عالم اندر ذکر تو در شور و غوغا هست و نیست
باده از دست تو اندر جام صهبا هست و نیست
نور رخسار تو در دل ها فروزان شد ، نشد
عشق رویت در دل هر پیر و برنا هست و نیست
بلبل اندر شاخ گل مدح تو را خواند و نخواند
بوی عطر موی تو در دشت و صحرا هست و نیست
درد دل از روی زردم پیش او گفت و نگفت
پاره پاره جامه ی صبر و شکیبا هست و نیست
جان من در راه آن دلبر فدا گشت و نگشت
جان خوبان برخی خاک دلارا هست و نیست
کاروان عشق در رؤیای او رفت و نرفت
جان صدها کاروان در این تمنا هست و نیست
حضرت امام خمینی (ره)
منبع: ماهنامه پیام زن شماره 195
/س