چکیده
از باورهای ویژة شیعیان، اعتقاد به رجعت و حیات مجدد افراد و گروههای خاص در پایان تاریخ و ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. رجعت، باوری است که مخالفان، با پرسشها و شبههها فراوانی درصدد مخدوش جلوه دادن آن بر آمدهاند؛ از این رو برای اثبات و تقویت باورداشت رجعت و نیز برای پاسخگویی به شبههها و سؤالات مخالفان، پژوهش دربارة رجعت ضروری است. از سوی دیگر، برای جامعه زنان که نیمی از جمعیت انسانی را تشکیل میدهند نیز پرسشهایی مطرح است از جمله این که آیا زنان در رجعت، هنگام قیام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و تشکیل حکومت جهانی مهدوی، مشارکت دارند؟ این نوشتار درصدد پاسخگویی به سؤالهای فوق، با تمرکز بر نقش زنان میباشد:
مقدمه
یکی از اعتقادات مکتب شیعه، رجعتِ برخی مردگان به دنیا، پیش از قیامت است. عالمان شیعه، با عنایت به قرآن و روایاتِ معصومان علیهم السلام اعتقاد به چنین پدیدهای را یکی از ضروریات مذهب شیعه تلقی کردهاند. البته برخی به ضروری بودن آن به دیده تردید نگریستهاند؛ اما انکار آن را جایز نمیدانند. بسیاری از علما بر اثبات آن اجماع کردهاند، بزرگانی همچون طبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان[1]، شیخ حر عاملی[2]، امین الدین طبرسی[3]، شیخ صدوق[4]، حسن بن سلیمان بن خالد حلّی[5]، شیخ مفید[6]، سید مرتضی[7]، علامه مجلسی[8]، ابوالحسن شریف[9] و... . برخی نیز رجعت را از ضروریات مذهب بر شمرده اند؛ چنان که علامه مجلسی[10] و شیخ حر عاملی[11] بر این باورند.
رجعت در لغت
رجعت از مادة «رجع» و اصل آن به معنای بازگشت پس از رفتن است.[12] صاحب مجمع البیان «رجعة» و «الرجعة» را بازگشت به دنیا پس از مرگ بیان کرده و مصدر آن را «الرجوع» به معنای بازگشت به ابتدا ابراز کرده است و همچنین : الرجوع، العود.[13]
همچنین در مجمع البحرین دربارة معنای «الرجعة» میگوید:
الرجعة به فتح راء، یعنی یک بازگشت پس از مرگ و بعد از ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و آن، از ضروریات مذهب است... .[14]
رجعت در اصطلاح
رجعت در اصطلاح، عبارت است از اینکه خداوند، هم زمان با زمان ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف عدهای از بندگان صالح که در ایمان و عمل، خالص بودهاند و نیز عدهای از کفار و منافقان که در کفر و نفاق، سرآمد بودهاند را با همان ویژگیهای روحی و جسمی خود به دنیا برمیگرداند، تا هر دو گروه، در حد امکان نتیجه دنیایی اعمالشان را دریافت کنند.[15]
آنچه در بازگشت دو گروه مؤمنان خالص و نیز کفار واقعی به آن اشاره شده، وصف صالح و منافق است، نه مرد و زن. در معنای اصطلاحی رجعت سید مرتضی میفرماید:
بدان همانا آنچه که شیعه دوازده امامی معتقد است، این است که خداوند، هنگام ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف گروهی از شیعیان او و گروهی از دشمنان آن حضرت را که پیشتر مردهاند، برمیگرداند تا به ثواب یاری آن حضرت برسند و نیز از دشمنان انتقام گرفته شود… . [16]
طبق آنچه از احادیث برداشت میشود، رجعت، عمومی نیست؛ بلکه مخصوص عدهای از مؤمنان خالص و کفار معاند است. همچنین سر سلسله رجعتکنندگان، انبیا، امامان معصوم علیهم السلام و دشمنان آنان هستند. امام صادق علیه السلام در این زمینه میفرماید:
رجعت، عمومی نیست؛ بلکه اختصاصی است و تنها مؤمنان یا مشرکان محض، رجعت میکنند[17].
رجعت در امتهای گذشته
بازگشت، میان امتهای گذشته، بسان رجعتِ اصطلاحی در عقاید شیعه نیست؛ ولی آیات متعددی بر وقوع رجعت در امتهای گذشته دلالت میکند. افراد زیادی از پیامبر و غیرپیامبر، مؤمن و غیرمومن (زن و مرد) در امتهای پیشین زنده شده و به دنیا برگشتهاند[18]. یکی از نمونههای رجعت، بازگشت مقتول بنیاسرائیل به دنیا میباشد. قرآن، این ماجرا را این گونه نقل میکند:
]و به خاطر آورید[ هنگامی را که فردی را به قتل رساندید. سپس درباره ]قاتل[ او به نزاع پرداختید… خداوند، اینگونه مردگان را زنده میکند….[19]
خداوند، در این آیه، در پایان داستان احیای مردگان ـ چه زن و مرد و مؤمن و کافر ـ را یک سنت و قانون همیشگی در نظام عالم معرفی کرده و آن را به عنوان قدرت خودش به رخ انسانها میکشد تا دربارة آن بیندیشند.[20]
در این آیه، جملة (کَذلِکَ یُحْیِ اللهُ الْمَوْتی ) به قیامت و یا برزخ اختصاص ندارد؛ بلکه به صورت یک قانون عمومی و فراگیر برای همة زمانها، مکانها و امتها در شرایط مساوی براساس حکمت الهی جاری خواهد بود. در واقع، هرگاه حکمت الهی اقتضا کند، خداوند، با قدرت بینهایت خویش، مردگان را زنده خواهد کرد. از این آیه و داستان نتیجه میگیریم احیای مردگان، به همة انسانها اعم از زن و مرد مربوط است و نشانهای از قدرت الهی است.
این آیه، نشانگر فراگیر بودن رجعت در هر زمان و مکان است، و در آن، امتهای مؤمن خاص و کافر خاص در هر زمان و مکانی که بودند ـ چه زن و چه مرد ـ با شرایط مساوی، براساس حکمت و قدرت بینهایت الهی، زنده شده و به دنیا برمیگردند، تا مؤمنان (زن و مرد) از وعدة الهی خرسند شوند و از کافران انتقام بگیرند. در این مقاله، به اثبات رجعت از دیدگاه عقل و نقل، هدف رجعت و رجعتکنندگان زمان ظهور خواهیم پرداخت.
اثبات رجعت
1. برهان عقلی
عقل هیچ مانعی برای زندهشدن مردگان تصور نمیکند و آنرا کاملاً ممکن میداند. روشن و واضح است که زنده کردن و حیات دادن خداوند به اشیاء بر دو قسم است گاه خداوند از هیچ و عدم موجود زندهای خلق میکند؛ یعنی بدون داشتن هیچ سابقهای، مثل خلقت اولیه انسان و هر موجود دیگری و گاهی اجزاء و عناصر پراکنده یک موجود را جمع میکند و حیاتی دوباره میدهد (یعنی گاه خلقت جعل بسیط است و بدون سبق مادة سابقی و گاه بنحو جعل مرکب) وقتی خلقت به صورت اول برای عقل ممکن شد خلقت و حیات دادن دوم به مراتب آسانتر و قابل قبولتر خواهد بود.
عدم امکان این مطلب یا به دلیل نقص در فاعلیت فاعل است یا در قابلیت قابل؛ یعنی اینکه خداوند قدرت زنده کردن مردگان را ندارد یا بدن و روح، قابلیت زندهشدن را ندارد؛ در حالیکه ما در طول شبانهروز، هم فاعلیت فاعل را و هم قابلیت قابل را در جهان مشاهده میکنیم. پس هیچ عاقلی ـ چه رسد به مسلمان ـ در امکان رجعت شک و نزاعی ندارد؛ چون با اینکار، هم قدرت خداوند را منکر میشود و هم سر از شرک و انکار قبر، عالم برزخ و معاد جسمانی در میآورد.
مرحوم سید مرتضی در این باره میفرماید: «در آنچه شیعه از رجعت معتقد است، هیچ اختلافی بین مسلمانان، بلکه موحّدان نیست»[21].
رجعت در این دنیا با حیات مجدد در روز رستاخیز مشابهت دارد. رجعت و معاد، دو پدیده همگون هستند؛ با این تفاوت که رجعت، با افق محدود و با قلمرو دنیایی، قبل از قیامت به وقوع میپیوندد؛ ولی در رستاخیز، همة انسانها، از ابتدا تا انتهای خلقت، برانگیخته خواهند شد. بنابراین کسانی که امکان حیات مجدد را در روز رستاخیز پذیرفتهاند، باید رجعت را که زندگی دوباره در این جهان است، ممکن بدانند.
رجعت عالمی است با ویژگیهای خاص خود که نه دقیقاً همچون عالم دنیا است و نه همانند عالم آخرت، و در عین حال برزخ هم نیست.
علامه طباطبایی در این باره میفرماید:
رجعت از مراتب روز قیامت میباشد؛ اگر چه در کشف و ظهور، پایینتر از روز قیامت است. دلیل پایینتر بودن از قیامت امکان فی الجملة راه یافتن فساد و شر در آن است، بر خلاف قیامت [که هیچ فساد و شری در آن راه نخواهد یافت]؛ به همین دلیل، روز ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف گاه به قیامت ملحق شده است، به دلیل ظهور و غلبه کامل حق. [22]
معاد، یعنی برگشت روح انسان به بدن. حال اگر چنین بازگشتی در آن مقطع زمانی (قیامت) ممکن باشد، طبعاً بازگشت آن به این جهان، قبل از قیامت ممکن خواهد بود؛ چرا که امر محال در هیچ زمانی امکان وقوع ندارد.
فیلسوف بزرگ اسلامی، صدر المتألهین رحمه الله علیه میفرماید:
در باب اعتقادات، آنچه قابل پیروی است یا دلیل و برهان است یا نقل صحیح و قطعی که از اهلبیت علیهم السلام رسیده باشد. روایات صحیح فراوانی از امامان و سرورانمان دربارة درستی عقیده به رجعت و وقوع آن هنگام ظهور قائم آل محمد صل الله علیه و آله و سلم به ما رسیده است. عقل نیز این موضوع را غیرممکن نمیداند؛ چرا که نمونههای فراوانی به اذن خداوند به دست پیامبرانی چون عیسی علیه السلام و شمعون علیه السلام و دیگر پیامبران انجام یافته است[23] .
2. براهین نقلی
الف. قرآن:
در قرآن کریم، آیات بسیاری از رجعت سخن میگویند که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
و هنگامی که فرمان [عذاب] بر آنها واقع شود، جنبندهای از زمین برای آنها خارج میکنیم که با آنان سخن میگوید که: «مردم، به آیات ما یقین ندارند». و روزی که ما از هر امتی گروهی را از کسانی که آیات ما را تکذیب میکنند محشور میکنیم و آنها نگهداشته میشوند [تا به یکدیگر ملحق شوند] .[24]
با بیان چند نکته، دلالت آیه بر رجعت روشن میشود:
1. حشر گروهی از هر امتی، غیر از حشر در روز قیامت است. حشر در آیه فوق، همگانی نیست؛ در حالیکه حشر در روز قیامت شامل همة انسانها میگردد؛ چنانکه در آیه دیگری در وصف حشر و روز قیامت چنین آمده است:
و همه را محشور کرده و احدی از آنان را فرو نخواهیم گذاشت. [25]
2. در صدر آیه اول، خداوند میفرماید: (اِذَا وَقَعَ الْقَوْلَ عَلَیْهِمْ ). مورد اتفاق همه مفسران است که وقوع قول (فرمان)، از علائم قیامت است و روشن است که علامت یک چیز غیر از خود آن چیز است[26] .
3. آیات قبل از این آیه، از نشانههای قبل از رستاخیز در پایان جهان سخن گفتهاند و در آیات پس از آن نیز به همین موضوع اشاره میشود.
بنابراین، بعید به نظر میرسد آیات قبل و بعد، از حوادث پیش از رستاخیز سخن گویند؛ امّا آیه وسط، دربارة رستاخیز باشد. همآهنگی آیات، ایجاب میکند که همه درباره حوادث قبل از قیامت باشند[27] .
د) شاهد دیگر برای دلالت آیه بر رجعت، «خروج دابة الارض»[28] است که یکی از نشانههای رستاخیز به شمار میرود[29]؛ یعنی از نشانههایی است که قبل از رستاخیز رخ میدهد.
پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم دربارة دابة الارض فرمود:
هیچکس به او دست نمییابد و کسی نمیتواند از دست او فرار کند. بین دو چشم مؤمن علامت میگذارد و مینویسد: « مؤمن بین دو چشم کافر علامت میگذارد و مینویسد: «کافر»، عصای موسی و انگشتر سلیمان با او است. [30]
آیة دوم:
بیگمان ما رسولان خود و کسانی که ایمان آوردهاند را در زندگی دنیا و روزی که گواهان به پامیخیزند، یاری میدهیم. [31]
با بیان چند نکته روشن خواهد شد که این آیه، به رجعت اشاره دارد و رجعت هم مخصوص تمام انسانهای مؤمن خاص و کفار خاص است.
الف) سیاق آیه، بر فعلی دلالت دارد که در آینده به طور حتم به وقوع خواهد پیوست.
ب) نصرت و پیروزی که در این آیه وعده داده شده، تاکنون تحقق نیافته است و خداوند، هرگز خلف وعده نمیکند؛ پس ناگزیر باید در آینده تحقق یابد.
ج) همة پیامبران (به جز حضرت عیسی علیه السلام و حضرت خضر علیه السلام ) و مؤمنان، هنگام نزول قرآن در قید حیات نبوده و در این دنیا یاری نشدهاند؛ پس به مقتضای این آیه، باید زنده شوند، تا در همین دنیا یاری شوند.
د) لفظ نصرت، در مواردی به کار میرود که دو گروه، مشغول مخاصمه و جنگ باشند و شخصی یا گروهی، به یکی از طرفهای درگیر کمک کند، تا برطرف مقابل، چیره شود. طبیعی است چنین معنایی با یاری کردن انبیا و مؤمنان در آخرت سازگاری ندارد؛ بلکه مصداق آیه با رجعت، و نصرت انبیا و اولیا تحقق مییابد.
شیخ مفید در تفسیر این آیه میفرماید:
شیعیان عقیده دارند خدای تبارک و تعالی وعدة نصرت خود را دربارة دوستانش، پیش از آخرت تحقق خواهد بخشید و آن، هنگامی است که قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف قیام کند. در پایان دنیا، مؤمنان رجعت میکنند و وعدة الهی تحقق مییابد[32] .
این رجعت مؤمنان و این وعدة الهی برای زن و مرد است؛ چون در غالب از آیات و روایات، به گروه خاصی با علامت خاصی اشاره نشده است؛ بلکه بیشتر به مؤمنان و منافقان اشاره شده و این دو کلمه، هم شامل زن میشود و هم شامل مرد.
ب: روایات
در این فراز میتوانیم رجعت را از سه منظر احادیث، زیارات و ادعیه پیگیری کنیم.
1. احادیث
اخبار و روایاتی که دربارة رجعت از معصومان علیهم السلام نقل شده، به قدری زیاد است که در طول تاریخ، بسیاری از بزرگان و علمای شیعه دربارة آن، ادعای تواتر کردهاند (معنوی و اجمالی)[33] از جمله شیخ طوسی در مورد برخی از احادیث رجعت ادعای تواتر لفظی هم نموده است.[34] علامه مجلسی در این رابطه میفرماید: «اگر روایت رجعت متواتر نباشد پس در دنیا روایت متواتر وجود ندارد»[35]. علامه طباطبایی میفرماید: روایات ائمه اهل بیت علیهم السلام نسبت به اصل رجعت متواتر است و تواتر با مناقشه در تک تک حدیث باطل نمیشود.[36]
به همین دلیل، اکنون فقط به ذکر برخی از این احادیث میپردازیم:
از امام صادق علیه السلام نقل شده است:
هر کس به هفت چیز اعتقاد داشته باشد، مؤمن ]شیعه[ است و در میان آن هفت چیز، ایمان به رجعت را ذکر فرمود. [37]
مأمون به حضرت امام رضا علیه السلام عرض کرد: «ای اباالحسن نظرت دربارة رجعت چیست؟» آن حضرت فرمود:
آن، حق است و در امتهای گذشته نیز بوده و قرآن آن را بیان کرده است. رسولخدا صل الله علیه و آله و سلم فرمود: آنچه در امتهای گذشته واقع شده در این امت نیز بدون کم و کاست واقع خواهد شد».[38]
«حَذْوَ النََعّل بالنَّعّل وَ الْقَذَّةِ بِالْقَذَّةِ» یعنی برابری و یکسانی که گام به گام و مو به مو، تحقق پیدا میکند.
طبق آنچه امام رضا علیه السلام فرمود، به دست میآید که در امتهای گذشته رجعت بوده است و در این رخداد مهم هم زن و هم مرد حضور داشتهاند[39] و در زمان ظهور نیز با رجعت زنان و مردان، این واقعه ادامه پیدا میکند و این، امری است که دربارة همة انسانهای مؤمن خاص و کفار خاص اجرا میشود.
2. زیارات
در زیارتی که خطاب به حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خوانده میشود آمده است:
اگر دوران درخشان و پرچمهای برافراشته و حکومت قدرتمند تو را درک کردم، بندهای از بندگان تو خواهم بود ... و اگر پیش از ظهورت مرگ فرا رسید، با توسل به تو از خدای سبحان میخواهم که بر محمد و آل محمد صل الله علیه و آله و سلم درود فرستد و برای من، بازگشتی در دوران ظهورت و رجعتی در زمان [حکومت] تو قرار دهد، تا با فرمانبرداری تو، مراد خویش را دریابم و دلم را [با انتقام] از دشمنانت شفا بخشم. [40]
همچنین در زیارت امام حسین علیه السلام در روز عرفه میخوانیم: «ای سرورم! ای اباعبدالله! خدا و فرشتگان و پیغمبرانش را شاهد میگیرم که من، به شما ایمان، و به بازگشتتان یقین دارم….» [41]
پس همة ما (اعم از زن و مرد) با تأسی از امامان و اولیای خدا، میتوانیم دعا کنیم که تا زمان ظهورش زنده باشیم، تا از یاران خاص او باشیم و اگر هم زنده نماندیم، از خدا بخواهیم با رجعت در زمان دولت یار، او را یار و یاور باشیم و از دشمنانش انتقام بگیریم .
3. ادعیه
الف. در دعای عهد آمده است:
پروردگارا ! اگر مرگی که بر تمام بندگانت، قضای حتمی قرار دادی میان من و او ]= حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف[ جدایی انداخت، مرا [هنگام ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف] از قبر برانگیز؛ در حالی که کفنم را ازار خود کرده و شمشیرم را از نیام برکشیده و نیزهام را برهنه ساختهام و دعوت دعوتکننده را لبیک میگویم.[42]
از امام صادق علیه السلام روایت شده : «هر کس چهل صبح این دعا را بخواند، از یاوران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خداوند او را از قبر بیرون آورد…».[43]
ب. در دعایی که بعد از زیارت حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف در سرداب نقل شده این گونه آمده است: «خدایا! اگرقبل ازظهور حضرتش مرا از دنیا بردی، مرا از کسانی قرار ده که در رجعت بر میگردند.» [44]
هدف رجعت
یکی از سؤالاتی که در بحث رجعت مطرح میشود، این است که چرا باید عدهای از انسانها ـ اعم از خوب و بد ـ قبل از قیامت و در دوران ظهور حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به دنیا برگردند؟ رجعت چه اهمیتی دارد که معصومان علیهم السلام تا این مقدار در روایات، ادعیه، و زیارات بر آن تأکید کردهاند، تا حدّی که بعضی از علما و بزرگان دین، رجعت را از ضروریات مذهب شیعه برشمردهاند؟
رجعت به دنیا، تنها به اذن و ارادة الهی قابل تحقق است و چون همة افعال خدای حکیم، از روی حکمت است، رجعت نیز دارای حکمت خواهد بود. اینجا به مواردی از اهداف رجعت اشاره میکنیم:
1. انتقام گرفتن از ستمگران
در رجعت، گروهی از منافقان و ستمگران تاریخ که در حق انسانها، از هیچ ظلم و ستمی دریغ نکردند و غصب کنندگان خلافتِ اهلبیت پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به دنیا برمیگردند، تا قبل از قیامت به بخشی از مجازاتهای خود برسند.
امام صادق علیه السلام فرمود:
هنگامی که کار حسین علیه السلام خاتمه یافت، ملائکه به درگاه خداوند تضرع کردند. پس خداوند سایه حضرت قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف را برپا داشت و فرمود: «به وسیله این، از آنان که به او ستم کردند ]قاتلان امام حسین علیه السلام[ انتقام میگیرم».[45]
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در صورتی میتواند از قاتلان امام حسین علیه السلام انتقام بگیرد که آنها زنده باشند و این، با رجعت تحقق مییابد.
2. نصرت دین
یکی از اهدافی که رجعت مؤمنان بر آن استوار است، نصرت و یاری رساندن به دین الهی در عصر طلایی ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است. بزرگی و عظمت قیام جهانی حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف میطلبد که یاران آن حضرت، از حیث تعداد و نیرو، متناسب با آن نهضت باشند.
اعتقاد به رجعت و بازگشت به دنیا، میتواند نقش برجستهای در نشاط دینی و امید حضور در حکومت جهانی حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف داشته باشد. رجعت، برای همه افراد ـ چه زن و چه مرد که لایق یاریرساندن بوده و قبلاً از دنیا رفتهاند ـ زمینة این مهم را فراهم میسازد.
در برخی دعاها از خدای بزرگ میخواهیم ـ اگر زنده نبودیم ـ ما را در دوران ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف زنده گرداند تا او را یاری دهیم؛ همان طور که در دعای روز بیست و پنجم ماه ذیقعده میخوانیم:
خداوندا ! فرج اولیایت را نزدیک کن و آنچه به ستم از آنان گرفتهاند، به ایشان برگردان و قائمشان علیه السلام به حق ظاهر کن ... خداوندا! بر آن بزرگوار و پدرانش درود فرست و ما را از یارانش قرار ده و در رجعتش محشورمان کن تا از یاریکنندگان او باشیم. [46]
این دعاها و خواستنها مخصوص همة انسانهاست، چه زن و چه مرد، تا در آن زمان، از رجعتکنندگان و در صف یاران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف باشند.
3. لذت بردن مؤمنان از حاکمیت اسلام
بسیاری از مؤمنان، در طول تاریخ، آرزوی حاکمیت دین در سراسر جهان را داشتند و در این راه مبارزه کردند؛ اما دشمنان دین، با ظلم و جور خود نگذاشتند دین در تمام ابعاد، حاکمیت یابد. در دوران رجعت، مؤمنان برمیگردند تا عزّت دین و خفت و خواری ظالمان را ببینند.
امام باقر علیه السلام فرمود:
اما مؤمنان، به سوی روشناییهای چشمانشان برمیگردند [تا چشمشان با دیدن حکومت عدل امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف روشن شود] و اما ستمگران، برمیگردند تا دچار عذاب الهی گردند؛ چنانکه خداوند میفرماید: «و قطعاً غیر از آن عذاب بزرگتر، از عذاب این دنیا به آنان میچشانیم».[47]
4. تأثر کافران از استقرار حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف
یکی از اهدافی که در روایات بسیار تکرار شده و حتی در تعاریف رجعت هم انعکاس یافته است،[48] عزت مؤمنان و خواری و ذلت منافقان است.
