ماهان شبکه ایرانیان

ارتباط با یکدیگر (کودک و نوجوان)(۱)

وقتی انسان ها با یکدیگر تماس برقرار می کنند، یک ارتباط ایجاد می شود. این ارتباط می تواند مستقیم و از راه صحبت کردن اتفاق بیفتد؛ در این صورت علاوه بر ارتباط کلامی، حرکات میمیک چهره، اندام ها، وضعیت قرار گرفتن بدن، ارتباط چشمی و آهنگ صدا، نقش مهمی ایفا می کنند

ارتباط با یکدیگر (کودک و نوجوان)(1)
وقتی انسان ها با یکدیگر تماس برقرار می کنند، یک ارتباط ایجاد می شود. این ارتباط می تواند مستقیم و از راه صحبت کردن اتفاق بیفتد؛ در این صورت علاوه بر ارتباط کلامی، حرکات میمیک چهره، اندام ها، وضعیت قرار گرفتن بدن، ارتباط چشمی و آهنگ صدا، نقش مهمی ایفا می کنند. این نوع ارتباط از زمان به وجود آمدن انسان، وجود داشته است. چند هزار سال بعد، هنگامی که انسان خط را آموخت، ارتباط نوشتاری به وجود آمد. پس از آن، ارتباط تلفنی رایج شد که در این نوع ارتباط، صدا و آهنگ صدا بر جمله های فرد گوینده اثر می گذارد. از دستاوردهای وسیله های ارتباطی جدید، فکس، ایمیل و پیام کوتاه( SMS) است که باز هم در دسته وسایل ارتباطی نوشتاری قرار می گیرند.

پیدا کردن لحن مناسب کار سختی نیست
 

نوع و شیوه ای که انسان ها با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند، از قوانین نانوشته بسیاری پیروی می کند که ما مجموعه آنها را احترام می نامیم و سطح آن به رفتار افراد با یکدیگر بستگی دارد. می توان احترام را با قوانین راهنمایی مقایسه کرد. زیرا عدم رعایت آن، سبب برخورد و در نتیجه آسیب و خسارت می شود.
هر فرهنگ و هر اجتماعی، رفتار مناسب خود را می طلبد. طبیعی است که این رفتار هم، با گذشت زمان تغییر می یابد؛ همان طور که گفتار، سبک لباس پوشیدن و معماری نیز به مرور زمان دگرگون می شود.
انسان های باادب تا حدی در برابر انسان های دیگر احساس مسؤولیت می کنند. گفتن کلمه های درست و بموقع و حرکات بدنی صحیح و بجا همیشه راهگشاست؛ مانند کلیدی که قفل یک در را باز می کند. آنچه در پشت در قرار دارد، یک علامت آشنا و واکنش دوستانه است. اگر کلمه مناسب را بدانید، این فرآیند به همین راحتی اتفاق می افتد. می توانیم بچه ها را به تدریج به استفاده از جمله های مناسب در اجتماع عادت دهیم و راه استفاده صحیح از کلمه ها را از کودکی به آنها بیاموزیم.
در زمان گذشته، دنیای بزرگسالان از دنیای کودکان فاصله زیادی داشت. بچه ها درگیر دنیای خودشان بودند و بزرگسالان هم؛ ولی به تدریج این فاصله کم و کمتر شد، به طوری که امروز دنیای پدر و مادرها و دنیای بچه ها به شدت در هم تنیده است. به علاوه، پدر و مادرها ترجیح می دهند که توانایی های خودشان را به فرزندان خود نشان دهند و از سازمان دهی پیچیده مراقبت از فرزند شانه خالی کنند یا برنامه های مورد علاقه خود را با وظایف پدری یا مادری پیوند دهند، به هر حال، وظیفه شماست که فرزند خود را تشویق کنید تا حد معینی با بزرگسالان ارتباط داشته باشد و از این رابطه لذت ببرد. در نهایت کودک نیاز دارد که از راه بازی و در هنگام بازی، آداب و قوانین ادب و احترام را تمرین کند؛ چون بیشتر وقت ها، کاستی در رفتار سبب شرمندگی و احساس جهل و نادانی می شود و همه اینها به از بین رفتن اعتماد به نفس منجر می شود. دانستن راه صحیح به او اعتماد به نفس می دهد و سرانجام اعتماد به نفس به احترام منجر می شود. در عین حال، شیوه رفتاری افراد خانواده شما با یکدیگر در ذهن کودک نقش می بندد.
صبح ها حتی اگر هیجان زده هستید و عجله دارید، به فرزند خود صبح به خیر بگویید و با مهربانی او را بدرقه کنید تا به مدرسه برود. در طول روز نیز نگذارید که مسائل خارج از خانه بر رابطه شما و فرزندتان اثر بگذارد.
ادب و احترام نباید به مناسبت های اجتماعی محدود باشد.

