در اکثر مقالات و تحقیقاتی که ظرف چند دهه ی اخیر توسط محققان و پژوهشگران در کشورهای غربی و در یکی دو دهه اخیر توسط پژوهشگران ایرانی در کشورمان، در مورد آلودگی هوا، تهیه و عرضه شده است، بیشتر به بررسی ابعاد آلودگی هوا بر جسم انسان و زیان و ضررهای آن به ارگان های مختلف بدن پرداخته شده است، که البته سعی و تلاش این محققان در این زمینه بسیار ضروری، مغتنم و ارزشمند بوده، به ویژه آنکه در این مقالات مضرات آلودگی به دقت و به تفکیک و به صورت تخصصی بر هریک از اعضای بدن نظیر مجاری تنفسی، قلب، چشم، پوست، گوارش و ... مورد بحث و بررسی قرار گرفته و علل و عوامل و راهکارهای پیشنهادی برای حذف یا کاهش این مضرات ارائه گردیده است، اما آنچه را باید به آن اذعان و اقرار نمود، این است که در کنار این تحقیقات و مقالات ارزشمند، کمتر می توان مقاله و تحقیقی یافت که به طور جامع و تخصصی به تأثیرات آلودگی هوا بر روح و روان انسان ها پرداخته باشد؛ شاهد این ادعا نیز انتشار قابل توجه کتاب ها، جزوات و مقالات متعددی است که هرساله در مورد تأثیرات و مضرات آلودگی هوا بر بدن انسان به چاپ می رسد یا نتیجه ی آنها بر روی خروجی نمایه های مختلف ملی و بین المللی قرار می گیرد و یا برپایی همایش ها و سمینارهای علمی در سراسر ایران و جهان ارائه می گردد، ولی چنانچه بخواهیم تأثیرات آلودگی هوا را در بعد روحی و روانی انسان بررسی کنیم، کمتر می توان به مقاله و کتابی معتبر دست یافت و علت آن هم این است که تلاش محققان در دهه های اخیر، فقط بر بررسی تأثیرات آلودگی هوا در بعد جسمی متمرکز بوده و بعد روحی و روانی، به طور سهوی، مغفول و از نظرها دور مانده است. حتی در همین شماره از نشریه ی پیام پزشک که بسیاری از مقالات آن به آلودگی هوا و محیط زیست اختصاص یافته است، و اتفاقاً همگی آنها نیز حاوی نکات ارزشمندی می باشند، اما در اینجا هم جای مقاله ای در مورد آثار سوء آلودگی هوا بر روح و روان انسان ها خالی است. طرفه آن که اگر بپذیریم انسان موجودی است دو بعدی که نیمی از هویت او، جسم اوست و نیمه ی دیگرش روح او، پس محققان و دانشمندان و علاقمندان به امر پژوهش در هر زمینه ای که قرار است به تحقیق بپردازند، از جمله در زمینه ی آلودگی هوا، می باید تحقیقات خود را به طور متعادل و متوازن درهر دو بعد جسمی و روحی انسان توزیع نمایند. البته این نوشتار کوتاه، قصد ارائه ی یک مطلب علمی در مورد تأثیرات آلودگی هوا برروح انسان را ندارد و هدف، تنها، زدن تلنگری بر ضرورت پرداختن به این مسأله مهم و نیز گشودن پنجره ای نو و زمینه ای تازه فرا روی محققان محترم است تا با ورود به این عرصه نو، علم و دانش خود را در این زمینه نیز به کار گرفته و رسالت خود به جامعه را تکمیل نمایند.
ولی آنچه مسلم است و از آنچه از گفته ها و مقالات پراکنده در این زمینه، به دست می آید، می توان گفت منشأ یا حداقل، بخشی از منشأ افسردگی ها، زودرنجی ها، پرخاشگری ها، کم شدن آستانه تحمل ها، انزواطلبی ها، خستگی های روحی و روانی و ... که همگی از واکنش های روانی انسان امروزی به شمار می روند، در آلودگی هوا نهفته است و همین است علت اینکه وقتی بسیاری از افراد شهر نشین، به ویژه ساکنان کلان شهرها که مدت مدیدی را در متن زندگی ماشینی و آلوده ی شهرها و فضاهای پردود و دم و آسمان های مملو از گرد وغبارهای صنعتی بسر برده اند، برای تفرج و تفریح کوتاه، شهر خود را ترک نموده و به دامان طبیعت پاک در روستاها، جنگلها و سواحل روح افزای دریاها و رودخانه ها پناه می برند و وقتی هوای دلکش و با طراوت و سرشار از اکسیژن آن مکان ها را به درون ریه های خود می فرستند، به یکبار نشاط و بهجتی قابل توجه در خود احساس کرده و سبکبال و خوشرو و با سعه صدر با اطرافیان به معاشرت و گفتگو می پردازند.
امید آن که محققان و دانشمندان به ویژه پژوهشگران محترم کشورمان بر تحقیق در این عرصه ی مغفول نیز اهتمام ورزند.
منبع: نشریه پیام پزشک، شماره 55..