصی که بیان خواهد شد.
- به بند کشیدن حیوانات و شکنجه آنها ممنوع است. همچنین تجاوز به حریم، اموال، بچه ها و تخریب خانه های آنها نیز نهی شده است.
- به متجاوز و خائن به حقوق حیوانات، اخطار و وعده عذاب و حسابرسی شدید در قیامت داده اند.
- کشتن حیوانات در برخی مکان ها و زمان ها (مانند حرم مکه و موسم حج برای محرم) ممنوع است؛ حتی برخی از حیوان های حلال گوشت؛ حتی برای شکننده یک تخم شترمرغ و قاتل یک کک، کفاره معین شده است.
- حمایت ازحیات حیوانات گمشده ونجات آنهاازمرگ.
- انداختن کالا به دریا برای حفظ حیوانات موجود در کشتی به منظور جلوگیری از غرق شدن آنها (حق حیات حیوان و حفظ آن).
- نداشتن جواز جداسازی قطعه های غصبی کشتی، در صورتی که این کار باعث غرق شدن کشتی حامل حیوانات شود (حق حیات حیوان و حفظ آن).
- نداشتن جواز جداسازی نخ های ترمیمی (بخیه) غصبی از بدن حیوان، در صورتی که این کار باعث مرگ یا آسیب دیدن آنها شود (حفظ سلامتی و بهداشت حیوان).
- لزوم پانسمان جراحت حیوان؛هرچند مواد مصرفی متعلق به دیگری (غصبی) باشد (حفظ سلامتی حیوان).
- لزوم رهایی حیوان از ظرف یا مکان دیگری (غصبی) که در آنجا گرفتار شده است؛ هرچند منجر به تخریب آنها شود (آزادی حیوان).
- لزوم تأمین علوفه، آب و سایر نیازمندی های حیوانی که در اختیار دیگری قرار دارد (ودیعه)؛ هرچند مالک حیوان با این کار مخالف باشد(حقوق اساسی حیوان).
- براساس قوانین و منابع حقوق اسلامی، رفتار جنایت آمیز درباره حیوانات موجب پرداخت دیه می شود (حق حیات حیوان). این مسئله نشانگر ارزشمندی جان و سلامت اعضای بدن حیوانات ـ حتی حیوانات نجس ـ و عدم جواز تجاوز به آنها در اسلام است.
- با اینکه ـ براساس احکام و قوانین اسلامی ـ سگ «نجس» است؛ اما قوانین حمایتی و حیاتی اسلام شامل آن نیز می شود و آسیب رساندن به انواع سگ ها، موجب پرداخت دیه است[10]
- نهی از آلوده کردن مأوی و محیط زیست؛ چه دریا و چه خشکی.
سفارش و دستورهای رسول رحمت در دفاع و حمایت از حیوان ها
سخنان و سفارش های مشترک و عام
دستور به مهربانی با حیوانات و گرامی داشتن آنها: پیامبر خاتم صلی الله علیه و آلهدرباره مدارا و مهربانی با حیوانات و نیز مراعات حال ضعیف شان هنگام سوار شدن و در مسیر حرکت، سفارش های عجیبی داشته اند؛ مانند: «خدا مدارا کردن را دوست دارد و بر انجام آن کمک می کند. پس هرگاه بر چهارپایان لاغر سوار شدید، آنها را در منزل هایشان (توقف گاه ها) فرود آورید. اگر زمین خشک و بی گیاه بود، با شتاب از آن بگذرید، و اگر سرزمین سرسبز و پرعلف بود، آنها در آنجا استراحت دهید!»[11]
براساس روایت دیگری، وقتی که از آن حضرت پرسیدند: ای رسول خدا! آیا حمایت از حیوان ها و مهربانی با آنها، ثوابی برای ما دارد، در جواب می فرمودند: «حمایت از هر جگر "تری" (سیراب کردن هر تشنه ای) پاداشی نزد خدا دارد»[12] طبق روایتی که ـ عده ای از قول عایشه و ـ حلبی آن را از قول فردی نامعلوم در غزوه تبوک نقل کرده اند، آن حضرت به طور ویژه اسبش را نوازش و تیمار می کرد.
