روزه آن است که انسان برای انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب از چیزهایی که روزه را باطل می کند و شرح آنها بعداً گفته می شود خودداری نماید.
نیت روزه
«1264» انسان می تواند در هرشب از ماه رمضان برای روزۀ فردای آن نیت کند و همچنین جایز است که شب اول ماه، نیت روزه همه ماه را بنماید، و احتیاط به تجدید نیت در هرشب ترک نشود.
«1265» از اول شب ماه رمضان تا اذان صبح هروقت نیت روزه فردا را بکند، اشکال ندارد.
«1266» لازم نیست انسان نیت روزه را از قلب بگذراند یا به زبان جاری کند، مثلًا بگوید: فردا را روزه می گیرم قُربةً الَی اللّٰه، بلکه همین قدر که برای انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب کاری که روزه را باطل می کند انجام ندهد کافی است.
«1267» وقت نیت روزۀ مستحبی از اول شب است تا موقعی که به اندازه نیت کردن به مغرب وقت مانده باشد، و اگر تا این وقت کاری که روزه را باطل می کند انجام نداده باشد و نیت روزه مستحبی کند، روزۀ او صحیح است.
«1268» کسی که پیش از اذان صبح در غیر روزۀ معین واجب، مثل روزۀ ماه مبارک رمضان، بدون نیت روزه خوابیده است، اگر پیش از ظهر بیدار شود و در حال اختیار نیت کند، روزۀ او صحیح است چه روزۀ او واجب باشد چه مستحب، و اگر بعد از ظهر بیدار شود، نمی تواند نیت روزۀ واجب نماید.
«1269» اگر بخواهد غیر روزۀ رمضان روزۀ واجب دیگری بگیرد، در صورتی که آنچه بر او واجب شده است انواع متعددی باشد، بنا بر اقوی باید آن را معین نماید، مثلًا نیت کند که روزۀ قضا یا روزۀ نذر می گیرم، ولی در ماه رمضان لازم نیست نیت کند که روزۀ ماه رمضان می گیرم، بلکه اگر نداند ماه رمضان است یا فراموش نماید، و روزه دیگری را نیت کند، روزه ماه رمضان حساب می شود، مگر این که روزه برای میت گرفته باشد که در این صورت روزۀ ماه رمضان حساب نمی شود، و صحیح بودن آن مورد تأمل است مگر این که مقصود او به دو قسمت جداگانه تقسیم شود: یکی روزۀ واجب و یکی هم برای دیگری بودنِ روزه، که در این صورت بنا بر اظهر روزۀ ماه رمضان محسوب می شود.
«1270» هرگاه در ماه رمضان یا روزه واجب معین، نیت روزه را عمداً ترک نماید تا صبح داخل شود، روزه آن روزش صحیح نیست و قضا بر او واجب است ولی وجوب کفّاره محل تأمل است.
«1271» اگر بداند ماه رمضان است و عمداً نیت روزۀ غیر رمضان کند، نه روزۀ رمضان حساب می شود و نه روزه ای که قصد کرده است.
«1272» اگر مثلًا به نیت روز اول ماه روزه بگیرد، بعد بفهمد دوم یا سوم بوده، روزه او صحیح است.
«1273» کسی که در سراسر روز بیهوش بوده در صورتی که روزه واجب معین باشد روزه بر او واجب نیست ولی اگر قبل از ظهر بهوش آید بنابر احتیاط واجب باید روزه آن روز را تمام کرده و قضای آن را نیز بگیرد و همین احتیاط در مورد مخالف، اگر قبل از ظهر شیعه شود نیز جاری است.
«1274» اگر نداند یا فراموش کند که ماه رمضان است و پیش از ظهر ملتفت شود، چنانچه کاری که روزه را باطل می کند انجام نداده باشد، باید فوراً نیت کند و گرنه روزه او باطل می شود.
«1275» اگر بچه قبل از اذان صبح ماه رمضان بالغ شود، باید روزه بگیرد؛ و اگر بعد از اذان و قبل از ظهر بالغ شود، اگر چیزی که روزه را باطل می کند انجام نداده باشد احتیاط واجب در این است که بقیه آن روز را روزه بگیرد و بعداً قضای آن روز را نیز بگیرد، و همچنین است اگر شخصی که جنون دارد جنونش از بین برود. و این احتیاط در باره غیربالغی است که از اول صبح نیت روزه نداشته است، ولی چون روزه بچه ممیز صحیح است- اگر چه بر او واجب نیست- اگر نیت روزه داشته باشد و در بین روز بالغ شود، روزه آن روز او صحیح است و قضا ندارد.
«1276» کسی که برای بجا آوردن روزۀ میتی اجیر شده، اگر روزه مستحبی بگیرد اشکال ندارد، ولی کسی که روزۀ قضا دارد، نمی تواند روزۀ مستحبی بگیرد.
«1277» اگر در ماه رمضان، پیش از ظهر، کافر مسلمان شود بنا بر احتیاط مستحب باید نیت روزه کند و روزه را تمام نماید.
«1278» اگر مریض در ماه رمضان، پیش از ظهر خوب شود و تا آن وقت کاری که روزه را باطل می کند انجام نداده باشد، واجب بودن روزه و صحیح بودنش، خالی از وجه نیست.
«1279» روزی را که انسان شک دارد آخر شعبان است یا اول رمضان، واجب نیست روزه بگیرد، و اگر بخواهد روزه بگیرد، نمی تواند نیت روزۀ رمضان کند بلکه باید نیت روزۀ قضا و مانند آن بنماید و چنانچه بعد معلوم شود رمضان بوده، از رمضان حساب می شود، و در صورتی که قصد کند آنچه را که فعلًا خدا از او خواسته است انجام دهد و بعد معلوم شود رمضان بوده نیز کافی است.
«1280» اگر روزی را که شک دارد آخر شعبان است یا اول رمضان، به نیت روزۀ قضا یا روزۀ مستحبی و مانند آن روزه بگیرد و در بین روز بفهمد که ماه رمضان است، باید نیت روزۀ رمضان کند.
مبطلات روزه
نُه چیز روزه را باطل می کند:
1- خوردن و آشامیدن.
2- جماع.
3- استمناء، (استمناء آن است که انسان با خود کاری کند که منی از او بیرون آید).
4- دروغ بستن به خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و جانشینان پیغمبر و معصومین علیهم السلام.
5- رساندن غبار به حلق.
6- فرو بردن تمام سر در آب.
7- باقی ماندن بر جنابت و حیض و نفاس تا اذان صبح.
8- اماله کردن با چیزهای روان.
9- قی کردن.
و احکام اینها به ترتیب در مسائل بعدی ذکر می شود.
خوردن و آشامیدن
«1281» اگر روزه دار عمداً چیزی بخورد یا بیاشامد، روزۀ او باطل می شود، چه خوردن و آشامیدن آن چیز معمول باشد مثل نان و آب، چه معمول نباشد مثل خاک و شیرۀ درخت، و چه کم باشد یا زیاد.
«1282» اگر موقعی که مشغول غذا خوردن است بفهمد صبح شده، باید لقمه را از دهان بیرون آورد و چنانچه عمداً فرود برد روزه اش باطل است و به دستوری که بعداً گفته خواهد شد کفّاره هم بر او واجب می شود.
«1283» اگر روزه دار سهواً چیزی بخورد یا بیاشامد، روزه اش باطل نمی شود.
«1284» احتیاط واجب آن است که روزه دار از استعمال آمپولی که به جای غذا به کار می رود خودداری کند، بلکه اجتناب خالی از وجه نیست؛ ولی تزریق آمپولی که عضو را بی حس می کند یا به جهت دیگر استعمال می شود اشکال ندارد و اجتناب از آمپولی که معلوم نیست از قسم اول باشد یانه، لازم نیست.
«1285» اگر روزه دار چیزی را که لای دندان مانده است عمداً فرو ببرد، روزه اش باطل می شود.
«1286» کسی که می خواهد روزه بگیرد، لازم نیست پیش از اذان دندانهایش را خلال کند؛ ولی اگر بداند غذایی که لای دندان مانده در روز فرو می رود باید خلال کند و چنانچه خلال نکند و چیزی از آن فرو رود، روزه اش باطل می شود و اگر هم فرو نرود باز اخلال به نیت کرده، ولی اگر نمی داند که غذا فرو خواهد رفت یا نه، مستحب است خلال کند و اگر هم اتفاقاً و سهواً فرو برد روزه باطل نیست.
«1287» جواز فرو بردن اخلاط سر و سینه، در صورتی که در غیر حال روزه امری عادی باشد و به فضای دهان نرسیده باشد خالی از وجه نیست و اگر به فضای دهان رسید و آن را فرو برد، بنابر احتیاط واجب روزه را باطل می کند.
«1288» اگر روزه دار به قدری تشنه شود که بترسد از تشنگی بمیرد، می تواند به اندازه ای که از مردن نجات پیدا کند آب بیاشامد ولی روزۀ او باطل می شود امّا در ماه رمضان تا مغرب از سایر مفطرات اجتناب کند.
«1289» جویدن غذا برای بچه یا پرنده و چشیدن غذا و مانند اینها که معمولًا به حلق نمی رسد، اگر چه اتفاقاً به حلق برسد، روزه را باطل نمی کند و احتیاط مستحب است که این امور را در صورت عدم حاجت و ضرورت ترک کنند.
