مقدمه
1-می دانیم که نظام آفرینش براساس اسباب و مسبب ها خلق شده و هر مسببی متاثر از سبب و هر معلولی زاییده علتی است.
2-علت اصلی هر چیزی و مبدا آن، خداوند است. و اوست که نظام عِلّی و معلولی را پدید آورده و به اشیای مختلف خاصیت عِلّی و به بعضی دیگر معلولی داده است.
3- خداوند می تواند همان طور که خاصیتی را به چیزی می دهد، از آن سلب کند و یا چرخه علت و معلول ها را برخلاف نظم عادی آن کوتاهتر یا حذف کند، سلسله سبب ها را بردارد و خود مستقیما بر معلول اثر کند.
4-این خلاف عادت به اشکال مختلفی صورت می گیرد که دو نمونه آن عبارت است از: معجزه و کرامت.
الف: در «معجزه »، برای این که پیامبران از غیر شناخته شوند و آن ها را به تَحَدّی و مبارزه بطلبند و شکست دهند، خداوند علت های طبیعی را از چرخه علت و معلول خارج می کند.
ب: در «کرامت » برای این که خداوند به بندگان برگزیده و اولیای خاص خود، توجه اش را نشان دهد، اجازه می دهد معلول هایی بدون دخالت برخی علت ها، متاثر شوند. و البته برای کسب این مقام لازم است بندگان با عبادت و اطاعت، خود را در معرض شایستگی این مقام قرار دهند و لیاقت کسب این عنایت و بزرگواری را داشته باشند.
کرامت در قرآن
در قرآن کریم برای بعضی از اولیا و بندگان شایسته خدا مقام کرامت اثبات شده است، مانند آیه شریفه«فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ کَفَّلَها زَکَرِیا کُلَّما دَخَلَ عَلَیها زَکَرِیا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیمُ أَنَّی لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یرْزُقُ مَنْ یشاءُ بِغَیرِ حِسابٍ» ;[1]«هر وقت زکریا داخل محراب عبادت مریم می شد، رزقی را نزد او می یافت.[به او ] می فرمود: ای مریم! این[غذا ] از کجا آمده است؟ [مریم] پاسخ می داد: از نزد خداست.»البته واضح است که این مقام تنها در سایه بندگی به دست می آید و براساس آیه شریفه «إِنَّ اللَّهَ لا یضیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنینَ»،[2]خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کند و تا انسان خود را محسن نسازد، اجر آن را نیز نخواهد دید و اولیای خدا که خود را به مقام محسنین رسانده اند، تنها کسانی هستند که شایستگی رسیدن به مقاماتی مانند کرامت را به عنوان اجر و پاداش خواهند داشت.نکته ای که در آیه 37 آل عمران وجود دارد این است که یک زن(مریم) بر اثر عبادات خود به مقامی (کرامت) دست می یابد که حتی شگفتی پیامبر خدا(زکریا) را نیز برمی انگیزد لذا او می پرسد: «أَنَّی لَکِ هذا». بر همین اساس بندگان خاص خدا، از جمله زنان متقی و پرهیزکار در طول تاریخ به این مقام رسیده اند، مانند حضرت فاطمه زهرا علیها السلام که در تفسیر روح البیان می خوانیم: رسول اکرم صلی الله علیه و آله در زمان تنگدستی از دخترش فاطمه پرسید: این غذا از کجاست؟! فاطمه علیها السلام جواب داد: هَٰذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ! و پیامبر فرمود: شکر خدا را که دخترم همانند مریم است.[3]
نمونه ای دیگر از کرامت بانوان را به نقل از امام محمد باقر علیه السلام می خوانیم که درباره مادر ارجمندش فاطمه بنت الحسن علیهما السلام می فرماید:«قَالَ کانَتْ أُمِّی قَاعِدَةً عِنْدَ جِدَارٍ فَتَصَدَّعَ الْجِدَارُ وَ سَمِعْنَا هَدَّةً شَدِیدَةً فَقَالَتْ بِیدِهَا لَا وَ حَقِّ الْمُصْطَفَی مَا أَذِنَ اللَّهُ لَک فـِی السُّقـُوطِ فـَبـَقـِی مُعَلَّقاً فِی الْجَوِّ حَتَّی جَازَتْهُ فَتَصَدَّقَ أَبِی عَنْهَا بِمِائَةِ دِینَارٍ[4]مادرم کنار دیواری نشسته بود، ناگاه دیوار شکاف برداشت و صدای مهیبی شنیدیم. با دستش اشاره کرد و گفت: نه، به حق مصطفی صلی الله علیه و آله! خداوند به تو اجازه فرو افتادن ندهد. پس دیوار در هوا معلق ماند تا [مادرم کنار رفت و ] اجازه داد [تا دیوار فرو ریخت. ] پدرم به سبب دفع این خطر صد دینار صدقه داد.»
