چکیده
یکی از مسائل مهمی که در زندگی زنان نقش مهمی دارد و اگر آن مسئله برای آنها به وجود نیاید افرادی مریض به حساب می آیند مسئله ی قاعدگی و رگل می باشد که در هر ماه زنان و دختران به آن مبتلا می شوند. در این مقاله بحث از این مسئله مهم و حیاتی زنان شده و زیانهای آمیزشی آن برای کسانی که در این دوره نزدیکی نمایند که از قرآن و پزشکی مباحثی را ارائه نموده ایم.
واژگان کلیدی
قاعدگی، حیض، فلسفه، احکام و زیانهای آمیزشی
مقدمه
در قرآن واژه ی یسئلونک بسیار آمده است و این واژه هر کدام پیرامون موضوع های مهمی می باشد که خداوند با پیامبرش در میان نهاده است. مثلاً می فرماید: «یسئلونک عن المحیض، یسئلونک عن الروح، یسئلونک عن الخمر والمیسر و ...» ای رسول خدا از تو درباره¬ی شراب و قمار می پرسند ، بگو: آن دو گناه بزرگ و سودهائی برای مردم دارد و گناهشان از سودشان بیشتر است. این مقاله پیرمون یکی از احکام زنان به نام حیض، رگل و یا قاعدگی است و آثار نزدیکی کردن در این زمان که هر فرقه ای برای خود عقیده ای دارد را بیان می فرماید مثلاً یک فرقه می گوید در این زمانی که زن مریض است اصلاً نباید سراغ زن رفت حتی نباید با او هم غذا شد و فرقه ی دیگری می گوید: باید با زن هم غذا، و هم حرف و حتی نزدیکی هم نمود و همه چیز را در این زمان حلال می داند ولی مسلمانان به پیروی از دین مقدس اسلام راه اعتدال و میانه روی را پیش گرفته اند و در این زمان با زنان هم غذا، هم حرف و حتی در بستر هم با هم می خوابند ولی نزدیکی نمی نمایند. که همان دخول باشد که در این زمان بر زنان حرام می باشد که اگر کسی در این زمان با زنش مجامعت نماید باید کفاره بپردازد که به احکام آن در آخر مقاله می پردازیم.
قاعدگی زنان از دیدگاه قرآن
وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْمَحیضِ قُلْ هُوَ أَذىً فَاعْتَزِلُوا النِّساءَ فِی الْمَحیضِ وَ لا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى یَطْهُرْنَ فَإِذا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرین.(1) ترجمه: و از تو، در باره خون حیض سؤال میکنند، بگو: «چیز زیانبار و آلودهای است؛ از اینرو در حالت قاعدگی، از آنان کنارهگیری کنید! و با آنها نزدیکی ننماید، تا پاک شوند! و هنگامی که پاک شدند، از طریقی که خدا به شما فرمان داده، با آنها آمیزش کنید! خداوند، توبهکنندگان را دوست دارد، و پاکان را (نیز) دوست دارد.
نکات ادبى آیه
1 ـ «محیض» مصدر میمى از حاض یحیض حیضاً به معناى خون غلیظى است که از زنها در ایام عادت ماهانه بیرون مى آید و اصل حیض در لغت به معناى سیلان و جریان است. توجه کنیم که در آیه کلمه «محیض» دو بار تکرار شده که اولى مصدر میمى است و دومى اسم زمان است و علت تکرار هم همین است. در معجم مقاییس اللغه ، آمده است که این واژه ، در اصل به معنى خارج شدن آب قرمز از درختى است به نام سمره ، (سپس به عادت ماهیانه زنان اطلاق شده است ) ولى در تفسیر فخر رازى آمده که حیض در اصل به معنى سیل است ، و لذا هنگامى که سیل جریان پیدا کند، گفته مى شود حاض السیل ، و حوض را نیز به همین مناسبت حوض مى گویند که آب به سوى آن جریان پیدا مى کند.ولى از گفته راغب در مفردات عکس این استفاده مى شود که این واژه در اصل به معنى همان خون عادت است (سپس به معانى دیگر اطلاق شده ).کلمه (محیض ) مانند کلمه (حیض ) مصدر (حاضت المراءة - تحیض ) است ، و معنایش جریان خون معروفى است که صفات مخصوصى دارد، و زنان حائض آن صفات را مى شناسند، و چون این مصدر مختص زنان است لذااسم فاعل آن را مذکر هم مى آورند، و مى گویند زن حائض ، همچنانکه مى گویند زن حامل .
2 ـ «اذى» به معناى رنج و آزار است چون زن در حال حیض در زحمت و آزاراست.و کلمه (اذى ) – به طوری که گفته اند - به معناى ضرراست ، لیکن این حرف قابل خدشه است ، چون اگر اذیت ضرر بود، باید صحیح باشد در مقابل نفع استعمال شود، همانطور که کلمه ضرر در مقابل کلمه نفع استعمال مى شود، و معلوم است که هیچ وقت به جاى دواى مضر نمى گوئیم : دواى موذى ، چون موذى یک معناى دیگرى غیر مضر را افاده مى کند و به همین جهت است که خداى تعالى فرموده : (لن یضروکم الا اءذى ).و اگر فرموده بود: (لن یضروکم الا ضررا) کلام فاسد مى شد، و نیز اگر کلمه (اذیت ) را به معناى ضرر بگیریم آنگاه در امثال آیه : (ان الذین یوذون اللّه و رسوله ) و آیه : (لم توذوننى و قد تعلمون انى رسول اللّه الیکم ) دچار اشکال مى شویم چون در اینگونه آیات کلمه (اذیت ) ظهورى در معناى ضرر ندارد، پس ظاهر این است که کلمه (اذى ) به معناى هر عارضه اى باشد براى چیزى که ملایم با طبع آن نباشد، که این معنا به وجهى منطبق با معناى ضرر نیز هست .و اینکه محیض را اذى خوانده ، به همان معنائى است که گفتیم ، چون خون حیض که به عادت زنان مربوط است ، از عمل خاصى حاصل مى شود که طبیعت زن در مزاج خون طبیعى زن انجام مى دهد، و مقدارى از خون طبیعى او را فاسد، و از حال طبیعى خارج نموده ، و به داخل رحم مى فرستد، تا بدین وسیله رحم را پاک کند، و یا اگر جنین در آن باشد، با آن خون جنین را غذا دهد، و یا اگر بچه بدنیا آمده ماده اصلى براى ساختن شیر جهت کودک را آماده سازد.و بنابر آن تفسیرى که کلمه (اذى ) را به معناى ضرر گرفتند، محیض را هم به معناى جمع شدن با زنان در حال حیض گرفته ، و در معناى آیه گفته اند: از تو مى پرسند آیا در چنین حالى جایز است با زنان جمع شد؟ جواب داده شده این عمل ضرر است ، و درست هم هست چون پزشکان گفته اند: طبیعت زن در حال حیض سرگرم پاک کردن رحم ، و آماده کردن آن براى حامله شدن است ، و جماع در این حال نظام این عمل را مختل مى سازد، و به نتیجه این عمل طبیعى یعنى به حمل (و به رحم زن ) صدمه مى زند.(2)
3 ـ «اعتزال» کناره گیرى و در اینجا کناره گیرى از همبستر شدن.
4 ـ «یطهرن» مضارع از طهر یطهر طهراً به معناى پاکى است و در اینجا به معناى قطع شدن خون حیض است و اگر «یطهّرن» با تشدید خوانده شود به معناى غسل کردن است.جمله یطهرن به گفته بسیارى از مفسران به معنى پاک شدن زنان از خون حیض است ، و اما جمله فاذا تطهرن را بسیارى به معنى غسل کردن گرفته اند، بنابراین طبق جمله اول ، به هنگام پاک شدن از خون ، آمیزش جنسى جایز است هر چند غسل نکرده باشد و طبق جمله دوم ، تا غسل نکند جایز نیست .
توضیح و تفسیر
و یسئلونک عن المحیض... : پرسش دیگرى که از سوى برخى از مسلمانان مطرح شده بود، پاسخ داده مى شود. پرسش درباره حیض و احکام آن است و پاسخى که داده مى شود شامل بیان یکى از آثار طبیعى حیض و حکم خاص آن است. مى دانیم که حیض خون غلیظى است که از زنها در ایام عادت ماهانه دفع مى شود و از نظر فقهاء شیعه کمترین مدت آن سه روز و بیشترین مدت آن ده روز است و اگر کمتر یا بیشتر باشد به آن استحاضه گفته مى شود که حکمش با حکم حیض فرق دارد و خون حیض و استحاضه غیر از خون نفاس است که از زنها در حال زایمان دفع مى شود.در پاسخ به سؤال از حیض، چنین اظهار مى دارد که حیض حالتى است که زن در آن حالت دچار ناراحتى و آزار و رنج است و بنابراین در این حالت باید آنها را به حال خود رها کرد و از همبستر شدن با آنها دورى نمود. اینکه مى فرماید: از زنها در حال حیض کناره گیرى کنید و به آنها نزدیک نشوید منظور همان پرهیز از همبستر شدن است به قرینه اینکه بلافاصله مى فرماید: وقتى پاک شدند از همانجا که خدا فرمان داده در آیید یعنى با آنها همبستر شوید.این حکم اسلامى حد وسط میان یهود و نصارى است یهودیها و همچنین اعراب جاهلى در حال حیض به کلى از زنها فاصله مى گرفتند و با آنها غذا نمى خورند و در یک اطاق نمى خوابیدند و هر گونه تماسى را با آنها قطع مى کردند و مانند یک مریض جذامى محل خواب و ظرفهاى آنها را جدا مى کردند. در مقابل آنها نصارى هیچ عکس العملى نشان نمى دادند و حتى در حال حیض با زنها همبستر مى شدند. این افراط و تفریطها به ضرر زنها بود کار یهود توهین به زنها و کار نصارى اذیت کردن به آنها بود. اسلام حدّ وسط را برگزید و تنها همبستر شدن با زنها را ممنوع کرد که در حال حیض هم موجب رنج و اذیت زنها و هم باعث کثیف شدن خود آنها مى شد و از این گذشته رحم زن در حال حیض نوعى شستشو مى شود و با دفع خونهاى کثیف، آماده براى حاملگى مى شود و همبستر شدن در این حال علاوه بر کثافت ظاهرى ممکن است به کارهاى طبیعى رحم و فعالیتهاى آن آسیب برساند و موجب بیمارى زن شود.این حکم تا وقتى ادامه دارد که زنها پاک شوند ولى باید دید که منظور از پاک شدن آنها چیست؟ آیا منظور قطع خون حیض است یا منظور انجام غسل حیض است؟ اگر کلمه «یطّهّرن» را بدون تشدید بخوانیم همانگونه که در قرائت معمول قرآن آمده است، منظور از آن قطع خون حیض است و چون خون قطع شد اگر چه غسل نکرده باشد ممنوعیت برداشته مى شود ولى اگر این کلمه را «یطّهّرن» با تشدید بخوانیم، منظور انجام غسل است و تا غسل حیض را انجام نداده ممنوعیت باقى است. و این قرائتها هر دو متواتر است و لذا میان فقهاء در این مسأله اختلاف نظر وجود دارد ولى به نظر مى رسد که وجه دوم موافق با احتیاط است و ضمناً در جمله بعدى آیه آمده است: «فاذاتطهرن» که جواز همبستر شدن را به «تطهر» یعنى همان غسل کردن تعلیق نموده است.پس از حصول پاکى از حیض ، آیه فرمان مى دهد از آنجا که خدا دستور داده در آیید یعنى در همبستر شدن با زنها موازین شرعى را رعایت کنید و تنها در فکر اطفاء شهوت نباشید. در پایان مى فرماید: خداوند بسیار توبه کنندگان و پاکیزگان را دوست مى دارد. اشاره به اینکه اگر در اثر طغیان شهوت در حال حیض با زنان خود همبستر شدید و مرتکب این معصیت شدید از این عمل توبه کنید و خود را از آلودگیهاى ظاهرى و باطنى پاک نمایید که خدا توبه کنندگان و پاکان را دوست مى دارد.(3)
زیانهای آمیزشی در حال حیض
قاعدگی، همان خون است که قرآن ، آن را اذى (چیز آلوده یا زیان آور) معرفى کرده است ، و در حقیقت این جمله ، فلسفه حکم اجتناب از آمیزش جنسى زنان را در حالت قاعدگى که در جمله بعد آمده است بیان مى کند، زیرا آمیزش در چنین حالتى ، علاوه بر اینکه تنفرآور است ، زیانهاى بسیارى به بار مى آورد که طب امروز نیز آن را اثبات کرده ، از جمله احتمال عقیم شدن مرد و زن ، و ایجاد یک محیط مساعد براى پرورش میکرب بیماریهاى آمیزشى (مانند سفلیس و سوزاک ) و نیز التهاب اعضاء تناسلى زن و وارد شدن خون آلوده به داخل عضو تناسلى مرد و غیر اینها که در کتب طب آمده است ، لذا پزشکان ، آمیزش جنسى با چنین زنانى را ممنوع اعلام مى کنند.(4)
پزشکی قاعدگی
