واقعیت این است که بیش از 85 درصد فارغ التحصیلان داروسازی برای ادامه شغلشان اقدام به راه اندازی داروخانه میکنند. چه بخواهیم و چه نخواهیم راهاندازی داروخانه برای داروسازان حرف نخست را می زند چرا که به عنوان یک منبع مهم کسب درآمد تلقی می شود. از طرفی این موضوع قرار است به عنوان یک حرفهی مادام العمر برای داروسازان مطرح شود. این موضوع را از دو جهت می توان مورد بررسی قرار داد. یکی از نظر مسئولین و دیگری از نظر خود داروسازان. در این نوشته سعی میکنیم این موضوع را از دو طرف ماجرا بررسی کنیم.
بنا به تعریف یک داروساز در داروخانه ها باید بر تمام فعالیت های داروخانه نظارت داشته باشد مهم تر از همه اینکه باید به بیماران مراجعه کننده در داروخانه به خوبی رسیدگی کند. حال که موضوع را که از نطر تئوری بررسی کردیم بد هم نیست واقعیتی که در حال اتفاق افتادن در داروخانه هاهست را هم ببینیم. در داروخانه ها عملاً داروساز به عنوان یک فروشنده و یا بهتر بگویم صاحب مغازه تلقی می شود . همه ی کارها را “نسخهپیچ ها انجام می دهند. از دریافت نسخه ها از بیماران تا مشاوره های دارویی! عملا جای یک داروساز را پر کرده اند!بی خود هم نیست که بعضی هایشان ادعای داروساز بودن دارند و احساس میکنند که آنها در عدم اجازه برای راه تاسیس داروخانه ظلم شده است! این درحالی است که مسائلی چون تجویز داروها به بیماران و به طور کلی مسائل مربوط به بالین مربوط به داروسازان می باشد و عملاً نباید اجازه داده شود که کسان دیگری بر کار آنها دخالت کنند و به اصطلاح درمورد مسائل فنی با انها بحث کنند. از طرفی در بیشتر موارد زمانی که یک داروساز با پزشک تماس گرفته و موضوعی مانند تداخل دارویی را با او در میان میگذارد در بیشتر مواقع با بیتوجهی پزشک مواجه میشود و تشخیص داروساز را کماهمیت جلو میدهند.
اما مشکل کجاست؟ چه شده است که اینگونه به کارهای داروسازان آن هم از نوع منفی اش با دقت توجه می شود؟ واقعیت این است که رشتهی داروسازی کمتر از هر کدام از دیگر رشته های دکتر عمومی به مسائل بالینی مربوط می شود. به عبارتی دیگر کمتر از 20 درصد کل مطالب آموزشی در دانشگاهها در ارتباط با مسائل بالینی و از جمله داروخانه هاست ولی بیشتر فعالیتهای داروسازان پس از فارغالتحصیلی حول فعالیت در داروخانه ها میچرخدو اینجاست که با آموزش کم و البته نادرست این داروسازان به حال خود رها شده اند.
باید قبول کرد که بیش از 70درصد برای داروخانهداری نیاز به فعالیت های اجتماعی و بازاریابی و صدالبته تجربه هست و تنها کمتر از 30 درصد آن در ارتباط با مسائل علمی و تخصصی است( البته می توان روی این موضوع بحث کرد) . لازم به توضیح نیست که درحال حاضر مدیریت بازاریابی یک علم به روز است که نیاز به آموزش دارد. به دلیل آموزش های بسیار ضعیف این موضوع در دانشگاهها عملاً داروسازان جوان برای داروخانهداری دست به دامن افرادی موسوم به نسخهپیچ می شوند تا با استفاده از تجربه های چندین و چند ساله آنها در راه اندازی و ایجاد داروخانه به آنها کمک کنند. اینجاست که اصولاً سررشتهی امور از دست داروسازان بالاخص جوان و کم تجربه خارج می شود عملا! همه ی کارهای داروخانه ها را نسخهپیچها انجام میدهند. وقتی که داروسازی با کار کمتر همان میزان درآمد را داشته باشد با خود میاندیشد که بهتر است که اصلاً کار نکند! این موضوع آنقدر ادامه پیدا میکند که تقریباً تبدیل به یک فرهنگ میشود! انگار که ما عادت کردهایم جای ارزش ها و ضد ارزش هایمان را عوض کنیم! همن مواقع هم هست که بعضی ها با ادعای حمایت از مصرف کننده خواهان حذف حق فنی از داروخانهها می شوند.
حال این سوال پیشمی آید که بالاخره باید چکار کنیم؟ آیا اصلاً رغبتی برای ایجاد تغییر وجود دارد؟ این میزان رغبت عملاً در چه طیفی از داروسازان وجود دارد؟ شخصا! افراد جوان را بیشتر علاقهمند به این موضوع می دانم. برای ایجاد این تغییر چه باید بکنیم؟
همانطور که برای هر تغییری نیاز به زمان هست اینجا نیز نباید زیاد عجله کنیم.چرا که تغییرگران وضعیت موجود قطعا از میان داروسازان پیشکسوت و قدیمی نخواهند بود و باید منتظر فعالیت داروسازان جوان در این زمینه باشیم. اما این داروسازان جوان نیاز به آموزش دارند. اگر قرار است داروساز داروخانه دار تحویل جامعه دهیم باید بیشتر در این زمینه فعالیت کینم. باید مسئولین بیشتر در امر آموزش مدیریتی به دانشجویان داروسازی مبادرت ورزند تا مسئلهی مدیریت غلط که در کشور ماهم کم نیست از دانشگاه ها شروع به اصلاح کند و به تدریج به متن جامعه نفوذ کند. اما آیا تنها این موارد میتواند به داروسازان در قطع ید افراد غیرحرفهایی به این حرفه کمک کند؟ اینکه داروسازان داروخانه ها را به حال خود واگذارند و به دست “نسخه پیچ” ها دهند خود باعث ایجاد متاستاتیک مشکلات برای داروسازان می شود. به نظر باید مسئولین بیش از اینها بر حضور داروسازان در داروخانه ها نظاره کند، الزام به قرار دادن اتیکت با عنوان “داروساز” یا “مسئول فنی” برای داروسازان در داروخانه ها میتواند این کم کاری را از طرف داروسازان حداقل بیشتر از اینی که هست نکند. از طرفی مسئولان باید با بیشتر کردن میزان تبلیغات و فرهنگ سازی در مورد وظایف داروسازان قشر “عامه” جامعه را با وظایف داروسازان و حقوق بیماران آشنا کند، تا از طرف مردم هم این وطایف دوبرباره تعریف شود.
شاید با این کارها بتوان کمی به وضعیت اسفبار داروسازی و داروخانه داری رسیدگی کرد و این امید کار و ادامه تحصیل در حرفهی جذاب داروسازی را ممکن سازد.
منبع:http://noskheonline.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت :reza9215