راه رفتن:
یکی از معضلاتی که شهرنشینها همیشه در حال گله کردن از آن هستند، نداشتن زمان برای ورزش کردن است، خصوصا کسانی که کارمند هستند. چرا با خودتان فکر نمیکنید وقتی که به خانه برمیگردید کمی به اوضاع خانه سر و سامان بدهید و بعد از یک استراحت کوتاه همراه همسرتان به پیادهروی بروید؟ آخرین دفعهای که در شب پیادهروی کردید، چه زمانی بود؟ هوای خنک، دیدن آسمان شب، دیدن سکوت خیابانهای شلوغ، نفس کشیدن در میان درختهای پارک و حتی سری به شیطنتهای کودکی زدن، مثلا سوار تاب و سرسره شدن، وسطیبازی کردن و... فکر میکنید انرژی این کارها بیشتر به درد شما میخورد یا لم دادن جلوی تلویزیون و دنبال کردن سریالهای آبکی و بیمعنا؟ چرا به جای همه اینها دست فرزندان خود را نمیگیرید و کمی پیادهروی نمیکنید!
اگر اهل طبیعت و فضاهای شاعرانه شب و حتی یادآوری خاطرات کودکی نیستید، حداقل نگاهی به چربی دور شکمتان بیندازید و با کمی پیادهروی بیماری را از خودتان دور کنید.
بازی:
وقت رفتن به مسافرت را ندارید. پولاش را هم ندارید، همسر و یا همراه و همدلی هم ندارید که حوصله کند و با شما تا پارک سر خیابان بیاید. فکر کنید داخل کوچه بنبستی افتادهاید که تنها راه علاجاش چشم دوختن به تلویزیون و کانال به کانال کردن است. به جای این کار، شطرنج، سودوکو، جدول، مارپله یا هر بازی سادهای را جور کنید و مغزتان را ورزش دهید. ببینم شما احتمالا بازی نقطهچین را بلد هستید؟یا حتی اسم و فامیل؟!
مرتب کردن:
سالهای سال است هر روز مجلهای، روزنامهای، گاهنامهای با خود به خانه میآورید و روی هم تلنبار میکنید. حتی بعضی از آنها را وقت نکردهاید ورق بزنید! بهترین زمان حالاست. آنها را جلوی روی خود بگذارید. مطالب خوب را جدا کنید و بقیه را دور بریزید. حالا نه تنها کلی مطلب خوب در دسترس دارید که کلی در خانه فضای خالی ایجاد کردهاید.
هنر و صنایع دستی:
من گاهی چوب بری میکردم! کارگاه نداشتم اما اره چوبی کوچکی داشتم که با آن چیزهای هیجانانگیز میساختم! شما چه طور؟ شاید نقاشی میکردید. شاید کاریکاتور اطرافیانتان را میکشیدید و شاید شمع میساختید، شاید خیاطی میکردید. چرا حالا که احساس نیاز به آرامش دارید همه این کارها را کنار گذاشتهاید و چسبیدهاید به تلویزیون که جز استرس و ناراحتی برای شما و ذهن آشفتهتان چیزی به همراه ندارد.
ارتباط با دوستان:
چه قدر دلام برایشان تنگ شده. شما هم این جمله را میگویید. فاعل این جمله که دلتان هوایاش را کرده چه کسی است؟ چرا به سراغاش نمیروید؟ با یک تلفن یا رساندن خودتان به او و دیداری کوتاه، واقعا اگر او برای شما عزیز است، چرا تلویزیون را به جای او جایگزین زندگیتان کردهاید.
دین آلبومهای خانوادگی:
در این روزگار کسی نیست که نخواهد حالاش خوب شود یا حالاش بهتر از این شود که بوده. یکی از راهها ورق زدن آلبومهای خانوادگی است، آلبوم کودکیهای خودتان، آلبوم ازدواج، آلبوم کودکی بچهها. احساس میکنید از اعضای خانواده دور شدهاید؟ چرا به جای باز کردن صفحههای آلبوم و دوره کردن خاطرههای خوب عکسها، خودتان را پایبند تلویزیون کردهاید؟
منبع:www.salamat.com
/م