کرامت زنده ها
برخی عقیده دارند کرامت های بندگان پرهیزکار تنها مربوط به دوران حیات آن ها است و بعد از مرگ نمی توان ادعای کرامتی برای آنان کرد. از جمله در کتاب فتح المجید می خوانیم: «کرامات اولیاء الله این است که خداوند بندگانش را گرامی بدارد. این کرامات نفع و ضرری ندارد، اگر هم داشته باشد در زمان حیات آن ها است. این کرامات بعد از مرگ هیچ ارزشی ندارد و انسان نباید به این کرامات دل خوش دارد».[5]این دیدگاه به دو دلیل قابل خدشه است. اول این که مرگ به معنای عدم و معدوم شدن نیست و اگر چنین بود، با نابودی شخص، هر نوع اثربخشی و کرامت از سوی وی نیز قطع می شد، اما چون ما برخلاف این گروه (وهابیان) مرگ را پایان زندگی و عامل قطع ارتباط با این جهان نمی دانیم، لذا کرامات آنان را بعد از مرگ نیز می پذیریم وبرهمین اساس است که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می فرمود: «مَنْ زارَنی اَوْ زارَ اَحَداً مِنْ ذُرِّیتی، زُرْتُهُ یومَ الْقِیامَةِ فَاَنْقَذْتُهُ مِنْ اَهْوالِها;[6]هر کس مرا یا یکی از فرزندانم را زیارت کند، در روز قیامت به دیدارش خواهم رفت و از ترس های آن روز او را نجات خواهم داد.» و دقیقا براساس همین دیدگاه است که زائر، در کنا قبرفاطمه معصومه علیها السلام می ایستد و با وی سخن می گویدوبا وی سخن می گوید:«یا فَاطِمَةُ اشْفَعِی لِی فِی الْجَنَّةِ فَإِنَّ لَک عِنْدَ اللَّهِ شَأْنا مِنَ الشَّأْنِ;[7]ای فاطمه! مرا در بهشت شفاعت کن که برای تو نزد خدا مقامی وصف ناشدنی است.»
امام رضا علیه السلام با این تعلیم خود{یعنی زیارتنامه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها}، عملا ما را متوجه وجود ارتباط بین شخص بزرگواری که به ظاهر از این جهان رخت بربسته، با زائر خود می سازد و طبیعتا وی تقاضاهای زائران خود را می شنود و با کرامات خود می تواند خارج از چرخه طبیعی علت و معلول ها، آن را برآورده سازد. زیرا وی مقامی عظیم نزد خدا دارد ( فَإِنَّ لَک عِنْدَ اللَّهِ شَأْنا مِنَ الشَّأْنِ) که پشتوانه این بزرگواری هاست. و از این روست که بر خلاف نظر وهابیان و...ما عقیده داریم که اولیای الهی حتی بعد از رحلت هم صاحب کرامت و ارتباط متقابل و مؤثر با زائران و متوسلان به خود هستند. دلیل دوم بر رد دیدگاه کسانی که کرامت را فقط مخصوص دوران حیات می دانند، صدور کرامت های متعدد از بندگان خاص خداوند، بعد از وفات آن هاست. و به عبارت دیگر هم در مقام اعتقاد و التزام وهم در مقام اتفاق و رویداد، کرامت آنان بعد از وفات ممکن و وقوع یافته است و ما در این مقاله به نمونه هایی مستند از این دست کرامات خواهیم پرداخت.
مشخصه های دیگر
با توجه به آن چه گفتیم، کرامت کاری خارق العاده و خلاف عادت نظام موجود(علی و معلولی) است که هرگز احدی از مرتاض ها و نابغه های جهان نمی توانند آن را انجام دهند. کسی نمی تواند اثر کرامت را نابود کند یا مانع تحقق آن شود، چون کرامت متصل به قدرت بی کران خداوند است. کرامت نوعی عنایت به دلسوختگان و تقاضا کنندگان است. کرامت محدودیت زمانی یا مکانی هم ندارد، چون بر قدرت نامحدود خداوند متکی است و این قدرت در هر زمان می تواند جاری شود و نهایت این که چون شخص پرهیزکار (از اهل بیت یا مردم عادی مثل علمای متقی) به خاطر زلالی باطن، به این مقام دست یافته، باید تاکید کرد که این مقام قابل تعلیم و تعلم نیست و تنها عطیه ای الهی است.
کریمه اهل بیت علیهم السلام
در کنار القاب متفاوت فاطمه بنت موسی بن جعفر علیهم السلام مانند عالمه، محدثه، شفیعه، معصومه و. .. از «کریمه اهل بیت » نیز سخن به میان آمده است و رویای صادقه ای که پدر بزرگوار آیت الله العظمی مرعشی نجفی دیده اند نیز در تأیید همین مقام والا است: وی که سید محمد مرعشی نام داشت و از علما و نَسّابه های گرانقدر بود، علاقه داشت به هر صورت ممکن، قبر شریف حضرت فاطمه زهرا علیها السلام را بشناسد. او برای این کار ختم مجربی را انتخاب و چهل شب آن را خواند. شب چهلم در عالم رؤیا دید که به محضر امام معصوم (امام باقر یا صادق علیهما السلام) رسیده است. امام به ایشان امام ع به ایشان فرمود: «عَلَیکَ بِکَریمَةِ اَهلِ البَیتِ; بر تو باد که به کریمه اهل بیت تمسک بجویی.» وی که تصور کرده بود منظور حضرت، فاطمه زهرا علیها السلام است، می گوید: بله من نیز می خواهم قبر شریف حضرت زهرا علیها السلام را بدانم تا بتوانم زیارت کنم که امام علیه السلام می فرماید: منظور من قبر شریف حضرت معصومه علیها السلام در قم است. و آن گاه فرمود: به جهت مصالحی، خداوند اراده فرمود محل قبر شریف حضرت زهرا علیها السلام مخفی باشد، لذا قبر حضرت معصومه علیها السلام را تجلیگاه قبر شریف حضرت زهرا علیها السلام قرار داد».[8]
انواع کرامت ها
کرامت های حضرت معصومه علیها السلام را می توان به دو گونه (مخاطبان و کرامت ها) تقسیم کرد، زیرا گاه اشخاصی که مورد کرامت و عنایت قرار گرفته اند، انسان هایی عادی بوده اند و گاه جزو عالمان و بزرگان. از طرف دیگر زمانی افرادی مسلمان و زمانی هم غیر مسلمان هستند. گونه کرامت ها نیز به سه صورت(علمی، جسمی و مادی) روی داده است. ما به نمونه هایی از هر نوع کرامت می پردازیم.
1- عالمان و کرامت های علمی
محدث قمی در فوائد رضویه در شرح حال ملاصدرا می نویسد: «ایشان به جهت برخی از ابتلائات از محل اقامت خود (شیراز) به دارالایمان قم مهاجرت کرد که عش آل محمد است و حرم اهل بیت علیهم السلام.
وی به حکم قَالَ إِذَا عَمَّتِ الْبُلْدَانَ الْفِتَنَ وَ الْبَلَایا فَعَلَیکمْ بِقُمَّ وَ حَوَالَیهَا وَ نَوَاحِیهَا فَإِنَّ الْبَلَایا مَدْفُوعٌ عَنْهَا[9] به قریه ای از قرای قم به نام کَهَک در چهار فرسخی قم پناه برد. هنگامی که برخی مطالب علمی بر او مشکل می شد از کَهَک به زیارت حضرت سیده جلیله، فاطمه بنت موسی بن جعفر علیهم السلام مشرف می شد و از آثار فیض آن حرم مطهر بر او افاضه می شد و مشکلش حل می گردید».[10]آیت الله فاضل لنکرانی نیز یکی از این نوع کرامت های حضرت فاطمه معصومه علیها السلام را که برای خودش روی داده این گونه نقل می کند: «موضوعی برای من پیش آمد که مربوط به سال ها قبل است. من هر وقت به این آیه شریفه«...إِنَّما یریدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» [11]می رسیدم این سؤال در ذهنم می آمد که اگر این آیه مخصوص اهل بیت پیامبر است و به همسران آن حضرت ربطی ندارد، چرا در بین آیاتی آمده است که از زنان پیامبر و احکام مربوط به آن ها سخن می گوید؟این مطلب سال ها ذهن مرا مشغول کرده بود و به صورت یک مشکل علمی در آمده بود تا آن که متوسل به حضرت معصومه علیها السلام شدم و به لطف الهی و عنایت آن حضرت این مشکل حل شد. ... کتابی علمی در این باره نوشتیم... اگر کسی در خانه این کریمه اهل بیت برود دست خالی برنمی گردد».[12]ایشان در جای دیگر پیرامون این کرامت توضیح بیشتری می دهد: «...بعد از این که زیارت را خواندم، عرض کردم: من امروز آمده ام و هیچ حاجتی مثل پول و منزل و...ندارم. فقط یک حاجت دارم و آن این است که در فهمآیه تطهیر مورد عنایت شما واقع شوم. آیه تطهیر را درست بفهمم و بنویسم و حل مشکل کنم. بعد آمدیم و شروع کردیم به نوشتن آیه تطهیر. یک مسائلی و یک مطالبی به برکت حضرت فاطمه معصومه علیها السلام برای ما روشن شد که اگر پنجاه سال دیگر درس می خواندیم آن مطالب برای ما روشن نمی شد. به جایی رسید که برای ما روشن شد جایآیه تطهیر حتما در بین آیات مربوط به زن های پیامبر بوده لکن حرف خداوند متعال این بوده که با پرانتز آیه تطهیر، اهل البیت علیهم السلام را جدا کنند و فضیلتی را برای اهل بیت علیهم السلام ثابت کنند و بفرمایند که این فضیلت مربوط به زن های پیامبر نیست. بلکه مربوط به اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله، خود رسول خدا صلی الله علیه و آله، خود امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا علیها السلام و همین طور امامان بعدی است...».[13]
2- عالمان و کرامات مادی
مرحوم آیت الله العظمی سید صدرالدین صدر می فرمود: بعد از مرحوم آیت الله العظمی حائری مدتی شهریه طلبه ها را من می دادم تا این که یک ماه وجهی نرسید. مجبور شدیم قرض کنیم و شهریه بدهیم. ماه دوم نیز پولی نرسید. باز قرض کردیم، ولی ماه سوم جرات نکردیم قرض کنیم. جمعی از طلبه ها برای شهریه به خانه من آمدند. من هم گفتم که چیزی در بساط ندارم و مقروض هم هستم. یک مرتبه صدای گریه آن ها بلند شد که پس چه کنیم؟ نه در مدرسه تامین امنیت داریم و نه می توانیم به وطن برگردیم. اگر این جا هم خرجی نداشته باشیم، دقیقا توهین هایی که می کنند صادق می شود. من هم از ناراحتی آن ها به گریه افتادم و گفتم: تشریف ببرید، انشاء الله تا فردا کاری می کنم. آنها رفتند و من تا شب هرچه فکر کردم، به جایی نرسیدم. تمام شب را هم فکر کردم و خوابم نبرد. بالاخره سحر برخاستم، تجدید وضو کردم و به حرم مطهر حضرت معصومه علیها السلام مشرف شدم. حرم بسیار خلوت بود و کسی آمد و شد نداشت. بعد از ادای نماز صبح و مقداری تعقیب، با حالت ناراحتی شدیدی که همه اش منظره روز گذشته را در نظرم جلوه گر می کرد، پای ضریح مطهر آمدم و با عصبانیت و ناراحتی عرض کردم: عمه جان این رسم نیست که عده ای از طلاب غریب در همسایگی شما جان بسپارند. اگر می توانید اداره کنید بسم الله و اگر توانش را ندارید، به برادر بزرگوارتان حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السلام یا جد بزرگوارتان حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام حواله فرمایید.
این را گفتم و از حرم بیرون آمدم...و به خانه برگشتم...ناگهان دیدم در اطاق را می زنند. کربلایی محمد آمد و گفت: یک نفر با کلاه شاپو و چمدانی در دست می گوید همین الان می خواهد خدمت شما برسد. گفتم: بگو بیاید اگر چه راحتم کند. طولی نکشید که مردی موقر وارد شد و گفت: ببخشید، چون وقت نداشتم بد موقع خدمت شما شرفیاب شدم. همین الان که ماشین ما بالای گردنه سلام رسید و نگاهم به گنبد حضرت معصومه علیها السلام افتاد، ناگهان به فکرم رسید که من با آتش و باد مسافرت می کنم و هر ساعت برایم احتمال خطر هست. با خود گفتم اگر پیش آمدی شود و بمیرم و مالم تلف شود و دین خدا و سهم امام در گردنم بماند چه خواهم کرد؟ لذا وقتی به قم رسیدیم، از راننده خواستم مقداری صبر کند تا مسافرین به زیارت بروند، من هم خدمت شما برسم. او اموالش را حساب کرد و مبلغ زیادی بدهکار شد. در چمدانش را باز کرد و به اندازه ای وجه پرداخت که علاوه بر ادای قرض ها و پرداخت شهریه آن ماه، تا یک سال شهریه را از آن پول پرداخت نمودم. آن گاه به حرم مشرف شدم و از حضرت معصومه علیها السلام تشکر کردم ».[14]
3- عالمان و کرامت های جسمی
آیت الله سید عزالدین زنجانی می فرمود: «در قم دچار مریضی آزار دهنده ای شدم که قابل توصیف نبود. چاره ای نداشتم جز آن که به حرم مشرف شدم و با حضرت معصومه عرض حال کردم. خدا را گواه می گیرم که از حرم بیرون نیامده بودم که احساس بهبودی کردم ».[15]آیت الله العظمی اراکی نیز می فرمود: «مدتی دست هایم ورم کرده، پوست آن ترک برداشته بود و ناچار باید تیمم می کردم. معالجات بی اثر شده بود. تا این که به حرم حضرت معصومه متوسل شدم، در همان حال مثل این که به من الهام شد دستکش به دست کنم. همین کار را کردم و دستم خوب شد».[16]
4- افراد عادی و کرامات جسمی
حضرت آیت الله مکارم شیرازی می فرمود: «بعد از فروپاشی شوروی و آزاد شدن جمهوری های مسلمان نشین، مردم شیعه نخجوان تقاضا کردند که عده ای از جوانان خود را به حوزه علمیه قم بفرستند تا برای تبلیغ در آن منطقه تربیت شوند.مقدمات کار فراهم شد و استقبال عجیبی از این امر به عمل آمد. از بین سیصد نفر داوطلب، پنجاه نفری که معدل بالایی داشتند و جامع ترین آن ها بودند برای اعزام به حوزه علمیه انتخاب شدند. در این میان جوانی که با داشتن معدل بالا، به سبب اشکالی که در یکی از چشمانش وجود داشت، انتخاب نشده بود، با اصرار فراوان پدر ایشان، مسؤول مربوطه ناچار از قبول ایشان شد. ولی هنگام فیلمبرداری از مراسم بدرقه از کاروان علمی، مسؤول فیلمبرداری دوربین را روی چشم معیوب این جوان متمرکز کرده و تصویر برجسته ای از آن را به نمایش می گذارد. جوان با دیدن این منظره بسیار ناراحت و دل شکسته می شود. وقتی کاروان به قم رسید و در مدرسه مربوطه ساکن شدند، این جوان به حرم مشرف شده و با اخلاص تمام متوسل به حضرت می شود و در همان حال خوابش می برد. در خواب عوالمی را مشاهده کرده و بعد از بیداری می بیند چشمش سالم و بی عیب است. او بعد از شفا گرفتن به مدرسه بر می گردد. دوستان او با مشاهده این کرامت و امر معجزه آسا، دسته جمعی به حرم حضرت معصومه علیها السلام مشرف شده و ساعت ها مشغول دعا و توسل می شوند. وقتی این خبر به نخجوان می رسد، آن ها مصرانه خواهان این می شوند که این جوان بعد از شفا یافتن و سلامتی چشمش به آن جا برگردد که باعث بیداری و هدایت دیگران و استحکام عقیده مسلمین گردد». [17]
5- اشخاص غیرمسلمان
گستره کرامات فاطمه معصومه علیها السلام چنان وسیع است که اشخاص غیرشیعه و حتی غیرمسلمان نیز از آن برخوردار می شوند و البته عموما نیز بعد از کسب شفای خود به مذهب حق روی می آورند. نمونه این سعادتمندان «نانسی ». زن مسیحی اهل تهران است که خودش می گفت:«شانزده ساله بودم که ازدواج کردم و هنوز پانزده روز از ازدواجمان نگذشته بود که پدر و مادر شوهرم در تصادف کشته شدند و من سرپرستی سه فرزند آنها (آلبرت، ادیت و آلبرتین) را عهده دار شدم. پس از 20 سال که دخترها ازدواج کردند و آلبرت خود را برای تحصیلات دانشگاهی آماده می کرد، ناگهان «رامان » ; برادر گمشده شوهرم پیدا شد. او با همسر و سه فرزندش، خانه ای نزدیک منزل ما اجاره کرد و به همراه همسرش برای آوردن وسایل به شمال رفت، ولی آن دو نیز تصادف کردند و کشته شدند و من بار دیگر مسؤول سرپرستی از کودکان او شدم.
پس از مدتی مبتلا به درد پا شدم و بارها به دکترها مراجعه کردم و سرانجام گفتند که باید عمل شود. من تعلل کردم تا آن که پایم کاملا متورم شد و دکترها گفتند که باید قطع شود. من ترسان و گریه کنان به خانه آمدم. غروب بود که از شدت خستگی به خواب رفتم. در خواب زن مقدسی را دیدم که چادر مشکی بر سر و لباس سبز بر تن داشت. او دست مرا گرفت و گفت: «نترس، بچه های رامان تو را با پای سالم نیاز دارند.» از خواب پریدم. در همان حال، صدای زن همسایه توجهم را جلب کرد. او یکی از همسایه های ما و زنی مسلمان بود که در مورد شفا یافتن یک بیمار لاعلاج به آلبرتین داستانی تعریف می کرد. من جریان خوابم را به او گفتم. زن همسایه رنگش مثل گچ سفید شد و گفت: به خدا قسم شما خوب می شوید. من حتم دارم آن بانو، حضرت معصومه بود. درست است که شما مسلمان نیستید، اما این خاندان کریم تر از آن هستند که لطفشان فقط شامل حال مسلمانان شود. حتما باید قبل از عمل به قم بروی. فردا راه افتادیم و هرچه نزدیک تر می شدیم انگار چراغ امیدی در دلم روشن تر می شد. وارد حرم شدیم و. .. نزدیک های صبح بود که باز آن بانو را در خواب دیدم. فرمود: «بچه های رامان منتظر هستند، مگر قرار نبود امروز برایشان سبزی پلو بپزی؟! » هنوز پاسخی نداده بودم که چیزی به پایم خورد و از خواب بیدار شدم، برخاستم و ایستادم. چند قدم راه رفتم و باورم شد که کاملا شفا گرفته ام. پای من کاملا خوب شد و پزشکانی که قرار بود مرا عمل کنند، بعد از معاینه مجدد، همه اعتراف کردند که در حق من معجزه شده است. پس از شفا گرفتن نذر کردم هر ماه یک بار به قم بروم و بالاخره بعد از یک سال و اندی مسلمان شدم و نام سمیه را برای خودم انتخاب کردم ».[18] آنچه خواندیم تنها گوشه هایی از دریای کرامت های دختر موسی بن جعفر علیه السلام; کریمه اهل بیت بود که به مناسبت تولد آن بانوی کرامت تقدیمتان شد.
پی نوشت ها:
[1] آل عمران/ 37.
2توبه/ 120.
3 روح البیان، ج 2، ص 29. نقل از تفسیر نور، ج 2، ص 58، ذیل آیه 37 آل عمران.
3اصول کافی، ج 1، ص 536.
4 تحلیلی نو بر عقاید وهابیان، ص 96، نقل از فتح المجید، ص 93 و 137 و 169.
5کامل الزیارات، ص 11.
6 بحارالانوار، ج 102، ص 266.
7 کریمه اهل بیت، ص 44.
[9] بحارالأنوار 57 214 باب 36- الممدوح من البلدان»
8 فوائد الرضویه، ص 379.
9احزاب/ 33.
10ماهنامه کوثر، ش 3، ص 7 و 31.
1 بارگاه فاطمه معصومه علیها السلام تجلیگاه فاطمه زهرا علیها السلام، ص 120.
[14] کرامات معصومیه، ص 42 تا 46 (با تلخیص فراوان)
[15] ماهنامه کوثر، مصاحبه با آیت الله سید عزالدین زنجانی، ش 5، ص 10.
[16] همان، ش 3، ص 19.
[17] فروغی از کوثر، ص 57.
[18] کرامات معصومیه، ص 118 تا 123 (با تلخیص فراوان)، نقل از مجله زن روز، 27 / 12 / 1362 .