فشار همسالان یک نگرانی عمومی در جامعه است و میبینیم که افراد پیر و جوان زیادی در چنگال ضرر و زیان آن گرفتار میشوند. یک مثبت گرایی در مورد فشار همسالان وجود دارد که ما در این بخش خواهیم دید. حال ما، در درون واقعیات فشار همسالان و این که این وضعیتهای اجتماعی چه کاری با فرد انجام میدهند، کاوش خواهیم کرد.
فشار همسالان وضعیتی است که در آن مردم هم جوان و هم پیر، خودشان را میان جمعی مییابند که یک حالت تأثیر گذاری بر یک دیگر برای انجام کارهایی دارند که الزاماً نه بد و نه خوب هستند. در مدرسهی راهنمایی و دبیرستان ما افزایشی در این نوع رفتار که آن را گروه مینامند میان بچهها میبینیم و در حقیقت حلقههای اجتماعی درون محیط مدرسه هستند که مشهورند و تأثیر برجسته روی بچههایی دارند که با آنچه آنها پیشنهاد میدهند اغوا میشوند. همسالان گاهی اوقات میتوانند به دنبال شما بگردند و در موارد بسیاری به شما کمک کنند که محرک شما باشند تا به چیزی که در کسب آن شکست خوردهاید زودتر برسید. آنها میتوانند شما را تحت فشار قرار دهند تا کار درست را انجام دهید و یا برای چیزی که در آن خوب نیستید بکوشید و تلاش کنید اما هم زمان میتوانند در موارد زیر، به دنبال شما بگردند.
فشار همسالان وقتی شروع میشود که بچهها شروع به بزرگ شدن میکنند و احساسی از دنیا و نظری نسبت به آن دارند. برخی بچهها به حد کافی تیز هستند تا اگر به نوع اشتباهی از فشار رسیدند خود را از گرفتاری حفاظت کنند در حالی که متأسفانه بقیه اغلب به خاطر شناخت ضعیف خود برای مقابله با چنین جمعهایی، گرفتار آنها میشوند.
تأثیر فشار همسالان بر روی بچهها و بزرگسالان :
اثرات منفی و مثبتی از فشار همسالان وجود دارند که بدیهی هستند اما بدترین نوع آنها حالتی است که بیشتر والدین و اعضای مدرسه را اذیت میکند و آزار میدهد.
نیاز به جور شدن با آنها :
بچهها / بزرگسالان وقتی تحت تأثیر اثرات بد فشار همسالان قرار میگیرند به نظر میرسد که تسلیم حرفهای آنها میشوند؛ فقط به این خاطر که میخواهند با آنها جور شوند و دیگران ببینند که آنها لایق، با صلاحیت و عین بقیه هستند. چه داشتن روابط نامشروع باشد چه کشیدن اولین سیگار، چه تجربهی مواد مخدر و قرصها، شرکت در فعالیتهای غیر مشروع و انواع دیگر باشد، فشار همسالان میتواند منجر به این شود که فرد فکر کند اگر آنچه که آنها میگویند انجام ندهد با معیارهای آنها برای عضویت در گروه جور نخواهد بود. قربانیان چنین فشاری میخواهند عضوی از دسته و باند باشند چون در این نقطه از زندگیشان، وقتی صحبت به تصویر دیگران از آنها در مدرسه میرسد، از شأن و شهرت خود اطلاع مییابند. آنها درمییابند که گروه چگونه مشهور و دست نیافتنی به نظر میرسد حتی اگر کاری که انجام میدهند مشکوک باشد.
رفتار سرکشانه :
بچهها شروع به سرکشی در مقابل والدین و یا بزرگسالانی میکنند که وقتی متوجه تغییر تند در رفتار آنها میشوند و یا تغییرات محسوسی در خانه صورت میگیرد، در مورد چنین فشاری به آنها هشدار میدهند. عاقلانه است که خیلی قبلتر در مورد چنین گروههایی در مدرسه به آنها هشدار دهیم چون این کار میتواند تأثیر طولانی مدتی داشته باشد و در نتیجه منجر به چیز کاملاً غیر قابل کنترل نمیشود.
نیاز به توجه عمومی کنترل شده :
فکر این که رابطهی جنسی چیزی است که میتوان با آن قمار و شرط بندی کرد، میتواند بر چنین فردی که آرزو دارد عضوی از گروه باشد تحمیل شود. بنابراین آنها از جادهای صخرهای پایین میآیند که نهایتاً هم خطرناک خواهد بود و هم چیزی است که آنها نمیتوانند کنترل کنند. میتوان در سن 13 سالگی روابط جنسی را به کودک آموزش داد چون در این سن و سال ذهن بچهها بسیار سریعتر از اسفنجی که آب را جذب خودش میکند با آنچه در اطرافش رخ میدهد سازگار است.
اعتیاد :
سوء مصرف مواد یک سناریو خیلی آشنا است که والدین و بزرگسالان نگران این بچهها، مجبورند با آن مقابله کنند. فشار همسالان سلاحی است که به طور ضعیف میتواند متقاعد کند که کاری که آنها انجام میدهند درست است و این موضوع آنها را جذابتر و تا حدودی مهمتر میسازد. برخی بچهها ممکن است به حد کافی عاقل باشند تا "نه" بگویند و در مقابل چنین گروههایی ایستادگی کنند اما فقط میتوان امیدوار بود که بچههایی با این وجدان آگاه و ثابت قدم وجود دارند.
دوری از تحصیل :
برخی گروهها میتوانند دانش آموزان را تشویق کنند تا از مدرسه بیرون بیایند و راههای منحرف را دنبال کنند تا فقط کودکان مورد بحث را از راه به در کنند. این کار میتواند عواقبی برای آنها داشته باشد تا خود را در دنیا بدون هیچ چیزی و سلاحی اما به اصطلاح با دوستان، به مخاطره بیاندازند که وقتی آنها بزرگتر میشوند، واقعیت به آنها ضربه میزند. چنین افشایی منجر به افسردگی و انزوای آنها میشود چون اگر این افراد تلاش کنند که برای مدتی خانواده و یا دوستان نزدیک خود را متقاعد کنند تا به زندگی عادی برگردند دوستان مانع میشوند.
تأثیر بر سلامت ذهنی و فیزیکی :
همان طور که میبینیم امروزه نیاز به جور شدن میتواند تأثیر بزرگی بر روی بچهها داشته باشد. حتی وسواسی و عقده داشتن در مورد لاغری، زیبایی، جذابتر، خواستنیتر، محبوبتر و غیره بودن غیر قابل اجتناب است چون ذهن آنها از این ایده تغذیه میکند که آنها به حد کافی خوب نیستند.
بچهها آرزو دارند حس تعلق و عضویت داشته باشند که این حس از تنها بودن و یا بودن با جمعی که برای آنها نچسب است و جذاب نیست به دست نمیآید. بنابراین در جهت تلاش برای مشهور و شناخته شدن و از لحاظ اجتماعی مورد پذیرش قرار گرفتن، آنها خود را در میان جمع گروهی اشتباهی مییابند که حتی از غلط بودن کارهایی که انجام میدهند، آگاه هستند.