امام باقر علیه السلام میفرماید:
هیچ شخص نیک و بدی از این امت نیست، مگر اینکه رجعت میکنند؛ مؤمنان برمیگردند تا اینکه عزیز شده، چشمانشان روشن شود و فجّار برمیگردند تا خداوند ذلیلشان کند. آیا نشنیدهای گفتار خداوند را که میفرماید: همانا عذاب نزدیکتر (کوچکتر) را که غیر از عذاب بزرگتر است به آنها میچشانیم[49].
عذاب نزدیکتر، به عذاب رجعت منطبق شده است.
حضرت علی علیه السلام در تفسیر آیه مبارک (رُبَما یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ کانُوا مُسْلِمینَ ) [50] میفرماید:
زمانی که من با شیعیانم با پیروانشان برمیگردیم، بنیامیه را با خواری و ذلت به قتل میرسانم. در این هنگام، کفار میگویند: «ای کاش مسلمان بودیم!»[51] .
5. تکامل مؤمنان
یکی از اهداف رجعت، رسیدن به تکامل نهایی است؛ چون رجعت، عمومی نیست و ویژه مؤمنان و طاغیان ستمگر محض است، بازگشت آنان به زندگی دنیوی، به منظور تکمیل حلقه کمال گروه اول و چشیدن کیفر دنیوی گروه دوم است.
به تعبیر دیگر، مؤمنان خالص، در مسیر تکامل معنوی با موانع دشمنان روبهرو بودند و از تکامل باز ماندند. حکمت الهی اقتضا میکند که آنها سیر تکاملی خود را از طریق بازگشت به این جهان به پایان برسانند و در گسترش حکومت حق شرکت کنند که شرکت در چنین حکومتی از افتخارات بزرگ است.
پس دانستیم که در رسیدن به تکامل نهایی که همان رجعت است، مردان و زنان میتوانند با بازگشت مجدد به دنیا مسیر اصلی و پایانی کمال خود را طی کنند.
رجعت کنندگان
روایاتی که رجعتکنندگان را معرفی میکند به دو دسته تقسیم شدهاند:
1. بعضی روایات به طور عموم دلالت میکند که تمام مؤمنان خالص (زن و مرد) و کفار معاند (زن و مرد) که در طول تاریخ در روی زمین زندگی کردهاند، برمیگردند. امام صادق علیه السلام میفرماید: «همانا رجعت، عمومی نیست؛ بلکه خصوصی است، برنمیگردند مگر مؤمنان محض و کفار محض.»[52]
2.بعضی از روایات، رجعتکنندگان را با اسم و مشخصات معرفی میکند:
الف) مردان
می توان مردان مورد اشاره در روایات را به سه دسته کلی تقسیم کرد:
1. پیامبران گذشته:
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه 81 آل عمران میفرماید: «خداوند هیچ پیامبری را از آدم تا سایر انبیا مبعوث نکرد، جز آنکه به دنیا بازگشته و رسولخدا صل الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین علیه السلام را یاری خواهند کرد.»[53]
2. پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم و امامان علیهم السلام
ابو خالد کابلی از امام سجاد علیه السلام نقل میکند که آن حضرت در تفسیر آیة 85 سوره قصص[54] چنین فرمود: «پیامبر صل الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین علیه السلام و امامان علیهم السلام به سوی شما باز میگردند. »[55]
3. مؤمنان
از امام صادق علیه السلام روایتی نقل شده است که به شیعیان راستین خود چنین فرمود:
... تا اینکه قائم ما اهلبیت قیام میکند. در آن هنگام، خداوند، آنان را مبعوث خواهد کرد و آنها، گروه گروه لبیک گویان به حضرتش ملحق میشوند…[56]
ب: زنان
گروهی از یاوران حضرت بقیةالله عجل الله تعالی فرجه الشریف زنانی هستند که خدا به برکت ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آنها را زنده خواهد کرد و بار دیگر به دنیا رجعت خواهند نمود. در روایات، به دو گونه به این افراد اشاره شده است:
1.عام
در روایات، رجعت ویژه زن یا مرد نیست و فقط به مؤمن محض و کافر محض اشاره شده است؛ یعنی هم زن مؤمن و هم زن کافر در زمان ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف رجعت میکنند، تا زنان مؤمن، طعم شیرین و لذّت انجام وعدة الهی را بچشند و در رکاب حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و امامان معصوم علیهم السلام به خدمت بپردازند و زنان کافر هم کیفر دنیایی گناه و عملکرد خود را ببینند و به عذاب الهی برسند.
2. خاص
گروهی از زنان هستند که علاوه بر اخبار عمومی، در برخی اخبار، به نام آنان هم اشاره شده است. این روایات معتبر دربارة زنان، بسیار اندک است.
الف) زنان مؤمن
در منابع معتبر اسلام، نام سیزده زن یاد میشود که به هنگام ظهور قائم آل محمد صل الله علیه و آله و سلم زنده خواهند شد و در لشکر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به مداوای مجروحان جنگی و پرستاری بیماران خواهند پرداخت.
مفضل بن عمر از امام صادق علیه السلام نقل میکند که فرمود:
«همراه قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف سیزده زن خواهند بود». گفتم: «آنها را برای چه کاری میخواهد؟» فرمود: «برای مداوای مجروحان و رسیدگی به مریضها؛ همانگونه که وقتی همراه پیامبر صل الله علیه و آله و سلم بودند چنین میکردند». عرض کردم: «نام آنها را بفرمایید» فرمود: «قنواء دختر رشید هجری، ام ایمن، حبابه والبیّه، سمیه مادر عمار بن یاسر، زبیده، ام خالد احمسیه، ام سعید حنفیّه، صبانه ماشطه و ام خالد جهنیّه. [57]
در این روایات، امام صادق علیه السلام از آن سیزده زن فقط نام نه نفر را یاد میکند. در کتاب خصایص فاطمی به نسیبه دختر کعب مازنیه نیز اشاره شده است[58].
در کتاب منتخب البصائر از دو زن به نام «تیره» و «أحبشیه» نام میبرد[59] . این افراد، هر کدام در بُعدی و بیشتر در بُعدِ جهاد با دشمنان خدا، از خود شایستگیهایی نشان دادهاند. برخی از آنان ـ همچون «صیانه» ـ مادر چند شهید بوده و خود نیز با وضعی جانسوز به شهادت رسید. برخی دیگر چون سمیّه، در راه دفاع از عقیدة اسلامی خود، سختترین شکنجهها را تحمل نموده و تا پای جان از عقیدة خود دفاع کردهاند.
امخالد نیز نعمت تندرستی پیکر را برای حفظ اسلام استفاده کرد و جانباز شد. برخی دیگر، همانند زبیده کسانی بودند که زرق و برق دنیا، هرگز آنان را از اسلام باز نداشت و از آن امکانات در راه عقیده خود استفاده کرده و در مراسم حج که یکی از ارکان دین است به کار بردند. بعضی، افتخار دایگی رهبر امت را داشتند و خود نیز از معنویات زیادی برخوردار بودند و بعضی دیگر، از خانوادة شهیدانی بودند که خود، پیکر نیمهجان فرزندانشان را حمل کردند. آنان، کسانی هستند که با انجام رشادتها ثابت کردند که میتوانند گوشهای از بار سنگین حکومت جهانی اسلام را بردوش گیرند.
همة این دلایل، ما را به راز تصریح امام صادق علیه السلام به نام این نه نفر آگاه میکند. حال، برای درک بهتر شرح حال مختصری از زندگی چند تن را بررسی کنیم.
