واضح است که تمام آثار علمی-تخیلی یکسان نیستند. حتی در کلام، بهسختی میتوان تعیین کرد یک اثر علمی-تخیلی را چه چیزهایی تشکیل میدهد، مخصوصاً در رسانهای مانند تلویزیون که میتواند هفته به هفته و فصل به فصل تغییرات فراوانی بکند. بسیاری از آثاری که سعی کردیم در این لیست بیاوریم، دنیا را متفاوت ازآنچه در آن زندگی میکنیم متصور شدهاند. برخی در آیندههای خیالی اتفاق میافتند و بقیه تمرکز بیشتری بر زمان حال، با تغییراتی کلیدی و فرازمینی، دارند.
در اینجا 10 سریال برتر هیجانانگیز، فلسفی — و بعضاً ترسناک — علمی-تخیلی قرن بیست و یکم را باهم مرور میکنیم:
10. ناجورها Misfitsاین سریال علمی-تخیلی شبکهی 4 انگلستان (Channel 4) که نسخهی جایگزین داستان پیتر پارکر (اسپایدرمن) تروتمیز و جیغجیغو به سبک طبقه کارگری انگلیسی است که ابرقهرمانهایی نوجوان دارد. آنها با وجودی که مشکلات عدم تعادل هورمونی بلوغ سروکار دارند، نشان میدهند که افرادی که قدرتهای خارقالعاده دارند، از توانایی مدیریت آنهم برخوردارند. «ناجورها» با طنزی خشک و رویکردی خالی از دلرحمی که نسبت به شخصیتهایش دارد همانقدر به تماشاگران این نوجوانان در حال کشف خود، رضایت بخشید که تماشای داستانهای معمول ابرقهرمانان با خود به همراه دارد. این داستان که با موسیقی متن فوقالعاده و در سطح جهانی خود و افکتهای تیرهوتار که دیدگاه ما را در سرک کشیهای گاهگاه در مغز هر یک از شخصیتها شکل میداد، داستانی دربارهی تواناییهای خاص بود و از ساده بودن هراسی نداشت.
9. یتیم سیاه Orphan Blackاگر آیندهی ما چیزی شبیه تاتیانا مازلانی Tatiana Maslany باشد، کلون کردن آدمها آنقدرها هم ترسناک نیست. این بازیگر برندهی جایزهی امی Emmy که شخصیتهای مختلفی را بازی میکند دلیل اصلی خوب بودن این سریال است. هرکدام از شخصیتهایی که او بازی میکند هویتهایی چنان متفاوت دارند که بهراحتی میتوان فراموش کرد بازیگر تمام آنها یک نفر است.
باانرژی فوقالعادهی هر یک از شخصیتها، وقتی توطئههای درهمپیچیده کنار زده میشوند و به تعاملات سادهی شخصیتها پرداخته میشود، این سریال در بهترین حالت خود قرار میگیرد. الیسون Alison با فلیکس Felix، هلنا Helena با دانی Donnie، هلنا با الیسون، سارا Sarah با الیسون، تمام کلونها با یکدیگر — مهم نیست ترکیب چه باشد، دیالوگها جرقه میزنند و داستان بزرگتر اصلی تبدیل به پسزمینه میشود؛ اما این دقیقاً همان چیزی است که این سریال را قوی کرده است. به ابتداییترین روش ممکن، یعنی قرار دادن شخصیتهای انسانی در شرایط پر تکنولوژی غیرمعمول. زنان «یتیم سیاه» صاحب بدن و بیولوژی خود هستند، فارغ از آنکه برخی دانشمندان با دیانای DNA آنها چه کردهاند: این سریال یکی از فمینیستیترین آثاری است که از تلویزیون پخششده است.
8. لژیون Legionشاید از وقتی نوآ هاولی Noah Hawley یوافاو UFO ها را وارد «فارگو» Fargo کرد، نباید انتظار داشته باشیم گزینهی مناسبی برای ژانر علمی-تخیلی باشد. آن ترکیب موفق واقعیت بیروح با پدیدههای غیرقابل توضیح، بهعنوان پیشدرآمدی قوی برای «لژیون» عمل کرد. این سریال هیجانانگیز و بسیار سرگرمکننده اقتباسی از کتابهای کمیک، در بطن خود فرضیهی مجذوبکنندهای داشت که تماشاگران را، از زمان شروع فصل، به دنبال خود کشاند: آیا دیوید هالر David Haller (دن استیونز Dan Stevens) دیوانه است یا قدرتهای فرازمینی دارد؟ با نگهداشتن این راز در هستهی سریال، هاولی اثر علمی-تخیلی خود را در بستر واقعیتی که همهی ما با آن انس داریم جاری ساخت. چه کسی هرگز خود را در تخیلهایش قدرتمندترین انسان روی زمین تصور نکرده است؟
7. فرینج Fringeدر این سریال که دنبالهای معنوی برای «پروندههای ایکس» The X-Files بهحساب میآید، جاشوا جکسون Joshua Jackson، جان نوبل John Noble و لیوتنانت دنیلز Lieutenant Daniels از «وایر» The Wire بازی میکنند. «فرینج» بیشتر به ریسکهایی که در هر فصل بدون ترس انجام داد شناخته میشود. این سریال که با فرم و عملکرد بازی میکند کمکم ریشههای روایی خود را برای تبدیل شدن به یکی از تصورانگیزترین سریالهای علمی-تخیلی پخششده از تلویزیون که بین واقعیتهای مختلف و خطوط زمانی با نقاط ترک متناسب جابهجا میشود، محکم میکند. «فرینج» همچنین از طنزی غنی برخوردار بود که معمولاً توسط بازیگر شگفتانگیز نقش اصلی آنا تورو Anna Torv اجرا میشد که معمولاً هوشمندانهتر از چیزی بود که میپنداشتیم؛ بهعلاوه، سرگرمکننده هم بود. فصل آخر این سریال که در آیندهای نهچندان دور اتفاق میافتد چندان خوب نبود و این سریال را به بدترین وضعیت خود کشاند؛ اما فصلهای 2 تا 4 به بهترین شکل ممکن، دراماتیک، رمانتیک و خندهدار بودند.
