چکیده
یکی از دغدغههای مهم انسانها در همه دورههای تاریخ، سلامت روانی در کنار سلامت جسمانی بوده است. عالمان دینی، پزشکان و مربیان اخلاق بیشترین تلاشها را برای بررسی علمی سلامت روانی و ملاکها و راههای نیل به آن مبذول داشتهاند. پژوهشها و تحقیقات زیادی در این راستا صورت گرفته است.
در این مقاله یک تصویر کلی از افسردگی و ماهیت آن، عوامل و فهرست نشانهها به همراه درمان علمی و دینی، ارائه میدهیم. بخشی از مقاله به بررسی انواع افسردگی و طبقات آن پرداخته است. تحقیق حاضر با بیانی ساده و روان این اختلال فراگیر را با متودی علمی و دینی به مخاطبان خود میشناساند.
کلید واژه:
افسردگی، مانیا، افسردگی از منظر آیات و روایات، انواع افسردگی، درمان افسردگی، علائم افسردگی، افسردگی یک قطبی و دو قطبی
مقدمه
در طول تاریخ، زندگی انسان دستخوش تغییراتی شده است. این تغییرات ممکن است از نظر روشهای زندگی، روابط با دیگران، مسائلی که مربوط به بهداشت و سلامتی اوست، باشد. امروزه با آمدن صنعت و ماشینی شدن زندگی انسان، نه تنها روش زندگی او تغییر کرده است بلکه نیازهای او برای زندگی در چنین شرایطی تغییر کرده است. با پیشرفت علم و ماشینی شدن زندگی، انسان با مشکلات متعددی مواجه شده است. درست است که پیشرفت تکنولوژی و صنعت سبب راحتی انسان است ولی مشکلاتی داردواین مشکلات میتواند هم روح و هم جسم انسان را تحت تاثیر خود قرار دهد. در چنین جوامعی شایعترین نوع بیماری روحی وروانی را میتوان افسردگی دانست. این بیماری نه تنها سلامت خود فرد، بلکه جامعه و دیگران را نیز تهدید میکند. اختلالات افسردگی افراد زیادی را دچار کرده و بخش چشمگیری از شکایات مددجویان را تشکیل میدهند به همین ترتیب درمان اینگونه اختلالات نیز برای بسیاری از کلینیکها و متخصصان آنها تعهد مهمی به حساب میآید. در حال حاضر روشهای متنوع دارو درمانی و روان درمانی برای معالجه این معضل موجود میباشد. هدف ما از تقریر این تحقیق بررسی روشهای موجود، در درمان افسردگی است. امیدواریم که در این نوشتار بتوانیم رضای الهی را در راه خدمت به بندگانش کسب کنیم.
ماهیت و تعریف افسردگی
افسردگی مسئله شماره یک سلامتی در دنیاست، به قدری توسعه پیدا کرده که آن را سرماخوردگی اختلالات روانی نامیدهاند. (1) افسردگی یکی از بیماریهای شایع عاطفی و روانی است که سبب میشود فرد از لذتها و نعمتهای موجود در زندگی بهره مند نشود، فرد افسرده رنج و عذاب روحی شدیدی پیدا میکند به طوری که تمام زندگی او را این رنج و عذاب فرا می گیردو فرد افسرده در روابط اجتماعی، خواب، اشتها و حتی خلق و خوی خود دچار مشکل میشود و نمیتواند دست به فعالیتهای روزمرهی خود بزند. این بیماری چنان در وجود فرد رخنه میکند که او را تار مرز بستری شدن در بیمارستان میکشاند.
برای افسردگی معانی مختلفی آمده است. اگر از مردم پرسیده شود که افسردگی به چه معناست؟ آنها در جواب میگویند افسردگی حالتی است که در مقابل شادی قرار دارد و و یک بیماری روانی است. اگر به آنها بگویید شخص افسرده را مجسم کنید آنها در ذهن خود فردی بدون اعتماد به نفس، ناراحت، غم زده، نا امید، مایوس، و.. را تجسم میکند. در واقع غیر از این هم نیست افسردگی در اکثر کتابهای اسلامی تحت عناوینی مانند غم، حزن، اسف و... آمده است. در کتابهای روانشناسی افسردگی حالتی است که روح و روان و حتی جسم فرد را درگیر میکند و اکثرا بر اثر یک فقدان عاطفی بروز میکند.
لانکاستر مینویسد: افسردگی یک اختلال خلق و عاطفه همراه با غم است که بیمار را دچار کاهش علاقه و عدم لذت بردن از اکثر یا همه فعالیتها و سرگرمیهای روزمره زندگی مینماید. راولینز و هلوک در تعریف افسردگی مینویسند: افسردگی یک اختلال خلق است که به وسیله تغییرات وسیعی در احساس، نگرش و اعتقاداتی که شخص از خود وجهان دارد مشخص میشود. (2)
راغب اصفهانی در تعریف و معنای افسردگی مینویسد: حزن (افسردگی) حالت خشن و نامطلوب روان آدمی است که غم و اندوه را در پیدارد و متضاد با فرح و خوشحالی است. (3)
نراقی مینویسد: حزن عبارتست از حسرت بردن و متألم بودن به سبب از دست رفتن مطلوبی یا فقدان محبوبی. (4)
علامه طباطبایی در مورد حزن و اندوه که مترادف واژه افسردگی میباشد مینویسد: از دست دادن چیزهایی که مورد علاقه فرد است باعث حزن و اندوه در اشخاص میشود. (5)
غمگینی افسردگی نیست
سوالی که مطرح است این است که چگونه مرزی میان احساسات منفی مطلوب و نامطلوب ترسیم کنیم؟ تفاوت میان غمگینی سالم و افسردگی کدام است؟
تفاوت ساده است. غمگینی احساس طبیعی ناشی از تصورات واقع بینانهای است که حوادث ناخوشایند تحریف نشدهای را توصیف میکند. افسردگی بیماری است و همیشه ناشی از افکار تحریف شده است.
برای مثال وقتی یکی از نزدیکان فوت میکند، ناراحت میشوید و این طبیعی است و اگر فکر کردید که: «او را از دست دادم و ارتباط صمیمانهمان از بین رفت» سخن خطایی نگفتهاید احساسات ناشی از این تفکر محبت آمیز واقع بینانه و مطلوب است؛ نشانه انسانیت و عمق مفهوم زندگی است.
اما ممکن است بگویید: با مرگ او برای همیشه با خوشبختی وداع کردهام، چه بی انصافی بزرگی در حقم روا شد. این طرز تفکر به خودخوری و نا امیدی منجر میشود و چون احساساتی صرفا مبتنی بر تحریف است و به شما لطمه میزند. (6) آنچه در مواقع هجوم غمها و حزنها در زندگی هر فرد باید رعایت شود صبر بر غم و اندوه واقعه اتفاق افتاده است.اینجاست که انسان در مواجهه با حادثه پیش آمده باید تصمیم درست را اتخاذ کند. او بر سر یک دو راهی قرار گرفته: دو راهی صبر بر مصائب و غمهای ناشی از آن و راه دیگر نشان دادن ضعف از خود، از خود بی خود شدن و گرفتار آن مصیبت شدن و نهایتا افسردگی. اصولا مصائب و معضلاتی که در زندگی افراد اتفاق میافتد، انسان ساز هستند. چون حزن واندوه انسان را بر آن میدارد که همواره در حال خویش بیندیشد و از خویش راضی نباشد به همین جهت میتوان حزن را طریقی برای پاکسازی نفس و مجرائی برای تطهیر آن شمرد. رسول اکرم (ص) فرمود لَو تَعلَمُ مَا أَعلَم لَبَکَیتُم کَثِیرا وَ ضَحَکتُم قَلِیلا. اگر شما از آنچه من میدانم آگاه بودید، فراوان میگریستید و کمتر میخندیدید. (7) حزن با چنین مفهومی، فضیلتی است که بر مراتب یقین و ایمان فرد با ایمان میافزاید. رسول خدا در جای دیگر فرمودهاند: عَلَیکُم بِالحُزن: فإنَّهُ مِفتَاحُ القَلبِ، اُجِیعُوا أنفُسَکُم وَاظمَئُوها. خویشتن را محزون نگه دارید: زیرا حزن کلید قلب و درون انسان است و خویشتن را گرسنه وتشنه نگه میدارد. (8)
از آیات و احادیث فوق این استنباط میشود که حزن و اندوه از یک اتفاق برای انسان امری طبیعی است زیرا فرد را بیشتر به اندیشیدن و تفکر در بارهی خود و دنیایی که در آن زندگی میکند میاندازد. البته باید به یاد داشت حزن و اندوه مطلوب نه تحریف شده و زیانبار. حزن و اندوه برای انسانها اتفاق میافتد مهم چگونگی برخورد و مواجه شدن با آن است. بعضی افراد با مواجه شدن با یک اتفاق اندوه بار چنان در غم و اندوه فرو میروند که زندگی دیگر برایشان معنی ندارد این همان اندوه تحریف شده و زیانبار است.