1. صیانه
در کتاب خصائص فاطمیه آمده است:
در دولت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سیزده تن، برای معالجة زخمیان زنده گشته و به دنیا بازمیگردند. یکی از آنان «صیانه» است که همسر «حزقیل» و آرایشگر دختر فرعون بوده است. شوهرش «حزقیل» پسرعموی فرعون و گنجینه دار او بوده و به گفتة او، حزقیل، مؤمن خاندان فرعون است که به پیامبر زمانش، موسی علیه السلام ایمان آورد[60].
پیامبر صل الله علیه و آله و سلم فرمود:
شب معراج، در مسیر بین مکه معظمه و مسجد الاقصی، ناگهان بوی خوشی به مشامم رسید که هرگز مانند آن را نبوییده بودم. از جبرئیل پرسیدم: «این بوی خوش چیست؟» گفت: «ای رسولخدا صل الله علیه و آله و سلم! همسر حزقیل به حضرت موسی بن عمران علیه السلام ایمان آورده بود و ایمان خود را پنهان میکرد.[61]
2.سمیه، مادر عمار یاسر
او هفتمین نفر بود که به اسلام گروید و بدترین شکنجهها را تحمل کرد[62] . او و شوهرش، یاسر در دام ابوجهل گرفتار شده بودند و او، به آنها دستور داد که به پیامبر خدا دشنام دهند؛ اما آنها چنین کاری نکردند. ابوجهل زره آهنی به سمیه و یاسر پوشاند و آنها را مقابل آفتاب سوزان نگهداشت. پیامبر صل الله علیه و آله و سلم که گاهی از کنارشان عبور میکرد، آنها را به صبر و مقاومت سفارش میکرد و میفرمود: «ای خاندان یاسر صبر پیشه کنید که وعدهگاه شما بهشت است». سرانجام ابوجهل با ضربتی آنها را به شهادت رساند.[63]
خداوند، این زن را به سبب صبر و مجاهدتی که در راه اسلام متحمل شد، در زمان ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف زنده خواهد کرد، تا پاداش وعدة الهی را ببیند و در لشکر ولی خدا، به یاوران آن حضرت خدمت کند.
3. ام ایمن
نام او «برکه» است. وی کنیز پیامبر صل الله علیه و آله و سلم بود. آن حضرت، به او مادر خطاب میکرد و میفرمود: «او باقیماندة خاندان من است»[64]. او از شیفتگان امامت بود که در ماجرای فدک، حضرت زهرا علیها السلام او را به عنوان شاهد معرفی کرد و پنج یا شش ماه پس از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم در زمان خلافت ابوبکر از دنیا رفت[65] .
ام ایمن، دختر «ثعلبه بن عمرو بن حصن بن مالک» میباشد. او خدمتگزار «آمنه»، مادر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بود که به ارث، به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم منتقل شد. آن گاه که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مادر خود را از دست داده بود، ام ایمن، پرستاری وی را برعهده گرفت و به اصطلاح، خدمتگزار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم محسوب میشد. رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم بارها میگفت: «ام ایمن، پس از مادرم «آمنه»، مادر من است» و او را عضو خانواده و یادگار اهل بیت خویش میخواند . ام ایمن را باید یکی از بانوان نمونه و ممتاز تاریخ اسلام دانست؛ چون کوششهای او در طول زندگی پر برکتش در راستای وابستگی به پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و خاندان او، افتخارآمیز و سراسر پر عظمت بود[66] که اینجا مجال شرح آن نمیباشد.
4. زبیده
وی، همسر هارون الرشید و از شیعیان بود. هنگامی که هارون از عقیدة او آگاه شد، سوگند یاد کرد او را طلاق دهد. او به انجام کارهای نیک معروف بود. زمانی که یک مشک آب در شهر، یک دینار طلا ارزش داشت، او همة حُجاج و شاید مردم مکه را سیراب کرد. او دستور داد با کندن کوهها و احداث تونلها، آب را از فاصلة ده میلی خارج حرم مکه، به حرم آوردند. زبیده، صد کنیز داشت که همگی حافظ قرآن بودند و هر کدام موظف بود که یک دهم قرآن را بخواند؛ به گونهای که از منزل او، صدای قرائت قرآن همانند زمزمة زنبورهای عسل، بلند بود[67].
5. ام خالد عبدی
ام خالد عبدی را دانشمندان و رجال نویسانی چون کشّی و مامقانی، بانویی معرفی کردهاند که استاندار عراق، یوسف بن عمرو به سبب عقیده شیعی و پیروی از زید بن علی بن الحسین علیه السلام در کوفه دست او را قطع کرد. وی، بانویی عارف و مجاهد بود که در راه عقیده و عبادت خویش، استواری و پایبندی قاطعی داشت و در بیان معارف دین و ابراز عشق و ارادت به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برابر مخالفان، هیچ کوتاهی و مسامحهای روا نمیداشت. [68]
6. حبابه والبیه
شیخ طوسی، شیخ کلینی، فیض کاشانی، محدث بحرانی، طبرسی، راوندی و علامه مجلسی، او را محدث و راوی حدیث از امام علی علیه السلام و سایر امامان تا امام رضا علیه السلام و خلاصه راوی حدیث از هشت تن از امامان معصوم دانستهاند.[69] نکتهای که درباره این بانوی محدث قابل توجه است و او را در ردیف یکی از زنان فوق العاده و استثنایی قرار داده، این است که حبابه، راوی حدیث از امام علی علیه السلام بوده و در روزگار امام زین العابدین علیه السلام، 113سال از عمر او میگذشت. در سال 183ق که امام موسی بن جعفر علیه السلام شهید شده و امام رضا علیه السلام عهدهدار امامت گردید،[70] وی به حضور امام هشتم رسید؛ در حالی که عمر او در این روزگار، حداقل 235 بود. وقتی از دنیا رفت، امام رضا علیه السلام او را با پیراهن خود کفن کرده و به خاک سپرد. سن او هنگام مرگ، بیش از 240 سال بود. او، دوبار به جوانی بازگشت که یک بار به معجزه امام سجاد علیه السلام و بار دوم به معجزه امام هشتم علیه السلام بود. او است که هشت امام معصوم با خاتم خود بر سنگی که او همراه داشت، نقش بستند. [71]
7. قنواء، دختر رشید هجری
قنواء دختر رشید هجری را دانشمندان رجالی و اهل فقه و حدیث، مانند شیخ طوسی، برقی و مامقانی از بانوان یاور امام صادق علیه السلام و راوی حدیث از آن بزرگوار معرفی کردهاند. [72]
میزان صلابت و پایداری در عقیده و پایبندی او به اسلام و تشیع و علاقه به امیرالمومنین علیه السلام از جریانی که دربارة شیوه اسارت و شهادت پدر بزرگوارش، توسط ابن زیاد نقل میکند، آشکار میشود. [73]
به هر حال، قنواء ـ راوی حدیث از امام صادق علیه السلام و امام علی علیه السلام ـ دختر مردی است که در دین، صادق و در ولایت، راستین است. چنین زنی، توسط چنین پدری پرورش یافته و شیفته و رهرو امام زمان است و با چنین اعتقادی میتواند در هنگام ظهور امام زمان علیه السلام از سیزده زنی باشد که برای معالجه مجروحان و یاری امام علیه السلام به دنیا بازگشت میکند. [74]
8. نسیبه، دختر کعب
نسیبه، دختر کعب که همسر او «زید بن عاصم» بود و پسرهای او «حبیب» و «عبدالله» بودند، از بانوان مجاهد و صحابی فداکار رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و راوی حدیث از آن بزرگوار بوده است.[75] ابن اثیر جزری، ابن عبدالبر اندلسی و ابن حجر عسقلانی درباره سابقه درخشان او نوشتهاند:
در بیعت عقبه که 62 مرد از قبیله خزرج شرکت داشتند و با رسول خدا بیعت کردند، دو زن یعنی نسیبه و خواهر وی هم حضور داشتند و بدون این که به هنگام بیعت، دست رسول خدا به دست آنها بخورد، با آن حضرت بیعت کردند و به اطاعت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اقرار و تعهد نمودند. [76]
نسیبه که با کنیه «ام عماره» هم معروف شده، در بیعت رضوان، در جنگ احد و در جنگ یمامه که بعد از وفات رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با مسیلمه کذاب واقع شد، حضور یافته است.[77] در جنگ «یمامه» نیز بدن او دوازده زخم برداشت و حتی یک دست وی هم قطع شد.[78] خلاصه کلام اینکه ایمان و اخلاص و فداکاری نسیبه در جنگ احد، به جایی رسید که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «وفاداری و مقاومت نسیبه، بهتر و بالاتر از بسیاری از مردها میباشد».[79]
بر چنین زنی شایسته و گوارا است که در زمان دولت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به دنیا برگردد و همچون مؤمنان خاص، طعم شیرین حکومت ولایتی آن حضرت را بچشد. این، اجر کسانی است که خداوند به آنها وعده داده است. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم هم دربارة او فرموده است: «نسیبه از بانوانی است که در روزگار ظهور امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف حضور مییابد و به مداوای مجروحان جنگی در رکاب آن حضرت میپردازد...».[80]
زنان غیرمؤمن
در حدیثی، از زنی خبر داده شده است که حضرت زهرا علیها السلام را خیلی رنج میداد.[81] از عبدالرحیم قصیر روایت شده است که امام باقر علیه السلام فرمود:
آگاه باشید اگر قائم ما قیام کند، حمیراء زنده میشود، تا اینکه آن حضرت به او تازیانه بزند و تا اینکه از وی برای فاطمه علیها السلام دختر رسولخدا صل الله علیه و آله و سلم انتقام بگیرد. گفتم: «فدایت شوم! چرا بر او تازیانه میزند؟» فرمود: «به سبب افترا و تهمتی که به أم ابراهیم زد». گفتم: «چرا خداوند، تا زمان قائم آن را به تأخیر انداخت؟» امام باقر علیه السلام فرمود: «به سبب اینکه خداوند، پیامبر صل الله علیه و آله و سلم را برای رحمتِ خلق مبعوث کرد؛ ولی قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف را برای انتقام دشمنان».
پس زنان غیرمؤمن نیز همچون مردان غیرمؤمن رجعت میکنند، تا به دست مبارک مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به مجازات خود برسند.
نتیجه
براساس آنچه دربارة اعتقاد به رجعت و بازگشت به دنیا قبل از شروع قیامت گفته شد و همچنین طبق معنای رجعت در لغت و اصطلاح، خداوند، هم زمان با ظهور مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف عدهای از بندگان صالح خود را که در ایمان و عمل و تقوا، اسوة مؤمنان بودهاند و همچنین عدهای از کفار که در کفر و نفاق، سرسلسلة کفار و منافقان بودهاند را با همان ویژگی روحی و جسمی خود به دنیا برمیگرداند، تا هر دو گروه نتیجة دنیایی اعمالشان را دریافت کنند. طبق آنچه گفته شد، برداشت میشود که در اخبار این بازگشت، به عنوان مؤمنان و کفار اشاره شده است؛ یعنی مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان غیرمؤمن رجعت میکنند.
امر رجعت در پیشینیان هم صورت گرفته و امری است که به زمان و گروه خاصی اختصاص ندارد؛ بلکه به همه زمانها و همة مردم مربوط است (مؤمنان خاص و کفار خاص) . همچنین عقل، هیچ مانعی برای زندهشدن مردگان پس از مرگ تصور نمیکند؛ بلکه وقوع آن را درک میکند. پس باید رجعت را که دربارة این جهان است، بپذیرد؛ چون امکان حیات مجدّد را در روز رستاخیز پذیرفته است. زن، از آغاز آفرینش تا کنون، دورانهای تلخ و شیرینی را سپری کرده است؛ گاه همراه با حرکت انبیای الهی، گام به گام همراه آنان بوده و دوشادوش مردان صالح، از پیامبر زمان خود حمایت کرده است؛ همانند ماشطه که حاضر میشود خود و فرزندانش در آتش بسوزند؛ امّا لحظهای از ایمان به خدا دست بر ندارد.
زنان، اولین کسانی هستند که افتخار آموزگاری بشر را به عهده گرفتهاند و دامانشان کانون شکلگیری تمام فضیلتها است؛ پس حق است که در روایات و احادیث، بر رجعت به نام زنان مؤمن خاص اشاره شود و او هم در این امر بزرگ آخرالزمان حضور داشته باشد.
یکی از مواردی که از این بحث نتیجه میشود، این است که کسانی که برای انتقام و تنبیه به دنیا برمیگردند، هرگز به میل و ارادة خود برنمیگردند؛ بلکه ناگزیر تن به رجعت میدهند که رجعت برای آنها بسیار ذلّت بار و سخت است؛
ولی دربارة مؤمن به نظر میرسد رجعت اختیاری خواهد بود. امام صادق علیه السلام فرمود:
هنگامی که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف قیام کند، مأموران الهی، در قبر با اشخاص مؤمن تماس میگیرند و به آنها میگویند: «ای بندة خدا! مولایت ظهور کرده است. اگر میخواهی به او بپیوندی، آزاد هستی، و اگر بخواهی در نعمتهای الهی متنعم بمانی، باز هم آزاد هستی».[82]
پس اگر میخواهیم در زمرة یاران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف باشیم، اگر میخواهیم به اراده و لطف پرورگار، گل روی مهدی فاطمه علیها السلام را در دنیا ببینیم و بتوانیم فرد مفیدی در حکومت او باشیم، از همین لحظه با مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پیمان ببندیم و خود را با برنامهها و خواستههایش که جز راه جدّش پیامبر صل الله علیه و آله و سلم و امیرمؤمنان علیه السلام نیست، تطبیق دهیم.
نتیجه
پس براساس براهین عقلی و نقلی، رجعت، باوری است قابل دفاع؛ یعنی میتوان هم از منظر عقل به اثبات و توجیه آن همت گماشت و هم از منظر عقل به معقول بودن رجعت پی برد.
طبق اعتقادات شیعه، رجعت یعنی بازگشت افراد به دنیا؛ البته افراد خاصی که یا از لحاظ ایمان در مرتبه عالی قرار دارند و یا از لحاظ کفر و نفاق در مرتبه انحطاط قرار دارند (به تعبیر دیگر، مؤمنان و کافران محض) تا در همین دنیا به پاداش و عذاب دنیایی نائل آیند. در این میان، زنان نیز از رجعتکنندگان هستند، یعنی زنان مؤمن به سبب ایمانشان و زنان کافر و منافق به دلیل کفر و نفاقشان به دنیا باز میگردند.
اثبات اصل رجعت در جایگاه یک باور اسلامی، و فلسفه و اهداف آن، و نیز کیفیت رجعت و افراد رجعت کننده و مواردی از این قبیل را، آیات و روایات فراوانی بیان کردهاند که در این مقاله، به آنها اشاره شده است.
پی نوشت :
[1] . فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج7، ص234.
[2] . محمدبن حسن شیخ حر عاملی، الایقاظ من المجعه بالبرهان علی الرجعه، ص23.
[3] . محمدرضا طبرسی، الشیعه و الرجعة، ص243.
[4] . علی بن بابویه قمی شیخ صدوق، الاعتقادات و مصنفات شیخ مفید، ج5، ص60.
[5] . محمدرضا طبرسی، الشیعه و الرجعة، ص244، به نقل از مختصر بصائرالدرجات، ص13.
[6] . محمدبن محمد بن نعمانی شیخ مفید ، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، ص46.
[7] . سیدمرتضی علم الهدی، علی بن الحسین موسوی، رسائل الشریف المرتضی، ج1، ص126.
[8] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج53، ص122.
[9] . ابوالحسن عاملی شریف، مرآة الانوار و مشکوة الاسرار، مقدمه تفسیر البرهان.
[10] . محمدباقر مجلسی، حق الیقین، ص355.
[11] . محمدبن حسن شیخ حر عاملی، الایقاظ، ص49و67.
[12] . محمدجمیل حمود، الفوائد البهیة، ج2، ص318.
[13] . فضل بن حسن طبرسی، مجمعالبیان، ج7، ص350.
[14] . فخرالدین طریحی، مجمع البحرین، ج1، ص150.
[15] . شیخ عبدعلی بن جمعه عروسی حویزی، ج4، ص100؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج53، ص39.
[16] . اعلم انّ الّذی تذهب إلیه الشیعة الامامیة أنّ الله یعید عند ظهور الامام المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف قوماً ممن کان قد تقدّم موتهم من شیعته لیفوزوا بثواب نصرته و یعید أیضاً قوماً من أعدائه لینتقِم مِنْهم ... (سید مرتضی، رسائل الشریف، ج1، ص 125؛ سفینة البحار، ج3 ، ص315)؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج53، ص138، محمدبن حسن حرّ عاملی، الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعه، باب ثانی، نقل از سید مرتضی، ص58.
[17] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج53، ص39.
[18] . بقره: 55 و 56 و 206 و243؛ آل عمران: 49؛ مائده: 110 .
[19] . (و اِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادّارءتُمْ فیها .... کَذلِکَ یُحْیِ الله الْمَوْتی .... )، بقره: 73و72.
[20] . خداوند، پس از بیان داستانهای شخصی، با کلمة «کذلک» ممکن بودن آن را در نظام عالم بیان میکند.
[21] . سید مرتضی، رسائل، ج3، ص135.
[22] . اِنّ الرَّجعةَ منْ مراتبِ یَومِ القیامة وَ اِنْ کانَ دُونِهِ فِی الظهور، لِاِمکانِ الشّر و الفِساد فیهِ فِی الجملةِ دُونَ یَومِ القیامة، و لِذالِکَ ربما اُلحقِ بِه یومُ ظُهورِ المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ایضاً، لِظُهور الحقِّ فیهِ تَمام الظُهورَ ...؛ محمدحسین علامه طباطبایی، تفسیرالمیزان، ج2، ص109.
[23] . محمدرضا طبسی نجفی، شیعه و رجعت، مترجم محمد میرشاه ولد، ص145.
[24] . ( وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِّنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کَانُوا بِآیَاتِنَا لَا یُوقِنُونَ * وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِن کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجاً مِّمَّن یُکَذِّبُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ یُوزَعُونَ )؛ نمل: 82و83 .
[25] . (وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا )؛ کهف: 47.
[26] . مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج15، ص547؛ محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج15، ص397.
[27] . مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج15، ص548.
[28] . «دابة» به معنای «جنبنده» و «ارض» به معنای زمین است. قرآن کریم، از این کلمه به طور سربسته گذشته است. تنها وصفی که قرآن برای آن ذکر کرده، این است که با مردم سخن میگوید. این تشخیص افراد بیایمان و نشانهگذاری بر آنها، شامل مرد و زن میشود. در بیان شخصیت و وصف «دابة الارض» دو قول مطرح است:
الف) گروهی آن را یک موجود جاندار و جنبنده غیرعادی از غیرجنس انسان با شکلی عجیب دانسته و برای آن عجایبی نقل کردهاند که شبیه خارق عادات و معجزات انبیاء علیهم السلام است. این جنبنده، در آخرالزمان ظاهر میشود و از کفر و ایمان سخن میگوید و منافقان را رسوا میسازد و بر آنها علامت مینهد.
ب) گروهی دیگر، به پیروی از روایات متعددی که در این زمینه وارد شده است، او را یک انسان میدانند، یک انسان فوقالعاده و جنبندهای فعال که یکی از کارهای اصلیاش جدا ساختن صفوف مسلم از منافق و علامتگذاری آنهاست (حتی از برخی روایات استفاده میشود که عصای موسی علیه السلام و خاتم سلیمان علیه السلام با او است) (مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج5، ص552).
[29] . محمدحسین طباطبائی، المیزان، ج15، ص537.
[30] . لا یُدْرِکُهَا طالِبٌ وَ لا یَفُوتُهَا هارِبٌ فَتَسِمُ المُؤْمِنَ بَیْنَ عَیْنَیْهِ و یَکْتُبُ بَیْنَ عَیْنَیهِ مُؤْمِنٌ وَ تَسِمُ الْکافِرَ بَیْنَ عَیْنَیِهِ وَ تَکْتُبُ بَیْنَ عَیْنَیهِ کافِرٌ وَ مَعَها عَصَا مُوسی علیه السلام وَ خَا تَمُ سُلَیْمانَ علیه السلام؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج6، ص300؛ الایقاظ، ص335، محمد بن الحسن حرّ عاملی، نورالثقلین، ج4، ص98.
[31] . (اِنّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَ الَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنیَا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْاَشْهَادُ )، مومن: 51.
[32] . نقل از محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج53، ص130؛ محمدبن حسن حر عاملی، الایقاظ من الهجعة، باب ثانی، ص46 .
[33] . فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان، ج7، ص234.
[34] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج53، ص127.
[35] . همان، ص123.
[36] . سیدمحمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج3، ص205.
[37]. مَنْ اَقَرَّ بِسَبْعَةِ اَشْیَاءَ فَهُوَ مُؤْمِنُ وَ ذَکَرَ مِنْهَا الْایمانَ بِالرَّجْعَةِ؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج53، ص21.
[38] . أنها الْحَقُّ قَدْ کانَتْ فِی الْاُمَمِ السَّالِفَةِ وَ نَطقَ بِهَا الْقُرآنُ وَ قَدْ قالَ رَسُولُ اللهِ : یَکُونُ فِی هذِهِ الْاُمَّةِ کُلَّ مَا کانَ فِی الْاُمَمِ السابقه حَذْوَ النََعّل بالنَّعل وَ الْقَذَّةِ بِالْقَذَّة؛ ِسید شبّر، حق الیقین، ص11، بهارانچی، دولة المهدی، ص381.
[39] . به تفسیر آیه 243 سوره بقره مراجعه شود.
[40] . فَاِنْ اَدْرَکْتُ اَیّامَکَ الزّاهَرِةَ وَ اَعْلامِکَ الظّاهِرَةَ وَ دَوْلَتَکَ الْقاهِرَةَ فعبدٌ مِنْ عَبیدِکَ ... وَ اِنْ اَدْرِکَنیِ الْمَوْتُ قَبْلَ ظُهُورِکَ فَاَ توسَّلُ بِکَ اِلَی اللهِ سُبْحانَهُ اَنْ یُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آل مُحَمَّدْ وَ اَنْ یَجْعَلَ لِی کرَّةً فِی ظُهورکَ وَ رَجْعَةً فِی اَیّامِکَ لِاَبْلغَ مِنْ طاعَتِکَ مُرادِی و اَشْفِیَ منْ اَعْدائِکَ فُؤادی؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج22، ص260.
[41] . یا مولای یا ابا عبدالله! اُشهد الله و ملائکته و أنبیائه و رسله أنی بکم مؤمن و بإیابکم موقن؛ همان، ج21، ص 576.
[42] . اَلّلهُمَّ إنْ حالَ بَیْنی وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذی جَعَلْتَهُ عَلی عِبادِکَ حَتْماً مَقْضیّاً فأخْرِجْنی مِنْ قَبری مُؤْتَزِراً کَفَنی شاهِراً سَیْفی مُجَرِّداً قَناتی مُلَبِّیاً دَعْوةَ الدّاعی؛ حاج شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، ص893.
[43] . من دعا الله اربعین صباحا بهذا العهد، کان من انصار قائمنا، فان مات قبله أخرجه الله من قبره…؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج53، ص95.
[44] . فَإن توفیتنی اللهمّ قبل ذلک فاجعلنی یا ربّ ممّن یکرّ فی رجعته؛ همان، ج22، ص240.
[45] . لَمَّا کانَ مِنْ اَمْرِ الْحُسَیْنِ ما کانَ ضَجَّتِ الْمَلائِکَةُ اِلَی اللهِ تَعالی فَاَقامُ اللهُ لَهُمْ ظِلَّ القائِمِ وَ قال: بهذا انْتَقِمُ لَهُ مِنْ ظالِمیهِ؛ محمدبن حسن حر عاملی، الایقاظ من الهجعة، ص245 .
[46] . اَللّهُمَّ وَ عَجِّل فَرَجَ اَوْلیائِکَ وَ اَرْدُدْ عَلَیْهِمْ مظالِمَهُمْ وَ اَظْهِر بِالْحَقِّ قائِمَهُمْ... اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ عَلی آبائِهِ وَاجْعَلْنَا مِنْ صَحبِهِ وَ ابْعَثْنا فِی کَرَّتِهِ حَتّی نَکُونَ فِی زَمَانِهِ مِنْ اَعْوانِه؛ ِمفاتیح الجنان، اعمال ذیقعده، دعای روز بیست و پنجم.
[47] . فَاَمّا الْمُؤْمِنُونَ فَیُنْشَرونَ اِلَی قُرّاةِ اَعْیُنِهِمْ وَ اَمّا الفُجَّارُ فَیُنْشَرونَ اِلَی خِزیِ اللهِ اِیّاهُمْ، اِنَّ اللهَ یَقولُ: (وَ لَنُذیقنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْاَدْنی دُونَ الْعَذابِ الْاَکْبَرِ )؛ محمد بن حسن حر عاملی، الایقاظ من الهجعة، باب التاسع، ص272.
[48] . کنزالدقایق، ج9، ص596: فصل اول (تعریف رجعت در اصطلاح) .
[49] . محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج53، ص64.
[50] . حجر: آیه 2 .
[51] . بحارالانوار، ج53، ص64-65
[52]. ... اِنَّ الرَّجْعَةُ لَیْسَتْ بعامَّة و هی خاصَّة، لا یَرجِع الاّ مَنْ مَحَض الایمانِ مَحْضاً اَوْ مَحَضَ الشِرکِ مَحْضاً ؛ همان، ص39 و 85؛ محمد بن حسن حر عاملی، الایقاظ من الهجعة، باب 10، ص360.
[53] . مَا بَعَثَ الله نَبِیّاً مِنْ لَدُنْ آدَمَ وَ هَلُمَّ جَرّاً وَ یَرْجِعُ اِلَی الدُّنْیَا فَیَنْصُرُ رَسُولَ اللهِ وَ اَمیرَالمُؤمنِینَ؛ بحارالانوار، ج53، ص62.
[54] . (إِنَّ الَّذی فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَر'ادُّکَ اِلی' مَعَادٍ )؛ آن کس که قرآن را بر تو فرض کرد، تو را به بازگشتگاهی برمیگرداند. قصص: 85.
[55] . یَرْجَعُ اِلَیْکُمْ نَبیُّکُمْ وَ اَمِیرُالْمُؤْمنینَ وَ الَْاَئِمَّةُ؛ بحارالانوار، ج53، ص56.
[56] . ... حَتّی یقومَ قائمُنَا اَهْلَ البیتِ، فَاِذا قام قائمُنَا بَعَثَهُمُ الله فَاقبَلوا مَعَهُ یَلبّونَ زمراً زمرا ... ؛ کافی، ج3، ص131.
[57] . یَکُنّ مَعَ القائم ثلاث عشرةٍ امرأةٍ قلت: و ما یصنع بهنَّ؟ قال: یُداوینَ الجرحی، وَ یقمنَ عَلی المرضی، کما کانَ مع رسول اللهِ قلت: فسمّهنَّ لی. قال: القنوا بنت رشید، و أمّ أیمُن، و حبابة الوالبیّة، و سمّیةُ أمُ عمار بن یاسر، و زبیدة، و أمّ خالد الأحمسیّه، و أمّ سعید الحنفیّة، و صبانة الماشطة، و أمّ خالد الجهنیّة؛ طبری، دلائل الامة، ص260.
[58] . ریاحین الشریعة، ج5، ص41، نقل از خصایص فاطمی.
[59] . بیان الائمة، ج3، ص338.
[60] . ریاحین الشریعة، ج5، ص153؛ نجم الدین طبسی، چشماندازی از حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص76.
[61] . روزی مشغول آرایش دختر فرعون بود که شانه از دست او افتاد و بیاختیار گفت: «بسمالله». دختر فرعون گفت: «آیا پدر مرا میستایی؟» گفت: «نه؛ بلکه آن کسی را ستایش میکنم که پدر تو را آفریده است و او را از بین خواهد برد». دختر فرعون، خبر را به پدرش رساند. فرعون او را احضار کرد و به او گفت: «مگر به خدایی من اعتراف نداری؟» صیانه گفت: «هرگز؛ من از خدای حقیقی دست نمیکشم». فرعون دستور داد تنور مسی را برافروختند و دستور داد همة بچههای او را در حضورش در آتش انداختند. زمانی که خواستند بچة شیرخوار او را از بغلش بگیرند، صیانه منقلب شده و خواست با زبان، از دین اظهار بیزاری کند. کودک، به امر خدا، به سخن آمد و گفت: صبر کن ای مادر! که تو بر حقی». فرعونیان آن زن و بچه شیرخوارش را نیز در آتش افکندند و خاکسترشان را در این زمین ریختند که تا روز قیامت این بوی خوش از این زمین استشمام میشود...». منهاج الدموع، ص93.
[62] . نجمالدین طبسی، چشماندازی از حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص78.
[63]. ریاحین الشریعة، ج4، ص335.
[64] . محمدجواد طبسی، زنان در حکومت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص28؛ نجمالدین طبسی، چشم اندازی از حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص76؛ تاریخ طبری، ج2، ص7.
[65] . قاموس الرجال، ج10، ص378.
[66] . واقدی، مغازی، ج1، ص268.
[67] . نجم الدین طبسی، چشم اندازی به حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، ص77.
[68] . آیتالله خویی، معجم رجال الحدیث، ج14، ص 23، 108، 176.
[69] . مرحوم مامقامی، تنقیح المقال، ج23، ص 75؛ کافی، ج2، ص 152.
[70] . همان، ص 402.
[71] . مامقامی، تنقیح المقال، ج23، ص 75.
[72] . شیخ طوسی، رجال، ص 361.
[73] . شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج1، ص 522.
[74] . معجم رجال الحدیث، ج7، ریاحین الشریعة، ج5.
[75] . ابن اثیر، اسدالغابة، ج5، ص 555.
[76] . همان .
[77] . الاصابة، ج4، ص 418.
[78] . بحارالانوار، ج20، ص 133.
[79] . همان.
[80] . ریاحین الشریعة، ج5، ص 82.
[81] . عن عبدالرحیم القصیر قال: قال لی ابوجعفر علیه السلام: «أما لو قام قائمنا لقدرت الیه الحمیراء حتی یجلّدها الحد و حتی ینتقم لأبنة محمد، فاطمة3 منها»، قلت: «جعلت فداک و لم یجلدها؟» قال: «لفریتها علی أم ابراهیم». قلت: «فکیف أخره الله لقائم؟» فقال: «لأن الله تبارک و تعالی بعث محمداً صلی الله علیه و آله و سلم رحمة و بعث القائم علیه السلام نقمة» (مهدی موعود، ج2، ص461؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، جلد 1و2، باب نوادر العلل، شمارة 10، ص304).
[82] . طوسی، غیبت، ص459؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج53، ص91.
منبع: فصلنامه علمی تخصصی انتظار موعود - شماره 22/س