ماهان شبکه ایرانیان

دعای مادر

در آن شب همه اش به کلمات مادرش که در گوشه ای از اطاق رو به طرف قبله کرده بود گوش می داد. رکوع و سجود و قیام و قعود مادر را در آن شب که شب جمعه بود، تحت نظر داشت

دعای مادر
در آن شب همه اش به کلمات مادرش که در گوشه ای از اطاق رو به طرف قبله کرده بود گوش می داد. رکوع و سجود و قیام و قعود مادر را در آن شب که شب جمعه بود، تحت نظر داشت . با اینکه هنوز کودک بود، مراقب بود ببیند مادرش که این همه در باره مردان و زنان مسلمان دعای خیر می کند و یک یک را نام می برد و از خدای بزرگ برای هر یک از آنها سعادت و رحمت و خیر و برکت می خواهد، برای شخص خود از خداوند چه چیزی مساءلت می کند؟ امام حسن آن شب را تا صبح نخوابید و مراقب کار مادرش ، صدیقه مرضیه علیهاالسلام بود. و همه اش منتظر بود که ببیند مادرش در باره خود چگونه دعا می کند و از خداوند برای خود چه خیر و سعادتی می خواهد؟ شب صبح شد و به عبادت و دعا در باره دیگران گذشت . و امام حسن ، حتی یک کلمه نشنید که مادرش برای خود دعا کند. صبح به مادر گفت :مادر جان ! چرا من هرچه گوش کردم ، تو در باره دیگران دعای خیر کردی و در باره خودت یک کلمه دعا نکردی ؟. مادر مهربان جواب داد: پسرک عزیزم ! اول همسایه ، بعد خانه خود.
منبع: داستان راستان
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان