مسوولیتهای پدر بودن از منظر تعلیم و تربیت
پدر بودن و به عهده گرفتن سرپرستی فرزندان، مسوولیتی خطیر و موفقیت در آن مستلزم آگاهی، فداکاری و اخلاق و اعتقاد است. ایندیرا گاندی و ماریکوری دو تن از چهرههای مشهوریاند که زندگی خود را مدیون روش تربیتی پدر خود دانستهاند. پدر مسوول است اعتماد را در درون خانواده بپروراند، مراقب فرزندان باشد و زمینه را برای استقلال و آزادی فرزندان فراهم آورد و مخاطرات را از آنها دور سازد. بسیاری ازمردان بالاخره ازدواج میکنند اما چگونه میتوان پدر خوبی برای فرزندان بود؟
پدر مسوول ارایه آگاهیهای لازم و پرورش فرهنگی فرزندان است. از نظر کودک، اوست که همه چیز را میداند، به همه سوالات پاسخ میگوید، از هر واقعهای و در هرجا که اتفاق بیفتد خبر دارد، آینده و گذشته را اوست که باید خبردهد و بالاخره اوست که دریچهای از اطلاعات را به روی کودک میگشاید.
الگو بودن
رفتار پدر در سنین خردسالی فرزند برای او همه چیز است: درس، اخلاق، تربیت، سازندگی یا ویرانگری. طفل همه چیز را از او کسب میکند: محبت، شفقت، وفاداری، خلوص و صفا، رشادت و شهامت، ادب و تواضع، عزت نفس، سجایای اخلاقی، درستکاری، پشتکار، سربلندی، شرافت، صداقت و...
شیوه استدلال پدر، به کارگیری وسایل و ابزار، کینهتوزی و خودخواهی او و...همه در کودک مؤثر است.
بر این اساس پدران در برابر رفتار شخصی خود مسوولند و با افکار و رفتارشان کودک را جهت میدهند و موجبات رشد و یا سقوط شخصیت فرزندان را فراهم میآورند.
تاثیرگذار بودن
شرایط اثرگذاری پدر در کودک این است که پدر در خانه باشد و در حضور کودک باشد، همدم و همبازی او باشد، به او محبت کند، از نظر کودک عادل باشد، در برخوردها هیچگونه تبعیضی نداشته باشد تا به نظر کودک کسی بیاید که به رفع نیازهای او اقدام میکند و در کل، او پدر را دوست داشته باشد.
در غیر این صورت ممکن است طفل در اثر خشم و فشار پدر از او سرمشق بگیرد ولی چنین جنبه الگویی هرگز پایدار نیست. طفل به اجبار راه و روش پدر را تکرار میکند ولی در دل هرگز عشقی نسبت به او احساس نخواهد کرد و هرگز نخواهد اندیشید که چون او باشد و حرکات و رفتارش را براساس خواسته او شکل بدهد.
یک روش تربیتی
پدر در طریق سازندگی کودک، آشنا کردن او به ضوابط و شرایط محیط و زمانی و نیز برای دادن آموزشهای لازم و کافی در یک امر نیاز دارد که فرزندان خود را به سفر ببرد. بنابراین از شما پدران میخواهیم برنامه سیر و سفر و گشت و گذار خود را کلاس درس کنید و خودتان معلم این کلاس باشید. حال که بناست برای مثال، پنج روزی در مسافرت باشید، برای آن برنامهریزی کنید. ببینید در قطار و در کوپه خود چه چیزهایی را میتوانید بگویید، چه قصههای قابل ذکری دارید که در آن نکات آموزنده و سازندهای باشد.
هرچه در مسیر با آن برخورد میکنید، به فرزندتان معرفی کنید. از تاریخ آن بگویید، درباره فواید و مضار آن بحث کنید، از نکاتی که میتواند مایه عبرتآموزی باشد، بحث به میان آورید چون این فرصتها کمتر پیش میآیند و حتی گاهی ممکن است فرصت پدید آید ولی دیگر دیر شده باشد مانند زمانی که فرزندان شما به سنین نوجوانی، بلوغ و جوانی رسیدهاند.
همکلامی
پدر باید زمینهساز انس و الفت از طریق ایجاد رابطه با فرزند باشد. این رابطه از طرق گوناگون در محیط خانه و زندگی فراهم میشود. برای مثال، از طریق تشکیل جلسات مشاوره خانوادگی و شرکت دادن کودک در تصمیمگیریها. وجود چنین نزدیکیهایی سبب میشوند که طفل با پدر احساس صمیمت و انس کرده و خود را نسبت به او نزدیک بیابد.
بیتوجهی و همکار و همکلام نبودن با فرزند موجب میشود که کودکان به تدریج از پدر بگسلند و به دوستان و معاشران خود توجه کنند، با آنها راز دل بگویند و به تدریج دست خود را از دست پدر بیرون بکشند.گاهی چنین کودکانی به سوی معلمان و یا افرادی که دارای مقامیبرترند، روی آورده و از پدر میگریزند.
اختصاص وقت
فرزندان شما به وقتگذاری شما نیاز دارند تا از وجود شما و از زمینههای انس و الفت شما بهرهای گیرند. شما هرچند که سرگرم و مشغول کار باشید، باز هم به صلاح و مصلحت شماست که در شبانه روز لااقل نیم ساعت با فرزندتان همراه باشید، با او حرف بزنید، بگویید و بخندید، استراحت و تفریح کنید.
منبع:http://www.salamat.com