«1290» انسان نمی تواند برای ضعف روزه را بخورد، ولی اگر ضعف او به قدری است که مشقت شدیدی داشته، به طوری که معمولًا نمی شود آن را تحمل کرد، خوردن روزه اشکال ندارد ولی اگر تا سال دیگر خوب شد باید قضای آن را بگیرد.
جماع
«1291» نزدیکی روزه را باطل می کند، اگر چه فقط به مقدار ختنه گاه داخل شود و منی هم بیرون نیاید.
«1292» اگر کمتر از مقدار ختنه گاه داخل شود و منی هم بیرون نیاید، روزه باطل نمی شود، ولی اگر کسی که آلتش را بریده اند کمتر از ختنه گاه را داخل کند بطلان و عدم بطلان روزه اش، محل اشکال است.
«1293» اگر فراموش کند که روزه است و نزدیکی نماید، یا او را به نزدیکی مجبور نمایند، روزۀ او باطل نمی شود، ولی چنانچه در هنگام نزدیکی یادش بیاید، یا دیگر مجبور نباشد، باید فوراً از حال نزدیکی خارج شود و اگر خارج نشود، روزۀ او باطل است.
استمناء
«1294» اگر روزه دار استمناء کند، یعنی با خود کاری کند که منی از او بیرون آید؛ روزه اش باطل می شود.
«1295» اگر بی اختیار منی از او بیرون آید، روزه اش باطل نیست، ولی اگر عمداً کاری کند که بی اختیار منی از او بیرون آید روزه اش باطل می شود، در صورتی که بداند یا اطمینان داشته باشد که به سبب آن کار، منی بی اختیار خارج خواهد شد.
دروغ بستن به خدا و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم
«1296» اگر روزه دار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره و مانند اینها به خدا و پیغمبر و جانشینان آن حضرت علیهم السلام عمداً نسبت دروغ بدهد روزۀ او باطل است. و خالی از وجه نیست که دروغ بستن به پیغمبران و جانشینان آنها و حضرت زهرا، ملحق به دروغ بستن به خدا باشد و روزه را باطل کند، ولی اگر شک داشته باشد که سخنی کذب است یا نه، و به یکی از آنان نسبت دهد، بنا بر اقوی روزه اش باطل نمی شود.
رساندن غُبار به حلق
«1297» رساندن غبار یا دود غلیظ به حلق بنابر اظهر روزه را باطل می کند، چه غبار چیزی که خوردن آن حلال است مثل آرد، یا غبار چیزی که خوردن آن حرام باشد.
«1298» عدم افساد روزه به وسیله غبار یا دود غیر غلیظ و غیر جایگزین غذا و غیر مقوّی خالی از وجه نیست ولی احوط اجتناب است.
«1299» اگر فراموش کند که روزه است و مواظبت نکند، یا بی اختیار غبار و مانند آن به حلق برسد روزه اش باطل نمی شود.
فرو بردن سر در آب
«1300» اگر روزه دار عمداً تمام سر را در آب فرو برد، اگر چه بقیۀ بدن از آب بیرون باشد بنابر اقوی روزه اش باطل می شود، ولی اگر تمام بدن را آب بگیرد و مقداری از سر بیرون باشد، روزه باطل نمی شود. و همچنین در حالی که مانع و حائل غلیظی دور سر را فراگرفته و یا سر به چیزی آغشته شده که مانع از رسیدن آب به آن باشد، فرو بردن تمام سر در آب، بنا بر اظهر روزه را باطل نمی کند.
«1301» اگر نصف سر را یک دفعه و نصف دیگر آن را دفعۀ دیگر در آب فرو برد؛ بنا بر اظهر روزه اش باطل نمی شود.
«1302» فرو بردن سر در آب مضاف، بنابر احوط روزه را باطل می کند.
«1303» اگر روزه دار بی اختیار در آب بیفتد و تمام سر او را آب بگیرد، یا فراموش کند که روزه است و سر را در آب فرو برد، روزۀ او باطل نمی شود.
«1304» اگر فراموش کند که روزه است و سر را در آب فرو برد، یا دیگری به زور سر او را در آب فرو برد؛ چنانچه در زیر آب یادش بیاید که روزه است، یا آن شخص دست خود را بردارد، باید فوراً سر را بیرون آورد و چنانچه بیرون نیاورد، روزه اش باطل می شود.
باقی ماندن بر جنابت، حیض و نفاس تا اذان صبح
«1305» اگر جنب عمداً تا اذان صبح غسل نکند، روزه اش باطل می شود و کسی که وظیفه او تیمم است اگر عمداً تیمم ننماید، روزه اش باطل است و حکم قضای روزه ماه رمضان بعداً خواهد آمد.
«1306» اگر در روزۀ واجبی که مثل روزه ماه رمضان وقت آن معین است، تا اذان صبح غسل نکند و تیمّم هم ننماید، ولی از روی عمد نباشد، مثل آن که دیگری به اجبار نگذارد غسل و تیمم کند و ناچار شود، روزه اش صحیح است؛ ولی در صورت فراموش کردن، روزۀ ماه رمضان باطل است.