6. گستره The Expanseسریال علمی-تخیلی سخت میخواهید؟ «گستره» چیزی است که میخواهید. این سریال یکی از علمگراترین عناوین این لیست و درامی است بر اساس رمان جیمز اس. ای. کری James S.A. Corey که پر از ایدههاییست دربارهی اینکه سفر بین سیارهای نهتنها جامعه را تغییر میدهد بلکه درک ما از مفهوم انسانیت را دگرگون میکند. پس از دو فصل، رابطهی میان ساکنان زمین، مریخ و کمربندی و فراتر از آن، پیچیدهتر از آن است که تماشاگران توقع آن را داشتند؛ اما تعهد این سریال به ساختن جهان آینده به شکل کاملاً واقعی و کاملاً باورپذیر، آن را تبدیل به یکی از موفقترین سریالهای ماجراجویی علمی-تخیلی مدرن تلویزیون کرده است.
5. فایرفلای Fireflyاین سریال که المانهای ژانر علمی-تخیلی را باهم ترکیب کرده، بسیار پیشتر از آنکه «وست ورلد» Westworld در تلویزیون ظاهر شود (البته نه پیشتر از فیلم مایکل کریکتون Michael Crichton در سال 1973 به همین نام) آیندهای با فرهنگی ترکیبی از استانداردهای آمریکایی و فرهنگ آسیای شرقی را روایت میکند. تصویر جهانشمول از آینده، جایی که انگلیسی و ماندرین دو زبان اصلی شناختهشده هستند اندکی قصور دارد و درواقع هیچ بازیگر آسیایی در آن بازی نمیکند، اما فکر میکنیم (امیدواریم؟) که اگر این سریال کلاسیک جاس ویدون Joss Whedon بیشتر از 14 قسمت دوام میآورد، این قصور هم برطرف میشد.
درمجموع «فایرفلای» با گذشت زمان ارزشمندتر شده چراکه بسیاری از تمهای آن جلوتر از زمان خود بودند. از نظریهپردازی وجود گرفته تا جایگاه پیشتاز ناتان فیلیون Nathan Fillion تا دو ژانر اصلی که همهچیز را از هم جدا میکنند، اپرای فضایی ویدون بدون وابستگی به درگیریهای فضایی سنگین، به نرمی به پرواز درآمد. جنگ داخلی انجامشده و نتیجهی آن باخت بود. اینها بازماندگان آن هستند و با آنها بهخوبی آشنا میشویم و آرزو میکنیم که تلاش آنها برای موفقیت ادامه پیداکرده و روحشان تسکین یابد. ما همهجا این کت قهوهایها را دنبال میکنیم، مخصوصاً وقتی کاپیتان رینولدز Reynolds فرمانده گروه است.
4. لاست Lost«لاست» یکی از پرطرفدارترین سریالهایی است که در عصر اینترنت مورد موشکافی فراوان قرارگرفته و تقریباً غیرممکن است که بتوان دربارهی آن بهعنوان یک مفهوم واحد صحبت کرد. در طول شش فصل، این سریال به طرق بیشماری سؤالی را که سعی در جواب دادن به آن داشت پوشش داد و شخصیتهایی که در این دنیای جزیرهای عجیبوغریب بودند را به نمایش گذاشت. بهطور خلاصه، شاید موفقیت این سریال بیشتر در روایت داستانی با سیرهای زمانی مختلف و برای نسلهای متفاوت بود تا وقتیکه به فرضیههای متافیزیک میپرداخت؛ اما در تمام مدتی که در حال پخش بود، این سریال مانند یک تست روانشناسی رورشاخ Rorschach فوقالعاده برای مخاطبی در آستانهی ظهور بود. «لاست» متنی اساسی برای عصر تعامل مستقیم با طرفداران بود و همانقدر که داستانهای جک Jack، کیت Kate، سایر Sawyer و بقیه را قالب دهی کرد، انتظارات از طرفداران این ژانر را همشکل داد. به قلم رسای خاندان نویسندگان و کارگردانآنکه به کمک هم در این داستان روح دمیدند و موسیقی فوقالعادهی مایکل جاکینو Michael Giacchino که برندهی جایزهی تالار افتخار تلویزیون Hall of Fame شد، «لاست» سریالی بود که در سطوح خلاقانهی بسیاری به موفقیتهای بزرگ رسید. انگیزه و انتظار تماشای هر هفته با نفسهای در سینه حبس شدهی آن هرگز با هیچ برنامهی تلویزیونی دیگری تکرار نخواهد شد.
