خبرگزاری مهر، گروه سیاست، محمد مهدی رحیمی: انقلاب اسلامی ایران در بهمن 57 بدون تردید یکی از عمیق ترین و دامنه دارترین تحولات سیاسی قرن بیستم بود که از ابعاد مختلف قابل بررسی است. مساله ای که در 4 دهه گذشته همواره مورد توجه جامعه شناسان، اساتید دانشگاه، کارشناسان مسایل بین الملل و ... قرار گرفته و این انقلاب تحول آفرین را مورد واکاوی و ارزیابی قرار داده اند.
در این میان بدون شک یکی از برجسته ترین ویژگی های آن «نقش محرومین در پیروزی انقلاب» و نیز «توجه رهبران انقلاب به محرومین» بوده است. بنیانگذار انقلاب اسلامی در همین باره می فرمایند «با پشتیبانی مردم مخصوصاً طبقات محروم بود که پیروزی حاصل شد و دست ستم شاهی از کشور و ذخایر آن کوتاه گردید.» و در جای دیگری تاکید می کنند «فقرا و متدینین بی بضاعت، گردانندگان و برپا دارندگان انقلاب هستند.»
به تعبیر دیگر می توان گفت اشرافی گری دربار پهلوی و وابستگان آن، بی توجهی به محرومین، فقر گسترده، بی بهره ماندن اکثریت جامعه از امکانات و خدمات حداقلی و ... یکی از مهمترین دلایل خیزش عمومی مردم بود که البته مورد توجه رهبران انقلاب هم قرار داشت و بارها در کلام امام راحل به فساد عمیق و گسترده دربار و ریخت و پاش بسیار حکومت ستم شاهی اشاره شده و علیه آن موضعگیری نمودند.
بنابراین طبیعی است که توجه به فقرا، رفع محرومیت و مبارزه با ریخت و پاش و اشرافی گری در کانون توجه مسوولان پس از پیروزی انقلاب قرار بگیرد. حضرت امام در وصیتنامه خود به این موضوع بدین شکل اشاره می کنند «رئیس جمهور و وکلای مجلس از طبقه ای باشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند نه از سرمایه داران و زمین خواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنه گان را نمی توانند بفهمند.»
رهبر معظم انقلاب در همین زمینه و در تشریح یکی از اصول خط امام(ره) می فرمایند: «نقش محوری دادن به نجات محرومین و تأمین عدالت اجتماعی. همیشه، مردم در چشم امام، «اصل» بودند. در منطق و در خطّ حکومتی امام امّت، محرومان و مستضعفان محور تصمیمگیریها محسوب می شدند و همه فعّالیتهای اقتصادی و امثال آن، بر محور نجات محرومین از محرومیتها بود.»
و البته این سخنان در مقام حرف باقی نمانده و در سیره و سراسر زندگی حضرت امام و مقام معظم رهبری ساده زیستی و پرهیز از مظاهر دنیوی موج می زند. در همه سالهای پس از انقلاب این رویکرد در برنامه ریزی کشور محوریت داشته است و علی رغم همه فراز و فرودها و محدودیت های مختلف، به آن توجه شده است.
حضرت آیت الله خامنه ای در این زمینه هم به برنامه ریزی دولت ها برای محرومیت زدایی اشاره می کنند و می فرمایند: «یکی از هدفهای من در سفرهائی که سالهای گذشته به استانهای مختلف کشور می کردم و در سفرها هم میگ فتم، همین بود که دولتمردان را به توجه هر چه بیشتر به نقاط آسیبدیده و آسیبپذیر و محروم در کشور متوجه کنم؛ توجه آنها را به این نقاط جلب کنم. امروز خوشبختانه این مقصود حاصل شده است؛ یعنی یکی از برنامههای دولت خدمتگزار همین است که همهی استانها و همهی شهرها و شهرستانها را، به طور مستقیم زیر دید قرار می دهد»
نگاهی به برخی آمار این واقعیت را بیشتر روشن می کند؛ در تامین اجتماعی افراد تحت پوشش در سال 57، 5.8میلیون نفر بودند که در سال 94 به 41.7میلیون نفر افزایش یافتند که در سالهای اخیر با پوشش بیمه سلامت قریب به همه افراد جامعه تحت پوشش بیمه قرار میگیرند. آب آشامیدنی روستاها در سال 57، 25درصد بود که امروز به بالای 90درصد رسیده است، در همین حال نرخ مرگ و میر کودکان 111مورد در 1000 نفر در سال 57 بود که امروز به 14مورد در 1000 رسیده است و این یعنی فراگیری خدمات بهداشتی تا دورترین نقاط ایران، همچنین امید به زندگی در سال 57، 55 سال بود که در سال 94 به 75 سال رسیده است.
توجه به سواد و دانش و فراهم کردن بستر آموزش عمومی که طبیعتا زمینه ساز برطرف شدن فقر و محرومیت ناشی از بی سوادی است از دیگر امور مورد عنایت در سالهای پس از انقلاب بوده به تحوی که در بخش آموزش نرخ باسوادی در سال 57، 49درصد بود و امروز به 91.5درصد افزایش یافته است.
این آمار را در صدها حوزه دیگر هم می توان ادامه داد و بیش از پیش اثبات کرد که انقلاب اسلامی، انقلاب محرومان و پابرهنگان بوده و برقراری عدالت، رفع تبعیض و محرومیت زدایی گسترده را سرلوحه امور خود قرار داده است.
در این میان زیاده خواهی عده ای که به صفوف مدیران کشور هم رخنه کرده اند و تلاش شان برای زراندوزی و مانور تجمل را نباید به حساب انقلاب و گفتمان آن گذاشت، آنها خروج کنندگان از انقلاب و شورشیان علیه آرمان های آن هستند.