«1307» کسی که جنب است و می خواهد روزه واجبی بگیرد که وقت آن معین است مثل روزه رمضان، اگر عمداً غسل نکند تا وقت تنگ شود، باید با تیمم روزه بگیرد و روزۀ او بنا بر اظهر صحیح است.
«1308» کسی که در شب ماه رمضان یا روزه واجب معین دیگری، برای هیچ کدام از غسل و تیمم وقت ندارد، نباید خود را جنب کند، و همچنین است بنا بر اظهر اگر فقط برای تیمم وقت دارد، و اگر معصیت کرد و خود را جنب نمود، روزه اش با تیمم بنا بر اظهر صحیح است.
«1309» کسی که در شب ماه رمضان یا روزه واجب معین، جنب است و می داند که اگر بخوابد تا صبح بیدار نمی شود، در صورتی که در نخوابیدن عسر و حرج برای او نباشد، نباید بخوابد مگر بعد از غسل؛ و چنانچه بخوابد و تا صبح بیدار نشود، روزه اش باطل است و قضا و کفاره بر او واجب می شود.
«1310» هرگاه جنب در شب ماه رمضان یا روزه واجب معین بخوابد و بیدار شود، اگر اطمینان به بیدار شدن پیش از اذان صبح برای غسل را ندارد، باید نخوابد اگر چه احتمال بدهد که اگر دوباره بخوابد پیش از اذان صبح بیدار می شود.
«1311» کسی که در شب ماه رمضان یا روزه واجب معین جنب است و می داند یا اطمینان دارد که اگر بخوابد پیش از اذان صبح بیدار می شود، چنانچه تصمیم داشته باشد که بعد از بیدار شدن غسل کند و با این تصمیم بخوابد و تا اذان خواب بماند، باید روزه بگیرد و روزه اش صحیح می باشد.
«1312» کسی که در شب ماه رمضان یا روزه واجب معین جنب است و می داند یا احتمال می دهد که اگر بخوابد پیش از اذان صبح بیدار می شود، چنانچه نخواهد بعد از بیدار شدن غسل کند، یا تردید داشته باشد که غسل کند یا نه، در صورتی که بخوابد و بیدار نشود، روزه اش باطل است و قضا و کفّاره لازم است.
«1313» اگر جنب در شب ماه رمضان یا روزه واجب معین بعد از جنب شدن خوابید و بیدار شد، در صورتی که اطمینان دارد که اگر دو مرتبه بخوابد قبل از اذان صبح بیدار می شود خوابیدن دفعه دوم بر او حرام نیست ولی خلاف احتیاط است؛ و اگر دوباره خوابید و بیدار نشد، باید قضای آن را بگیرد و بنا بر احتیاط واجب کفاره هم بدهد و اگر بیدار شد باز دفعه سوم خوابید و تا اذان صبح بیدار نشد قضای آن روز را باید بگیرد و وجوب کفّاره مطابق احتیاط بلکه اقویٰ است.
«1314» خوابی را که در آن محتلم شده خواب اول حساب نمی شود، بلکه اگر از آن خواب بیدار شود و دوباره بخوابد خواب اول حساب می شود.
«1315» اگر روزه دار در روز محتلم شود، واجب نیست فوراً غسل کند.
«1316» هرگاه در ماه رمضان بعد از اذان صبح بیدار شود و ببیند محتلم شده، اگر چه بداند پیش از اذان بوده، روزه او صحیح است.
«1317» کسی که می خواهد قضای روزۀ رمضان را بگیرد، هرگاه تا اذان صبح جنب بماند، اگر چه از روی عمد نباشد بنا بر اظهر روزۀ او باطل است و در صورتی که وقت گرفتن روزۀ قضا طوری تنگ است که اگر روزه اش باطل باشد دیگر فرصتی برای گرفتن روزۀ قضا ندارد، احتمال دارد ملحق به روزۀ ماه رمضان باشد.
«1318» اگر زن در ماه رمضان پیش از اذان صبح از حیض یانفاس پاک شود و عمداً غسل نکند، یااگر وظیفۀ او تیمم است عمداً تیمم نکند، روزه اش باطل است.
و وجوب کفاره خالی از وجه نیست.
«1319» اگر زن نزدیک اذان صبح از حیض و نفاس پاک شود و برای هیچ کدام از غسل و تیمم وقت نداشته باشد، یا بعد از اذان بفهمد که پیش از اذان پاک شده؛ روزۀ او صحیح است.
«1320» اگر زن بعد از اذان صبح از خون حیض یا نفاس پاک شود، یا در بین روز خون حیض یا نفاس ببیند، اگر چه نزدیک مغرب باشد، روزه او باطل است.
«1321» اگر زنی که در حال استحاضه است غسلهای خود را به تفصیلی که در احکام استحاضه گفته شد بجا آورد، روزه او صحیح است، و بی وجه نیست که صحت روزۀ او مشروط به انجام غسلی باشد که باید برای نماز صبح انجام دهد، ولی بنا بر اظهر غسل نمازهای مغرب و عشای شب گذشته و شب آینده در صحیح بودن روزه او شرط نیست، و بنا بر احتیاط واجب مستحاضه متوسطه هم مثل کثیره، انجام غسلی که بر او واجب است در صحیح بودن روزه اش شرط است ولی وضوی واجب بر مستحاضه قلیله، شرط صحت روزه نیست.
«1322» در تمام مواردی که غسل واجب است، اگر نتوانست غسل کند، وجوب تیمّم خالی از وجه نیست، و بنا بر احتیاط واجب بعد از تیمّم باید تا اذان صبح بیدار بماند.
اماله کردن
«1323» اماله کردن با چیز مایع اگر چه از روی ناچاری و برای معالجه باشد، بنا بر اظهر روزه را باطل می کند.
قِی کردن
«1324» هرگاه روزه دار عمداً قی کند، اگر چه به واسطۀ مرض و مانند آن ناچار باشد، روزه اش باطل می شود، ولی اگرسهواً یا بی اختیار قی کند اشکال ندارد، ولی نباید آن را عمداً فرو ببرد.
«1325» اگر روزه دار بتواند از قی کردن خودداری کند، چنانچه برای او ضرر و مشقت نداشته باشد، باید خودداری نماید.
«1326» اگر یقین داشته باشد که به واسطۀ آروغ زدن، چیزی از گلو بیرون می آید، نباید عمداً آروغ بزند ولی اگر یقین نداشته باشد اشکال ندارد.
«1327» اگر آروغ بزند و بدون اختیار چیزی در گلو یا دهانش بیاید، باید آن را بیرون بریزد و اگر بی اختیار فرو رود، روزه اش صحیح است. و در صورت فرو بردن عمدی، روزه اش باطل، و قضا و کفّاره بر او واجب می شود.
«1328» اگر روزه دار با علم و عمد قصد انجام فعلی را بنماید که روزه را باطل می کند، روزه اش باطل است ولی کفاره ندارد.
کفّارۀ روزه
«1329» کسی که روزۀ ماه مبارک رمضان بر او واجب است، اگر به عمد یا شبه عمد، روزۀ خود را باطل کند، باید علاوه بر قضای آن، کفّاره بدهد مگر در مواردی که بعداً گفته خواهد شد.
«1330» کسی که کفّارۀ روزۀ رمضان بر او واجب است، باید یک بنده آزاد کند، یا به دستوری که در مسألۀ بعد گفته می شود دو ماه روزه بگیرد، یا شصت فقیر را سیر کند یا به هر کدام یک مُد- که تقریباً ده سیر است- طعام، یعنی گندم یا جو و مانند اینها بدهد، و دادن پول کافی نیست، ولی اگر فقیر را در خرید و قبول آن وکیل کند و فقیر نیز انجام دهد، کافی است.
«1331» کسی که می خواهد دو ماه روزه کفارۀ رمضان را بگیرد، باید سی و یک روز آن را پی در پی بگیرد و اگر بقیۀ آن پی در پی نباشد اشکال ندارد، بنابر این کسی که می خواهد سی و یک روز پی در پی روزه بگیرد باید زمانی را انتخاب کند که در بین این سی و یک روز، روزی که روزه داشتن در آن حرام است، مثل عید قربان، وجود نداشته باشد، و همچنین روزی نباشد که روزه آن بر او واجب باشد، مثل اینکه نذر کرده باشد یا ماه مبارک رمضان پیش آید.
«1332» اگر به چیز حرامی روزۀ خود را باطل کند، چه آن ذاتاً حرام باشد مثل شراب و زنا، یا به جهتی حرام شده باشد، مثل نزدیکی با همسر در حال حیض، بنابر احتیاط کفّاره جمع بر او واجب می شود، یعنی باید یک بنده آزاد کند و دو ماه روزه بگیرد و شصت فقیر را سیر کند یا به هر کدام آنها یک مُد گندم یا جو یا نان و مانند اینها بدهد؛ و چنانچه هر سه برایش ممکن نباشد، هر کدام که ممکن است باید انجام دهد.
«1333» اگر نذر کند که روز معینی را روزه بگیرد، چنانچه در آن روز عمداً روزۀ خود را باطل کند، باید یک بنده آزاد نماید یا دو ماه پی در پی روزه بگیرد یا به شصت فقیر طعام دهد، ولی اگر نذر او مطلق باشد و روزی را برای آن روزه بگیرد، مانند روزه مستحبی می تواند در آن روز چه پیش از ظهر و چه بعد از ظهر افطار کند و در روز دیگری برای ادای نذرش روزه بگیرد.