راوی می گوید: از خانه بیرون آمدم، دیدم رسول خاتم صلی الله علیه و آله با لباس خود بر پشت اسبش می کشید و او را نوازش می داد. گفتم: پدر و مادرم فدایت ای رسول خدا! آیا با لباس خود پشت اسب را می نوازی؟ فرمود: آری ای عایشه. آیا نمی دانی شاید پروردگارم مرا به این کار فرمان داده باشد؟ ضمن اینکه من نزدیک هستم و فرشتگان در غبارزدایی از اسب و تیمار آن، مرا همراهی می کنند.
گفتم: ای رسول خدا! این کار را به من بسپارید تا کسی باشم که به این کار اقدام کرده است. فرمود: چنین نمی کنم. دوستم جبرئیل به من خبر داد که خدای تعالی در مقابل هر دانه ای که به او می دهم، برایم نیکی می نویسد. هیچ مسلمانی نیست که از اسبی در راه خدا حفاظت نماید؛ مگر اینکه در مقابل هر دانه ای که به او می دهد، نیکی دریافت می کند و گناهش پاک می شود[13]
نهی از «به جان هم انداختن» حیوانات: رسول خاتم صلی الله علیه و آله از به جانِ هم انداختن حیوان ها نیز نهی کرده است: «رسول خاتم صلی الله علیه و آله، از به جنگ انداختن حیوان ها نهی فرمودند؛ مگر سگ ها»[14] «خدای تعالی کسی را که حیوان ها را به جان هم می اندازد تا با هم بجنگند، لعن کرده است»[15]
وجوب فراهم آوردن آب و علف مورد نیاز حیوانات: رسول خاتم صلی الله علیه و آله در روایتی، حقوق شش گانه حیوانات را برشمرده است. بخشی از این روایت، درباره حق آب و علف حیوان می باشد: «بر مالک چهارپایان واجب است که به آنها آب و علف بدهد؛ به خاطر حرمت روح که در حیوان می باشد»[16]
نهی از زدن بر صورت حیوان و سوزاندن و داغ نهادن بر اعضایش: رسول رحمت از هر نوع شکنجه حیوان بسیار ناراحت می شدند و از این کار نهی می کردند: «از جمله حقوق حیوان بر صاحبش، این است که بر صورتش نزند؛ چون این حیوان نیز تسبیح و حمد خدای را می گوید»[17] پیامبر صلی الله علیه و آله از زدن و داغ نهادن بر صورت حیوانات نیز نهی کرده اند.
طبق روایت امیرالمؤمنین علیه السلام،رسول خاتم صلی الله علیه و آله فرمودند: «به صورت حیوان ها نزنید؛ چون هر موجودی، تسبیح گوی خداست. صورت آنها را داغ ننمایید؛ زیرا چه بسیارند مرکوب هایی که از راکبشان بهترند و بیش تر مطیع خدایند، و زیادتر از کسی که بر آنها سوار است، خدا را یاد می کنند»[18]
امام صادق از پدر بزرگوارش نقل کردند که نبی خاتم صلی الله علیه و آله از نشانه و داغ کردن صورت چهارپایان و نیز از زدن بر صورتشان نهی فرمودند؛ زیرا آنها تسبیح پروردگارشان را می گویند[19] رسول رحمت از آزار و شکنجه حیوان با آتش نهی کرد و فرمود: «هیچ کس نمی تواند که با آتش، حیوانی را شکنجه و عذاب نماید؛ مگر خدای متعال»[20]
نهی از نفرین و ناسزاگویی به حیوان: رسول خاتم صلی الله علیه و آله افزون بر آنکه به مدارا و مهربانی با حیوانات سفارش، و از آزارشان نهی می کردند، حتی از ناسزاگویی به آنها نیز نهی می فرمودند و در مقابل چنین ناسزاگویانی عکس العمل نشان داده، یا به آنان تذکر می داد و یا در صورت لزوم برخورد می کرد و با آنان راه نمی رفت.