سنندرم پیش از قاعدگی مشکلی که جدی گرفته نمی شود
مسائل بهداشتی زنان ارتباط تنگاتنگی با سلامت و احساس آرامش در خانواده و به تبع آن در جامعه دارد. سیکل ماهانه یکی از مسائل مهم زنان در دوران باروری است که روحیات و مسائل بهداشتی آنها به شدت به آن وابسته است. زنان در طول باروری خود حدود 420 سیکل ماهانه را تجربه می کنند. از هر 3 زن 2 نفر قبل از شروع عادت ماهانه دچا رمشکلات جسمی و روحی می شوند که در فعالیت های اجتماعی آنها وقفه ایجاد می کند. بیش از 200 علامت برای این سندرم شناخته شده است که از جمله این علایم می توان به سر درد، کمردرد، ورم، آکنه، بدگمانی، خشونت، زودرنجی، کاهش اعتماد به نفس و حتی در موارد شدید اقدام به خودکشی را نام برد. نتایج مطالعات انجام گرفته در ایران نشان می دهد کاهش کارایی و لذت نبردن از فعالیت های اجتمای از جمله عواملی هستند که بیشترین تداخل ار با عملکرد فردی- اجتماعی ایجاد می کنند. این در حالی است که بسیاری از بانوان در کشور ما این سندرم را طبیعی می دانند. اگر شما نیز مبتلا به PMS هستیى دانستن این موضوع که بسیاری از زنان مانند شما به این اختلال میتلا هستند و مشکل یک نقص به مشار نمی رود می تواند شما را امیدوارتر کند. هنوز علت این مشکل به درستی مشخص نیست اما بر هم خوردن تعادل بین هورمون های جنسی زنانه و کمبود برخی مواد مغذی از جمله دلایلی هستند که تاکنون شناخته شده اند. دکتر معصومه خیرخواه عضو هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، در گفتگو با خبرنگار بهداشت و درمان ایسنا برخورداری از برنامه ورزشی مناسب، رژیم غذایی کم نمک و کم کافئین، استفاده از ترکیبات گیاهان دارویی مانند گل پامچال، رزماری، ملاس و تخم کتان، دریافت مکمل های حاوی ویتامین B6 و E را در بهبود علائم آزاردهنده سندرم پیش از قاعدگی مؤثر دانسته و می گوید: ترجیحاً افراد مبتلا به این نوع علائم بهتر است به منظور رد سایر بیماری هایی که دارای علائم مشابه هستند با پزشک خود مشاوره کنند. ( مجله عصر پزشکی/ ص 6)
تجربه ای برای هر ماه (اولین خون ریزی ماهانه)
اولین خون ریزی ماهانه، آغاز دوره جدیدی از زندگی یک دختر نوجوان است. آنچه در ظاهر رخ می دهد، نمایانگر دنیایی از تحولات در درون بدن اوست. در دوران جنینی یک جفت تخمدان با تعداد معینی فولیکول (کیسه هایی که تخمک در آنها تولید می شود) در بدن جنین تشکیل می شود. تعداد این فولیکول ها در دوران پس از تولد ثابت است و در هر سیکل ماهانه یک یا چند تا از این فولیکول ها آزاد و برای بارور شدن آماده می شوند. درون فولیکول ها سلول های اووسیت قرار دارند که تخمک های یک زن را تشکیل می دهند. در روز اول هر سیکل 28 روزه با تخریب دیواره داخلی رحم و عروق خونی، خونریزی آغاز و از ضخامت این لایه کاسته می شود. این کاهش ضخامت تا حوالی روز دهم ادامه دارد و سپس به تدریج ضخامت دیواره افزایش می یابد. پروژسترون هورمونی است که کاهش آن در انتهای هر دوره، تخریب دیواره رحم و خونریزی مجدد را سبب می شود. ورمون استروژن نیز با افزایش ناگهانی در میانه دوره ماهانه، موجب افزایش میزان هورمون لوتئینی کننده (LH) می شود. به واسطه این هورمون و افزایش پروژسترون، دیواره رحم به بالاترین حد رشد خود می رسد و اگر در این دوران تخمک با اسپرم لقاح پیدا کند، این دیواره با عروق خونی فراوانی که پیدا کرده است جایگاه مناسبی برای پذیرش جنین و تغذیه آن خواهد بود. در غیر این صورت تغییرات هورمونی موجب تخریب دیواره رحم و آغاز مجدد دوره می شود. ( مجله عصر پزشکی/ ص 6)
منشا پیدایش رگل
منشا پیدایش خون حیض ، مربوط به احتقان و پر خون شدن عروق رحم ، سپس پوسته پوسته شدن مخاط آن ، و جریان خونهاى موجود است ، ترشح خون مزبور، ابتداء نامنظم و بى رنگ است ، ولى بزودى سرخ رنگ و منظم مى شود و در اواخر کار بار دیگر کم رنگ و نامرتب مى گردد.اصولا خونى که هنگام عادت ماهیانه دفع مى شود، خونى است که هر ماه در عروق داخلى رحم ، براى تغذیه جنین احتمالى جمع مى گردد، زیرا میدانیم رحم زن در هر ماه تولید یک تخمک مى کند، و مقارن آن عروق داخلى رحم به عنوان آماده باش براى تغذیه نطفه مملو از خون مى شود، اگر در این موقع که تخمک وارد رحم مى شود، اسپرم که نطفه مرد است در آنجا موجود باشد، تشکیل نطفه و جنین مى دهد و خونهاى موجود در عروق رحم صرف تغذیه آن مى شود، در غیر این صورت ، بر اثر پوسته پوسته شدن مخاط رحم ، و شکافتن جدار رگها، خون موجود خارج مى شود و این همان خون حیض است ، و از اینجا دلیل دیگرى براى ممنوع بودن آمیزش جنسى در این حال به دست مى آید، زیرا رحم زن در موقع تخلیه این خونها هیچ گونه آمادگى طبیعى براى پذیرش نطفه ندارد و لذا از آن صدمه مى بیند.