مانیا
در کتب مختلف روانپزشکی در مورد مانیا صحبت شده است. مانیا یک اختلال روانی است که در مقابل بیماری افسردگی قرار دارد. افراد مبتلا به مانی باید تحت درمان توسط یک روانپزشک قرار گیرند که او با دادن داروها و راهنمایی به شخص بیمار به درمان او میپردازد. دارهایی که به این گونه افراد داده میشود اختلالات مغزی آنها را کاهش داده و فرد تدریجا به زندگی طبیعی خود باز میگردد. بیماران مانی بیمارانی هستند که دچار توهم شدید میشوند. آنها در خیال خود، خود را آدمی قوی و خوش فکر میدانند که میتوانند دست به کارهای بزرگی بزنند مانند اختراع یک وسیله که به واسطه آن پول زیادی برای آنها حاصل میشود. این افراد نمیتوانند نشانههای مانی را در خود تشخیص دهند و این به دلیل عدم بینش نسبت به نشانههای این بیماری است. آگاهی نداشتن نسبت به نشانههای این بیماری ممکن است حتی باعث شود فرد بیماری خود را انکار کند و اقدام به درمان خود ننماید.
علائم و نشانههای مانیا:
1. عزت نفس زیاده از حد و خود بزرگ بینی (خود را بیش از حد مهم دانستن)
2. افت شدید نیاز به خواب
3. تمایل زیاد به حرافی و پراکنده گویی بی وقفه
4. افکار جاه طلبانه یا رقابت آمیز
5. حواس پرتی در برخورد با محرکهای بی اهمیت و نامربوط
6. حرکات فیزیکی سریع و فعالیت بسیار زیاد در هر زمینه زندگی
7. افراط در انجام دادن فعالیتهایی که احتمال پیامدهای زیانبار دارند مانند ولخرجی شدید.
8. افزایش میل شدید جنسی
9. صحبتهای هیجانی (9)
طبقه بندی افسردگی
به عقیدهی برخی روانشناسان افسردگی انواع مختلفی دارد. آنها افسردگی را بر اساس علائم، سیر بیماری و آسیب شناسی تقسیم بندی میکنند. براساس سیر بیماری: به یک قطبی و دو قطبی، بر اساس آسیب شناسی: به افسردگی واکنشی و درون زاد و براساس علائم: نوروتیک و بیسکوتیک.
رایجترین تقسیم بندی افسردگی، تقسیم آن به افسردگی یک قطبی و دو قطبی است. همچنین افسردگی درجات مختلف نیز دارد. افسردگی خفیف: زمانی روی میدهد که چند نشانه در خود دارید و انجام دادن کارهای روزانه برای شما دشوار است. افسردگی متوسط: زمانی روی میدهد که نشانههای بیماری زیاد است و معمولا نمیتوانید کارهای روزانه خود را انجام دهید. افسردگی شدید: وضعیتی است تقریبا تمام نشانهها را با خود دارید و در انجام دادن کارهای زندگی عادی و روزمره با مشکلات جدی روبرو هستید. (10)
در روایات اسلامی نیز به دو نوع افسردگی و حزن اشاره شده است. 1. حزن مذموم 2. حزن ممدوح
آیه شریفه قرآن کریم مبنی بر وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحزِنُوا به معنی سست نگردید و غمگین نشوید نهی از حزن مذموم دارد و حدیث شریف پیامبر بزرگوار اسلام (که میفرمایند عَلَیکُم بِالحُزن فإنَّه مِفتَاحُ القَلبِ اشاره بر حزن و غمگینی ممدوح دارد: از امام سجاد (روایت است که فرمودند: إنَّ الله یُحِبُّ کُلُّ قَلبٍ حَزیِن یعنی خداوند متعال هر قلب حزین و غمگینی را دوست دارد. (11)
در روایات اسلامی علاوه بر حزن و افسردگی به عنوان یک واکنش طبیعی از حزن و افسردگی به عنوان بیماری نیز یاد شده است. در این رابطه مولی الموحدین امیرالمؤمنین (میفرمایند: الغَم مَرَضُ النَّفسِ. از همین حضرت در مورد نشانههای این افسردگی روایت است که فرمودند: الحُزنُ یَهدِمُ الجَسَدَ یعنی حزن و اندوه جسم را از بین میبرد. (و انسان را دچار کاهش وزن که از علائم بیماری افسردگی به عنوان یک اختلال است مینماید.) (12)
در برخی کتب روانشناسی افسردگی را به طور کلی به دو قسم یک قطبی و دوقطبی تقسیم کردهاند. که هر قسم نیز دارای انواع مختلفی میباشد. درابتدا به معرفی و توضیح و بیان انواع مختلف افسردگی یک قطبی میپردازیم:
1. افسردگی یک قطبی یا اساسی (عمده یا بالینی نیز نامیده میشود): افسردگی یک قطبی که آن را اختلال افسرده ساز عمده یا افسردگی بالینی نیز مینامند، رایجترین نوع بیماری افسردگی است. دلیل استفاده از اصطلاح یک قطبی، این است که این بیماری بر حسب خلق منفرد غمگینی مشخص میشود. (افسردگی دو قطبی که بعدا در مورد آن بحث میشود، دو قطب یا حد نهایی هیجان بین غمگینی و شنگولی را داراست) (13)
در اینجا باید توضیح مختصری در مورد افسردگی یک قطبی داده شود چرا که ممکن است برخی معنای آن را ندانند و برایشان سوال پیش بیاید که چرا به آن یک قطبی گفته میشود؟ به این دلیل این نوع افسردگی را یک قطبی میگویند چون فرد به طور دائم و همیشگی غمگین و رنجور است، میل به انجام کاری را ندارد حتی از انجام کارهایی که قبلا برای او لذت بخش و شادی آفرین بود خودداری میکند و دیگر آن کارها باعث شادی او نمیشوند. یک رخوت و ناتوانی در او بروز میکند. داشتن هدف در زندگی او رنگ میبازد. بی حوصله و پرخاشگر میشود. بر روی کارهای خود تمرکز و دقت ندارد. در تصمیم گیریهایش دچار مشکل میشود. این حالت حتی بر روی اشتها و وزن و خواب او نیز تاثیر میگذارد.
شایان ذکر است که مواردی که در بالا به آن اشاره کردیم نمونههای بارز افسردگی یک قطبی میباشد و اگر بعد از گذشته دو هفته این گونه علائم به همراه احساس گناه همیشگی و داشتن افکار شدید در مورد مرگ و خودکشی باشد میتوان فرد را افسرده دانست.
