ِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیکمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکمْ تُرْحَمُونَ همانا مؤمنان با یکدیگر برادرند، پس میان برادران خود،(در صورت اختلاف و نزاع) صلح و آشتی برقرار کنید و از خدا پروا کنید تا مورد رحمت قرار گیرید.
نکته ها
این آیه، رابطه مؤمنان با یکدیگر را همچون رابطه دو برادر دانسته که در این تعبیر نکاتی نهفته است، از جمله:
الف)دوستی دو برادر، عمیق و پایدار است.
ب)دوستی دو برادر، متقابل است، نه یک سویه.
ج)دوستی دو برادر، بر اساس فطرت و طبیعت است، نه جاذبه های مادی و دنیوی.
د)دو برادر در برابر بیگانه، یگانه اند و بازوی یکدیگر.
ه)اصل و ریشه دو برادر یکی است.
و)توجّه به برادری مایه گذشت و چشم پوشی است.
ز)در شادی او شاد و در غم او غمگین است.
امروزه برای اظهار علاقه، کلمات رفیق، دوست، هم شهری و هم وطن بکار می رود، امّا اسلام کلمه برادر را بکار برده که عمیق ترین واژه هاست. در حدیث، دو برادر دینی به دو دست تشبیه شده اند که یکدیگر را شستشو می دهند.[1]در این آیه و آیه قبل، سه بار فرمان «اصلحوا» تکرار شده که نشانه ی توجّه اسلام به برقراری صلح و دوستی میان افراد جامعه است. در آیه قبل فرمود: فَأَصْلِحُوا...وَ أَقْسِطُوا به عدالت، صلح برقرار کنید و این آیه می فرماید: فَأَصْلِحُوا...َو اتَّقُوا در برقراری صلح، از خدا بترسید. اگر شما را به عنوان میانجی پذیرفتند، خدا را در نظر بگیرید و حکم دهید، نه آنکه اصلاح شما، مایه ی ظلم و ستم به یکی از طرفین گردد.
اخوّت و برادری
از امتیازات اسلام آن است که اصلاحات را از ریشه شروع می کند. مثلا می فرماید: «إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً»[2] تمام عزّت برای خداست، چرا به خاطر کسب عزّت به سراغ این و آن می روید؟ یا می فرماید: «أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً»[3] تمام قدرت ها از اوست، چرا هر ساعتی دور یک نفر می چرخید!؟ در این آیه نیز می فرماید: همه ی مؤمنان با یکدیگر برادرند، بعد می فرماید: اکنون که همه برادر هستید، قهر و جدال چرا؟ همه با هم دوست باشید. بنابراین برای اصلاح رفتار فرد و جامعه باید مبنای فکری و اعتقادی آنان را اصلاح کرد. طرح برادری واخوّت وبکارگیری این واژه، از ابتکارات اسلام است. در صدر اسلام پیامبر صلی الله علیه و آله به همراه هفتصد و چهل نفر در منطقه ی «نخیله» حضور داشتند که جبرئیل نازل شد و فرمود: خداوند میان فرشتگان عقد برادری بسته است، حضرت نیز میان اصحابش عقد اخوّت بست و هر کس با کسی برادر می شد. مثلًا: ابوبکر با عمر، عثمان با عبدالرّحمن، سلمان با ابوذر، طلحه با زبیر، مصعب با ابوایوب انصاری، حمزه با زیدبن حارثه، ابودرداء با بلال، جعفر طیار با معاذبن جبل، مقداد با عمّار، عایشه با حفصه، امّ سلمه با صفیه و شخص پیامبر صلی الله علیه و آله با علی علیه السلام عقد اخوّت بستند.[4]در جنگ احد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دستور داد دو نفر از شهدا، به نام های عبداللَّه بن عمر و عمربن جموح را که میانشان برادری برقرار شده بود، در یک قبر دفن کنند.[5]
برادری نسبی، روزی گسسته خواهد شد، «فَلا أَنْسابَ بَینَهُمْ»[6] ولی برادری دینی حتّی در قیامت پایدار است. «إِخْواناً عَلی سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ»[7] دوستی و برادری باید تنها برای خدا باشد. اگر کسی با دیگری بخاطر دنیا دوست شود، به آنچه انتظار دارد نمی رسد و در قیامت نیز دشمن یکدیگر می شوند.[8] قرآن می فرماید: در قیامت، دوستان با هم دشمن می گردند جز متّقین. «الْأَخِلَّاءُ یوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ»[9] آنچه مهم تر از گرفتن برادر است، حفظ برادری است. در روایات از کسانی که برادران دینی خود را رها می کنند به شدّت انتقاد شده و سفارش شده است که اگر برادران از تو فاصله گرفتند، تو با آنان رفت و آمد داشته باش. «صل من قطعک»[10]امام صادق علیه السلام فرمود: مؤمن برادر مؤمن است، مانند یک جسد که اگر بخشی از آن بیمار گردد، همه بدن ناراحت است.[11]
حقوق برادری
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: مسلمان بر برادر مسلمانش سی حق دارد که هر یک باید آن حقوق را ادا کنند، از جمله:
1.عفو و مهربانی به او، 2.پنهان کردن اسرار او، 3.جبران اشتباهات او، 4.قبول عذر او، 5.دفاع در برابر بدخواهان او، 6.خیرخواهی نسبت به او، 7.عمل به وعده هایی که به او داده، 8.عیادت به هنگام بیماری او، 9.تشییع جنازه او، 10.پذیرفتن دعوت و هدیه او، 11.پاداش دادن به هدایای او، 12.تشکر از خدمات او، 13.کوشش در یاری رسانی به او، 14.حفظ ناموس او، 15.برآوردن حاجت او، 16.واسطه گری برای حل مشکلاتش،17.گمشده اش را راهنمائی کند، 18.به عطسه او تهنیت گوید، 19.سلامش را پاسخ دهد، 20.به سخن وگفته ی او احترام گذارد، 21.هدیه ی او را خوب تهیه کند، 22.سوگندش را بپذیرد، 23.دوست او را دوست بدارد وبا او دشمنی نکند، 24.او را در حوادث تنها نگذارد، 25.هر چه را برای خود می خواهد برای او نیز بخواهد و...[12]
پیامبراکرم صلی الله علیه و آله بعد از تلاوت آیه «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» فرمودند: خون مسلمانان با هم برابر است و اگر یکی از آنان به کسی پناه یا امان داد، دیگران باید به آن تعهّد پایبند باشند و همه در برابر دشمن مشترک، بسیج شوند. «و هم ید علی من سواهم»[13]
صلح و آشتی در قرآن
در قرآن، واژه های صلح، «وَ الصُّلْحُ خَیرٌ»[14]، اصلاح، «وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَینِکمْ»[15]، تألیف قلوب، «فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ»[16]و سِلم، «ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کافَّةً»[17] نشان دهنده ی توجّه اسلام به صلح و صفا و زندگی مسالمت آمیز و شیرین است. از نعمت های الهی که خداوند در قرآن مطرح کرده است، الفت میان دل های مسلمانان است. چنانکه خداوند خطاب به مسلمانان می فرماید: «کنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکمْ»[18] به یاد آورید که شما قبل از اسلام با یکدیگر دشمن بودید، پس خداوند میان دل های شما الفت برقرار کرد. چنانکه میان قبیله ی اوس و خزرج یکصد و بیست سال درگیری و فتنه بود و اسلام میان آنان صلح برقرار کرد. اصلاح و آشتی دادن، سبب دریافت بخشودگی و رحمت از جانب خداوند شمرده شده است. «إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً»[19] و هر کس واسطه گری خوبی میان مسلمانان انجام دهد، پاداشِ در شأن دریافت خواهد کرد. «مَنْ یشْفَعْ شَفاعَةً حَسَنَةً یکنْ لَهُ نَصِیبٌ مِنْها»[20]اسلام برای اصلاح میان مردم، احکام ویژه ای قرار داده است، از جمله:
1.دروغ که از گناهان کبیره است، اگر برای آشتی و اصلاح گفته شود، جرم و گناهی ندارد. «لا کذب علی المصلح»[21]
2.نجوا و درگوشی سخن گفتن که از اعمال شیطان و مورد نهی است[22]، اگر برای اصلاح و آشتی دادن باشد، منعی ندارد. «لا خَیرَ فِی کثِیرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَینَ النَّاسِ»[23]
3.با این که عمل به سوگند، واجب و شکستن آن حرام است، امّا اگر کسی سوگند یاد کند که دست به اصلاح و آشتی دادن میان دو نفر نزند، اسلام شکستن این سوگند را مجاز می داند. وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَیمانِکمْ أَنْ ...تُصْلِحُوا بَینَ النَّاسِ [24]
4.با این که عمل به وصیت، واجب و ترک آن حرام است، امّا اگر عمل به وصیت، میان افرادی فتنه و کدورت می آورد، اسلام اجازه می دهد که وصیت ترک شود تا میان مردم صلح و صفا حاکم باشد. «فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَینَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیهِ»[25]
پیام ها
1-رابطه برادری، در گرو ایمان است. (مسائل اقتصادی، سیاسی، نژادی، جغرافیایی، تاریخی و... نمی تواند در مردم روح برادری به وجود آورد.) «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»
2-برادری بر اساس ایمان، مشروط به سنّ، شغل، سواد و درآمد نیست. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ»
3-هیچ کس، خود را برتر از دیگران نداند. «إِخْوَةٌ»(آری، میان والدین و فرزند برتری است، ولی میان برادران، برابری است.)
4-برای برقراری صلح وآشتی، از کلمات محبّت آمیز و انگیزه آور استفاده کنیم. «إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا»
5-جلوگیری از نزاع و اقدام برای اصلاح و برقراری صلح، وظیفه ی همه است، نه گروهی خاص. «فَأَصْلِحُوا»
6-اصلاح کننده نیز خود را برادر طرفین درگیر بداند. «فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیکمْ»
7-اصلاح و آشتی دادن، آفاتی دارد که باید مراقب بود. فَأَصْلِحُوا...وَ اتَّقُوا اللَّهَ
8-صلح و صفا، مقدّمه نزول رحمت الهی است. فَأَصْلِحُوا...تُرْحَمُونَ
9-جامعه بی تقوا، از دریافت رحمت الهی محروم است. «اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکمْ تُرْحَمُونَ»
پی نوشت ها:
[1] . محجّة البیضاء، ج 3، ص 319.
[2] . یونس، 65.
[3] . بقره، 165.
[4] . مجلسی، بحارالانوار، ج 38، ص 335.
[5] . شرح ابن الحدید، ج 14، ص 214؛ بحار، ج 20، ص 121.
[6] . مؤمنون، 101.
[7] . حجر، 47.
[8] . مجلسی، بحارالانوار، ج 74، ص 167.
[9] . زخرف، 67.
[10] . مجلسی، بحارالانوار، ج 78، ص 71.
[11] . کلینی، کافى، ج 2، ص 133.
[12] . مجلسی، بحارالانوار، ج 74، ص 236.
[13] . تفسیر نمونه.
[14] . نساء، 128.
[15] . انفال، 1.
[16] . آلعمران، 103.
[17] . بقره، 208.
[18] . آل عمران، 103.
[19] . نساء، 129.
[20] . نساء، 85.
[21] . مجلسی، بحارالانوار، ج 69، ص 242.
[22] . مجادله، 10.
[23] . نساء، 114.
[24] . بقره، 224.
[25] . بقره، 182.