رویا نونهالی در دهه پنجم زندگی همچنان بر پرده خوش میدرخشد...
رویا نونهالی از جمله بازیگران گزیده کار در سینما و تلویزیون است که سعی میکند با وسواس بالا به انتخاب نقش دست زند و شاید برای همین است که طی سه دهه حضور در سینما کم پیش آمده اثری از او روی پرده برود که انتظارات را برآورده نکند.
نونهالی که بازیگری را از اوایل دهه 60 با حضور بر صحنه تئاتر آغاز کرده است فارغالتحصل نقاشی است و عجیب آن که اگر به کارنامه سینماییاش نگاهی بیندازیم محصولاتی را میبینیم مانند «ماهیها عاشق میشوند»، «مرد ناتمام»، «صداها» و «بوی کافور عطر یاس» که عنصر رنگ نقش مهمی در زیبایی شناسی این آثار دارد.
شاید تحصیل در رشته نقاشی باعث شده نونهالی از همان زمان خواندن فیلمنامههای پیشنهادی جایگاه رنگ در آثار را تشخیص داده و بتواند محصولاتی را انتخاب کند که به اندازه لحن داستانی به خاطر قابلیت بصری خود هم مورد توجه قرار گیرند.
تازه ترین فیلمی که از رویا نونهالی بر پرده سینماها رفته است «نیمه شب اتفاق افتاد» نام دارد؛ فیلمی که هرچند در بطن خود یک تراژدی را روایت میکند اما فضای بصری آن پر است از رنگ و نور و قابهای زیبایی که سنت سینمای کلاسیک در جذب مخاطب است.
*ترسی از میانسالی ندارد
نونهالی که در دهه پنجم زندگی خود قرار دارد بیخود و به مانند برخی از همتایان خود نمی کوشد با گریمهای اغراق آلود ایفاگر نقش بانوانی ده سال از خود جوانتر باشد بلکه در روالی کاملا منطقی فقط و فقط شخصیتهایی را برمی گزیند که جنس شان با روحیات یک زن میانسال همگن باشند.
«کفشهایم کو؟» دیگر فیلمی که از این بازیگر در سال جاری روی پرده رفت هم کاملا در همین مسیر بود. در آنجا هم نونهالی ایفاگر نقش زنی میانسال بود که بعد از سالها سراغ شوهرش میآید.
در «نیمه شب...» نیز او ایفاگر زنی مطلقه و میانسال است که درگیر یک رابطه عاشقانه با جوانی خواننده میشود.
در «نیم رخها»، «تراژدی» و «صداها» که همه در سالهای اخیر تولید شدهاند باز هم رویا نونهالی را در کاراکترهایی میبینیم کاملا منطبق با سن و سالی که در آن به سر میبرد.
این شناخت جایگاه سنی یکی از اصلیترین رموز موفقیت نونهالی در سینمای ایران است.
*تجربه گرایی موثر به کمکش آمده
رویا نونهالی متولد تهران است اما اصالت او به روستای تاکر از توابع بخش بلده شهرستان نور در استان مازندران بر میگردد.
نونهالی بعد از تحصیل در رشته نقاشی در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران فعالیت هنری را از سال 1362 با بازیگری تئاتر آغاز کرد و با نمایش تواناییهایش وارد سینما شد.
نونهالی بازیگر خوش شانسی بود چون در همان اولین تجربه سینماییاش «یار در خانه و...» همکاری با یکی از کارگردانان مطرح سینمای ایران یعنی خسرو سینایی را پشت سر گذاشت.
«یار در خانه و...» جزو آن دسته از فیلمهای سینایی بود که قصد داشت آن را زمینه ای کند برای ایجاد ارتباط میان مردمان ایران و لهستان.
فیلم داستان جوانی به نام سهراب را روایت میکرد که پس از نمایش فیلمی در تلویزیون که براساس سرنوشت آوارگان لهستانی که در زمان جنگ جهانی دوم به ایران آورده شدند تهیه شده است، در جستجوی بستگانش که گمان میکند از آوارگان لهستانی هستند، با سازنده فیلم تماس میگیرد.
با وساطت فیلمساز از پیرزنی لهستانی به نام آنا کمک میگیرد. آنا میگوید که سهراب از مادری ایرانی زاده شده است که هم اکنون در خانه سالمندان زندگی میکند و سهراب را در طفولیت به زنی لهستانی سپرده بوده است...
نونهالی کوشید نقش کوتاه خود را به بهترین شکل در «یار در خانه و...» ایفا کند به دنبال آن نیز کوشید با تجربه گرایی در سینما هم این مدیوم را بهتر بشناسد و هم آن که همکاری با کارگردانانی با سبک و سیاقهای مختلف را تجربه کند. «عروسی خوبان»، «دیدار در استانبول»، «فصل پنجم» و «زندان زنان» از جمله آثاری هستند که نگاه تجربه گرای نونهالی در سینما را نشان میدهند.
*خلق کاراکتری ماندگار در تلویزیون
همراهی نونهالی با فخیمزاده در مجموعه «خواب و بیدار» به عنوان بازیگر مقابل و ایفای کاراکتر «ناتاشا» زودتر از حد تصویر مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و شرایطی را پیش آورد که فخیم زاده بخواهد در درام سینمایی «هم نفس» نیز از حضور رویا نونهالی استفاده کند.
نونهالی در «هم نفس» یکی از نقشهای متفاوت کارنامه اش یعنی شخصیت زنی دچار بیمار روانی را به بهترین شکل ایفا کرد.
بعد از «خواب و بیدار» نونهالی باز هم در تلویزیون ایفای نقش کرد؛ از جمله در سریالهایی مانند «ساعت شنی» و «ساختمان 85» که هر دو از سریالهای نسبتا منسجم رسانه ملی بودند با این حال همچنان مخاطبان تلویزیون او را با «ناتاشا» به یاد میآورند.
نونهالی خود دلیل این در یاد ماندن «ناتاشا» را ایفای نقش به باورپذیرترین شکل ممکن دانسته و در این باره گفته است: بازیگر باید نقش را طوری بازی کند که برای مردم باور پذیر باشد.
هنوز هم مردم وقتی مرا میبینند، با نام «ناتاشا» صدایم میزنند و این معنایی ندارد جز آن که خیلی خوب نقش را باور کرده اند در حالی که این کاراکتر فرسنگها از من فاصله داشته است.
*زود به سیمرغ رسید
رویا نونهالی برخلاف بسیاری از همکاران خود که سالها باید بگذرد تا لذت یک کاندیداتوری را بچشند در همان اولین سالهای حضور در سینما توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگ نقش اول زن را برای بازی در «عروسی خوبان» دریافت کند.
درست دوازده سال بعد نونهالی برای بازی در «بوی کافور عطر یاس» سیمرغ گفت؛ اما این بار سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل زن.
در سالهای بعد هم نونهالی مرتب کاندیدای دریافت سیمرغ بهترین بازیگری بود از جمله برای فیلمهای«همنفس»، «زندان زنان»، «عصر جمعه» و «ماهیها عاشق میشوند».
نونهالی در دهه نود مجددا به سراغ دغدغه قدیمی خود تئاتر رفت و در کنار بازی در نمایشهای «مثل آب برای شکلات» و «دیوان غربی شرقی» اولین کارگردانی تئاتر خود را در «تارتوف» تجربه کرد.
*بازیگری که فقط کارش را میکند
نونهالی ابدا از آن بازیگرانی نبود که برای دیده شدن به هر قیمت ممکن درگیر سینمای هنری یا حضور در اموری غیر بازیگری شود و شاید برای همین است که خیلی کم درباره خودش و کارهایش حرف زده است و بیشتر کوشیده با انتخاب درست نقش و اجرای صحیح آن شرایطی را فراهم کند که از طریق آثارش پیش روی مخاطبان باشد.
این ویژگی در روزگاری که بازیگران برای دیده شدن به هر دستاویزی چنگ میزنند و البته درباره همه چیز اظهارنظر میکنند به این بانوی بازیگر وجههای متفاوت داده است.
*موفق در زندگی زناشویی
نونهالی از آن دسته بانوان بازیگر است که همواره برای زندگی خانوادگی خود هم ارزش قائل بوده و کوشیده میان حضور در عرصه بازیگری و زندگی شخصی تعادلی را ایجاد کند که نتیجه آن زندگی موفقیت آمیز با همسری است که البته او نیز دور از هنر نیست.
شاید خیلیها ندانند که نونهالی همسر رامین حیدری فاروقی از پرسنل قدیمی بخش فرهنگی بنیاد سینمایی فارابی است.
حیدری فاروقی فارغالتحصیل کارگردانی سینما است و سابقه ساخت مستند را هم دارد و مستندهایی چون «رودی تا بهشت»، «اینجا آفریقاست» و «شرق دیوار آفتاب» را کارگردانی کرده است.
حیدری فاروقی در اجرای نمایش کمدی «تارتوف» به کارگردانی رویا نونهالی نیز به عنوان تهیه کننده در کنار همسرش بود و به او یاری رساند.