انواع مختلف افسردگی یک قطبی:
• افسردگی روان پریشی: افرادی که افسردگی روان پریشی دارند، علاوه بر نشانههای افسردگی، هذیان یا توهم نیز دارند. مبتلایان به این اختلال ممکن است عواقب کارهایی که انجام میدهند به خوبی درک نکنند، بنابراین در معرض خطر از بین بردن خود هستند. به همین دلیل، کسانی که به افسردگی روان پریشی مبتلا شدهاند به مراقبت فوری و احتمالا بستری میشوند. (14)
• افسردگی استثنائی: افرادی که به افسردگی استثنائی مبتلا هستند آمیزهای از نشانهها را دارند، بعضی از این نشانهها، نشانههای معمولی افسردگی یک قطبی و برخی دیگر از نشانههای غیرمعمول هستند. برای مثال، ممکن است این افراد مانند مبتلایان به افسردگی یک قطبی، نومید، دلسرد و خود انتقادگر باشند. با این حال ممکن است آنان بیشتر از معمول غذا بخورند و بخوابند، اضافه وزن پیدا کنند و معمولا در غروب احساس بدتری داشته باشند تا در صبح. برعکس اکثر افراد افسرده اشتهای خود را از دست میدهند، مشکل خواب دارند و در صبح احساس بدتری به آنها دست میدهد. (15)
• افسردگی پس از زایمان: افسردگی پس از زایمانی همان نشانههای افسردگی یک قطبی را دارند. طبق بعضی از آمارها، زنانی که دوران حاملگی یا زایمان سختی داشتهاند، ازدواج موفق نداشتهاند و از طرف خانواده و دوستان و همسایگان کمتر حمایت میشوند، بیشتر در معرض ابتلا به این بیماری هستند. در صورت عدم درمان افسردگی پس از زایمانی، این بیماری ممکن است ماهها و حتی سالها ادامه پیدا کند، بنابراین نباید آن را طبیعی دانست و در انتظار بهبود خود به خودی آن بود. نوسانات خلق پس از زایمان امری عادی است اما خلق افسرده طولانی، بی اشتهایی، یا اختلالهای خواب، در صورتی که به بیدارشدنهای کودک مربوط نباشد، غیرعادی است. (16)
• روانپریشی پس از زایمانی: در موارد نادر، افسردگی پس از زایمانی میتواند به وضعیت خطر باکتری به نام روانپریشی پس از زایمانی تبدیل شود. نشانههای آن عبارتاند از توهمها، هذیانها و افکار مربوط به خودکشی. (17)
• اختلال ملال پیش از قاعدگی: در بیشتر دورههای قاعدگی، در خلال سالی که گذشته است، نشانههایی مانند خلق افسرده بارز، تغییرات عاطفی، کاهش رغبت نسبت به فعالیتها، به طور منظم بروز کردهاند و چند روز پس از قاعدگی از بین رفتهاند. این نشانهها باید به اندازهای شدید باشند که آشکارا با کار، تحصیل یا فعالیتهای متداول تلاقی کنند و یک هفته پس از قاعدگی کاملا از بین بروند. (18)
• افسرده خویی: افسرده خویی که گاهی آن را افسردگی حزین مینامند، گونهای طولانی مدت از بیماری روانی است که براساس فقدان دائمی شادی مشخص میشود. افراد افسرده خو در تمام اوقات یا بیشتر آن احساس افسردگی و دلتنگی میکنند. کسانی که افسرده خویی دارند اغلب خود را به عنوان افرادی که از بدو تولد غمگین بودهاند توصیف میکنند. افراد افسرده خو ممکن است تمایل به شوخی نداشته باشند و شاد بودن برای آنها مشکل باشد. ذهن افسرده خو مملو از نگرانی و احساس گناه است و تمایل به کناره گیری از دیگران دارد و احساس ناتوانی و بی میکند. ممکن است به فزون خوابی یا کم خوابی مبتلا باشد. افسرده خو تمایل دارد از خود و دیگران انتقاد کند و به راحتی زبان به شکوه و شکایت میگشاید حتی ممکن است افکار خودکشی داشته باشد. با این همه ممکن است بیمار خود را وقف کار کند و در محیط کار فردی قابل اعتماد و طبقه شناس باشد. (19)
افراد افسرده خو برای رهایی از زندانی که خود برای خود بوجود آوردهاند ممکن است دست به کارهای ناشایستی مثل سوء مصرف مواد مخدر یا الکل روی بیاورد که در این صورت باعث تباهی کامل خود میشود.
در توضیح مطلب فوق باید متذکر شویم عوامل متعددی در افسرده خویی افراد موثر است که توجه به این موارد کمک شایانی است در پیشگیری از این عارضه. این باور که افراد به صورت ارثی مبتلا به این نوع عارضه میشوند جای تامل و دقت نظر دارد اما آنچه بیشتر در ایجاد این حالت به چشم میخورد روشهای فرزند پروری و اصول تربیتی در خانواده، میتواند باشد مضافا بر اینکه محیط خانواده و اجتماع نیز بسیار تاثیر گذار است.
• اختلال عاطفی فصلی: این اختلال نوعی از افسردگی میباشد. کلمهی فصلی که در این نوع اختلال آمده است نشان دهندهی آن است که این اختلال در زمان و مواقع معینی از سال روی میدهد و به صورت همیشگی نیست. اختلال عاطفی فصلی، از بسیاری جهات، شبیه افسردگی یک قطبی است با این همه ممکن است جنبههای ویژه خود را نیز داشته باشد، جنبههای ویژه آن خواب بیش از اندازه، اضافه وزن و اشتهای فراوان میباشد. افرادی که به اختلال عاطفی فصلی دچارند، احساس خمودگی، تحریک پذیری و افسردگی میکنند، آنها اشتهایی فزاینده به ویژه برای کربوهیدراتها دارند همچنین احساس میکنند، حتی با آنکه بیش از حد معمول به خواب میروند، خواب کافی ندارند. برخی از آنان میگویند مانند خرسی کج خلق هستند که به خواب فصلی نیاز دارند. بهترین توجیه برای اختلال عاطفی فصلی، محرومیت ازنور است. (20)
2. افسردگی دو قطبی: همانطور که از اسمان پیداست فرد بین دو خلق شاد و افسرده قرار دارد. میتوان گفت که از نظر خلقی ناپایدارمی باشد. نوسان داشتن خلق آدمی میتواند برای فرد ناراحت کننده باشد زیرا باعث میشود در عملکردهای اجتماعی، خانوادگی و شغلی خود دچار مشکلاتی شود. هنوز علت مشخصی برای این نوع افسردگیپیدا نشده است. بسیاری معتقدند که این بیماری میتواند جنبه ارثی داشته داشته باشد یا اینکه محیط در تقویت آن سهیم باشد.
افسردگی دوقطبی را یک اختلال یا بیماری افسردگی- شیدایی مینامند که خودان نیز انواع مختلفی دارد که در زیر به آنها اشاره میکنیم:
انواع افسردگی دو قطبی
*اختلال دو قطبی I: بیمارانی که هم دورههای افسردگی اساسی (یک قطبی) وهم دورههای افسردگی مانی (شیدائی) را دارند
* اختلال دو قطبی II: بیمارانی که هم دورههای افسردگی اساسی متناوب (یک قطبی) وهم دورههای افسردگی هیپو مانی (شبه مانی) را دارند.
*اختلال افسرده خویی:با حداقل دو سال خلق افسرده در بیشتر اوقات روز مشخص میشود. افسرده خوئی شکل خفیفتر اختلال افسردگی اساسی (یک قطبی) است.