«1334» کسی که قضای روزه ماه رمضان گرفته است، در صورت وسعت وقت پیش از ظهر می تواند افطار کند و آن قضا را در وقت دیگری انجام دهد ولی افطار بعد از ظهر حرام است، و اگر بعد از ظهر افطار کند باید کفاره بدهد و کفاره او اطعام ده فقیر و در صورت عدم توانایی سه روز روزه گرفتن است.
«1335» کسی که می تواند وقت را تشخیص دهد، اگر به گفتۀ کسی که می گوید مغرب شده افطار کند و بعد بفهمد مغرب نبوده است، قضا و کفاره بر او واجب می شود.
«1336» کسی که عمداً روزۀ خود را باطل کرده، اگر برای فرار از کفاره به سفر برود، اگر چه پیش از ظهر، کفاره از او ساقط نمی شود.
«1337» اگر یقین کند که روز اول ماه رمضان است و عمداً روزۀ خود را باطل کند، بعد معلوم شود که آخر شعبان بوده، کفاره بر او واجب نیست.
«1338» اگر انسان شک کند که آخر رمضان است یا اول شوال، و عمداً روزه خود را باطل کند، بعد معلوم شود که اول شوال بوده، کفاره بر او واجب نیست.
«1339» اگر روزه دار در ماه رمضان با زن خود که روزه دار است نزدیکی کند، چنانچه زن را مجبور کرده باشد، کفارۀ روزۀ خودش و روزۀ زن را باید بدهد ولی اگر در اثناء زن راضی شود، بنا بر احتیاط واجب مرد دو کفاره بدهد و زن یک کفاره و اگر زن به نزدیکی راضی بوده، بر هرکدام یک کفاره واجب می شود.
«1340» اگر زنی شوهر روزه دار خودرا مجبور کند که نزدیکی نماید یا کار دیگری که روزه را باطل می کند انجام دهد، واجب نیست کفارۀ روزۀ شوهر را بدهد.
«1341» کسی که به سبب مسافرت یا بیماری روزه نمی گیرد، نمی تواند زن روزه دار خود را مجبور به نزدیکی کند.
«1342» اگر کفاره واجب شود نباید در بجاآوردن آن کوتاهی کرد ولی لازم نیست فوراً آن را انجام داد.
«1343» اگر کفاره واجب شود و چند سال آن را بجا نیاورد، چیزی بر آن اضافه نمی شود.
مواردی که فقط قضای روزه واجب است
«1344» غیر از مواردی که در مسائل گذشته بیان شد در چند صورت دیگر هم فقط قضای روزه بر انسان واجب است و کفاره واجب نیست:
1- در شب ماه رمضان جنب باشد و به تفصیلی که در مسائل قبلی گفته شد تا اذان صبح از خواب دوم بیدار نشود ولی چنانکه گفته شد علاوه بر قضا، احتیاط واجب نیز در دادن کفاره است.
2- کسی که می تواند از صبح شدن مطلع شود، بدون تحقیق، کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد و بعد معلوم شود که صبح بوده است، ولی اگر چنین کسی تحقیق کرد و اطمینان پیدا کرد که صبح نشده ولی بعد معلوم شد که صبح شده بود، قضا بر او واجب نیست.
3- کسی که قادر به تحقیق است، به قول کسی که می گوید: صبح نشده، اعتماد کند اگر چه از حرف او اطمینان پیدا کند که شب است، و کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد و بعد معلوم شود صبح بوده است، و همچنین است اگر دو نفر عادل شهادت دهند صبح نشده و انسان یقین به شب بودن نداشته باشد، حتی اگراز حرف آنها اطمینان پیدا کند.
4- این که کسی بگوید صبح شده و انسان گمان کند شوخی می کند یا دروغ می گوید و چیزی بخورد بعد معلوم شود صبح بوده است، در حالی که خودش به تنهایی می توانست تحقیق کند.
5- دو نفر عادل یا شخص موثقی بگوید که مغرب شده است، و انسان از گفته آنان اطمینان پیدا کند و افطار نماید، اما بعداً بفهمد مغرب نشده بود.
6- انسان به خاطر تاریکی افطار کند، بعد بفهمد مغرب نبوده است، ولی بنابر احتیاط واجب نیز دراین صورت باید کفاره بدهد، ولی اگربه خاطر تاریکی اطمینان داشت مغرب شده و افطار کرد، بعد معلوم شد مغرب نبوده، کفاره ندارد، بلکه بنا بر اظهر قضا هم واجب نیست.
7- کسی که غسل جنابت را فراموش کند و روزه بگیرد، یا این که تمام روز را خواب باشد و نیت روزه نکرده باشد، یا روزه گرفتن را فراموش کند.
8- شخص نابینا یا زندانی بدون سؤال و تحقیق از صبح شدن، کاری که روزه راباطل می کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده است.
«1345» اگر کسی عمداً قی کند روزه اش باطل است و قضا دارد، ولی کفاره واجب نیست و در صورت اماله کردن با چیز روان، بنابراحتیاط واجب، کفاره لازم است.
«1346» مضمضه کردن، یعنی آب در دهان گردانیدن، برای روزه دار جایز است حتی اگر برای غیر وضو، مثل خنک شدن باشد، و بهتر است در غیروضو این کار را انجام ندهد، و مستحب است بعد از مضمضه، سه مرتبه آب دهان را بیرون بریزد، ولی اگر برای غیر وضوی واجب و غیر مداوا مضمضه یا استنشاق کرد، و بدون اختیار آب در حلق او فرو رفت، بنا بر احتیاط واجب باید قضای این روزه را بگیرد.
«1347» اگر روزه دار برای درمان غیر ضروری در بینی یا گوش دارو بریزد یا سرمه بکشد اگر نداند که دارو به حلق می رسد ولی اتفاقاً از این مجاری به حلق رسید و پائین رفت بنا بر احتیاط واجب باید قضای روزه را بگیرد اما اگر بداند که به حلق می رسد، بنا بر اظهر روزه باطل و قضای آن واجب است.
«1348» مسواک کردن برای روزه دار، مانند مضمضه جایز و بلکه مستحب است، ولی اگر مسواک را از دهان بیرون آورد و دوباره در دهان وارد کند، نگذارد آب آن داخل حلق شود، ولی اگر آب مسواک به قدری کم باشد که در آب دهان مستهلک می شود، مانعی ندارد.
«1349» اگر در ماه رمضان، بعد از تحقیق یقین کند که صبح نشده و کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد، بعد معلوم شود صبح بوده، قضا لازم نیست.
«1350» اگر انسان شک کند که مغرب شده یا نه، نمی تواند افطار کند، ولی اگر شک کند که صبح شده یا نه، پیش از تحقیق هم می تواند کاری که روزه را باطل می کند انجام دهد.
احکام روزۀ قضا
«1351» اگر دیوانه عاقل شود، واجب نیست روزه های زمانی را که دیوانه بوده قضا نماید.
«1352» اگر کافر مسلمان شود، واجب نیست روزه های زمانی را که کافر بوده قضا نماید، ولی اگر مسلمانی کافر شود و دوباره مسلمان گردد، روزه های زمانی را که کافر بوده باید قضا نماید.
«1353» روزه ای که از انسان به علّت مستی فوت شده، باید قضا نماید، اگر چه چیزی را که به واسطۀ آن مست شده، برای معالجه خورده باشد.
«1354» اگر از چند ماه رمضان روزۀ قضا داشه باشد، قضای هر کدام را که اول بگیرد مانعی ندارد. ولی اگر وقت قضای رمضان آخر تنگ باشد، مثلًا پنج روز از رمضانِ گذشته قضا داشته باشد و پنج روز هم به رمضان بعدی مانده باشد، باید اول قضای رمضانِ گذشته را بگیرد.
احکام روزۀ مسافر
«1355» مسافر نمی تواند در سفر روزه بگیرد، مگر این که روزه گرفتن در سفر را نذر کرده باشد، که در این صورت روزه گرفتن صحیح است، و بنابراحتیاط واجب روزه مستحبی را در سفر به نیت رجاء باید گرفت، مگر در مدینه مشرفه که بنا بر روایت، مسافر می تواند برای برآورده شدن حاجت سه روز روزه بگیرد.
«1356» مسافری که نماز چهار رکعتی او شکسته است، نمی تواند در سفر روزه بگیرد، ولی مسافری که نماز او تمام، یعنی چهار رکعتی است باید در حال سفر هم روزه اش را بگیرد، و تفصیل مسائل در نماز مسافر گذشت.
«1357» اگر مسافر قبل از ظهر به سفر رود روزه اش باطل می شود، چه از شب نیت مسافرت داشته باشد یانه، ولی احتیاط مستحب این است که اگر از شب قبل تصمیم مسافرت نداشته، مسافرت نکند.
«1358» اگر مسافر بعد از ظهر از مسافرت برگردد و ظهر آن روز در جایی که نماز تمام است نباشد، روزۀ آن روز باطل است، ولی اگر قبل از ظهر برگردد، در صورتی که افطار نکرده باشد، روزه آن روز بر او واجب می شود، بنابراین باید نیت روزه بکند و روزه اش هم صحیح است.
«1359» اگر فراموش کند که مسافر است، یا فراموش کند که روزۀ مسافر باطل است و در سفر روزه بگیرد، روزه اش باطل است.
«1360» اگر مسافر نداند که روزه در سفر صحیح نیست و روزه بگیرد روزه اش صحیح است.
کسانی که روزه بر آنها واجب نیست
«1361» اگر کسی مریض باشد به طوری که بداند یا گمان کند روزه گرفتن برای او ضرر دارد، نباید روزه بگیرد، و اگر روزه بگیرد روزه اش صحیح نیست، و در صورت خوف ضرر در صورتی که خوف او عقلایی باشد، می تواند روزه اش را افطار کند.
«1362» کسی که به علّت پیری نمی تواند روزه بگیرد یا برای او مشقت دارد، روزه بر او واجب نیست، و چنانچه تا رمضان بعد بتواند روزه بگیرد، اقوی وجوب قضا است، و در صورتی که نتواند تا رمضان بعد روزه را قضا کند، واجب است برای هرروز، یک مُد طعام- که تقریباً ده سیر است- از گندم یا جو و مانند اینها صدقه دهد، و همچنین کسی که توانایی قضای روزه را داشته ولی به سبب ندانستن حکم، قضای آن را تا رمضان بعد تأخیر انداخته، باید علاوه بر قضای روزه به مقداری که گفته شد کفاره بدهد.
«1363» بر پسر یا دختری که تازه بالغ شده اند و قدرت بر روزه گرفتن ندارند، روزه واجب نیست و کفاره هم ندارد، ولی قضاء دارد.
«1364» اگر انسان مرضی دارد که زیاد تشنه می شود و نمی تواند تشنگی را تحمل کند، یا برای او مشقت دارد، روزه بر او واجب نیست، ولی اگر تا رمضان بعد بتواند روزه بگیرد واجب است قضای آن را بگیرد، و در صورت عدم توانایی واجب است برای هرروز یک مُد طعام از گندم و جو و مانند اینها صدقه دهد.
«1365» زنی که زاییدن او نزدیک است و روزه برای حملش یا خودش ضرر دارد، واجب است افطار نماید و برای هر روز یک مُد طعام به فقیر بدهد و در هر دو صورت روزه هایی را که نگرفته، بعداً باید قضا نماید.
«1366» زنی که بچه شیر می دهد و شیر او کم است، چه مادر بچه باشد یا دایه او، چه با اجرت شیر بدهد یا بی اجرت، اگر روزه برای خودش یا بچه ای که شیر می دهد ضررداد، واجب است افطار کند و برای هر روز یک مُد طعام به فقیر بدهد، و در هردو صورت روزه هایی را که نگرفته بعد از بر طرف شدن عذر، باید قضا نماید، و اگر کسی پیدا شود که بی اجرت بچه را شیر دهد، یا برای شیر دادن بچه، از پدر یا مادر بچه یا از شخص دیگری که اجرت او را بدهد اجرت بگیرد، واجب است که بچه را به او بدهد و روزه بگیرد.
روزۀ حرام- روزۀ مستحب
«1367» روزۀ عید فطر و قربان حرام است.
«1368» بنا بر احتیاط روزه مستحبی برای زن، بدون اذنِ شوهر صحیح نیست، چه منافات با حق شوهر داشته باشد و چه نداشته باشد، و اگر شوهر به خاطر منافات با حقش، زن را از روزه ای که به نحوی بر خود واجب نموده منع کند، در صورتی که وقت روزه وسعت دارد زن نباید روزه بگیرد، ولی اگر وقت روزه تنگ شود اذن شوهر شرط نیست.
«1369» بنا بر احتیاط مستحب در صحیح بودن روزۀ مستحبی فرزند، اذن پدر و مادر شرط است، گرچه بنا بر اقوی همین که موجب ناراحتی آنها نشود و یا نهی نکرده باشند روزه اش صحیح است.
راه ثابت شدن اول ماه
اول ماه به پنج طریق ثابت می شود:
اول: خود انسان ماه را ببیند.
دوم: عده ای که از گفتۀ آنان یقین یا اطمینان پیدا می شود، بگویند ماه را دیده ایم، و همچنین است هر چیز که به واسطۀ آن یقین پیدا شود؛ و ممکن است از این قبیل باشد، هنگامی که ماه جدید به صورت طوق دار مشاهده شود، یعنی علاوه بر نیم دایرۀ هلال که کاملًا نورانی است، نیمۀ دیگر آن که تاریک است همراه با هاله ای از نور کم دیده شود، که چنین حالتی می تواند نشانۀ این باشد که روز گذشته روز اول ماه بوده و فردا روز دوم است. همچنین اگر به دلیل دیده نشدن ماه در شب سی ام ماه گذشته بنا بر استصحاب حکم شود که آن روز، روز سی ام است، اما در شب سیزدهم ماه آینده، ماه به صورت بدر کامل دیده شود، که همین علامت، می تواند نشانۀ این باشد که آن شب در واقع شب چهاردهم ماه است و ماه گذشته بیست و نه روز بوده است.