سلام دادن
 

حتماً شما هم تا به حال با بچه ای رو به رو شده اید که هنگام سلام دادن، دست هایش را پشتش پنهان می کند، پشت مادرش می خزد و صورتش را در لباس او فرو می برد؛ در چنین دقایقی، بهترین راه، نادیده گرفتن و اهمیت ندادن به رفتار کودک است. به هیچ وجه نباید کودک را به سلام دادن وادار کرد؛ زیرا توجهی که کودک از این راه دریافت می کند، سبب می شود که بار دیگر با شور و شوق بیشتری رفتارش را تکرار کند. به علاوه، سعی شما مسلماً با شکست رو به رو خواهد شد. البته لازم است که بعداً در کمال آرامش با کودک صحبت کنید و به او توضیح دهید که اگر در آینده با چنان شرایطی رو به رو شد، چکار کند و چه واکنشی نشان دهد.
با افزایش سن کودکان، شیوه برخورد آنها هنگام سلام دادن تغییر می کند؛ مثلاً هنگامی که به محلی تلفن می زنند، نه سلام می دهند و نه خودشان را معرفی می کنند؛ حتی بعضی از نوجوان ها وقتی به در خانه دوست خود می روند، با پدر و مادر او صحبت نمی کنند و گاه آنها را اصلاً نادیده می گیرند. همه اینها به دلیل ناآگاهی از شیوه ارتباط صحیح با بزرگسالان است و ما پدر و مادرها باید این رفتارهای نوجوان ها را تجربه کنیم و به دنبال راه حلی برای آنها باشیم.

به چشم های من نگاه کن، کوچولو!
 

ارتباط چشمی، هنگام سلام دادن مهم است و نشانه تمرکز شما بر شخصی است که به او سلام می دهید و نگاه نکردن به او نشانه بی ادبی است. این کار بیشتر وقت ها برای کودکان به آسانی امکان پذیر نیست؛ زیرا قد بزرگسالان خیلی بلندتر از آنهاست و بیشتر وقت ها خود به خود در برابر کودک خم می شوند.
بیشتر بچه ها هنگامی که در شرایط سلام دادن قرار می گیرند، غافلگیر می شوند؛ بنابراین با یک لبخند و نگاهی مهربان، اعتماد به نفس آنها را تقویت کنید.این کار در برخورد اول، تأثیر بسزایی دارد. بهتر است ارتباط چشمی خود را با کودک قطع نکنید؛ چون بیشتر وقت ها به اطراف نگاه کردن، خجالت را در کودک تقویت می کند. در آخر، بچه ها هنگامی می توانند بفهمند که با آنها احوالپرسی می کنید که واقعاً نشان دهید که آنها را دیده اید و روی سخنتان با آنهاست.

از اولین فرصت استفاده کنید
 

اولین تأثیری که از یک انسان( حتی انسانی کوچک) می پذیریم، بیشتر وقت ها اثر تعیین کننده ای دارد. افسوس که خیلی از بزرگسالان فرصت یک ارتباط خوب را از دست می دهند. در حالی که استفاده از فرصت ها کار سختی نیست. کسی که بداند در برخورد با هر فردی چه حد و مرزی را باید رعایت کند، به مرور زمان به رفتار متناسب دست می یابد. در ضمن منظور از حد و مرز در این کتاب، رعایت بایدها و نبایدها در ارتباط با دیگران یا به عبارتی همان ادب و احترام است.

لطفاً دست بده!
 

حتی چپ دست ها هم هنگام دست دادن، با دست راست دست می دهند؛ وگرنه وقتی یک راست دست و چپ دست به هم بر می خورند، حسابی گیج می شوند؛ ولی آیا باید همیشه با همه دست داد؟ البته که نه؛ چون هنگام سلام دادن، فرد مسن تر تصمیم گیرنده است، و وقتی او دست دراز می کند، کودک یا نوجوان یا حتی بزرگسال جوان تر با دست راست دست او را بگیرد و با مهربانی فشار دهد. پس تنها لمس کردن دست دیگری کافی نیست؛ چون احساس ناخوشایند تردید و خجالت را به فرد منتقل می کند؛ بنابراین، یک
بار دست دادن با فرزند خود را امتحان کنید و بفهمید که او چگونه دست می دهد.( البته در مورد کودکان پیش دبستانی طبیعی است که با احتیاط دست بدهند و نه محکم).
ما بیشتر وقت ها فراموش می کنیم که بچه ها نسبت به لمس شدن، بسیار حساس تر از بزرگسالان هستند. شاید به این دلیل که قدری احساس ناتوانی می کنند؛ با وجود این، اگر می بینید که فرزند شما از هرگونه نوازش و تماس بدنی که در زندگی خانوادگی معمولی برقرار می شود، فرار می کند، به دلخواه او عمل نکنید؛ زیرا او باید اجتماعی زندگی کند و در دنیای اجتماعی امروز آداب و رسومی وجود دارد که دست دادن با دیگری، یکی از ابتدایی ترین شکل آن به شمار می رود.

رفتار درست
 

وقتی دختر یا پسر جوانی با یک خانم مسن رو به رو می شود، اگر خجالت می کشد که با صدای بلند سلام بدهد، دست کم می تواند با خم کردن سرش به پایین، به او ادای احترام کند. ولی اگر کسی واقعاً بخواهد آداب سلام دادن به یک بزرگ تر را بیاموزد، باید به او بگویید: بایستد، دستش را از توی جیبش درآورد و کلاهش را از سرش بردارد! اگر بزرگسالی وارد محلی می شود که جای خالی برای نشستن نیست، فرد جوان تر باید جای خود را به او بدهد.
همواره به فرزند خود یادآوری کنید که هنگام سلام دادن، اگر دستش در جیبش باشد، عملی ناپسند است و اگر جلو پای کسی که سلام می دهد، بلند نشود، عملی بی ادبانه است.

نمی خواهی خاله را ببوسی؟
 

به نظر بچه ها، بوسیدن یک بزرگسال، بیشتر وقت ها چندش آور است و نباید
آنها را وادار به بوسیدن کرد و باید اجازه دهیم که هر طور دلشان می خواهد، عمل کنند. به زور بوسیدن، کودک را فراری می دهد. از طرفی ممکن است با واکنش شدید او رو به رو شوید و خطر اصابت سر او با صورت شما پیش می آید. و وقتی بوسه برای هر دو طرف دردناک می شود، خشونت جای مهربانی را می گیرد.
جالب است بدانید که بیشتر فرانسوی ها فقط صورت خود را به سمت چپ و راست صورت دیگری می چسبانند؛ چون لمس و تماس به هر صورتی امکان پذیر و دوست داشتنی است؛ بنابراین شما به عنوان یک بزرگسال باید احساس کودکانه فرد مقابل خود را درک کنید و اگر تمایلی به بوسیدن نداشت، از بوسیدن او صرف نظر کنید.

چه کسی باید اول سلام کند؟
 

هرکسی که کوچک تر است، اول باید سلام بدهد. به طور کلی: آقایان به خانم ها، بچه ها به بزرگ ترها و دخترها به مردهای بزرگ تر. در اینجا بزرگسالان می توانند اولین قدم را بردارند و به کودک میدان دهند، حتی در مورد نوجوان هایی که احتمالاً خودشان را کنار می کشند یا خجالتی هستند، بهتر است که یک بزرگسال انگیزه سلام دادن را به او بدهد، در اصل: بیشتر وقت ها، سلامی که با تماس چشمی و حرکات بدنی همراه است، حتی به کودکان مردد هم علامت می دهد که می خواهم که تو به من سلام کنی. البته هر بزرگسالی وقتی وارد محلی می شود، سعی می کند زودتر از دیگری سلام بدهد؛ مثلاً وقتی وارد مغازه ای می شود، به همه سلام دهد و فرقی نمی کند که چند ساله است و می داند به یک کوچک تر سلام دادن هم ضرری ندارد.

معرفی و آشنایی بهتر
 

کسی که کوچک تر است باید به بزرگ تر معرفی شود یا خودش، خود را معرفی کند؛ مثلاً هنگامی که یک مادر و دختر وارد محلی می شوند، یا مادر می گوید:" این دختر من است." یا خود دختر پس از سلام، خود را معرفی می کند. سپس مادر به دخترش توضیح می دهد که خانمی که به او سلام دادیم، کیست. شاید برای این کار چند جمله اضافه به شناخت کودک کمک کند:" این خانم مادر..." یا " شغل این خانم..." به این ترتیب، کودک می تواند او را بهتر به خاطر بسپارد، به اسامی توجه کند و تکه ای از پازل به هم ریخته ارتباط را در ذهنش منظم کند. در این صورت، کودک در دنیای بزرگسالان با اطمینان بیشتری حرکت می کند.
وقتی کودک یا نوجوانی مسیری را تنها طی می کند و مثلاً یکی از هم مدرسه ای هایش را می بیند، می تواند خودش را با اسم و فامیل به او معرفی کند و در صورتی که لازم بود، توضیحی اضافه بدهد:" من همکلاسی امیر هستم." یا " ما با هم توی یک تیم فوتبال بازی می کنیم."
کودکان هم می توانند کودکان دیگر را معرفی کنند؛ مثلاً وقتی کودک شما دوستی را با خود به خانه می آورد، مانعی ندارد اگر خودش او را معرفی کند.

تو او را نمی شناسی!
 

بچه ها آرام و زیر لب صحبت می کنند یا اصلاً حرفی نمی زنند. دست کم هنگام سلام دادن که این عادت در آن ها بسیار شایع است و به نظر مخاطب رفتاری بی ادبانه می آید. فرد مخاطب باید بداند با چه کسی سر و کار دارد؛ به خاطر همین هر کودکی باید بیاموزد که در برخورد اول، نام خود را واضح و با صدای بلند و مؤدبانه بیان کند. بزرگسالی هم که مخاطب اوست، باید به همین ترتیب نام خود را بگوید و حتی اگر بگوید که دوست دارد کودک به چه نامی او را صدا بزند، بهتر است.
برای کودکان پیش دبستانی دانستن نام کوچک افراد کفایت می کند؛ مگر این که عملاً بخواهیم فردی را با نام خانوادگی اش صدا بزنند. فراموش نکنید که اگر کودکتان نام دوستی را از شما پرسید، هرگز با بی توجهی به او پاسخ ندهید:" تو که او را نمی شناسی!" یا " دانستن اسم او، چه فایده ای برای تو دارد."

راحت بگو، سلام...
 

کاش می شد همه بچه ها قبل از ورود به دبستان سلام دادن را بیاموزند. بعضی از بچه ها حتی در دوران دبستان هم وقتی وارد محلی می شوند، سرشان را پایین می اندازند و بی آن که به دیگران نگاه کنند، بی توجه به اطرافیان در گوشه ای می نشینند و به کسی سلام نمی دهند. بعضی ها از روی خجالت و بعضی ها از روی نادانی این کار را انجام می دهند؛ زیرا پدر و مادر یا بزرگ تری ضرورت این کار را به آنها تذکر نداده است؛ در حالی که یک سلام ساده و یک روی خوش، موقعیت و شرایط خوبی هم برای بزرگسال و هم برای کودک ایجاد می کند و می تواند زمینه ای برای ارتباط مثبت بعدی باشد. به فرزند خود یادآوری کنید همیشه کسی که وارد محلی می شود یا به گروهی می پیوندد، باید سلام بدهد. خودتان نیز فراموش نکنید که وقتی جواب سلام کودک را به گرمی می دهید، انگیزه او را برای سلام دادن تقویت می کنید.

سلام دادن در خانواده
 

این روزها که بیشتر خانواده ها درگیر مسائل اقتصادی و پرتنش هستند، کمتر در خانه ها صدای سلام به گوش می رسد. حتی در بین اعضای خانواده، گفتن سلام به تدریج اهمیت خود را از دست داده و می دهد؛ ولی این وظیفه ما به عنوان پدر یا مادر است که جای آن را تحکیم کنیم. شنیدن سلام صبحگاهی از دهان تک تک اعضای خانواده، شروع خوبی برای فعالیت روزانه است و سبب هماهنگی و نزدیکی می شود، وقتی گفتن سلام به عنوان یک امر لازم و ضروری در خانه باب می شود، احساس شادی و شکرگذاری از با هم بودن را موجب می شود. این نکته حتی در مورد زن و شوهرهای بی فرزند نیز صدق می کند. ممکن است بسیاری از کدورت ها با ادای این کلمه جادویی از بین برود و جای خود را به صلح و آرامش بدهد.
در مورد نوجوانان، سلام دادن نشان می دهد که چه کسی، کجا بوده، اکنون چه حالی دارد و روز را با چه روحیه ای سپری خواهد کرد. پدر و مادر مادر می توانند با یک سلام ساده، تا حدودی وضعیت کنونی فرزند خود را محک بزنند و اگر از فرزند خود شناخت کافی داشته باشند، معمولاً اشتباه نمی کنند. پس بهتر است که از همان سال های اول کودکی، گفتن سلام را در خانه مرسوم کنید؛ به طوری که نگفتن آن در ذهن افراد خانواده سؤال برانگیز باشد.

خداحافظی
 

معلوم است که خداحافظی به سختی سلام دادن نیست؛ ولی به همان اندازه مهم است. همه قوانین سلام گفتن در مورد خداحافظی هم صدق می کند. خداحافظی آخرین اثری است که فرد از خود به جای می گذارد. در ضمن، اگر کسی هنگام رویارویی نتوانسته باشد آن طور که باید سلام دلپذیری بدهد، هنگام خداحافظی می تواند جبران کند سرانجام پس از چند بار رو به رو شدن با دیگران و اصلاح رفتار خود، به رفتار مطلوب دسترسی پیدا خواهد کرد. در عین حال، خداحافظی روش مناسبی برای تشکر از مهمان نوازی و دادن احساس خوب و مثبت به میزبان است. یا راهی برای قول و قرار گذاشتن درباره دیدار بعدی است . به هر حال خداحافظی می تواند یک " پایان خوش" و امیدی برای دیدار دوباره باشد.

همیشه برای خداحافظی، دو نفر لازم است
 

مهمان های نوجوان، دوست دارند همان طور که آرام و نامرئی وارد خانه ای می شوند، به همان ترتیب نیز از آن خانه خارج شوند. منظور آن دسته از نوجوانانی است که هنوز یاد نگرفته اند سلام و خداحافظی لازمه یک دیدار است. البته تا حدودی هم به میزبان بستگی دارد. در بعضی از خانواده ها، بیشتر وقت ها بچه ها به اجبار پدر و مادر به مهمان سلام می دهند، ولی از زیر بار خداحافظی شانه خالی می کنند و مهمان را مانند یک توپ فوتبال، پس از بازی به یک طرف شوت می کنند تا خودش راهش را به کنار زمین پیدا کند و این کار به شدت بی ادبانه است. حتی کودکان مهدکودکی هم از سه سالگی می توانند یاد بگیرند که هم بازی خود را تا دم در بدرقه و از او خداحافظی کنند و در را پشت سر او ببندند. اگر لازم باشد، برای این کار پدر یا مادر می توانند کودک را همراهی کنند؛ ولی گاهی میزبان های بزرگسال، هنگام بدرقه دوست های فرزندشان، به گوشه ای می خزند تا مجبور نشوند با آنها رو به رو شوند، راه منطقی این است که با نوجوان ها راحت برخورد کنید. سلام ساده ی نوجوان را مانند خود او به سادگی پاسخ دهید و اگر احساس می کنید که خجالت می کشد، شما برای خوش آمدگویی قدم پیش بگذارید. مطمئن باشید با این کار به فرزند خود که میزبان فرزند دیگری است، بها داده اید.

پیدا کردن راه خداحافظی
 

خداحافظی اصلاً بی ادبانه نیست؛ مگر این که فرد یک بار خداحافظی کند و بعد یادش بیفتد که باید به دستشویی برود، پس از خداحافظی دوباره به یاد کتابی بیفتد که قرار بود از صاحب خانه قرض بگیرد، پس از خداحافظی سه باره تذکر دهد که تشنه است و یک لیوان آب می خواهد و به این ترتیب، در برابر چشم های منتظر میزبان خرده فرمایش های متعدد خود را بیان کند.

این نوع خداحافظی بدتر از خداحافظی نکردن است.
 

و یکی دیگر از انواع بد خداحافظی، زمانی اتفاق می افتد که مادری برای بردن فرزند خود از منزل دوستی، بخواهد ساعت ها با میزبان جلو در صحبت کند، شاید میزبان از روی ادب به او نگوید که غذایی در حال پختن دارد که هر لحظه ممکن است بسوزد، یا یک نفر پشت خط تلفن منتظر است یا به زودی مغازه ها می بندند و او باید به خرید برود. پس اگر نمی خواهید که فرزند شما مزاحم دیگران شود، از قبل ساعتی را برای بردن او مشخص کنید، سر موقع به دنبالش بروید و زمان خداحافظی از میزبان را کوتاه کنید. گاهی بعضی از بچه ها به ساعت مقرر اکتفا نمی کنند و به کسی که به دنبال او آمده، می گویند:" هنوز داریم بازی می کنیم و بازی ما تمام نشده. برگرد و یک ساعت دیگر بیا."
و گاه پدر و مادر بدون در نظر گرفتن شرایط صاحبخانه به حرف فرزند خود عمل می کنند. برای این که مشکل در روابط شما و خانواده دیگری ایجاد نشود، حتماً به ساعت مقرری که از قبل تعیین کرده اید، پایبند باشید و از این طریق به فرزند خود نیز وقت شناسی را بیاموزید، بهترین ساعت هفت بعد از ظهر است. خوش قولی شما، سبب می شود که با روی باز از فرزندتان استقبال کنند.

هرگز بی سلام وارد نشوید
 

وقتی زنگ آخر مدرسه به صدا در می آید، بچه ها حتی با تکان دادن یک دست، خود به خود از هم خداحافظی می کنند؛ ولی برایشان سخت است که از معلم و ناظم خداحافظی کنند. یا هنگام ترک مطب دکتر از منشی یا پس از خرید از مغازه ای، از مغازه دار خداحافظی نمی کنند. البته، متأسفانه بزرگسالان هم اهمیت زیادی برای این موضوع قایل نیستند. پس اگر خداحافظی کردن برایتان دشوار است. دست کم با سلام دادن شروع کنید. به  هر جا وارد شدید، سلام را فراموش نکنید تا دیگران متوجه شوند که شما هم آنها را دیده اید.

خداحافظی در خانواده
 

خداحافظی هم مانند سلام از آداب ضروری هر خانواده ای به شمار می رود. همان طور که کودک یک تغذیه ساده برای زنگ تفریح در مهدکودک و مدرسه لازم دارد، به شنیدن یک خداحافظی گرم و صمیمی نیز نیازمند است تا او را مطمئن سازد که کسی در انتظار بازگشت اوست؛ کسی که دوستش دارد. به این ترتیب، کودک با امید و اطمینان بیشتری راهی مهدکودک یا مدرسه می شود.
گاهی خداحافظی با سفارش های ویژه همراه می شود؛ مثل: فراموش نکردن شستن دست ها قبل از خوردن تغذیه، جا نگذاشتن وسایل شخصی در مدرسه، گوش دادن به درس و از این قبیل سفارش ها؛ بنابراین، خداحافظی می تواند فرصت خوبی برای یک شروع دیگر باشد؛ شروع برنامه هایی که بعد از آن لحظه قرار است اجرا شود.
البته وقتی مادر و فرزند به شدت به یکدیگر وابسته باشند، خداحافظی می تواند برای هر دو آزاردهنده باشد. مانند وقتی که کودک راضی نمی شود از مادر جدا شود و به مهدکودک برود. در این صورت برای مدت کوتاهی باید از خداحافظی صرف نظر کرد تا زمان بریدن از او کوتاه تر شود. سپس وقتی به مرور کودک به رفتن به مهدکودک عادت کرد، می توان به طور عادی از او خداحافظی کرد. گاه این جدایی برای مادر سخت تر است و کودک این را با نگاه به چهره مادر درک می کند. چشم های پر اشک مادر یا صدای لرزان او هنگام خداحافظی از کودک، از ناراحتی مادر خبر می دهد؛ بنابراین سعی کنید با شادی از کودک خود خداحافظی کنید . به او بگویید که منتظرش هستید. عشق و علاقه خود را بدرقه راهش کنید تا با قدرت از شما جدا شود.
مهم ترین خداحافظی در طول شبانه روز، خداحافظی برای رفتن به رختخواب است. هرچه بچه کوچک تر باشد، این کار می تواند با مراسم مفصل تری اجرا شود. مانند حمام کردن کودک قبل از خواب، کتاب خواندن یا گفتن قصه، پاسخ دادن به سؤال های او و دعا کردن برای همه. شب فرصت خوبی برای جبران کمبود توجه روزانه به کودک است. اگر شاغل هستید و در طول روز فرصت وقت گذاشتن برای کودک را ندارید، از این فرصت شبانه استفاده کنید. بگذارید به رختخواب رفتن برای کودک با هیجان و کارهای دوست داشتنی توأم باشد؛ به طوری که خودش داوطلبانه بخواهد به موقع به رختخواب برود. مطمئن باشید که این کار، ارزش وقت گذاشتن را دارد.
صحبت کردن و گوش دادن آگاهانه باید آموخته شود. این دو کار ارزش آموختن را دارند؛ زیرا: چنین صحبت های اساسی به رفع مشکلات پدر و مادر و فرزند کمک می کنند. در ضمن هم گوینده و هم شنونده باید به هر دو نقش تسلط داشته باشند.

از گفت و گو تا حرف
 

حرف زدن با یکدیگر، اولین شرط لازم برای برقراری ارتباط صمیمانه در خانواده، مدرسه و محل کار است. از آنجا که خزانه لغات کودکان کم و تجربه زندگی آنها اندک است، اولویت صحبت کردن را به بزرگسالان می دهند. گاه صدای ضعیف کودک و گاه زمان زیادی که برای دادن به یک پاسخ صرف می کند، سبب می شود که کودکان بیشتر وقت ها ابراز نظر نکنند و از عقیده خود صرف نظر کنند. در چنین مواقعی، کودک به گوشه ای عقب نشینی و سکوت اختیار می کند. شاید با خود بگوید:" وقتی به هر حال کسی به حرف من گوش نمی دهد، چرا به خودم زحمت بدهم."
ولی چنین احساسی در مورد نوجوان ها با خشم همراه است؛ زیرا نوجوان نیازمند توجه و ابراز عقیده است و اگر این فرصت از او گرفته شود، به خشم و دلخوری و گله و شکایت منجر می شود، صحبت کردن با همسالان نیز همیشه آسان نیست و معمولاً به بحث و سرانجام به مشاجره ختم می شود. این نکته حتی در مورد خواهر و برادر یا به عبارتی فرزندان یک خانواده نیز صدق می کند؛ بنابراین، حرف زدن با یکدیگر را باید یاد گرفت. پس یک موضوع خاص را در خانواده انتخاب کنید. زمانی که کودکتان بتواند حرف بزند، آموزش گفت و گو در خانواده می تواند شروع شود.

گوینده:
 

استفاده از کلمه من: هر کسی باید درباره خودش، افکار و احساساتش صحبت کند. جمله هایی که در آن کلمه " تو" به کار می رود، بیشتر وقت ها جمله های سرزنش آمیز یا اتهام آمیزی هستند که به دعوا و مشاجره ختم می شوند.
حقیقی بودن: هر کسی باید براساس شرایط حقیقی صحبت کند و از گفتن کلمه هایی مانند " همیشه " یا " هرگز" بپرهیزد. یعنی یک مورد را به کل تعمیم ندهد.
درباره رفتار واقعی صحبت کنید: به هیچ وجه رفتار خاص یک نفر را به همه تعمیم ندهید.
از موضوع خارج نشوید: از این شاخه به آن شاخه نپرید.
احساسات خود را بیان کنید: هر کسی باید توصیف کند که حالش چگونه است، هر چیزی بر او چه اثری می گذارد، چه آرزویی دارد، از چه چیزی آسیب می بیند و چگونه ناراحت می شود.
شما می توانید حتی قبل از آن که پدر یا مادر شوید، با همسر خود این آموزش را شروع کنید. حتماً ساده ترین قانون های گفت و گو را می شناسید:
به یکدیگر احترام بگذارید. حتی بزرگسالان نیز هنگام گفت و گو باید به کودکان احترام بگذارند؛ بنابراین وقتی با کودکی هم صحبت می شوید، بهتر است که هر دو از شرایط یکسان گفت و گو بهره مند شوید. پس در کنار کودک بنشینید تا اختلاف قد شما کمتر شود و سپس با او حرف بزنید.
هریک از طرفین باید بتوانند به قدر کافی حرف بزنند.
هریک باید به حرف دیگری با صبر و حوصله و توجه گوش دهد.
کسی نباید حرف دیگری را قطع کند یا به وسط آن بپرد.
در طول گفت و گو باید ارتباط چشمی را حفظ کنید.
مراقب باشید که بلند صحبت نکنید، از فرمول بندی تحقیرآمیز، تمسخر، رسوا کردن و به رخ کشیدن نقطه های ضعف دیگری خودداری کنید؛ زیرا هرگونه حمله به ویژگی های شخصیت فرد، به مشاجره و دعوا منجر می شود.
همه این نکته ها نشان می دهند که هرکسی باید بتواند درست صحبت کند و درست گوش دهد. رعایت این نکته ها، به داشتن گفت و گوی موفقیت آمیز با هر فردی کمک می کند و نشانه ادب فردی است. و وقتی مشکل یا اختلاف نظری بین دو نفر وجود دارد، گفت و گو را به جهت مثبت می کشاند.

شنونده
 

شنونده ای فعال باشید: تماس چشمی، حرکات میمیک و استفاده از جمله های به موقع،
نشانه علاقه شنونده است و باعث تقویت گوینده می شود.
خلاصه کردن: وقتی گوینده به سخنانش خاتمه می دهد، شنونده باید مهم ترین گفته های او را یک بار دیگر در ذهن خود خلاصه کند.
پرسیدن سؤال: اگر شنونده مطمئن نباشد که حرف های گوینده را به طور صحیح متوجه شده است، باید از او بپرسد.
تحسین: صداقت گفتار گوینده می تواند با تذکرهای مثبت تقویت شود.
فراخوانی احساس سرکوب شده: اگر شنونده از شنیدن حرف دلخور شود، باید آن را بیان و احساسش را توصیف کند.

از گفت و گو دست نکشید
 

صحبت کردن با یکدیگر به وقت و حمایت عاطفی نیاز دارد. با توجه به فعالیت های مکانیکی روزمره مانند شست و شو، سبزی پاک کردن، نظافت خانه و غیره، می توان به گفت و گو با یکدیگر نیز پرداخت، یعنی در شرایطی که برقراری ارتباط چشمی کمتر اتفاق می افتد. هرچه این گونه فعالیت ها در خانه کمتر می شود، ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر کمتر می شود؛ چون رادیو، کامپیوتر و تلویزیون مانع از گفت و گو می شوند؛ بنابراین سعی کنید از هر فرصتی برای صحبت در خانواده استفاده کنید؛ مثلاً هنگام انجام کارهای مشترک، غذا خوردن، خرید کردن یا شب نشینی های صمیمانه.

هنر خوش صحبتی
 

حرکت در جهت هدف ها و رسیدن به آنها که امروز بیشتر وقت ها نادیده گرفته می شود، نوعی احترام در روابط به شمار می رود و برای آینده فرزندان نقش مهمی دارد. کودکان ابتدا در مدرسه و سپس در اجتماع ابراز وجود را می آموزند و هر جا که احساس ناتوانی کنند، وظیفه پدر و مادر است که شرایط مناسب را برای آنها فراهم آورند. یکی از راه های ابراز وجود نشان دادن ادب است راه دیگر، خوش صحبتی است که در این مورد نیز قوانینی برای رعایت ادب وجود دارد. آهنگ صدای نه خیلی کوتاه و نه خیلی بلند و مؤدبانه و ارتباط چشمی را هر کسی باید رعایت کند. عادت به رعایت این موارد در کودکی، ضامن موفقیت شغلی فرد در بزرگسالی است. البته اگرچه اینها اصلی به شمار نمی روند، ولی از جمله عوامل مهم تأثیرگذار هستند. هدف از خوش صحبتی، موافقت کردن کلامی با مخاطب نیست، بلکه توانایی هم کلام شدن با مخاطب و به کار بردن کلمه ها و الفاظ مؤدبانه و در خور شأن او است. هر کودکی باید این شیوه گفت و گو را بیاموزد. البته لازم نیست که پدر و مادر در خانه با او این طور صحبت کنند؛ ولی می توانند به او کمک کنند تا او بین صحبت کردن برای ابراز وجود و حرف زدن در شرایط عادی تفاوت قائل شود و هرکدام را به موقع به کار گیرد.
منبع: ف.کرام ،داگمار،ترجمه وتالیف:خلیلی،سپیده ،آموزش آداب معاشرت به کودکان و نوجوانان،موسسه نشر پنجره،1388
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان