وقتی مغز از کار میافتد، قلب از تپیدن میایستد یا تنفس و سیستم گردش خون متوقف میشود، انسان میمیرد. از آنجایی که روشهای نجات زندگی پیشرفت کرده، حتی در حوادث و آسیبهای کشنده و بیماریهای غیرقابلعلاج، قلب قادر است به تپیدن ادامه بدهد یا به عبارتی ضربان خود را حفظ کند و به وسیله داروها و دستگاه تنفس مصنوعی عمل تهویه انجام میشود.
وقتی مرگ مغزی رخ میدهد، با این روشهای پیشرفته پزشکی میتوان تا مدتی عملکرد بدن را حفظ کرد. مرگ مغزی زمانی رخ میدهد که مغز هیچ فعالیتی ندارد. ساقه مغز ناحیهای از مغز است که تنفس و گردش خون و در واقع اعمالی را که برای زنده ماندن، حیاتی و ضروری هستند، کنترل میکند. وقتی مغز از کار میافتد در واقع فرد میمیرد اما میتوان با داروها و روشهای پزشکی عملکرد برخی از اعضای بدن را تا مدتی حفظ کرد.
معیارهای بالینی مرگ مغزی
فرد به هیچ محرکی پاسخ نمیدهد- هیچ حرکتی ندارد، محرک را پس نمیزند، از خود تغییر چهره ایجاد نمیکند و یا پلک نمیزند.
وقتی از دستگاه تنفس مصنوعی جدا میشود، برای نفس کشیدن تلاش نمیکند. مردمکها گشاد میشوند و به نور پاسخ نمیدهند.
فرد رفلکس عق زدن(gag) ندارد. رفلکس قرنیه ندارد یعنی وقتی سطح چشم او لمس میشود، پلک نمیزند و همه رفلکسهای خاص دیگر او از دست میروند.
آزمونهای تشخیصی
سیتیاسکن مغز که ممکن است موارد غیر طبیعی را نشان دهد، مانند خونریزی، سکته، صدمات مغزی و یا تورم شدید مغز یا ادم مغزی
الکتروآنسفالوگرافی (EEG) یا نوار مغز که در آن فعالیت الکتریکی مغز ثبت میشود. اگر مرگ مغزی اتفاق افتاده باشد، این آزمون هیچ فعالیتی را نشان نمیدهد.
تزریق رادیونوکلاید که در این آزمون وقتی مغز از کار افتاده باشد، هیچ ماده رادیواکتیوی در مغز برداشت نمیشود.این آزمونها ممکن است برای تایید مرگ مغزی انجام شود.
این آزمونها ممکن است همراه با معاینات بالینی برای اثبات مرگ برگشتناپذیر مغز و ساقه مغز انجام شود.اما به طور کلی همه این آزمونها برای مشخص شدن مرگ مغزی نیاز نیست.
مرگ مغزی و پیوند اعضا
بعضی از اعضای بدن مثل قلب در یک فرد مرده که تنفس و گردش خونش با دستگاه و به طور مصنوعی نگهداری شده باشد، قابل پیوند زدن است. پیوند عضو معمولا بعد از تایید مرگ کامل مغز انجام میشود و اعضا فرد مرده برای پیوند زدن نگهداری میشود.
منبع:www.salamat.com