افراد زیادی هستند که به انواع سریالهای متوسط علاقه نشان میدهند و قسمت به قسمت این سریالها را دنبال میکنند، امروز میخواهیم یک سریال قدیمی محبوب که متعلق به حدود 50 سال قبل است را برایتان معرفی کنیم و جالب اینجاست که این مجموعه آنقدر محبوب است که از روی آن فیلمها و سریالهای زیادی ساختهاند. با توجه به توضیحات، درست حدس زدید، «پیشتازان فضا» نام سریال مورد نظر ماست ولی چرا این سریال اینقدر محبوب است و نقطه قوت آن در چیست؟ در ادامه با بنیتا همراه باشید تا یکی از این نقاط قوت را با همدیگر بررسی کنیم.
اتفاقی جالب در یکی از قسمتهای این مجموعه به نام «فردا امروز است» رخ داد، زمانی که سفینه سازمان بهصورت تصادفی به قرن بیستم برمیگردد. یک سرهنگ نیروی هوایی قهرمان داستان ما یعنی آقای کرک را دستگیر میکند و با لحن عصبانی از او میپرسد، این چه چیزی است که پوشیدهای؟ یک نوع یونیفرم است؟
قهرمان ما در جواب می گوید: «این درواقع چیزی فراتر از یک یونیفرم است.»
«سفرهای ستارهاى» با 16 مجموعه تلویزیونى (726 قسمت)، 10 فیلم سینمایى، و صدها رمان، بازى ویدیویى و کمیک بوک، یکى از موفقترین و بهیادماندنیترین مجموعهها در تاریخ سرگرمى است.
نخستین فصل این سریال که در ایران بانام «پیشتازان فضا» پخش شد بین سالهای 1966 تا 1969 ساختهشده است. این سریال در آمریکا و بسیاری کشورهای دیگر لقب موفقترین مجموعه تلویزیونی تمام دورهها را به خود اختصاص داد. این داستان ماجراى مسافران سفینه اینترپرایز را روایت مىکند که طى یک مأموریت 5 ساله، کهکشان را درمینوردیدند تا دنیاها و تمدنهاى جدید را پیدا کنند و صلح را بین سیارات برقرار سازند.
در دنیای مدرن امروز که سرگرمیهای فانتزی و فیلمهای هالیوودی با تکنولوژیهای پیشرفته ساخته میشوند، مانند زره پلاستیکی در فیلم «بتمن» و لباس مخصوص در فیلم «مرد آهنی» ولی دراینبین یونیفرمهای کلاسیک افراد در فیلم «پیشتاز فضایی» (Star Trek) هنوز همان تازگی و خصوصیت خود را بعد از 50 سال حفظ کردهاست. دوستداران این مجموعه هم شیفته کیفیت آن هستند و بیصبرانه منتظر جشن گرفتن 50 امین سال این مجموعه شبکه ان بی سی (NBC) در 18 شهریور امسال هستند.
تاد استارجئون دریکی از صحنههای فیلم میگوید: «شما به یک کنوانسیون میروید که همه افراد دارای یک لباس با طراحی خاص هستند و شما با خود میگویید که من باید تحقیقاتی را درباره این لباس مرموز انجام دهم، اما وقتی شما لباس استار فلیت را میپوشید دیگر سؤالی باقی نمیماند و همه فقط این حرف را میزنند: کاپیتان!»
«جین رودنبری»، نویسنده اصلی داستان «سفرهای ستارهای» با چنان ظرافتی انسان را به آینده میبرد که واقعا تمایل دارید در آن فضا زندگی کنید و بیشتر از همه آن مجموعههای عمرتان شمارا جذب میکند، نه مانند مجموعههایی که فقط بخواهید از آن عبور کنی و این فقط به دلیل وفاداری به اصل متن فلسفی وی است.
ویلیام ویر تسیس طراح این لباسهای خارقالعاده بوده است. وی از طرف جین رودنبری، خالق مجموعهٔ علمی-تخیلی تلویزیونی «پیشتازان فضا»، مامور طراحی این لباس شد. خاکستر بدن سوزانده شده رودنبری پس از مرگش، در کپسول کوچکی توسط موشک به فضا فرستاده شد و بدین ترتیب رودنبری یکی از اولین کسانی است که مراسم «خاکسپاری در فضا» در مورد او انجام شدهاست.
یکچیز اطمینانبخش و کلاسیک و درعینحال آرام در یونیفرمهای اصلی فیلم پیشتازان فضا وجود دارد
دوروتی فونتانا ویراستار فیلمنامه درباره این مجموعه گوید که:«جین چیزی شبیه به لباسهایی میخواست که محیط را بیشتر شبیه اطراف خانه کند تا یک سفینه فضایی».
محصول نهایی تسیس تروتمیز بود، بدون هیچ جیب یا وصلههای که یکدستی آن را از بین ببرند. نشان پیکان شکلی که برو روی قسمت سینه این لباس حکشده است، از یک مینیمالیسم تزئینی الهام گرفته و درستشده است. خطهای مواج درجه هم بهصورت محدود استفادهشدهاند تا شلوغی روی ساعد دست را کمتر کنند. بااینحال شما میتوانید تفاوت مقام و تشخیص بالاتر بودن درجه را در یک نگاه در این لباس ببینید و راحت مقام صاحب لباس را حدس بزنید. پینها و سنجاقهای بر روی لباس هم به حالت ایستادن بازیگر معنی میبخشند و بیننده حس میکند که مانند یکی از خدمههای داخل سفینه است.
طرح رنگ سهجانبه یونیفرم وضوح عملیاتی آن را مشخص میکند؛ طلا برای فرمان بود، آبی برای علوم و قرمز برای مهندسی و پشتیبانی خدمات بود. رنگهای روشن نهتنها صفحه کوچک را منفجر میکردند بلکه نیمتنه پایین و تاریک لباسها را نیز تنظیم میکردند. شلوارها طوری طراحیشده بودند که پاها راکمی بلندتر از حالت عادی نشان میدادند و چکمهها نیز برای زمینهای ناشناخته بیگانگان و فضاییها عالی به نظر میرسیدند. ترکیب اینها ناآشنا و مربوط به آینده بود و درعینحال ظاهری عجیبوغریب هم نداشت.
مواد اولی بهخودیخود طوری انتخابشده بودند که انگار از دنیای دیگری آمدهاند و برای ما بیگانهاند: تسیس از پنبه کشدار در لباسها در چند فصل اخیر استفاده میکرد و دارکن سیاه از نقرههای نقطهای و رنگینکمانی از نقرههای نفطهای برای شلوارها استفاده میکرد. هر دو ظریف بودند با زرقوبرقهای پنهان از زیر نورهای استودیو حالت تخیلی را به خود میگرفتند.
تسیس در سال 1992 براثر بیماری ایدز از دنیا رفت. کتهای کوتاه در واقع سبز بودند ولی با روش فیلمبرداری و تکنولوژی به رنگ طلایی تبدیل میشدند. ارشدها بدون توجه به نقش و تخصصشان یک پالتوی فراخ را باید بپوشند که یک زیپ نامرئی در سمت چپ قسمت جلوی آن قرارگرفته است. ویلیام شارتنر درباره لباس ادی پاسکی که نقش ستوان لزلی را بر عهده داشت میگوید که «زیپ موجود در لباس قرمز او به طرز عجیبی از گردن وی تا زیر بغلش ادامه داشت».
با اینکه این لباسها جیب نداشتند ولی یک سوراخ کوچک در امتداد کمربند ایمنی آنها بود که شما میتوانستید چند دلار تاخورده را در آن قرار دهید، البته بهاندازهای که بتوانید از فروشگاههای فرهنگیان و ادارات خرید کنید (ظرفیت این شکافها بسیار کم بوده است) و کاراکتر جیمز دوهان از این شکافها برای قرار دادن سیگارهای خود استفاده میکرد.