دستور عادلانه اسلام در مورد عادت ماهیانه زنان
اقوام پیشین در مورد زنان در عادت ماهیانه عقائد مختلفى داشتند: یهود فوق العاده سخت گیرى مى کردند و در این ایام به کلى از زنان در همه چیز جدا مى شدند، در خوردن و آشامیدن و مجلس و بستر، و در تورات کنونى احکام شدیدى در این باره دیده مى شود.و به عکس آنها مسیحیان هیچ گونه محدودیت و ممنوعیتى براى خود، در برخورد با زنان ، در این ایام قائل نبودند، و اما بت پرستان عرب ، دستور و سنت خاصى نزد آنها در این زمینه یافت نمى شد، ولى ساکنان مدینه و اطراف آن ، بعضى از آداب یهود را در این زمینه اقتباس کرده بودند، و در معاشرت با زنان در حال حیض ، سختگیریهایى داشتند، در حالى که سایر عرب چنین نبودند، و حتى شاید آمیزش جنسى را در این حال جالب مى دانستند و معتقد بودند اگر فرزندى نصیب آنها شود بسیار خونریز خواهد بود، و این از صفات بارز و مطلوب ، نزد اعراب بادیه نشین خونریز بود.ذکر طهارت و توبه در کنار یکدیگر در آیات فوق ممکن است اشاره به این باشد که طهارت ، مربوط به پاکیزگى ظاهر، و توبه اشاره به پاکیزگى باطن است .این احتمال نیز وجود دارد که طهارت در اینجا به معنى آلوده نشدن به گناه بوده باشد یعنى خداوند، هم کسانى را که آلوده به گناه نشده اند دوست دارد و هم کسانى که بعد از آلودگى توبه کنند، و در زمره پاکان در آیند.ضمنا اشاره به مساله توبه در اینجا ممکن است ناظر به این باشد که بعضى بر اثر فشار غریزه جنسى نمى توانستند خویشتن دارى کنند و بر خلاف امر خدا به گناه آلوده مى شدند، سپس از عمل خود نادم شده و ناراحت مى گشتند، براى اینکه راه بازگشت را به روى خود بسته نبینند و از رحمت حق مایوس نشوند، طریق توبه را به آنها نشان مى دهد.(5)زنان در هر ماه به مدت حد اقل سه روز و حد اکثر ده روز قاعده مى شوند و آن عبارت از خونى است که با اوصاف خاصى که در کتب فقه آمده از رحم زن خارج مى گردد، زن را در چنین حال حائض و آن خون را خون حیض مى گویند، آیین کنونى یهود و نصارا احکام ضد یکدیگر در مورد آمیزش مردان با چنین زنانى دارند که براى هر کس حالت استفهام ایجاد مى نمایدجمعى از یهود مى گویند معاشرت مردان با اینگونه زنان مطلقا حرام است هر چند که به صورت غذا خوردن سر یک سفره و یا زندگى در یک اطاق باشد مثلا مى گویند جائى که زن حائض بنشیند مرد نباید بنشیند، اگر نشست باید لباس خود را بشوید و الا نجس است ، و نیز اگر در رختخواب او بخوابد لباس و بدن را باید شستشو دهد، بطور خلاصه زن را در این مدت یک موجود ناپاک و لازم الاجتناب مى دانند.در مقابل این گروه نصارا هستند که مى گویند: هیچ گونه فرقى میان حالت حیض زنان و غیر حیض نیست ، همه گونه معاشرت حتى آمیزش جنسى با آنان بى مانع است !مشرکین عرب به خصوص آنها که در مدینه زندگى مى کردند، کم و بیش به خلق و خوى یهود انس گرفته بودند و با زنان حائض مانند یهود رفتار مى کردند و در زمان عادت ماهیانه از آنها جدا مى شدند، همین اختلاف در آیین و افراط و تفریطهاى غیر قابل گذشت سبب شد که بعضى از مسلمانان از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) در این باره سئوال کنند، در پاسخ آنان این آیه نازل شد.
روایات پیرامون قاعدگی (رگل، حیض)
علت پیدایش حیض در زنان
حضرت ابوجعفر علیه السلام فرمودند: دختران پیامبران صلوات الله علیهم اجمعین حیض نمی بینند، زیرا حیض عفونت و مؤاخذه می باشد و اولین زنی که حیض دید ساره می باشد.(6) حضرت زهرا سلام الله علیها خون حیض نمی دیداز حضرت علی علیه السلام نقل شده که فرمود: از حضرت سول سئوال شد که بتول چیست؟ ما از شما ای رسول خدا شنیدیم که فرموده اید: مریم بتول است و فاطمه بتول است.حضرت پاسخ داد: بتول به آن زنی گفته می شود که هیچ گاه خونی نبیند، یعنی حیض نشود زیرا حیض شدن در دختران پیامبر مکروه و ناپسند است.(7) حضرت باقر علیه السلام از پدران بزرگوارش نقل می فرماید: فاطمه دختر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از آن جهت «طاهره» نامیده شد که از هر پلیدی و ناپاکی برکنار و از هر آلودگی پاک بود. او هیچ گاه خون حیض و نفاس ندید.(8) نظر صدر المتالهین و علامه شعرانی درباره ی علت این ویژگی و کیفیت آن چنین می توان گفت: خداوند در عالم طبیعت سنتّها و قوانینی بر طبق نظام علّی، علت و معلولی و اسباب و شرایطی دارد، همان گونه که حضرت صادق علیه السلام فرموده است:«ابی الله ان یجری الاشیاء الا باسباب، فجعل لکل شیء سببا»خداوند از این که کارها از غیر طریق اسباب اجرا شود، اباء و امتناع داد و برای هر چیزی سببی قرار داده است.صدرالمتالهین گوید: این مساله ای مهم است که مهمتر از آن وجود ندارد، زیرا مساله علیت اساس و پایه ی تمامی علوم است و علم توحید، خداشناسی، معاد، رسالت، امامت، روانشناسی و دیگر علوم قبل و بعد از آن، علم تهذیب اخلاق و علوم سیاسی و دیگر علوم، مبتنی بر این اساس است و با انکار این اصل و ممکن دانستن اراده ی جزاف- چنان که بیشتر اهل سنت بدان معتقدند-(9) تمامی پایه های علم و یقین منهدم می شود.علامه شعرانی در توضیح این گفتار ملاصدرا چنین گوید: اگر علیت از بین برود طبیب علت بیماری مریض را نمی داند، راه درمان او را تشخیص نخواهد داد و پزشکی به کلی از بین می رود، کشاورز نخواهد دانست که آبیاری و تابش خورشید علت رویش گیاهان است و امر کشاورزی باطل و بیهوده می گردد و دیگر نمی داند که چه باید بکند، صنعتگران نمی دانند که آیا ذوب شدن فلزات بر اثر حرارت است یا علتی دیگر دارد و خواه و ناخواه امور صنعت از بین می رود. و همچنین علم دین، زیرا هیچ کس نمی داند که نماز و زکات ودیگر دستورات دینی اسباب و عوامل سعادت اخروی می باشند و نمی داند که علت ارسال پیامبران و تعیین امامان و دیگر مسائل اعتقادی لطف پروردگار است... (10)بنابراین، لازم است برای هر رویداد مادی علت و عاملی باشد، همانطور که در هر جا آتش سوزی ببینیم ، بدون شک و تردید حکم می کنیم که آتشی و یا اصطکاکی و یا عاملی وجود داشته است. همچنین می دانیم که زاد و ولد، به جز راه انتقال نطفه ی مرد به رحم زن ( از جمله تلقیح نطفه ی مرد و زن در خارج رحم به صورت مصنوعی) و سیر تکاملی آن تا وقتی که به صورت جنینی در آید ، ممکن نیست و می بایست زوج و زوجه ی جوان دارای اعتدال مزاج باشند، شوهر پیرمردی فرتوت و زن نیز پیره زنی از کارافتاده نباشد که از فرط زمین گیر شده باشد و یا اینکه یائسه و نازا باشد و همچنین دیگر شرائط لازمه ... آری نظام علیت و معلولیت، سببیت و مسببیت قانونی فراگیر در تمامی ممکنات است، اما نه بدان گونه که دست قانونگذار را بسته باشد و از دخالت و تصرف در ملک خویش به گونه ای دیگر بازش داشته باشد، چنانکه قرآن مجید در پاسخ به قوم یهود می گوید: بلکه دستهای خداوند متعال باز و گشوده است و به هرگونه که بخواهد دخالت کرده اشیاء را دگرگون می سازد. و همان قانون عام و فراگیر، تحت قدرت قاهره و اراده ی مسلط او خاضع و سرسپرده است، چنانکه این مطلب از فرمایش مولایمان حضرت علی بن الحسین علیهما السلام استفاده می شود و در آنجا که فرمود:« ذلت لقدرتک الصعاب و تسبب بلطفک الاسباب»(11)یا اینکه در برخی از دعاهای دیگر آمده است:« یا مسبب الاسباب من غیر سبب»و همچنین در قرآن مجید داستانها و حکایات و رویدادهایی نقل شده که بر طبق جریان عادی و مشهور طبیعت و بر طبق نظام علت و معلولی نیست، مانند حامله شدن حضرت مریم سلام الله علیها در حالی که دست هیچ انسانی به او نرسیده بود و یا همانند حامله شدن ساره به اسحاق علیه السلام زمانی که پیر و از کار افتاده بود، و یا باردار شدن زن زکریا علیه السلام به یحیی علیه السلام با اینکه یائسه شده بود و نمونه هایی دیگر از این قبیل معجزات و خوارق عادات که قرآن مجید برای عده ای از پیامبران بزرگ اثبات میکند، مانند معجزات حضرت نوح، هود، صالح، ابراهیم، لوط، داوود، سلیمان، موسی و عیسی و حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، که همه آنها امور خارق العاده و بر خلاف جریان معمولی طبیعت بودند. (12)با توجه به این گفتار برای خوانندگان گرامی بطلان این سخن ثابت می شود که گفته اند: حیض در زنان از لوازم خلقت است و نبود آن در یک زن نقصانی در خلقت او به شمار می آید و عادت ماهانه نشانه و سببی است برای زایمان و باردار بودن، زیرا می گوئیم: خروج از تنگاهای طبیعت نقص شمرده نمی شود، بلکه چه بسا خود کرامتی محسوب شود. به علاوه ، خون حیض خود نوعی آلودگی و نجاست است و خداوند آن را موجب آزار و اذیت دانسته چنانکه می فرماید:« قل هو اذی» (13) که ناپاکی و آلودگی آن موجب آزار است، زیرا زنان به هنگام بروز عادت ماهانه دچار خجالت و سرافکندگی می شوند و خوششان نمی آید که به همه کس، هر چند نزدیکترین افراد فامیل باشد، گفته شود. گاهی هم ضعف و سستی در آنها به وجود می آید و به همین جهت در این ایام نماز و روزه از آنها ساقط می شود و ایستادن وتوقف در مساجد بر آنها حرام می گردد و دیگر احکامی که در کتب فقهی ذکر شده، تا جایی که گفته شده در آن دوران از ایمانشان کاسته شده و «ناقصه الایمان» می شوند، چنانکه حضرت علی علیه السلام این مطلب را فرموده اند: « نقصان ایمان آنان به خاطر رفع تکلیف نماز و روزه در ایام عادت ماهانه شان می باشد» (14)بنابراین، خداوند متعال بر بانوی جهان حضرت فاطمه سلام الله علیها تفضل کرده و او را کرامت بخشیده است که بتواند بدون دیدن خون حیض مبتلا شدن به عادت ماهانه به طور کامل و صحیح زایمان کند واین خود فضیلتی والا و پاکی فوق العاده ای در ذات پاک آن حضرت که سلام و درود خداوند بر او باد بوده است و خود نشان از آن دارد که خداوند متعال راضی نشده است که آن حضرت، که بانوی زنان جهان از اولین و آخرین است، به این پلیدی و یا دیگر ناپاکیهای ظاهری و باطنی آلوده باشد، همان گونه که درباره ی آن حضرت فرمود: « انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً» (15)و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله نقل شده است که به عایشه فرمود: ای حمیرا، فاطمه مانند دیگر زنان آدمیزاد نیست. او مانند دیگران معلول و بیمار نمی شود. (16)روایات درباره حضرت زهرا سلام الله علیها که خون حیض و نفاس نمی دیدند بسیار است ما به همین ها بسنده می نماییم).کسانی که خواهان تفصیل بیشتری در این مورد هستند می توانند به کتاب « الامام علی بن ابی طالب»، اثر آیت الله شیخ احمد رحمانی همدانی در بحث آیه ی تطهیر مراجعه کنند.
حیض نجاست و پلیدی در زنهاست
حضرت ابوجعفر محمد بن علی علیهما السلام فرمودند:حیض نجاست و پلیدی است که حق تعالی در زنان قرار داده، سپس فرمودند: در زمان حضرت نوح علیه السلام زنان در هر سال یک بار حیض می دیدند تا اینکه جماعتی از زنان که تعدادشان هفتصد نفر بود از حجاب بیرون آمدند و رها و آزاد گشته، لباسهای سرخ پوشیده و خود را زینت کرده و معطر ساختند و سپس در بلاد و شهرها پراکنده شدند، با مردان همنشین شده و در اعیاد با آنها همراه بوده و در صفوف آنها در آمده و کاملاً با مردان آمیزش پیدا نمودند در چنین وقتی حق تعالی آنها را مبتلا ساخت به دیدن حیض در هر سال، خون حیض این زنان از آنها جاری گشت لذا مجبور شدند که از بین مردان خارج شوند، همان طوری که ذکر شد ایشان در هر ماه یک بار حیض می دیدند حضرت فرمودند: خداوند تبارک و تعالی ایشان را مشغول به حیض و کثرت شهوتشان فرمود و سایر زنان که عمل ایشان را انجام نداده بودند در هر سال یک بار حیض می شدند، سپس حضرت فرمودند:پسران آن زنان که در هر ماه حیض می شدند با دختران این زنان که سالی یک مرتبه به آن مبتلا می گردیدند ازدواج نموده و بدین ترتیب بین طائفه امتزاج برقرار گردید و دخترانی که از این وصلت و ازدواج متولد شدند جملگی در هر ماه یک بار حیض می دیدند باری فرزندان زنانی که در هر ماه یک بار حیض می شدند زیاد گردیدند و جهتش آن بود که حیض آنها مستقیم و متعادل بود و در مقابل زنانی که در هر سال یک بار حائض می شدند چون مبتلا به فساد خون بودند فرزندانشان کم بود و از این رو نسل آن زنان زیاد و نسل اینها اندک گردید.(17)
