همه مان این کار را کرده ایم: حس میکنیم یک کم حال مان ناخوش است، سراغ گوگل میرویم و علایم آن را جست و جو میکنیم و در نهایت به این نتیجه میرسیم (حتی شده برای یک دقیقه) که داریم از یک بیماری وحشتناک (و به شدت نادر) میمیریم. گفتن ندارد که در جست و جوی مان برای یافتن جواب، رفتار غیر منطقی داشته ایم و یا اصلا علایمی که ازبیماری حس میکنیم، واقعی نبودهاند. اما در نهایت، «خود- تشخیصی» رخ میدهد و اغلب هم نتیجه اش خیلی دردناک و ناگوار است.
زیاد طول نمیکشد که خیلی از ما متوجه میشویم که در تشخیص بیماری، یک کم زیادهروی کرده ایم (و شاید نباید از گوگل و سایتهای پزشکی به جای دکتر استفاده کنیم). با این حال، گاهی اوقات با همین فکر مضحکی که درباره بیماریمان داریم، سراغ دکتر میرویم.
این اواخر در یک پرسش و پاسخ اینترنتی، پزشکان خنده دارترین تئوریهایی که تاکنون از بیماران شنیدهاند را با بقیه به اشتراک گذاشتهاند. چندتایی از آنها را این جا میخوانید:
1.شکم باد کرده
یکی از پزشکان تعریف میکند، بیماری به او مراجعه کرده که به دلیل زیاد شدن وزنش، خیال کرده باردار است. البته این خانم حداقل 6 بار تست بارداری داده بود و همه شان هم منفی بودند ولی باز هم خیالش راحت نمیشد. وقتی این خانم در مطب دکتر یک بار دیگر تست بارداری داد و جواب آن هم منفی از آب درآمد، پزشک از او چند سوال پرسید و متوجه شد این خانم هفتهها بال مرغ – وفقط بال مرغ- خورده است. خب، این همان چیزی است که به آن میگویند شکم باد کرده.
2. مشکوک بودن پشت زبان
یکی از کاربران سایت «ردیت» نوشته، مادرش او و خواهر و برادرهایش را به بیمارستان برده، چون «پشت زبان همه شان برجستگی عجیبی» وجود داشته. دکتر چه تشخیصی داد؟ آنها «جوانه چشایی» داشته اند، همان طور که همه آدمها روی زبان شان جوانه چشایی دارند.
3. مورد عجیب صابونی
یک داروساز میگوید بیش از یک بار پیش آمده که بیماران به او مراجعه کرده اند، به خیال این که سندروم استیونز جانسون دارند که یک بیماری نادرو مهلک پوستی است. خب، واقعا چه مرضی داشته اند؟ اگزمای پوستی که به خاطر تماس با صابون بوده است!
4. بیماری نه چندان جنسی
یک خانم بیمار هشتاد و چند ساله به متخصص آلرژی مراجعه میکند و نگرانی اش را با او در میان میگذارد: میترسد که بیماری مقاربتی جنسی گرفته باشد. این خانم همین چند هفته پیش به پزشک مراجعه کرده اما از زمان مرگ شوهرش در 1994 با کسی رابطه جنسی نداشته! اما میدانید جای بامزه اش کجا است؟ دکتری که این ماجرا را تعریف میکند، متخصص آلرژی است!
5. نفخ شکم مادر
پزشکی که در بخش مراقبتهای ویژه یا همانای سی یو کار میکند، در سایت ردیت نوشته، یک بار به مریضی برخورده که به اورژانس زنگ زده و گفته «شکمم خیلی درد میکند. دارم میمیرم.» وقتی او را به اورژانس میرسانند، پزشکان تایید میکنند که خانم باردار است و موقع وضع حملش رسیده، ولی خود بیمار تاکید میکند باردار نیست و فقط نفخ دارد. از پزشکان اصرار و از او انکار. حتی وقتی بچه را به دنیا میآورد و پزشکان فرزندش را به او نشان میدهند، باز هم انکار میکند که باردار بوده. آن قدر این خانم روی حرفش مصر بوده که یکی از پرستارها خطاب به او میگوید:«خب، بفرما این هم نفخ شکمت. پسر است!» و نوزاد را به مادر میدهد.
6. خال خوراکی
شاید این خنده دارترین مورد در بین افرادی باشد که فکر میکنند بیماری شان را تشخیص داده اند: یکی از پزشکانی که کاربر سایت ردیت است، نوشت یکی از بیماران از او خواست به سرعت از خالش نمونهبرداری کند، چون یک شبه ظاهر شده و سرطانی است. چند ثانیه از آزمایش خال نگذشته بود که دکتر خال را از روی بدن او پاک کرد: «شکلاتی بود که به پوستش چسبیده بود.»
7. مالیخولیای گرسنگی
یک دانشجوی خارجی پیش دکتر میرود و میگوید، سرطان پانکراس دارد چون صبح صبحانه خورده و 3 ساعت بعد دوباره گرسنه شده است. این پزشک تعریف میکند، دارویی که تجویز کردم این بود: «با صبحانه ات پروتئین بیش تری بخور».
8. فاجعه جین
هستند کسانی که پزشک نیستند اما به ماجرای آن قدر عجیب و خنده داری برخوردهاند که آنها را هم شگفت زده کرده است:«یک بار یکی از دانش آموزانم در گروه موسیقی مدرسه سر یکی از تمرینات نیامد چون تمام پایش کبود شده بود. تشخیص دکتر چه بود؟ شوار جین آبی نشسته!» بالاخره رنگ دادن شلوار هم برای خودش مشکلی است.
9. مشکل لب
پزشکی از خاطره دوران دانشجویی اش تعریف میکند: یک بار بیماری را دیدم که 8 ساعت در اورژانس منتظر نشسته بود و از درد لب گله میکرد. جالب این که تشخیص نهایی این بود: ترک لب. تجویز دارویی: نرم کننده لب.
امیدواریم که شما به هیچ یک از این بیماری های مضحک و هیچ بیماری دیگری دچار نشوید.