بعضی از تصمیمات تسیس برای انتخاب لباس بر اساس ضروریات بود. رابرت اچ جاستمن یکی از تولیدکنندگان این مجموعه میگوید که ما زمان و پول کمی داشتیم و به همین دلیل تسیس از مواد اولیه ارزان و در دسترس برای طراحی لباسها استفاده میکرد.
طراح لباس اقرار کرد که نوع رنگها فقط برای دلایل فنی انتخاب میشدند و وی در انتخاب آنها نقشی نداشته و باید هماهنگ با تیم فنی رنگها را انتخاب میکرده و لباسها بر اساس آنها طراحی میکرده است. او دراینباره میگوید که ما مجبور بودیم سه رنگ متفاوت برای پیراهنها پیدا کنیم.
اگر بخواهیم آن دهه 1960 را به یاد بیاوریم، این سریال جزو محدود مجموعههایی بود که بهصورت رنگی پخش میشد و شبکه ان بی سی (NBC) هم خود را بهعنوان یک شبکه تمامرنگی معرفی کرده بود. درباره استفاده از پوشش آن زمان در طراحی لباس هم باید بگوییم که چکمهها تقریبا همان چکمههای پاشنهبلند کوبایی بودند و شلوارها نیز همان شلوارهای دمپا گشاد بودند.
فراتر از خلقوخوی قالب بر داستان، مجموعه کارهای رودنبری یک سری تفکر ارگونومیک را به دنبال داشت. در یکجا او به کنایه میگوید که:«مهم نیست که ناسا چند بار لباسهای آینده را توصیف کند، درهرصورت یک سری لباسزیر بلند هستند.» آدریانا ویوور درباره لباسها میگوید که:«ایده جین درباره لباسها این بوده است که هرروز یک نفر آنها را تزیین نماید و لباسها هر وقت که به تن بازیگران رفتند با توجه به سایز و اندازه آنها لباسها را دوباره اصلاح کنند یعنی اگر در طول فیلم کسی چاق یا لاغر میشد هم لباس وی نیز میبایست تغییر میکرد و درعینحال لباسها هم باید یکدستی و ثبات در طرح خود را حفظ کنند.»
جوزف د آگوستا یکی از برنامهریزان فیلم «پیشتازان فضا» میگوید که:«ایده ردنبری در مورد اینکه با توجه به پیشرفتهای علم در قرن 23 همه تقریبا باید لاغر بلشند و این نکته خیلی مهمی بود و جای بحث هم داشت.».
متاسفانه تناسباندام در قرن 23 با تناسباندام در قرن 23 تشابه کاملی ندارد. رودنبری میگوید:«ما تا آنجایی که امکان داشت باید از سکانسهای طولانی جلوگیری میکردیم و لباسها یک اصل پایه داشتند و ان هم این بود که اطراف کمر نباید حجم اضافی بدنی بازیگر معلوم میشد یا اشکال اضافی لباس پدیدار میشد چون در قرن 23 دیگر خبری از اضافهوزن نباید باشد.
یک تصویر سر صحنه فیلم برداری در سال 1969- سیکارا
شارتنر که اغلب تمرینهای ورزشی میکرد، کمکم داشت به طرز عجیبی اضافهوزن پیدا میکرد. جاستمن میگوید که «او ناگهان شروع به چاق شدن کرد و دچار اضافهوزن شد و هرچقدر که او گندهتر میشد شلوار و لباسش کوچکتر به نظر میآمدند. لئونارد نیموی (آقای اسپاک) و دیفارست کلی (دکتر مک کوی در نقش پزشک سفینه و دوستان نزدیک کاپیتان) چون خیلی لاغر بودند راحتتر در لباس جا میشدند.» درباره کاراکتر جذاب مجموعه یعنی آقای اسپاک باید بگوییم که او یک ولکان دورگه است. پدر او سارک اهل سیارهٔ ولکان و مادرش آماندا اهل زمین است.
زمانی که زمین حکومتی متحد (فدراسیون) دارد، این سیاره دست به اکتشاف فضا زده و با برخی ساکنان سیارات دیگر رفتوآمد دارد. سیارهٔ ولکان یکی از آن سیارات است. شاید بتوان گفت آقای اسپاک محبوبترین شخصیت این مجموعه بوده است. اهالی سیارهی ولکان ازنظر ظاهری شبیه به انسانها هستند، اما گویا قلبشان در سمت راست بدنشان قرار دارد و گوشهایی کشیده دارند؛ اما تفاوت اساسی اهالی ولکان با مردم زمین در نوع احساسات آنهاست.
ولکانها مردمی منطقی هستند. درواقع ولکانها هیچوقت تحت تاثیر احساسات و عواطف قرار نمیگیرند و همیشه اعمال و رفتارشان نتیجهی برآوردهای منطقی آنها از شرایط است. آقای اسپاک نمیتواند واکنشهای احساسی اطرافیان را درک کند و این مساله در طول فیلم باعث به وجود آمدن ماجراهایی کمابیش طنزآلود میشود.
درعینحال بقیه بازیگران مشکلات خاص خود را در ظاهر و ست شدن با لباس داشتند. دوهان با لهن ناراحت میگفت که:«من اصلا از شلوارهای دمپا گشاد خوشم نمیآید، وقتی آنها را میپوشم فکر میکنم که منم مثل بقیه آدمهایی که اینها را میپوشند دیوانهام.» و کارگردان در این مورد دیگر دست از سکوت برداشت و گفت که:«برای این مسئله سعی میکنیم چارهای بیندیشیم.».
جورج تاکی، راننده خونسرد ستوان سولو خیلی نسبت به چکمهها خوشبین نبود و هنگامیکه آنها را میپوشید از رفتارش معلوم بود که خیلی با آنها راحت نیست. بهتر است بدانید که او دراینباره گفته است: «من قبلا تجربه پوشیدن کفش پاشنهبلند را نداشتهام و به خاطر اینکه پوشیدن اینها باعث ایجاد درد در پاشنهی پایم میشد معمولا به کارگردان نسبت به این چکمهها شکایت میکردم.» این مشکل با پاشنهها فقط مربوط به آقای تاکی نبود، حتی دی فارست هم از داشتن همچین دردی شکایت میکرد و نتیجه این شکایتها این شد که واقعا این کفشها پاشنهبلند بودهاند.
در کل تاکی از یونیفرم راضی بود و میگفت که: «شما به داخل آن میپرید و گرمکن را روی خود میکشید.»
والتر کونینگ که در مجموعه بهعنوان هدایتگر ناوگان کنار تاکی به ایفای نقش میپرداخت و درباره آن لباس با لحن شوخی میگوید که:«اگر شما به دنبال یک لباسخواب مناسب و جدید برای خود هستید، پیشنهاد میکنم که یک نگاهی به این لباسها بیندازید.».
همچنین او درجایی دیگر میگوید که: «این لباس جالب بسیار ساده و هوشمندانه طراحیشده است و کسی که آن را میپوشد نیز میتوانند هماهنگی و تناسب آن لباس را با خودش احساس کند؛ و پوشیدن این لباس بهگونهای است که عملکرد شما کاهش نمییابد و به عنوان یک عنصر تخیلی ما بیننده ار را گیج نمی کردیم.» درنهایت تاکی گفت که لباس یک افزونه بسیار مهم در این مجموعه بود.
در آخر باید بگوییم که این لباسها بسیار عالی طراحی شده بودند و کارگردان این فیلم جین رودنبری به صراحت درباره این لباسها اذعان کرد که:«یکچشم انداز متنوع، آرمانی و صلحآمیز از آینده برای این لباسها دارم. این (لباس) دلیل این است که بینندگان به ما واکنش نشان دادهاند و از ما استقبال کردهاند و این لباس دلیل موفقیت این نمایش بوده است.»