*اختلال افسردگی جزیی: در این اختلال شدت علائم به اندازه ای نمیرسد که تشخیص افسردگی اساسی داده شود. (21)
عوامل عمده بیماری افسردگی
در رابطه با عوامل افسردگی نظریات مختلف وجود دارد، فردریک فلک در این رابطه مینویسد: بشر یک واحد مرکب است که در آن ارث، روابط با محیط، وقایع منتظره و غیر منتظره زندگی، کیفیت سلسله اعصاب و غدد داخلی با هم در نحوه واکنش او با استرسها و فشارها تأثیر دارد. (22)
در ذیل عوامل عمده این بیماری را به تحقیق و بررسی قرار میدهیم چرا که مسلم است شناخت عوامل یک بیماری در درمان و بهبود آن تأثیر بسزایی دارد:
• عوامل ارثی افسردگی: از آن رو که اختلالهای مرتبط با اضطراب و افسردگی در میان افراد خانواده ادامه پیدا میکند، پیشینه خانواده، کلید مهمی در درک وضعیت زیست شناختی فرد است. هنگامی که برای نخستین بار با یک بیمار صحبت میکنیم، پرسشهای در مورد پدربزرگها و مادربزرگهای پدری و مادری وی مطرح میکنیم و اطلاعات بیشتری را در خصوص پدر و مادر، عمهها، عموها، خواهرها و برادرها و فرزندان آنها بدست میآوریم. به واسطه تجربیات بالینی و مروری که بر نشریات طبی داشتهایم، به نظر میرسد درصد بادی از اختلالهای مرتبط با اضطراب و افسردگی به طور ژنتیکی (موروثی) انتقال پیدا میکنند. (23) چون ژنها عامل تعیین کننده ای هستند برای اینکه شما چه خصوصیاتی را از والدین خود به ارث میبرید پس میتواند یکی از عوامل انتقال افسردگی باشد.
عوامل زیست شناختی افسردگی: عوامل زیست شناختی در ایجاد افسردگی مؤثرند. این عوامل عبارتاند از: الف: نحوه عملکرد؛ این بخش از بدن، کنترل کننده هیجانها، رفتار، حرکات و کارکردهای بدن ماست. (24)
ب: ناقلهای عصبی؛ سه نوع ناقل عصبی عمده وجود دارد که فعالیت آنها با افسردگی رابطه دارد: 1. نوزایی نفرین 2. سروتونین 3. دوپامین. (25)
ج: فعالیتهای دستگاه غدد درونریز: هورمونها با خون به قسمتهای مختلف بدن منتقل میشوند و در آنها تغییراتی به وجود میآورند. پژوهشگران معتقدند که بی نظمیهای هورمونی میتوانند علت بیماریهای چون افسردگی، آشفتگی خواب، تغییر اشتها و بینظمیهای دورههای عادت ماهانه در زنان باشد. (26)
• عوامل هیجانی و محیطی افسردگی: به اعتقاد هورنی اضطراب، افسردگی، یأس و ناامیدی، میل اجباری به کنارهگیری از مردم، احساس حقارت، بخل، دشمنی و کینه توزی و صدها عارضه دیگر نشانه وجود تعارض و تضادهای عمیق روانی در فرد است که ریشه در الگوهای تربیتی خانواده و مدرسه و الگوهای ناسالم اجتماعی دارد. (27) در اینگونه محیط در ایجاد و بروز آسیبهای روانی مؤثر است جای هیچ گونه شکی نیست.
لکمن و ویلسون در مورد عوامل محیطی و اجتماعی مؤثر در ایجاد افسردگی مینویسد: مطالعات هاریس نشان میدهد که سطح آشنایی فرد، وضعیت استخدام و تعداد بچههای موجود در خانه و از دست دادن مادر اهمیت بسیار در پیشرفت افسردگی دارد. (28)
• شخصیت افراد و رابطه آن با افسردگی: هریک از ما انسانهایی که خدا خلق کرده دارای خلق و خو، رفتار، شکلو حتی شخصیت متفاوتی هستیمکه همهی این عوامل به خصوص شخصیت آدمی تاثیر بسزایی در ایجاد بیماریهایی از جمله بیماریهای روانی مانند افسردگی میشوند. افرادی که همیشه از خود توقع زیاد از حد دارند یعنی توقعی که واقعا از عهده آنها خارج است و برای رسیدن به آن در حال تکاپو و تلاش شدید هستند و ممکن است در این راه آنقدر اعتماد به نفس کاذب پیدا کنند که به کمک دیگران خود را لازم ندانند. این گونه افراد اگر در کار خود موفق نشوند دچار افسردگی میشنود. افرادی که شخصیتهای همیشه نگران و مضطرب، بدبین و خود انتقاد کن همیشگی دارند یا افرادی که همیشه در این فکر هستند که کنترل کمی در زندگی دارند بیشتر دچار افسردگی میشوند. بالعکس افرادی که روحیه شاد، انعطاف پذیری مطلوب، احساس امنیت در اجتماع، قدرت حرف زدن درباره مشکلات خود را دارند کمتر دچار افسردگی میشوند. در برخی کتب اسلامی آمده است آن دسته از افرادی که شخصیت مذهبی دارند خیلی کمتر از دیگران دچار افسردگی و بیماریهای روانی میشوند زیرا معتقدند که این جهان با این همه ظرافت توسط قدرتی بوجود آمده است و برای هرچیز را ه حلی و برای هر دردی درمانی را گذاشته است پس به این سادگیها نا امید نمیشوند.
• عوامل جسمانی: بیماریهایی نظیر پرکاری و کم کاری تیروئید، دیابت، بیماریهای عفونی، سرطان، اختلالهای خود ایمنی، بیماریهای دستگاه قلبی عروقی، سندرم خستگی مزمن، کمبود ویتامین، کمبود مواد معدنی، مسمومیتها،... رابطه مستقیم با افسردگی دارند. (29)
• سود مصرف مواد: سود مصرف مواد، مشکلی که در میان همه گروههای سنی دیده میشود با افسردگی رابطه نزدیک دارد. صود مصرف عبارت است از مصرف الکل یا مادهای دیگر. سود مصرف یک ماده باعث ایجاد وابستگی جسمانی و روانی به آن ماده میشود. موادی که مورد سود مصرف قرار میگیرند، عبارتاند از الکل، کوکائین، آمفتامینها، هروئین، تریاک، بعضی داروهای تجویزی و مواد دیگر. عدهای بر این باورند که با مصرف الکل و مواد مخدر، خلق خود را بهتر کنند، اما مصرف این مواد فقط به طور موقت شادی میآورند، در ضمن این مواد میتوانند شیمی مغز را طوری تغییر دهند که به بیماری افسردگی منجر شود. (30)
علت افسردگی از دیدگاه اسلام
با دقت در آیات و روایات و تفکر در آنها به این نکته پی برده میشود که علت غم و اندوه و افسردگی برای انسانها به وجود میآید، چیزی نیست غیر از دنیا طلبی و وابستگیهای دنیوی. (31)
در روایتی از امیرمؤمنان (آمده است که: مَن لَهِجَ قَلبُهُ بِحُبِّ الدُّنیَا التَاطُ مِنهَا بِثَلاثٍ هَمٍّ لا یُغبِه وَ حِرصٍ لا یَترُکُهُ وَ أمَلٍ لا یُدرِکُهُ کسی که قلب خود را شیفته و دلبسته دنیا گرداند به سه چیز گرفتار میشود؛
1. غم و اندوهی که از او جدا نمیشود. 2. حرصی که او را رها نمیکند. 3. آمال و آرزوی که به آن نمیرسد. (32)
در روایتی دیگر آمده است که:
عن فاطمه بنت الحسین عن ابیها (قال قالَ رَسُولُ الله (الرِغبَهُ فِی الدُّنیَا تَکثِرُ الهَمِّ وَ الحُزنِ وَ الزُهدِ فِی الدُّنیَا یَرِعُ القَلبِ وَ البَدَنِ؛ رغبت و تمایل در امور دنیوی حزن و اندوه به بار میآورد. (33)
از جمله خصلتهایی که از روح دنیاپرستی نشأت گرفته و موجب حزن، اندوه و افسردگی در افراد میشود و در روایات مکررا به آن اشاره شده و تقبیح شده است، طمع ورزی به آنچه که در دست دیگران است میباشد.
رسول خدا (در این رابطه میفرمایند: مَن نَظَرَ إلی مَا فِی أیدِ النَّاسِ، طَالَ حُزنُهُ وَ دَامَ أسَفُهُ؛ کسی که به آنچه در دست مردم است طمع ورزد دچار اندوه و افسردگی طولانی میشود. (34)
و یا در روایت دیگر به همین مضمون آمده است که: وَ إیَّاکُم أن تَمُدُّوا أطرَافَکُم إلی مَا فِی أیدِی أبناء الدُّنیَا فَمَن مُدَّ طَرَفُهُ إلی ذلِک طَالَ حُزنُه؛ (35)
از دیگر مواردی که در متون اسلامی به آن اشاره شده و رابطه آن با افسردگی به تأیید روایات ائمه اطهار (رسیده است شهوترانی و کوتاهی در عمل و شک و دودلی میباشد. (36)
از پیامبر اکرم (درباب شهوترانی آمده است که: رُبَّ شَهوَۀٍ سَاعَه تُورِثُ حُزناً طَویِلا؛ چه بسیار شهوترانیهای کوتاه که موجب غم و اندوهی طولانی میشود. (37)
در باب کوتاهی در عمل و رابطه آن با افسردگی از امیرمؤمنان علی (آمده است که: مَن قَصُرَ فِی العَمَلِ إبتَلی بِالحُزنِ؛ کسی که در عمل کوتاهی کند به غم و اندوه گرفتار میشود. (38)
ابی عبدالله (در رابطه با شک و دودلی با افسردگی میفرماید:
إنَّ الله بِعَدلِهِ وَ قِسطِهِ جَعَلَ الرُّوحَ وَ الرَاحَۀَ فِی الیَقِینِ وَ الرِضَا وَ جَعَلَ الهَمَّ وَ الحُزنَ فِی شَکٍ وَ السَّخَطٍ؛ خداوند متعال غم و اندوه را در شک و دودلی و خشم قرار داده است. (39)
مکارم شیرازی در تفسیر آیه شریفه «ألا إنَّ أولِیاءُ اللهِ لا خُوفٌ عَلیهِم وَ لا هُم یَحزَنُون» (40) مینویسد:
اولیای خدا کسانی هستند که میان آنها و خدا حائل و فاصلهای نیست. حجابها از قبلشان کنار رفته و در پرتو نور معرفت و ایمان و عمل پاک خدا را با چشم دل چنان میبینند که هیچ گونه شک و تردیدی به دلهایشان راه نمییابد و به خاطر همین آشنایی با خدا، غیرخدا در نظرشان کوچک و کم ارزش و ناپایدار و بی مقدار است. کسی که با اقیانوس آشنا است، قطره در نظرش بی ارزش است و کسی که خورشید را میبیند به یک شمع بی فروغ بی اعتنا است. به همین جهت ترس و اندوهی در وجود ایشان راهی ندارد. زیرا ترس به خاطر از دست دادن نعمتهایی است که انسان در اختیار دارد یا خطراتی که ممکن است در آینده او را تهدید کند و غم و اندوه به خاطر از دست دادن نعمتهایی است که در گذشته در اختیار انسان بوده و اکنون از دست رفته. اولیاء و دوستان راستین خدا از هرگونه وابستگی و اسارت جهان ماده آزادند و غمهها و ترسهایی که دیگران را پیوسته در حال اضطراب و نگرانی از گذشته و آینده نگه میدارد، در وجود آنها راه ندارد. (41) در روایتی آمده است که امام علی (در ذیل این آیه فرمود: اولیای خدا مردمی هستند که برای خدا عبادت را خالصانه به جا میآورند و در حالی که سایر مردم ظاهر دنیا را میبینند، به باطن آن نظر میافکنند و آثار دیررس دنیا را میشناسند در حالی که مردم دیگر فریفته زرق و برق زودگذر آن شدهاند. پس چون دانستند که دنیا به زودی آنها را رها میکند، آن را رها کرده و چون دانستند که دنیا به زودی آنها را میمیراند. دوستی آن را در دلهایشان میراندند. (42)
در روایتی از امام صادق (آمده است: خوشا به حال پیروان قائم (که در غیبتش انتظار ظهور را میکشند و به هنگام ظهورش مطیع فرمان اویند آنان اولیای خدا هستند؛ همانهایی که نه ترسی دارند ونه غمگین میشوند. (43)
از مجموعه آیات و روایات فوق الذکر استفاده میشود که رغبت در دنیا، روی گردانی از یاد خدا، طمع، شرک، شهوترانی، کوتاهی و قصور در عمل، نداشتن ایمان و یکتاپرستی، شک و خشم وبطور کلی گناه و نافرمانی خداوند متعال در ایجاد حزن، اندوه و افسردگی مؤثر است.
مَن عَمَلَ صَالِحاً مِن ذَکَرٍ أو اُنثَی وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلنُحیِیَّنَّهُ وَ حَیَوۀً طَیِّبَهی؛ (44)
هر کس عمل صالحی انجام دهد، در حالی که مؤمن باشد - خواه مرد یا زن – به او حیات پاکیزه میبخشیم. مفهوم «حیات طیبه» در آموزههای دینی اشاره به سطحی از عملکرد روانی است که در آن فرد با خود و سبک زندگیش آسوده و بی مشکل باشد. از نظر قرآن، تحقیق حیات طیبه و زندگی با آرامش، امنیت، رفاه، صلح، محبت، دوستی و تعاون، در سایه ایمان و عمل صالح و دوری از گناهان دست یافتنی است. (45)
علائم ونشانه های افسردگی
آیا میخواهید بدانید که افسردگی دارید یا خیر؟ اگر پاسخ مثبت است فهرست زیر را بخوانید و نشانههایی را که در مورد شما صدق میکنند مشخص کنید. کمک گرفتن از همسر یا دوست نزدیک، در مورد اینکه این نشانهها در شما وجود دارند یا خیر، میتواند سودمند باشد.
• فهرست نشانههای افسردگی:
1. احساس غم، اضطراب یا تهی بودن، به طور دائم یا بیشتر وقتها
2. اشتغال ذهنی درباره مرگ یا خودکشی
3. احساس گناه نومیدی یا بی ارزشی
4. از دست دادن علاقه یا لذت در مورد فعالیتهایی که قبلا جالب و لذت بخش بودند از جمله روابط جنسی
5. کم خوابی یا پرخوابی
6. کم خوری و کاهش وزن بدون رژیم غذایی یا پرخوری و افزایش وزن
7. بی قراری و تحریک پذیری
8. دردهای جسمی مداوم که درمان در مورد آنها مؤثر نیست مانند: سردردها، درد مزمن، یبوست و دیگر مشکلات گوارشی
9. دشواری در ایجاد تمرکز، یا داوری مسائل یا تصمیم گیری
10. ضعف
اگر چهار تا پنج مورد یا بیشتر از علائم را دارید از جمله موارد اول و دوم اگر این نشانهها بیشتر از دو هفته ادامه داشتهاند امکان دارد که به بیماری افسردگی مبتلا باشید. (46)
فهرست نشانههای مانی:
1. احساس شادی غیرعادی، شنگولی، تحریک پذیری
2. توانایی بیدار ماندن به مدت چند روز
3. حرافی یا ناتوانی در قطع کردن صحبت خود
4. حواس پرتی
5. افکار همزمان و سریع در مورد موضوعات مختلف
6. انجام دادن کارهایی که لذت بخش هستند، اما پیامد نامطلوبی دارند مانند ولخرجی یا رفتار جنسی غیرعادی
7. تصور مهم بودن برای دیگران
8. برنامهریزی برای طرحهای متعدد یا تغییرات عمده در زندگی یا احساس اینکه حتما باید فعالیت بیش از اندازه داشت.
وجود همزمان چند نشانه حداقل برای یک هفته از جمله اولین نشانه ممکن از حاکی از وجود مانی باشد. (47)
شایان ذکر میباشد که در مورد علائم و نشانههای افسردگی چند نشانه کلی وجود دارد که هسته اصلی تمامی علائم افسردگی را تشکیل میدهند. در ذیل به ذکر این علائم و توضیح مختصر آن میپردازیم
الف – تفکرات منفی: طرز تلقی بدبینانه و بدون منطق زمینهساز افسردگی و دوام آن است. تفکر منفی همیشه با اختلالات احساسی همراه است، هر احساس بد، نتیجه تفکریم نفی است و از طرفی بسیاری از صاحب نظران، افسردگی را اختلال احساس دانستهاند. تفکر منفی را باید در مقابل تفکر واقع بینانه دانست، تفکری که هیچ گونه اعتبار و واقعیتی را دربرندارد و فقط موجب احساسات دردناکی میشوند که علت اصلی بیماریهای روانی است.
ب – فقدان عزت نفس: اغلب واکنشهای منفی احساسی، ناشی از فقدان عزت نفس میباشد. براساس پژوهشهای صورت گرفته %80 بیماران افسرده خود را انسانهای بیارزشی میدانند – دکتر آرون بک – این افراد کسانی هستند که کوچکترین اشتباه و جزئیترین عیب را چند برابر بزرگ کرده و آن را به حساب عیب شخصی میگذارند. باورهای مثل آدم مفیدی نیستم، ضعیفترین از سایرین هستم، بیارزش هستم و انواع و اقسام این حملات، علت اصلی یأس و نومیدی و کمی عزت نفس بیمار است.
ج- کاهش میل به کار و فعالیت: از جمله مخربترین عوارض افسردگی، کاهش میل به کار و فعالیت است. افسرده موجود کم حوصلهای است که انگیزهای برای فعالیت و کار ندارد و با عدم فعالیت احتمال برون رفت از این بیماری وجود ندارد. انسان افسرده نه تنها از منابع طبیعی انگیزه و لذت محروم است، بلکه با کاری نکردن و حاصلی نداشتن، از خود ناراضی شده، بیش از پیش در کنج انزوا فرو میرود.
د- رنجش پذیری و عصبانیت: از دیگر علائم و نشانههایی که افراد افسرده دچار آن هستند رنجوری بیش از حد و عصبانیت است. باید گفت افرادی که برخورد با محرکهای بیرونی و درونی، رنجور و عصبانی هستند بیش از دیگران دچار اختلالات روانی میشوند.
ذ- احساس گناه: انسان به عنوان یک موجود مختار میتواند گناه را نادیده بگیرد اما هرگز نمیتواند از آثار منفی آن رهایی یابد. امیر المومنین میفرمایند: لا وجع للقلوب من الذنوب. برای سلامتی روانی هیچ عاملی خطرناکتر از گناه نیست.
درمان افسردگی
هر چند به عقیدهی روانپزشکان و روانشناسان افسردگی قابل درمان است، اما برای درمانان هنوز درمان استاندارد منحصر به فردی پیدا نشده است. اگر شما به بیماری افسردگی مبتلا هستید، درمان شما به شدت آن و نوع آن بستگی خواهد داشت و برای در مانش باید روشهای درمانی زیادی را انجام دهید تا درمان اثر بخشی را بیابید.
در ذیل به مواردی از روشهای درمانی که از نظر علمی مورد تأیید واقع شدهاند اشاره میکنیم:
الف – خودیاری: بیماری افسردگی به درمان پزشکی نیاز دارد اما به همان اندازه هم میتوانید فرایند خودیاری انجام دهید.
از جمله مواردی که در فرآیند خودیاری میتوانند به فرد یاری برساند عبارتاند از:
1. افزایش اعتقادات و باورهای مذهبی
2. با خود مهربان بودن یا در انجام کارها و وظایف بر خود سخت نگرفتن
3. کاهش موقعیتهای استرس زا در زندگی برای مثال اگر میدانید که همیشه بر سرکار یا قرارهای مهم دیر میرسید و این کار استرس قابل توجهی ایجاد میکند، محتاطانه تصمیم بگیرید.
4. به طور منظم ورزش کنید.
5. منظم باشید در فعالیتهای روزانه در غذاخوردن در خوابیدن و ...
6. اطلاعات خود را در مورد افسردگی افزایش دهید.
7. از مصرف الکل و مواد مخدر خودداری کنید.
8. با دیگران ارتباط برقرار کنید. (48)
ب – دارو درمانی: از دهه 1950 پژوهشگران توانستهاند تأثیر داروهای سه چرخهای (مانند توافرانیل و نورپرامین) و بازدارندههای مونوآمین اکسید از MAO (مانند مارپلان و ناردیل) در کاهش افسردگی را ثابت کنند و در سالهای اخیر نیز به گروه سومی از داروهای ضد افسردگی دست یافتهاند و آن را با اصطلاح «نسل دوم افسردگیها» (مانند لودیومیل، پروزاک) مشخص کردهاند. پیش از کشف این داروها، آمفتامینها تنها داروهایی بودند که تا حدی به کاهش افسردگی و افزایش فعالیت پارهای از افراد افسرده منجر میشدند، بدون آنکه شادی آنها را در پی داشته باشند. (49) شایان ذکر است که دارو همانطور که باعث درمان و بهبود بیماری میشود ممکن است خود نیز عوارضی داشته باشد که باید به آنها توجه کرد. گفته شده است که حدود نیمی از بیماران افسرده پس از شروع به مصرف دارو بهبود یافتهاند.
ج – روان درمانی: روان درمانی که گاهی به اختصار درمان نامیده میشود، یکی از درمانهای رایج افسردگی است. روان درمانی ممکن است به تنهایی یا به صورت گروهی با یک درمانگر ملاقات میکنید و راجع به احساسات، مشکلات و تجارب زندگی با او حرف میزنید. رون درمانی انواع مختلفی دارد. در اینجا سعی شده است آن دسته از انواع روانی درمانی که در درمان افسردگی موثرند ذکر شوند:1. رفتار درمانی: یکی از انواع روان درمان درمانی است که در درمان افسردگی موثر است. در این نوع درمان به فرد افسرده کمک میشود تا اعمالی را که به شدت یافتن افسردگی منجر میشوند را تغییر دهد. اساس نظریه رفتار درمانی این است که افسردگی نوعی رفتار است که هم میتوانید آن را یاد بگیرید و هم میتوانید آنرا یادزدایی کنید. اساس این نظریه به طور عمده بر کارهای روانشناس روس ایوان پاولف در سالهای 1920 و 1930 استوار است. دو رکن اساسی این روش همکاری و آموزش است. روشهای گوناگون رفتار درمانی عبارتاند از: حساسیت زدایی منظم، مواجهه درمانی، کنترل وابستگی، بیزاری درمانی و... (50).2. شناخت درمانی: شناخت درمانی یکی دیگر از روشهایی است که روانشناسان برای درمان افراد افسرده از آن استفاده می کنندو خود دارای سه اصل است. اصل اول این است که فرد را با شناختها و تفکرات خود آشنا میکند زیرا هر فرد از خود، از آدمهای اطراف خود، اشیاو... باورها و توجیهات و طرز تلقیها و برداشتهای گوناگون دارد. در این اصل بر این تمرکز دارد که نگرش شما نسبت مسائل اطرافتان چگونه است و آنها را چگونه تفسیر میکنید. دومین اصل این است که افراد افسرده تحت تاثیر منفی گرایی قرار دارند و ممکن است چنان در آنها رخنه کند که باعث تباهی آنها شود. سومین اصل بر پایهی فلسفی و در مانی استوار است. به این صورت که پایه و اساس هر ناراحتی و افسردگی را افکار منفی آدمی میدانند. (51) 3. خانواده درمانی: خانواده در مانی سعی میکند در باره بیماری شما به اعضای خانوادهتان آموزش دهد و نشان دهد که آنها چکونه میتوانند به درمان شما کمک کنند. خانواده میتواند، برای بیماری منبع بسیار مهمی باشد، به شرط آنکه اعضای خانواده بیماری را درک کنند و برای درمان آن بکوشند. (52)4. زوج درمانی: در زوج درمانی سعی میشود از شدت تنش بین زن و شوهر که حاصل بیماری افسردگی است کاسته شود. بهبود زندگی خانوادگی میتواند به درمان شما کمک کند. (53)
درمان افسردگی از منظر اسلام
اول: پیشگیری: دین مبین اسلام با فرهنگ غنی و برنامههای اخلاقی، اجتماعی، آموزشی و تربیتی خود در دورانهای مختلف زندگی مثل بیان وظایف والدین در رابطه با فرزندان، وظایف زن و شوهر و روابط انسانها در صحنه زندگی در پیشگیری از اختلالات روانی، سهم بسزایی دارد. تربیت دینی و آموزشهای الهی و رعایت حقوق خانوداده و فرزند در بهداشت روان و پیشگیری از افسردگی شدیدا تأثیر نموده و رعایت این دستورات خوشبختی و سلامت روحی و روانی فرد و جامعه را تأمین میکند.
رسول خدا (در کلامی کوتاه و پرمعنی فلسفه رسالت خود را پرورش و به فعلیت رساندن فضائل اخلاقی برشمرده و پرده از اهمیت و نقش صفات اخلاقی در بهداشت روانی برداشته است: أنی بُعِثتَ لِاَُتمِّمَ مَکارِمَ الاَخلاق. (54)
دوم؛ ایجاد زمینه برای رشد و شکوفایی استعدادهای فطری: از نظر اسلام، انسان موجودی است که با یک سلسله ویژگیهای روانی و گرایشهای معنوی و متعالی به دنیا میآید و این ویژگیهای بالقوه در طول زمان به تدریج به فعلیت میرسند به این ویژگیها که در فرآیند رشد و تحول شکوفا شده و به فعلیت میرسند، فطرت گفته میشود. (55)
براساس متون اسلامی نوزاد آدمی با مرتبهای از سلامت روانی فطری به دنیا میآید کل مولد به ولد علی الفطرهی؛ (56)
در این زمان کودک نیاز به زمینه مناسب برای رشد به عنوان اولین هدف بهداشت روانی دارد. از نبی گرامی اسلام (در این رابطه آمده است: أُنظُر فِی أیِّ شَیءٍ تَضِعَ وَلَدُک فَإنَّ العِرقُ دَسَّاسٌ؛ ببینید نطفه خود را در چه محلی قرار میدهید. (57) و یا اینکه از امام جعفر صادق (روایت شده است: ایاکم و تزوج الحمقاء فإن بلاد و ولدها ضیاع؛ از ازدواج با احمق بپرهیزید که همنشینی با او مایه اندوه و فرزندش بدبخت خواهد بود. با توجه در روایات فوق به روشی پی میبرید که اسلام چقدر نسبت به خصائق ارثی و ژنتیکی اهمیت داده است. (58)
سوم؛ تقویت ابعاد اخلاقی: از جمله راههای مورد تائید آیات و روایات در رسیدن به سلامت روانی و حیات طیبه، آراستن خود به فضائل اخلاقی و دوری از گناه است. از امیرمؤمنان علی (روایت شده است که: إطرَح عَنکَ وَ أرادَتِ الهُمُوم بِعَزائِم الصَّبر وَ حُسنُ الیَقِین.از خودت گناهان را دور کن و به وسیله صبر و حسن یقین به (جنگ) سختیها برو (59)
چهارم؛ اصلاح و درمان بیماریهای روانی: از دیدگاه روانشناسی منشأ پیدایش بیماریهای روانی محدود به عوامل ارثی، سرشتی و محیطی است. هدف درمان نیز متناسب با این برداشت است. با این همه اسلام حوزه درمان را به این زمینهها محدود نمیکند بلکه آن را به مسائل اخلاقی نیز گسترش میدهد. (60)
براساس آموزههای دینی «برّ» و «إثم» دو نوع احساس را در فضای روانی ما برمیانگیزد و این دو نوع احساس از نظر آثار و پیامدهایی که بر سلامت روانی ما برجای میگذارد متفاوتاند. بر چیزی است که روان انسان با داشتن آن اطمینان مییابد و إثم چیزی است که در انسان اضطراب و نگرانی برمیانگیزد و در حال آمد و شد است و انسان نمیداند با آن چه کند. صفات و رفتارهای چون تکبر و خودبزرگ بینی، خودپسندی، غرور، شکم پارگی، شهوترانی، قساوت قلب از مهمترین بیماریهای روانی محسوب میشوند و سلامت روانی بدون اصلاح و درمان آن امکان پذیر نیست. از این رو تعابیر بکار رفته در آیات و روایات، مفهوم جدیدی از سلامت و بیماری را ارائه نموده و به خوبی نشان میدهد که یکی از اهداف بهداشت روانی از نظر اسلام اصلاح و درمانی بیماریهای روانی است. (61)
پنجم؛ رشد و تعالی معنوی: عالیترین هدف از نظر اسلام رشد و تعالی معنوی و ارتقای جان آدمی به افقهای عالی انسانی و هدف اعلای زندگی یعنی قرب به خداوند است. این مرتبه از بهداشت روانی را نمیتوان با شیوههای مادی کسب کرد. (62) وَ اللهُ یَدعُوا إلی دَارَ السَلامِ وَ یَهدِی مَن یَشَاء إلی صِراطِ مُستَقِیم. این خدایی است که آدمی را به سرمنزل امن، آسایش و سلامتی دعوت نموده و هر که را خواست به راه راست هدایت میکند. (63)
نتیجه
نگرش افراد نسبت به خود و تعامل آنها با افراد دیگر در برگیرنده مجموعه پیچیدهای از ادراکها، شناختها، احساسها و رفتارهاست. هر چند طی دهههای گذشته، دانش بشری در خصوص جنبههای رفتاری انسان افزایش یافته است ولی هنوز از دقت و اعتماد کافی برخوردار نیستند و همچنین نادانستههای زیادی را در پیش رو داریم. در نگارش این مقاله و در مواجهه با مطالب متعدد، به این حقیقت رسیدم که بهترین و مطمئنترین راهکار در رسیدن به روانی سالم و خاطری آرام، چیزی جز افزایش ایمان به پروردگار و استمداد از او نیست. یکی از راهکارهایی که در اسلام و متون دینی به آن اشاره شده پیشگیری به معنای ساختن انسانی قوی که در مقابل مشکلات روحی و روانی، قدرت مقابله با هجمههای مختلف از بیماریها را دارد، میباشد. مسلم است که چنین انسانی مصائب وارده را که گریزی از آن ندارد به فرصت تبدیل میکند. البته همه انسانها بالسویه در مقابل مشکلات تاب مقاومت را ندارند و بعضی در مقابله با سختیها کمر کج کرده و به بیماریهای روانی و روحی مبتلا میشوند. ناگفته نماند مطالب ذکر شده به معنی بی ارزش جلوه دادن راهکارهای علمی نیست. چرا که در جای خود تاثیر خود را ثابت کردهاند.
پینوشتها:
(1) شناخت درمانی، روانشناسی افسردگی، فنون و شناخت شخصیت و تغییر آن، دیوید برنز، ص 55
(2) همان، ص 64
(3) مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، ص 102
(4) جامع السعادات، نراقی، ص 248
(5) تفسیر المیزان، طباطبایی، ص 222
(6) شناخت درمانی، روانشناسی افسردگی، فنون و شناخت شخصیت و تغییر آن، دیوید برنز، ص 34
(7) مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ص 123
(8) طبرانی، الکبیر، ص 44
(9) انجمن پزشکی آمریکا، راهنمای علمی درمان افسردگی، ص 10
(10) همان، ص 21
(11) افسردگی از دیدگاه اسلام و علم روز، علی صالحی خواه، ص 44
(12) همان، ص 33
(13) انجمن پزشکی آمریکا، راهنمای علمی درمان افسردگی، ص 67
(14) همان، ص 80
(15) همان، ص 22
(16) همان، ص 56
(17) همان، ص 70
(18) روانشناسی مرضی تحولی، پریرخ دادستان، ص 56
(19) انجمن پزشکی آمریکا، راهنمای علمی درمان افسردگی، ص 55
(20) درمان اضطراب و افسردگی، دنیل جی آمن، لیزاسی روث، ص 43
(21) روانشناسی مرضی تحولی، پریرخ دادستان، ص 78
(22) افسردگی از دیدگاه اسلام و علم روز، علی صالحی خواه، ص 56
(23) درمان اضطراب و افسردگی، دنیل جی آمن، لیزاسی روث، ص 33
(24) انجمن پزشکی آمریکا، راهنمای علمی درمان افسردگی، ص 100
(25) خلاصه روانپزشکی، کاپلان وسادوک، ص 98
(26) انجمن پزشکی آمریکا، راهنمای علمی درمان افسردگی، ص 66
(27) تضادهای درونی ما، کارن هورنی،راهنمای علمی درمان افسردگی، ص 19-25
(28) افسردگی از دیدگاه اسلام و علم روز، علی صالحی خواه، ص 34
(29) خلاصه روانپزشکی، کاپلان وسادوک، ص 44
(30) همان، ص 65
(31) خصائص الائمه، سید رضی، ص 77
(32) مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ص 99
(33) همان، ص 88
(34) همان، ص 78
(35) مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج 8، باب 17، ص 124
(36) امالی للطوسی، محمد حسن طوسی، ص 105
(37) اعلام الدین، اعلام الدین حسین بن ابی الحسن اعلام الدین، ص 111
(38) نهج البلاغه، ترجمهی دشتی، ص 123
(39) اصول کافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج 2، باب فضل الیقین، ص 134
(40) یونس/62
(41) تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، ج 8، ص 305
(42) تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی، ج 10، ص 355
(43) تفسیر نورالثقلین، عبدالعلی بن جمعه عروسی حویزی، ج 3، ص 58
(44) نحل/97
(45) بهداشت روانی با نگرش به منابع اسلامی، سالاری فر و دیگران، ص 208 و 209
(46) خلاصه روانپزشکی، کاپلان وسادوک، ص 88
(47) انجمن پزشکی آمریکا، راهنمای علمی درمان افسردگی، ص 43
(48) روانشناسی مرضی تحولی، پریرخ دادستان، ج 2، ص 56
(49) همان، ج 2، ص 60
(50) روانشناسی بالینی مفاهیم روشها و حرفه، ای. جری. فیرس، تیموتی جی. ترال، ص 541-523
(51) شناخت درمانی، روانشناسی افسردگی، فنون و شناخت شخصیت و تغییر آن، دیوید برنز، ص 20
(52) انجمن پزشکی آمریکا، راهنمای علمی درمان افسردگی، ص 56
(53) همان، ص 55
(54) مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج 11، ص 187
(55) بهداشت روانی با نگرش به منابع اسلامی، سالاری فر و دیگران، ص 19
(56) بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، ج 3، ص 279 و ج 27، ص 149
(57) بهداشت روانی با نگرش به منابع اسلامی، سالاری فر و دیگران، ص 20
(58) حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 14، ص 56
(59) حرانی، تحف العقول، ص 83
(60) بستانی، محمود، اسلام و روانشناسی، ص 181-193
(61) طباطبایی، محمد حسین، المیزان، ج 5، ص 190
(62) الشرقاوی، حسن، نحو علم النفس الاسلامی، ص 281-367
(63) یونس/25
منابع و مآخذ
• قرآن
1. نهج البلاغه، ترجمه دشتی، انتشارات غرفة الاسلام، 1385.
2. دیلمی، اعلام الدین بن ابی الحسن، اعلام الدین، قم: انتسشرات موسسه آل البیت، 1408.
3. راغب اصفهانی، معجم مفردات الفاظ قرآن، بی جا، بی نا، 1376.
4. سید رضی، خسائص الائمه، مشهد: انتشارات مجمع البحوث آستان قدس، بی تا.
5. طباطبایی، علامه محمد حسین، تفسیر المیزان؛ قم: جامعه مدرسین، 1997
6. طبرانی، سلیمان بن أحمد لخمی طبرانی (360 ه)، معجم الکبیر، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1404 ه.
7. طوسی، محمد حسن، امالی للطوسی، قم: انتشارات داراالثقافه، 1414.
8. عروسی حویزی، عبدالعلی بن جمعه، تفسیر نورالثقلین، بیروت: مؤسسه تاریخ العربی، بی تا.
9. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، قم: مصطفوی، 1992.
10. مجلسی، علامه محمد باقر، بحار الانوار، بیروت: موسسه الوفاء، 1992.
11. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب اسلامیه، 1371
12. نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، (1209 ه) مؤسسة الاعلمی، بیروت، چاپ چهارم.
13. نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، قم: موسسه آل البیت الاحیاء التراث، 1408
14. آمن، دنیل جی و دیگران، درمان اضطراب و افسردگی، تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، 1388
15. انجمن پزشکی آمریکا، راهنمای علمی درمان افسردگی، تهران: مؤسسه نشر ویرایش، 1378.
16. برنز، دیوید، روانشناسی افسردگی، فنون و شناخت شخصیت و تغییر آن، تهران: نشر خاتون،1368
17. بستانی، محمود، اسلام و روانشناسی، مشهد آستان قدس رضوی، 1375
18. دادستان، پریرخ، روانشناسی مرضی تحولی، ج اول و دوم، تهران: انتشارات سمت،1380.
19. سالاری فر و دیگران، بهداشت روانی با نگرش به منابع اسلامی، تهران: انتشارات سمت 1379.
20. صالحی خواه، علی، افسردگی از دیدگاه اسلام و علم روز، تهران: انتشارات شهید حسین فهمیده، 1374.
21. فیرس، ای. جری، تیموتی جی. ترال، روانشناسی بالینی مفاهیم روشها و حرفه، مترجم: مهرداد فیروز بخت، تهران: رشد، 1390.
22. کاپلان وسادوک، خلاصه روانپزشکی، ج 2، ویرایش دهم، تهران: انتشارات ارجمند، 1385.
23. هورنی، کارن، تضادهای درونی ما، ترجمه مصفا، تهران: بهجت، 1369.