دورهی نوجوانی، زمان تغییر و انتقال است. امروزه همگان قبول دارند که نوجوانان هنگام تجربهکردن تغییرات جسمانی، شناختی و اجتماعی، با چالشهای تحولی چندگانهای مواجه میشوند. رفتن به دبیرستان یکی از تغییرات اجتماعی است. برای برخی نوجوانان این دوره بسیار مهم است، زیرا محیط آشنا و امن دوران ابتدایی تغییر مییابد و به دوستیهای جدید و محیط نامشخص در دبیرستان تبدیل میشود. تغییرات شناختی به این واقعیت اشاره دارد که نوجوانان به توانایی تفکر انتزاعی دست پیدا میکنند که یک تغییر تحولی مهم برای نوجوانی است که به ناشناختهها میاندیشد و تأثیرات طولانی مدت وقایع را مدنظر قرار میدهد. تغییرات جسمانی شامل تغییرات هورمونی و زیستشناختیاند که در بدن رخ میدهند. نوجوانان باید با این تغییرات بدنی سازگار شود و برای بعضی نوجوانان این تغییرات سریعتر (یاکندتر) از برخی دیگر رخ میدهد. بنابراین، موقع بلوغ وقتی که یک انتقال بهنجار با تنیدگی همراه شود، ابعاد نابهنجاری به خود میگیرد.
بعضی از تغییرات بیانگر ترکیبی از وقایعاند. شکی وجود ندارد که بیدارشدن علاقه و تمایل به جنس مخالف نشاندهندهی تغییرات توأم اجتماعی و زیستشناختی است. بسیار مهم و قابلتوجه است بدانیم وقایع تحولی منفردی مانند علاقه به جنس مخالف به طور طبیعی و بهنجار، منجر به بروز تنیدگی در نوجوانان نمیشوند، بلکه ترکیبی از وقایع بهنجار و نابهنجار است که در برخی نوجوانان تنیدگی ایجاد میکنند.
در دیدگاه سنتی، به نوجوانی به عنوان دورهی توفان و تنیدگی نگریسته میشود. در اینباره، روانتحلیلگران به نوجوانی به عنوان دورهی آشفتگی هیجانی و اغتشاش مینگرند. برای مثال، آنافروید بر اهمیت احساسات ادیپی در نوجوانی تأکید کرده است و آن را با اضطراب و رفتارهای معینی مانند فرار از خانه یا گذراندن اوقات طولانی در تختخواب مرتبط میداند. بر اساس نظریهی روانتحلیلگری، ویژگی قابل توجه سالهای نوجوانی، وجود کشانندهها و غرایز و انگیزههایی که میتوانند در طول سالهای نوجوانی تنشزا و مشکلساز شوند، برای مثال نیازهای جنسی تحول و توسعه مییابند، تا بخشی از ساختار کل شخصیت و اهداف او در زندگی باشند (کلمن (1)، 1992).
به تازگی برخی نظریهپردازان این اعتقاد را که نوجوانی دورهی توفانی و تنشزایی است، مورد سؤال قرار دادهاند. مشاهده شده که افراد در این مرحله از زندگی با تکالیف تحولی مهم و منحصر به فردی روبهرو میشوند. این تنیدگیها در نوجوانان 12 تا 18 ساله ممکن است شامل سازگاری با تغییریافتن تصور بدنی، پذیرش هیجانات لطیف و ملایم و نوسانات موجود در خلق و خو، پیوستن به گروههای همسالان و غیره باشد. در نوجوانان بزرگتر باید استقلال از والدین تحول و توسعه یابد. هویتیابی و نقشهای جنسیتی و انتخابهای شغلی نیز صورت گیرد.
گاهی واکنش نوجوانان در مقابل استرسها و فشارها از حد عکسالعملها و واکنشهای دفاعی تجاوز کرده و به صورت حالات هیجانی مانند نگرانی و ترس بروز میکند. در تحقیقی که توسط انجمن اولیا و مربیان صورت گرفته، مشاهده شده است که نوجوانان بیشتر نگران زندگی آینده، تحصیل و شغل خود هستند. نتایج این پژوهش را در جدول 1 مشاهده میکنید.
جدول 1- درصد انواع نگرانیها در دانشآموزان
نوع نگرانی
|
درصد
|
ترس از عدم موفقیت در امتحان و ادامهی تحصیل
|
24
|
ناراحتیهای مبهم
|
23
|
ترس از بیکاری و سرنوشت نامعلوم
|
16
|
ناراحتیهای مالی
|
5/6
|
ناراحتیهای خانوادگی
|
6
|
منبع: انجمن اولیا و مربیان، 1351
در هر حال، دیده شده که بیشتر نوجوانان این تغییرات را با موفقیت پشت سر میگذارند. این مسئله منجر به بروز این دیدگاه شده که نوجوانی، دورهی توفانی نیست و فقط تعداد کمی از نوجوانان در معرض تنیدگی و ناسازگاری قرار دارند.
چالش بزرگی که تمام نوجوانان باید با آن روبه رو شوند، شکلگیری هویت شخصی و احساس بهزیستی روانی است. بر اساس نظریهی اریکسون (1968)، نوجوانی بین کودکی و بزرگسالی قرار دارد. گاهی نوجوان با کشف هویتهای جسمانی، عاطفی- اجتماعی و تظاهرات جنسی بیدارشدهی خود مواجه است. نوجوانان در این فرایند، با تقاضاهای متعارض همسالان و والدین سروکار دارند و هر کدام از این تقاضاها مستلزم گروهبندیهای مختلفی از نظر رفتارهای قابلقبول هستند. تمام اینها در شکلدهی هویت فردی نقشی حیاتی دارند. شکلگیری احساس ارزشمندی به عنوان فردی متمایز از دیگران نیز عامل تنیدگی از نوجوانان است.
انواع رویدادهای تنشزا
نیوکامب (2) و همکاران (1986) طی تحقیقی روی 000/10 نوجوان، از آنها خواستند تا مطلوبترین و بدترین رویدادهای زندگی خود را طبقهبندی کنند. مطلوبترین وقایع برای این نوجوانان، شامل رانندگی با موتورسیکلت یا ماشین یا دارابودن تلویزیون یا ضبطصوت شخصی بود. وقایع مطلوب اغلب با خودمختاری و استقلال نوجوانان مرتبط بودند. این یافتهها از این اعتقاد که بیشتر نوجوانان خواهان استقلالیافتن از والدینشان هستند، حمایت میکند. جدول 2، نشان میدهد که تجربههای بد و نامطلوب بیشتر مربوط به موضوعات جنسیتی و خانوادگی است. تفاوتهای جنسی بسیار ضعیفی بین طبقهبندی دختران و پسران مشاهده شد.
در بخش قبل به این واقعیت اشاره شد که عوامل تنشزای مختلفی برای نوجوانان وجود دارد. صاحبنظران این حوزه بین عوامل تنشزای هنجاری، غیرهنجاری و مشاجرههای روزانه تمایز قائل شدهاند. تنشزاهای هنجار، وقایعیاند که تمام نوجوانان با آن مواجه میشوند. این عوامل تنشزا به عنوان تنشزاهای نوعی نیز مطرحاند و شامل تغییرات جسمانی، ر فتن به دبیرستان و بیدارشدن علایق جنسی به جنس مخالف میشوند. این تنیدگیها همراه با وقایع دیگر، تقویت و تشدید میشوند. بنابراین، انتقال به مدرسهی جدید وقتی با تغییرات بیولوژیکی و فیزیکی یا طلاق و جدایی از والدین همراه میشود، شدت تنش افزایش مییابد.
جدول 2- مطلوبترین و بدترین رویدادهای زندگی برای نوجوانان
مطلوبترین (خواستنیترین)
|
بدترین (کمتر خواستنی)
|
1- شروع به رانندگی کردن
|
1- ابتلا به عفونت HIV یا ایدز
|
2- گرفتن تلویزیون یا ضبطصوت شخصی
|
2- مرگ یکی از اعضای خانواده
|
3- به دستآوردن پول توسط خود فرد
|
3- بیماری یا تصادف شدید خود فرد
|
4- عاشقشدن
|
4- بیماری یا تصادف یکی از اعضای خانواده
|
5- تنظیم وقت و زمان توسط خود فرد
|
5- داشتن تجربهی جنسی با همجنس
|
6- دیدن معلمی که خیلی دوستش داشتهاند
|
6- درگیری با قانون
|
7- تفریح و گذراندن تعطیلات بدون والدین
|
7- ابتلای والدین به الکل
|
8- پیوستن به یک گروه یا کلوپ
|
8- بحث و درگیری شدید والدین
|
9- تصمیمگیری برای ورود به دانشگاه
|
9- داشتن افکار خودکشی
|
10- مذهبیبودن
|
10- مشکلات مالی و پولی خانواده
|
منبع: نیوکامب و همکاران، 1986
تنشزاهای هنجاری دیگر، شامل تأثیرات مهم و متفاوت گروه همسالان است. همسالان رفتارهایی از خود نشان میدهند تا مورد قبول یکدیگر قرار گیرند. این موضوع به شکلگیری هنجارهایی که رفتارها میتوانند در قالب آن رخ دهند، کمک میکند. تنشزاهای غیرهنجاری به وقایعی اشاره دارد که میتوانند در هر زمانی رخ دهند. از جملهی این موارد، میتوان به طلاق والدین، مرگ فرد دوستداشتنی، گرفتن نمرهی بد در مدرسه و غیره اشاره کرد. این تنیدگیها اغلب تأثیر تجربهی انتقال را تشدید و گستردهتر میکنند. البته این بدان معنا نیست تمام نوجوانانی که طلاق والدین را تجربه میکنند، حتماً از تنیدگی، کجسازگاری و ناسازگاری رنج میبرند. در هرحال، شواهد پژوهشی نشان میدهند نوجوانانی که والدینشان با یکدیگر درگیرند، یا تنشهای خانوادگی زیادی دارند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به اختلالات و مشکلات رفتاری مانند افسردگی، عصبانیت، پرخاشگری، برقراری رابطهی جنسی نامتعارف و مشکلات ارتباطی قرار دارند (هاسر و بولدز (3)، 1990).
تنشزاهای غیرهنجاری دیگری وجود دارند که تلویحات مهمی برای آسیبشناسی روانی والدین، سبکهای والدینی و سلامت روانی و رفتار نوجوانان دارند. برای مثال، مشاهده شده نوجوانانی که در خانوادههای آزاداندیش بزرگ میشوند، مهارت و سازگاری بیشتر و مشکلات رفتاری کمتری دارند. در مقابل، نوجوانانی که در خانوادههای مستبد، ستیزهجو و دارای بحث و درگیری بزرگ میشوند، در معرض خطر ابتلا به رفتارهای خطرآفرین و مشکلزا و اختلالات روانی قرار دارند.
یکی دیگر از رویدادهای تنشزا، مشاجرهها و درگیریهای روزانه است. این عوامل تنشزا وقایع روزمرهای هستند که تأثیرات انباشتی و تجمعی آنها منجر به تنیدگی افراد میشود. اعتقاد بر این است که تنشزاهای هنجاری و غیرهنجاری، میزان مشاجرات روزانهای را که نوجوانان با آن مواجه میشوند، افزایش میدهند. به عبارت دیگر، یک عامل تنشزا (مانند طلاق والدین)، پیامدهای زیادی دارد (مانند احساس گناه در نوجوانان، سازگاری با شرایط جدید خانوادگی، فشارهای مالی و مسائل جانبی دیگر)، که زندگی نوجوانان را پیچیده میسازد و ممکن است رفتار و سلامت آنها را نیز تحتتأثیر قرار دهد. برخی معتقدند بهترین پیشبینیکنندههای نشانگان روانی در طول دورهی نوجوانی، ترکیبی از مشاجرات روزانه و تنشزاهای شدید (که اغلب غیرهنجاریاند) میباشند. برخی از تنیدگیهای حاد و شدید (ناگهانی و کوتاهمدت)، میتوانند کاملاً آسیبرسان و صدمهزننده باشند و پیامدهای منفی داشته باشند. وقایع و حوادث غیرهنجاری میتوانند مزمن باشند؛ وقایعی مانند زندگی در خانوادهای فقیر و پر از درگیری. این وقایع تأثیرات جدی و شدیدی بر میزان تنیدگی افراد دارند. در بعضی موارد، وقایع و حوادث بزرگ، نمیتوانند میزان تنیدگی را پیشبینی کنند، اما به کمک مشاجرات روزانه میتوان میزان تنش را پیشبینی کرد. در واقع، این مشاجرات روزمرهاند که پیشبینیکنندههای دقیقتری از تنیدگیاند نه وقایع بزرگ.
پینوشتها:
1. coleman
2. Newcomb
3. Hauscr & Bowlds
منبع مقاله :
خدایاریفرد، محمد، عابدینی، یاسمین؛ (1391)، مشکلات سلامتی نوجوانان و جوانان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم