یکی از مسائلی که هر شخص در زندگی خود با آن روبرو شده و به تبع آن اجتماع نیز درگیر آن می شود، مسئله غریزه جنسی است که پیرامون آن سؤالات و حاشیه های فراوانی وجود دارد و با اینکه مسئله مهمی است ولی آنچنان که باید و شاید مورد بررسی و پاسخ گویی قرار نگرفته و عدم آگاهی و مهارت کافی افراد جامعه در انتقال این مطالب، باعث بوجود آمدن یک خلاء و شکاف بین نسل های مختلف و بطور دقیق تر والدین و فرزندان گردیده است.
ما شاهدیم که در جوامع مختلف به دلیل اینکه این مسئله به درستی تبیین و شناسانده نشده و تعابیر و تفاسیر غلطی در مورد آن صورت گرفته، اجتماع دچار سردرگمی و انحراف و دیگر آفات شخصی و جمعی (خودارضایی، بی بند و باری در ارتباط دختر و پسر، روابط نامشروع، همجنس بازی، افسردگی، خمودی، جنایت، و. . . ) شده است.
انسان در بین این همه هیاهوی اجتماعی و تمایلات نفسانی که هر کدام او را به سویی می کشاند و نتیجه ای جز سردرگمی و سرخوردگی بیشتر هم ندارد، نمی داند چه باید بکند و به چه کسی پناه ببرد؟! ولی در همین حین شخصی که متوجه خود باشد و معتقد به وجود خالقی برای خود باشد و نفس خود را وابسته به آن خالق بداند پی می برد که بهترین کار این است که پای درس وحی بنشیند و ببیند کسی که او را خلق کرده و چنین غرایز و خصوصیاتی را در او به ودیعه نهاده است چه راهنمایی و راه حلی به او پیشنهاد می دهد؟
همان طور که در دنیای امروز هر وسیله ای دارای کتابچه راهنما بوده و هر فردی لزوم کتابچه راهنما را درک می کند و در ضمن مطمئن ترین و موثق ترین منبع و مرجع راهنما برای استفاده از آن وسیله را تولیدکننده آن وسیله می داند، به همان صورت، بهترین و مناسب ترین مرجع راهنمای استفاده و برخورد با غرایز و خصوصیات انسانی هم خالق انسان است. خالقی که با توجه به آگاهی از نیازها و خصوصیات انسان ها، برنامه ای به نام دین و کتابی را به نام قرآن در اختیار بشر قرار داد تا انسان تربیت شود و در نتیجه از تحیر و انحراف و فساد نجات یابد.
دین با تبیین صحیح مسائل، بسیاری از گره هایی که در ذهن بشر وجود دارد را باز کرده و نقاط تاریک آن را روشن می کند. وقتی خداوند متعال در قرآن می فرماید آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند برابر هستند؟ طبیعتا خود او هم سعی می کند علم و دانایی لازم را به بشر دهد.
تعریف شهوت
در آموزه های دینی به نیرویی که باعث میل به امور پیرامونی می شود، به طور کلی شهوت گفته می شود که به شاخه های مختلف تقسیم می شود؛ به عنوان مثال شهوت جنسی، شهوت مالی، شهوت قدرت، شهوت به خوراک و. . . که این موارد باعث جاذبه انسان به خود می شوند و انسان نیز با قوه شهوت به این امور میل پیدا می کند.
پس دو نکته مشخص می شود:
1.شهوت یک میل درونی به مسائل پیرامونی است
2.شهوت فقط به امور جنسی اختصاص ندارد
تعریف غضب
و در مقابل، به آن نیرویی که باعث می شود نسبت به مسائل پیرامونی خشمگین و متنفر و در واقع بی میل شویم و در نتیجه باعث انزجار و دفع آن امور می شود، غضب گفته می شود. به عنوان مثال اگر شما به زندگی روزانه خودتان دقت کنید، می بینید که از بعضی از حوادث، اشخاص و یا اشیاء دوری می کنید که این حالت دافعه، حاصل نیروی غضب در انسان است. در اینجا نیز مشخص شد که غضب برخلاف تصور رایج مردم فقط اختصاص به عصبانیت و خشم ندارد بلکه به همان حالت دافعه و دوری از اشیاء و امور پیرامونی چه به صورت خفیف و چه به صورت شدید قوه غضبیه می گویند.
در یک مثال دیگر، اگر زندگی را به یک جاده تشبیه کنیم که ما با یک ماشین در آن در حال حرکت هستیم، می توان شهوت را به پدال گاز تشبیه کنیم که با آن با سرعت بیشتری حرکت می کنیم و غضب را هم به ترمز تشبیه می کنیم که در سرازیری ها و پیچ های خطرناک باعث کنترل ماشین و آسیب ندیدن ما می شود.
نکته مهمی که لازم به ذکر است و غفلت از آن باعث پیدایش اشکالات جدی در زمینه های شخصی و اجتماعی شده، این است که بعد از اینکه دین، این قوا را تعریف می کند توصیه کرده و بهتر بگوییم دستور داده است که این دو نیرو و تمام زیرشاخه های آنها باید تحت کنترل عقل قرار گیرند تا بتوانند کارآیی لازم را داشته باشند و بتوانند وظیفه خود را به درستی انجام دهند و موجب فساد، انحراف و ضررهای جبران ناپذیر نشوند.
حکمت خلقت شهوت جنسی
از توضیحات سابق مشخص شد انسان برای زندگی روی کره خاکی و رسیدن به اهداف خود و اهداف عالی ای که خداوند تعیین فرموده است نیاز به امور و لوازمی دارد و برای اینکه انسان بتواند به این امور دسترسی پیدا کند، خداوند نیروها و قوایی را به انسان عطا نموده که بتواند به وسیله آنها نیازهای خود را برطرف کند که یکی از این ابزارها نیز شهوت جنسی است. مسئله ای جنجالی که در طول تاریخ بشر وجود داشته و هر قوم و گروه و هر شخصی نظرات خود را بیان و آن را اعمال کرده و بسیاری از آنها هم دچار فساد و انحراف شدند که نمونه های آن در قرآن و در حال حاضر در کشورهای غربی و کشورهای بی توجه به دین قابل مشاهده است.
با بررسی شواهد و قراین پی می بریم که این ابزار (شهوت جنسی) برای بقای نسل بشر در وجود انسان ها تعبیه شده است و خداوند از روی حکمت خود لذتی را در کنار این غریزه قرار داده است تا انسان ها به آن میل پیدا کنند. بنابراین در مرحله اول لذتی که در این امور وجود دارد، از روی حکمت است و در مرحله دوم خداوند از آن به عنوان ابزاری برای امتحان انسان ها استفاده می کند، به این صورت که ببیند کدام یک از انسان ها آن را تحت فرمان عقل قرار می دهد؟ و یا با کم و زیاد شدن نعمت ها و بلاها حالات ایمانی افراد چه مقدار متفاوت می شود؟ در نتیجه! دین، ایمان، توکل و اطاعت افراد، مطابق آن سنجیده می شود.
حال مشخص می شود که علل انحراف و تعابیر غلط افراد از این غریزه از کجا ناشی می شود؟
1.آشنا نبودن با تعریف و حکمت خلقت غریزه جنسی
2.خارج کردن این غریزه از کنترل عقل
3.اهمیت دادن بیش از حد به لذت تعبیه شده در این غریزه بدون توجه به اقتضائات و تناسب در آن.افرادی که بالغ شده و هیچ آشنایی با این معارف ندارند، در اثر قرار گرفتن در شرایط نامناسب اخلاقی مانند اختلاط بی قید و بند دو جنس مخالف و یا دیدن تصاویر مبتذل و محرک و خواندن مطالب ناهنجار و نگاه کردن به تصاویر غیراخلاقی در شبکه های اجتماعی و. . . زمینه های آلودگی به گناه و مفاسد را در خود فراهم می کنند. و چون این عمل با فطرت پاک انسان و اراده الهی منافات دارد شخص، احساس گناه، سرخوردگی و افسردگی می کند. بنابراین دیدن صحنه های مبتذل و قرار گرفتن در محیط های نامناسب و ارتباط های بی قید و بند، از مهمترین عوامل تحریک کننده غریزه جنسی هستند.
عوامل منحرف کننده غریزه جنسی
اصولاً خود عوامل تحریک کننده در اثر تکرار باعث انحراف غریزه جنسی می شود که بیشتر با دیدن و صحنه های بصری حاصل می شود. در اینجا اهم عوامل مؤثر در این فرآیند را به نحو اجمال توضیح می دهیم.
1.عدم کنترل فکر
یکی از این عوامل، فکر کردن درباره این مسائل است یعنی بیشتر، افرادی دچار این بیراهه می شوند که فکر خود را کنترل نمی کنند و با پرواز فکر به سمت این مسائل، خود را به مهلکه می اندازند و بیراه نیست این جمله که «هر فکری روزی به عمل تبدیل می شود!»
2. بیکاری
از دیگر عوامل تشدیدکننده، بیکاری است؛ یعنی فردی که ساعات زیادی را بیکار باشد و در واقع برنامه ای برای اجرا و انجام نداشته باشد، زمینه بسیار مساعدی برای افتادن در این مهلکه را در خود بوجود می آورد. در واقع اگر خود نوجوان توانایی برنامه ریزی روزانه برای خود را داشته باشد (و اگر این توانایی را ندارد از بزرگترهایی که دارای صلاحیت هستند کمک بگیرد) و موفق شود یک برنامه درسی و کاری روزانه تهیه کند و خود را ملزم به اجرای آن بداند، نه تنها از این آفت بلکه از بسیاری آفات دیگر هم در امان خواهد ماند. (علت اینکه گفتیم بزرگترهایی که صلاحیت داشته باشند، این است که اگر قرار شد برنامه ریزی کنند، باید برنامه ای را تنظیم کنند که متناسب با سن و موقعیت شخص باشد و در عین حال سبک و قابل اجرا باشد تا به مرور زمان نشاط فرد را از بین نبرد.
3. تنها ماندن در خانه
از دیگر عوامل تشدیدکننده، تنها ماندن در خانه است که زمینه مناسبی برای فکر کردن و تخیلات باطل است که این اشکال هم با برنامه ریزی و معاشرت با دیگران برطرف می شود.
4.بی اطلاعی و عدم مطالعه
بی اطلاعی و عدم مطالعه در این مورد و دیگر مسائل تربیتی، خود، یکی از عوامل زمینه ساز برای ایجاد و تشدید این معضل است یعنی اگر شخص نوجوان و جوان مطالعاتی در مورد اشکالات، عوارض و عواقب این معضل اخلاقی داشته باشد و یک شناخت هر چند اجمالی در این زمینه به دست بیاورد، چه بسا در مواجهه با این احساس هیجانی بتواند بهتر عمل کند و خود را از این هیجانات بی موقع نجات دهد.
5.نوع غذا و خوراک نوجوانان و جوانان
بعضی از اساتید فن اشاره ای هم به نوع غذا و خوراک نوجوانان و جوانان می کنند که مثلاً فلان دسته از خوراکی ها می تواند باعث تحریک و یا تشدید این احساسات شوند مثلاً غذاهای خیلی چرب و پر انرژی و استفاده دائم از غذاهای لذیذ می تواند در این هیجانات اثر داشته باشد لکن با توجه به اینکه جوانان و نوجوانان در سن رشد هستند و باید تغذیه مناسب داشته باشند قطع کردن این خوراکی ها بطور کلی صحیح نیست. بلکه با یک آشنایی اجمالی با غذاها و تغذیه مناسب می توان برای بهبود شرایط قدم برداشت. مثلاً باید بدانیم که بهتر است غذاهای چرب و پر انرژی در بین روز مصرف شوند و تا جایی که مقدور است شب ها از خوردن آنها پرهیز شود. هر چقدر شب ها غذاها را سبک تر و کم حجم تر بخورند، علاوه بر برطرف شدن عوارض این هیجانات، باعث سلامت شخصی هم می شود.
6. رفاقت با افراد بی اخلاق، بی مبالات و بی قید و بند
از دیگر عوامل تشدیدکننده رفاقت با افراد بی اخلاق و بی مبالات و بی قیدوبند می باشد که زمینه بسیار مهمی در کشیده شدن شخص به این گونه معضلات و بدبختی هاست و چقدر در دین سفارش به پیدا کردن دوست خوب شده و توصیه به رها کردن دوست ناباب شده است! به عنوان نمونه در سوره فرقان آیه 28 می فرماید: (کسانی که در دنیا به ظلم و گناه دچار شدند در قیامت می گویند که ای کاش فلان شخص را به دوستی انتخاب نمی کردم) این مورد آنچنان آشکار و عیان است که نیازی به توضیح بیشتر ندارد.