سر این که جایز نیست زن حائض خضاب کند
ابوبکر حضرمی می گوید از حضرت ابی عبدالله علیه السلام پرسیدم: آیا زن حائض خضاب بکند؟حضرت فرمودند: خیر زیرا از شیطان بر او خوف و هراس می باشد.(18)
سر اینکه زن حامل حیض نمی شود
حضرت ابی عبدالله علیه السلام فرمودند: سلمان (رحمه الله علیه) از حضرت علی علیه السلام راجع به روزی فرزند مادامی که در شکم مادرش هست پرسید؟حضرت فرمودند: خداوند تبارک و تعالی خون حیض را حبس کرد پس آن را رزق و روزی فرزند در شکم مادر قرار داد. (19)
سر این که جایز نیست جنب و حائض موقع تلقین میت حاضر باشند
امام صادق علیه السلام فرمودند: زن حائض و شخص جنب هنگام تلقین میت حاضر نشوند زیرا فرشتگان که حضور دارند از این دو آزار و اذیت می شوند.(20) اسماعیل جعفی گوید : به امام باقر علیه السلام عرض کردم: مغیره گمان می کند که زن حائض همچنان که روزه اش را قضا می کند، نمازش را نیز باید قضا نماید؟حضرت فرمود: چه شده به او؟ خدای موفقش ننماید، همانا زن عمران گفت: « خدایا! آنچه در رحم دارم بر تو نذر کردم که «محرّر» ( و آزاد برای خدمت به خانه ی تو) باشد» و آنکه به مسجد نذر شده هرگز از آن خارج نمی شود، چون او مریم را زائید. گفت: «خدایا من او را دختر آوردم... و پسر همانند دختر نیست».و چون زائید او را به مسجد برد، و چون به سن زنها رسید و زن شد از مسجد بیرون برده شد، پس او چه وقت پیدا می کرد تا نمازهایش را قضا نماید، و حال آن که همه ی عمرش در مسجد بود؟(21)
عذاب زنی که وقتی پاک شد غسل ننماید
در ضمن حدیث طولانی به هنگامی که رسول خدا در شب معراج زنانی را مشاهده فرمود که به انواع عذابها گرفتار شده بودند، حضرت فاطمه سلام الله علیها عرض کرد: ای حبیب من و ای نور چشم من مگر کار و رفتار این زنها چه بود که خداوند این گونه عذابها را بر آنها مقرر داشت؟ رسول خدا فرمود: ... و آن کسی که دست و پایش به هم بسته شده بود و مارها و عقربها بر او مسلط شده بوند، به خاطر آن بود که جامه هایش چرکین و وضو ساختنش با بدن نجس بود و از جنابت و حیض غسل نکرده و رعایت نظافت نمی نمود و نماز را سبک می شمرد.(22)
روزی فرزند در شکم مادر
سلمان فارسى- رحمه الله علیه- از امیر المؤمنین علیه السّلام پرسید در بارۀ روزى طفل در شکم مادرش، آن حضرت فرمود: همانا خداى تبارک و تعالى خون حیض را حبس میکند و آن را روزى او در شکم مادرش قرار می دهد.و زن آبستن هر گاه خون مشاهده کرد نماز را ترک می کند چه بسا اتفاق مىافتد که زن باردار خون دفع می کند و آن زمانى است که خون بسیار و سرخ رنگ می بیند و اگر خونى که دیده کم و زرد رنگ باشد باید نماز خود را بخواند و جز وضو چیز دیگرى بر او واجب نیست، و زن حائض هنگامى که پاک شد قضاى روزه بگردن اوست ولى قضاى نماز بر او لازم نیست و در این امر دو علّت وجود دارد یکى اینکه: مردم بدانند سنّت مورد قیاس واقع نمیشود، و دیگر اینکه: روزه تنها یکماه در سال است ولى نماز در هر شبانه روز واجب است. به این جهت خداى عزّ و جلّ قضاى روزه را بر ایشان واجب ساخت و قضاى نماز را واجب نگردانید.و جایز نیست (کراهت شدید دارد) جنب و حائض بهنگام احتضار بر بالین محتضر حضور یابند زیرا فرشتگان با بودن آن دو مورد آزار واقع می شوند.و اشکالى ندارد که غسل او را انجام دهند و بر او نماز بخوانند، ولى درون قبر او نروند، پس اگر به ناچار بر بالین او حاضر بودند هنگام خروج جان از بدنش از آنجا بیرون بروند.(23)
مجامعت در حال حیض
حضرت محمد صلّى الله علیه و آله فرمود: هر کس با همسر خویش در حال حیض مجامعت نماید و فرزندش با بیمارى جذام یا برص و پیسى متولّد شود جز خود کسى را ملامت نکند.(24)
احکام حیض/ رساله آیت الله فاضل لنکرانی
حیض خونى است که غالباً در هر ماه چند روزى از رحم زنها خارج مى شود و زن را در موقع دیدن خون حیض، حائض مى گویند.
مسأله427 : خون حیض در بیشتر اوقات، غلیظ و گرم و رنگ آن سرخ مایل به سیاهى یا سرخ تیره است و با فشار و کمى سوزش بیرون مى آید.
مسأله428 : زنهاى سیّده بعد از تمام شدن شصت سال قمرى یائسه مى شوند یعنى خون حیض نمى بینند و زنهایى که سیّده نیستند، بعد از تمام شدن پنجاه سال قمرى یائسه مى شوند.
مسأله429 : خونى که دختر پیش از تمام شدن نه سال قمرى و زن بعد از یائسه شدن مى بیند حیض نیست.
مسأله430 : زن حامله و زنى که بچه شیر مى دهد، ممکن است حیض ببیند.
مسأله431 : دخترى که نمى داند نه سالش تمام شده یا نه اگر خونى ببیند که نشانه هاى حیض را نداشته باشد حیض نیست، بلکه حتى اگر نشانه هاى حیض را داشته باشد نمى شود گفت حیض است.
مسأله432 : زنى که شک دارد یائسه شده یا نه، اگر خونى ببیند و نداند حیض است یا نه باید بنا بگذارد که یائسه نشده است.
مسأله433 : مدت حیض کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نمى شود و اگر مختصرى هم از سه روز کمتر باشد، حیض نیست.
مسأله434 : باید سه روز اوّل حیض پشت سرهم باشد، پس اگر مثلاً دو روز خون ببیند و یک روز پاک شود و دوباره یک روز خون ببیند حیض نیست.
مسأله435 : لازم نیست در تمام سه روز خون بیرون بیاید، بلکه اگر در ابتدا، خون بیرون بیاید ولى بعداً در فرج خون باشد کافى است، و چنانچه در بین سه روز مختصرى پاک شود و مدت پاک شدن به قدرى کم باشد که بگویند در تمام سه روز در فرج خون بوده باز هم حیض است.