3. دکتر هو Doctor Whoدرحالیکه به لحاظ فنی، «دکتر هو» بیش از 50 سال است که وجود دارد و این بازه بسیار فراتر از آن است که در قرن بیست و یکم خلاصه شود، طرفداران پر و پا قرص «هو» تائید میکنند که سری جدید آنکه در 2005 با کریستوفر اکسلستون Christopher Eccleston شروع شد، هیولایی متفاوت با «هو» در گذشته است. زیرکی «دکتر هو» در این است که از تمامی المانهای علمی-تخیلی استفاده میکند: سفر در زمان، بیگانهها، تکنولوژی و گسترههای وسیع و ناشناختهی فضا — و تمام آنها را در یک شخصیت جمع میکند. دکتر یکی از پیچیدهترین شخصیتهایی است که تابهحال خلق شده و تنها دلیل آن داشتن بازیگران متفاوت و مختلف در طول سالها نیست. تمام چیزهایی که دکتر را توصیف میکنند — ماجراجو، ترسناک، خندهدار، دلنشین — تمام اینها توصیف کننده سریال هم هستند. اگر به هستهی آن رجوع کنیم، میبینیم که «دکتر هو» ماجرایی جذاب برای ما، انسانهایی است که با همراهان زمینی دکتر هم ذات پنداری میکنیم. این سریال دربارهی ماجراجویی در کرانههای تخیل است و برای آن هیچ ماشین زمانی نیاز نیست.
2. ناوبر فضای گالاکتیکا Battlestar Galactica «ناوبر فضایی گالاکتیکا» ثابت کرد که حتی با داشتن بومی به گسترهی کهکشان، داستانهای یک سفینهی فضایی دربارهی کسانی که در آن گیر افتادهاند، میتواند جالب و سرگرمکننده باشد. چارچوب محدود آن تمرکز را بر شخصیتها بیشتر کرد و بستری محکم برای داستان فراهم آورد تا بتواند درحالیکه مخاطبان به تماشا نشستهاند، به توسعههایی که در دنیای واقعی اتفاق میافتاد واکنش نشان دهد. این سریال شگفتانگیز که دربارهی طبیعت هویت، وفاداری و خوشبینی است، ثابت کرد در مفهوم و موضوعی که بسیاری از افراد فکر میکردند دههها از تاریخ مصرف آن گذشته است، هنوز زندگی جریان دارد. این سریال همچنین نمونهی درخشان روایت داستانی است که در آن ارزش خرد جمعی، قوانین و استانداردهایی که نسبت به یکدیگر داریم تحت شرایط خاص بررسی میشوند. این سریال قطعاً اولین اثر علمی-تخیلی نیست که در آن از رباتها برای پی بردن به نکات ظریف مربوط به انسانها استفاده میشود، اما در تلویزیون بهترین اثر از این نوع است.
1. آینهی سیاه Black Mirrorسریالهای معدودی میتوانند بین چکیدهای از در زمان حال بودن و وجود داشتن در دنیایی فارغ از زمان، تعادل برقرار کنند؛ اما این دقیقاً کاری است که سریال چارلی بروکر Charlie Brooker با دیدگاه پیچیدهی خود از آیندهای نهچندان دور، در هر قسمت، فارغ از آنکه از کجا پخش میشود، انجام داده است. «آینهی سیاه» با گذر از شکاف بین دنیای واقعی و دنیای انتزاعی، خشونت و سردی وابستگیهای انسان را بیرون کشیده و در قسمتهای اخیر کورسوی امید بر روی آن تابانده است. این سریال که به آینده ازنقطهنظر تکنولوژی نگاه میکند، حرفهای بسیاری هم دربارهی اینکه چگونه مهمترین چیزهای زندگی را به خاطر میسپریم، برای گفتن دارد. خاطراتی وجود دارند که میتوان آنها را از درون دوباره تجربه کرد و خاطراتی که هیچ راه فراری از آنها نیست. بهعنوان سریالی که دربارهی ابعاد مختلف واقعیت ساختهشده است، این اثر ترسناکترین حقیقتهای سبک زندگی حال حاضر را جلوی چشمان مخاطب میآورد.
Post Views:
2