در روایات آمده است: پیامبر صلی الله علیه و آله از بدگویی و ناسزا به خروس نهی می کرد و می فرمود: به خروس ناسزا نگویید؛ زیرا خروس ـ انسان را ـ برای نماز و دعا بیدار می کند.[21]
در روایت دیگری راوی چنین نقل می کند: در محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله به سفر رفته بودیم، در محلی توقف کرده تا دمی بیاساییم که کَک ها ما را اذیت کردند؛ به دلیل این اذیت شدن، به آنها ناسزا گفتیم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «آنها را لعن نکنید! زیرا کَک جنبنده خوبی بود؛ چون شما را برای یاد خدا از خواب بیدار کرد»[22]
انس بن مالک می گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «به قورباغه فحش ندهید!»[23] در روایتی نیز فرموده اند: «به شتر ناسزا ندهید»[24]؛ «به صورت حیوان ها نزنید و آنها را لعن ننمایید؛ چون خدای ـ عزوجل ـ بر لعن کننده حیوان ها لعن، و از خیر و رحمتش به دور می کند»[25]
پیامبر صلی الله علیه و آله از آزار و کشتن هر حیوان و جانداری نهی می کردند: «آفریده های خدا را شکنجه نکنید»[26]؛ گرچه زمانی که به رسم خرافی جاهلیت، در میان اعراب مرسوم بود که حیوانات را اذیت می کردند یا به نام «حبس البلایا» یا «ضرب الثور» می آزردند؛ اما این «نهی از آزار»، دستوری کلی و عمومی برای همه جانداران جهان است.[27]
لعن نمودن بر آزاردهندگان جسمی و جنسی حیوان ها: پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله درباره کسانی که حیوانات را مورد آزار جنسی قرار می دهند، می فرماید: «ملعون است، معلون است، کسی که حیوانی را مورد آزار جنسی قرار دهد؛ یعنی خیر و رحمت رحمان، شامل حال چنین فردی نمی شود»[28] همچنین از آن حضرت نقل شده است: «نفرین و لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر کسی که با حیوان نزدیکی کند و بر کسی که خودارضایی نماید»[29]
نهی از جفت انداختن حیوان های ناهمگون با یکدیگر: در روایتی درباره جفت انداختن جنسی دو نوع حیوان، برای تولد جنس ترکیبی جدیدی سؤال کردند که ایشان این کار را رد کردند: این مطلب می تواند برای محققان مسائل ژنتیکی قابل تأمل و دقت باشد.
به پیامیر خدا صلی الله علیه و آله، استری (قاطری) هدیه شد، از آن خوشش آمد و سوارش شد. گفتیم: ای رسول خدا! آیا الاغ را با مادیان جفت بیندازیم تا برای ما مانند این قاطر را بزاید. فرمودند: [نه]، این کار را کسانی انجام می دهند که آگاهی ندارند [30]
لعنت نمودن بر کسانی که اعضای بدن حیوان را می برند: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله افرادی را که اعضای حیوانات را قطع می کنند، لعن فرموده اند: «لعنت و نفرین و عذاب خدا بر کسی که حیوان را مُثله می کند»[31] [32]همچنین در روایتی دیگر فرمودند: «نفرین و لعنت و عذاب خدا بر کسی که چهارپایان را مُثله می کنند» اخته کردن اسب ها و حیوان ها[33] و نیز خروس ها و گوسفندان نهی کرده اند[34]
دستور به فراهم ساختن جای مناسب برای استراحت حیوان: پیامبر صلی الله علیه و آله درباره مکان استراحت گوسفند فرموده اند: «جایگاه و خوابگاه گوسفندها را تمیز کنید و گرد و خاک آنها را بزدایید؛ زیرا آنها از حیوان های بهشتی اند»[35] حضرت در روایت دیگری فرمودند: «خاکِ زیر پا و محل استراحت گوسفندان را عوض کنید؛ زیرا آنها از حیوان های بهشتی هستند»[36]
پیوند:حقوق حیوانات در سیره و سخن رسول رحمت- بخش دوم و پایانی
پی نوشت ها:
[1]مصباح، 1377، ص 24ـ25؛ مصباح، 1373، ص 161ـ163
[2]مصباح، 1377، ص 28ـ29
[3]همان، ص 30ـ31
[4]کاتوزیان، 1378، ص 13ـ14
[5]مصباح، 1377، ص 23ـ24
[6]انعام: 38
[7]عنکبوت: 60
[8]نساء: 119
[9]نوری طبرسی، 1348، ج 2، ص 55ـ56؛ اخوان، 1370
[10]نظری توکلی، 1387، ص 78ـ79؛ اخوان، 1370. 22.
[11]صدوق، 1410ق، ج 2، ص 189؛ مجلسی، 1403ق، ج 64، ص 213
[12]دمیری، بی تا، ج 2، ص 278؛ زبیدی شافعی، 1346ق، ج 2، ص 114
[13]ر.ک: ابن عساکر، 1415ق، ج 18، ص 244؛ متقی هندی، 1409ق، ج 4، ص 456، ح 11360؛ حلبی، 1400ق، ج 3، ص 431
[14]دمیری، بی تا، ج 1، ص 158؛ ج 2، ص 271؛ مجلسی، 1403ق، ج 64، ص 227؛ ناصف، 1406ق، ج 4، ص 351
[15]دمیری، بی تا، ج 2، ص 271
[16]مجلسی، 1403ق، ج 64، ص217
[17]صدوق، 1410ق، ج 2، ص 187؛ مجلسی، 1409ق، ج 22، ص 455
[18]عرب باغی، 1329، ص 48؛ متقی هندی، 1409ق، ج 9، ص 66و68؛ مجلسی، 1403ق، ج 64، ص 210و217
[19]قمی، 1414ق، ج 3، ص 12؛ مجلسی، 1403ق، ج 64، ص 228
[20]مجلسی، 1403ق، ج 64، ص 244
[21]صدوق، 1410ق، ج 4، ص 3؛ زبیدی شافعی، 1346ق، ج 4، ص 180؛ طبرسی، 1392ق، ص 425
[22]دمیری، بی تا، ج 2، ص 122
[23]مجلسی، 1403ق، ج 64، ص 48
[24]شریف رضی، 1422ق، ص 307ـ308؛ مجلسی، 1403ق، ج 64، ص 142
[25]صدوق، 1410ق، ج 2، ص 188
[26]متقی هندی، 1409ق، ج 9، ص 86
[27]همان، ج 15، ص 39؛ سیوطی، 1401ق، ج 2، ص 702؛ ج 6، ص 437
[28]حرعاملی، 1411ق، ج 20، ص 349؛ صدوق، 1403ق، ص 129
[29]متقی هندی، 1409ق، ج 16، ص 99
[30]ابن حبان، 1414ق، ج 10، ص 536؛ بیهقی، بی تا، ج 10، ص 23؛ ابن سعد، بی تا، ج 1، ص 491ـ492
[31]متقی هندی، 1409ق، ج 9، ص 66؛ ابن حجر عسقلانی، بی تا، ج 9، ص 554
[32]متقی هندی، 1409ق، ج 9، ص 67؛ ابن حجر عسقلانی، ج 9، ص 55
[33]متقی هندی، 1409ق، ج 9، ص 66
[34]دمیری، بی تا، ج 1، ص 345
[35]برقی، 1413ق، ص 485؛ مجلسی، 1403ق، ج 64، ص 150
[36]برقی، 1413ق، ج 2، ص 642؛ مجلسی، 1403ق، ج 61، ص 150