مسأله436 : لازم نیست شب اول و شب چهارم را خون ببیند ولى باید در شب دوم و سوم خون قطع نشود، پس اگر از طلوع آفتاب روز اول تا غروب روز سوم پشت سرهم خون بیاید، یا در وسطهاى روز اول شروع شود و در همان موقع از روز چهارم قطع شود و در شب دوم و سوم هم هیچ خون قطع نشود، حیض است.
مسأله437 : اگر سه روز پشت سر هم خون ببیند و پاک شود، چنانچه دوباره خون ببیند و روزهایى که خون دیده و در وسط پاک بوده روى هم از ده روز بیشتر نشود روزهائى هم که در وسط پاک بوده حیض است.
مسأله438 : اگر خونى ببیند که از سه روز بیشتر و از ده روز کمتر باشد و نداند خون دمل است یا خون حیض، چنانچه نداند دمل در طرف چپ است یا طرف راست در صورتى که ممکن باشد مقدارى پنبه داخل کند و بیرون آورد پس اگر خون از طرف چپ بیرون آید، خون حیض است و اگر از طرف راست بیرون آید خون دمل است.
مسأله439 : اگر خونى ببیند که از سه روز بیشتر و از ده روز کمتر باشد و نداند خون حیض است یا زخم، اگر قبلاً حیض بوده حیض و اگر پاک بوده پاک قرار دهد، و چنانچه نمى داند پاک بوده یا حیض همه چیزهایى را که بر حائض حرام است ترک کند و همه عبادتهایى که زن غیر حائض انجام مى دهد بجا آورد.
مسأله440 : اگر خونى ببیند و شک کند که خون حیض است یا نفاس، چنانچه شرایط حیض را داشته باشد، باید حیض قرار دهد.
مسأله441 : اگر خونى ببیند و نداند خون حیض است یا بکارت، باید خود را وارسى کند، یعنى مقدارى پنبه داخل فرج نماید و کمى صبر کند بعد بیرون آورد پس اگر اطراف آن آلوده باشد، خون بکارت است و اگر به همه آن رسیده، حیض است.
مسأله442 : اگر کمتر از سه روز خون ببیند و پاک شود و بعد از سه روز دوباره خون ببیند، و سه روز ادامه داشته باشد خون دوّم حیض است و خون اوّل حیض نیست.
احکام حائض
مسأله443 : چند چیز بر حائض حرام است:
اوّل: عبادتهایى که مانند نماز باید با وضو یا غسل یا تیمم بجا آورده شود، ولى بجا آوردن عبادتهایى که وضو و غسل و تیمم براى آنها لازم نیست، مانند نماز میّت، مانعى ندارد.
دوّم: تمام چیزهایى که بر جنب حرام است و در احکام جنابت گفته شد.
سوّم: جماع کردن در فرج، که هم براى مرد حرام است و هم براى زن، اگرچه به مقدار ختنه گاه داخل شود و منى هم بیرون نیاید بلکه احتیاط واجب آن است که مقدار کمتر از ختنه گاه را هم داخل نکند و وطى کردن در دُبُر زن حائض، اگر راضى باشد، کراهت شدیده دارد.
مسأله444 : جماع کردن در روزهایى هم که حیض زن قطعى نیست ولى شرعاً باید براى خود حیض قرار دهد حرام است. پس زنى که بیشتر از ده روز خون مى بیند و باید به دستورى که بعداً گفته مى شود روزهاى عادت خویشان خود را حیض قرار دهد، شوهرش نمى تواند در آن روزها با او نزدیکى نماید.
مسأله445 : اگر شماره روزهاى حیض زن به سه قسمت تقسیم شود و مرد در قسمت اوّل آن، با زن خود در قُبُل جماع کند، بنابر احتیاط واجب باید هیجده نخود طلا کفّاره به فقیر بدهد و اگر در قسمت دوّم جماع کند، نه نخود طلا و اگر در قسمت سوّم جماع کند، باید چهار نخود و نیم بدهد. مثلاً زنى که شش روز خون حیض مى بیند، اگر شوهرش در شب یا روز اوّل و دوّم با او جماع کند باید هیجده نخود طلا بدهد و در شب یا روز سوّم و چهارم نه نخود و در شب یا روز پنجم و ششم باید چهار نخود و نیم بدهد.
مسأله446 : وطى در دُبُر زن حائض، کفاره ندارد.
مسأله447 : اگر قیمت طلا در وقتى که جماع کرده با وقتى که مى خواهد به فقیر بدهد فرق کرده باشد، باید قیمت وقتى را که مى خواهد به فقیر بدهد حساب کنید.
مسأله448 : اگر کسى هم در قسمت اول و هم در قسمت دوم و هم در قسمت سوّم حیض، با زن خود جماع کند، باید هر سه کفاره را که روى هم سى و یک نخود و نیم مى شود بدهد.
مسأله449 : اگر انسان بعد از آن که در حال حیض جماع کرده و کفاره آن را داده دوباره جماع کند باز هم باید کفاره بدهد.
مسأله450 : اگر با زن حائض چند مرتبه جماع کند و در بین آنها کفاره ندهد احتیاط واجب آن است که براى هر جماع یک کفاره بدهد.
مسأله451 : اگر مرد در حال جماع بفهمد زن حائض شده، باید فوراً از او جدا شود و اگر جدا نشود بنابر احتیاط واجب باید کفاره بدهد.
مسأله452 : اگر مرد با زن حائض زنا کند یا با زن حائض نامحرمى به گمان این که عیال خود او است جماع نماید، احتیاط واجب آن است که کفاره بدهد.
مسأله453 : کسى که نمى تواند کفاره بدهد بنابراحتیاط باید به اندازه سیرشدن یک فقیرگرسنه: صدقه بدهد و اگر نمى تواند استغفار کند و هروقت توانست باید کفاره را بدهد.
مسأله454 : طلاق دادن زن در حال حیض، به طورى که در کتاب طلاق گفته مى شود باطل است.
مسأله455 : اگر زن بگوید: حائضم یا از حیض پاک شده ام، باید حرف او را قبول کرد.
مسأله456 : اگر زن در بین نماز حائض شود، نماز او باطل است.
مسأله457 : اگر زن در بین نماز شک کند که حائض شده یا نه، نماز او صحیح است ولى اگر بعد از نماز بفهمد که در بین نماز حائض شده نمازى که خوانده باطل است.
مسأله458 : بعد از آن که زن از خون حیض پاک شد، واجب است براى نماز و عبادتهاى دیگرى که باید با وضو یا غسل یا تیمم بجا آورده شود، غسل کند. و دستور آن مثل غسل جنابت است ولى براى نماز پیش از غسل یا بعد از آن بهتر است وضو هم بگیرد و اگر پیش از غسل وضو بگیرد افضل است.
مسأله459 : بعد از آن که زن از خون حیض، پاک شد، اگرچه غسل نکرده باشد، طلاق او صحیح است، و شوهرش هم مى تواند با او جماع کند، ولى احتیاط مستحب آن است که پیش از غسل از جماع با او خوددارى نماید. اما کارهاى دیگرى که در وقت حیض بر او حرام بوده مانند توقف در مسجد و مس خط قرآن، تا غسل نکند بر او حلال نمى شود.
مسأله460 : اگر آب براى غسل کافى نباشد ولى به اندازه اى باشد که بتواند وضو بگیرد، باید وضو بگیرد و عوض غسل تیمم نماید، و اگر به اندازه هیچ یک از آنها آب ندارد، باید دو تیمّم کند، یکى بدل از غسل و دیگرى بدل از وضو.
مسأله461 : نمازهاى یومیه اى که زن در حال حیض نخوانده قضا ندارد. ولى روزه هاى واجب را باید قضا نماید.
مسأله462 : هرگاه وقت نماز داخل شود و بداند که اگر نماز را تأخیر بیندازد حائض مى شود باید فوراً نماز بخواند.
مسأله463 : اگر زن نماز را تأخیر بیندازد و از اوّل وقت به اندازه انجام واجبات یک نماز بگذرد و حائض شود، قضاى آن نماز بر او واجب است، ولى در تند خواندن و کند خواندن و چیزهاى دیگر باید ملاحظه حال خود را بکند; مثلاً زنى که مسافر نیست اگر اول ظهر نماز نخواند، قضاى آن در صورتى واجب مى شود که به مقدار خواندن چهار رکعت نماز به دستورى که گفته شد از اوّل ظهر بگذرد و حائض شود، و براى زنى که مسافر است گذشتن وقت به مقدار خواندن دو رکعت کافى است و نیز باید ملاحظه تهیه شرایطى را که دارا نیست بنماید. پس اگر به مقدار فراهم آوردن آن مقدمات و خواندن یک نماز بگذرد و حائض شود قضا واجب است وگرنه واجب نیست.
مسأله464 : اگر زن در آخر وقت نماز از خون پاک شود و به اندازه غسل و وضو و مقدمات دیگر نماز مانند تهیّه کردن لباس یا آب کشیدن آن و خواندن یک رکعت نماز یا بیشتر از یک رکعت وقت داشته باشد، باید نماز را بخواند و اگر نخواند باید قضاى آن را بجا آورد.
مسأله465 : اگر زن حائض به اندازه غسل وقت ندارد ولى مى تواند با تیمم نماز را در وقت بخواند آن نماز بر او واجب نیست، اما اگر گذشته از تنگى وقت تکلیفش تیمم است مثل آن که آب برایش ضرر دارد، باید تیمم کند و آن نماز را بخواند.
مسأله466 : اگر زن حائض بعد از پاک شدن شک کند که براى نماز وقت دارد یا نه، باید نمازش را بخواند.
مسأله467 : اگر به خیال این که به اندازه تهیه مقدمات نماز و خواندن یک رکعت وقت ندارد نماز نخواند و بعد بفهمد وقت داشته، باید قضاى آن نماز را بجا آورد.
مسأله468 : مستحب است زن حائض در وقت نماز، خود را از خون پاک نماید و پنبه و دستمال را عوض کند و وضو بگیرد و اگر نمى تواند وضو بگیرد تیمم نماید و در جاى نماز رو به قبله بنشیند و مشغول ذکر و دعا و صلوات شود.
مسأله469 : خواندن و همراه داشتن قرآن و رساندن جایى از بدن به حاشیه و مابین خطهاى قرآن و نیز خضاب کردن به حنا و مانند آن براى حائض مکروه است.(25)
پی نوشت ها :
1. بقره/ 222.
2. تفسیر المیزان.
3. تفسیر کوثر/ج1/ص524-525.
4. تفسیر نمونه/ ج2 / ص138 .
5. تفسیر نمونه /ج2 / ص143 و 144.
6. علل الشرایع/ج1/باب 215/ص913.
7. فاطمه شادمانی دل پیامبر/ فاطمه الزهرا بهجه قلب المصطفی/ ص 229.
8. همان/ ص 229.
9 . مقصود اشاعره هستند که علیت را انکار و ترجیح بلامرجح را جایز دانسته اند.
10. به حاشیه ی شرح مولی صالح مازندرانی (ره) بر اصول کافی/ج5/ ص 168 مراجعه کنید.
11. صحیفه ی سجادیه، دعای هفتم: سخنی در مقابل قدرت تو رام و مطیع گشته و اسباب و علل به لطف تو سبب شده اند.
12. مخفی نماند که معجزه از نظام علت بیرون نیست، بلکه خود دارای علل و اسبابی است که برای ما تازگی دارد و از قبل شناخته شده نیست. معجزه خارق عادت است نه خارق علل و اسباب.
13. بقره/ 222.
14. نهج البلاغه/ خطبه ی 78.
15. احزاب/ 33.
16. بحارالانوار/ج43/ ص 16.
17. علل الشرایع/ج1/باب 215/ص915، من لا یحضرالفقیه/ج1/ص119.
18. علل الشرایع/ج1/باب 218/ص919.
19. علل الشرایع/ج1/باب 219/ص919.
20. علل الشرایع/ج1/باب 236/ص939.
21. پرسشهای مردم و پاسخهای امام باقر علیه السلام/ ص 516.
22. فاطمه زهرا شادمانی قلب پیامیر صلی الله علیه و آله/ ص 434.
23. من لا یحضره الفقیه - ترجمه؛ ج1، ص: 123- 124.
24. من لا یحضره الفقیه - ترجمه؛ ج5، ص: 39.
25. توضیح المسائل آیت الله العظمی فاضل لنکرانی (ره)
منابع و مآخذ
1.تفسیر کوثر/ یعقوب جعفری/ انتشارات هجرت / چاپ اول/ بهار 1386.
2. تفسیر المیزان/ علامه طباطبایی
3. تفسیر نمونه/ ناصر مکارم شیرازی/ انتشارات دارالکتب الاسلامیه/ چاپ سی و هفتم/ سال 1382.
4. علل الشرایع/ شیخ صدوق، مترجم: سید مححمد جواد ذهنی تهرانی/ انتشارات مومنین/ چاپ دوم/ 1381.
5. فاطمه الزهرا بهجه قلب المصطفی/ احمد رحمانی همدانی، مترجم: دکتر سید حسن افتخارزاده/ چاپ چهارم، بهار 1381.
6. مسائل عصر جدید/ سید مهدی غضنفری/ناشر مولف، چاپ اول، 1372.
7. پرسشهای مردم و پاسخهای امام محمد باقر علیه السلام/ احمد قاضی زاهدی، مترجم: محمد حسین رحیمیان/ نشر حاذق/ چاپ اول/ بهمن 1381.
8. توضیح المسائل/ آیت الله فاضل لنکرانی (ره).
9. مجله عصر پزشکی/ اردیبهشت ماه سال 1390.
/ع