بنای یادبود سید جمالالدین اسدآبادی در منزل مسکونی قدیمی ایشان در محله سیدان اسدآباد که در نزدیکی امامزاده احمد واقع شده است، قرار دارد. متأسفانه سالها قبل زادگاه ایشان تخریب شده و به جای آن ساختمانی بنا شده و در مقابل آن سنگ قبرهایی از وابستگان سیدجمال به چشم میخورد. این ساختمان در حال حاضر به عنوان موزه مردمشناسی اسدآباد مطرح میباشد.
در قسمت میانی بنای یادبود سنگی وجود دارد که بر لوحه فلزی آن به خط نستعلیق چنین نوشته شده است:
«سید جمالالدین اسدآبادی تولد در کوی سیدان اسدآباد 1254 هجری برابر با 1217 خورشیدی= 1838 میلادی. درگذشت در استانبول ترکیه 1314 هجری برابر 1274 خورشیدی= 1895 میلادی. از جمله پیشقدمان حرّیت و آزادی ایران بود. مبارزات دلیرانهاش با عمال استبداد ثبت تاریخ و کوششهای پیگیرش در راه اتحاد و اتفاق ملل مسلمان مشهور آفاق است.
این سنگ یادبود از طرف انجمن آثار ملی ایران تهیه شده و در زادگاه آن شادروان نصب گردید تا خاطره خدمات گرانقدر آن بزرگمرد برای همیشه در زادگاهش طنین اندازد و در دیدگاه زائران و جهانگردان برقرار باشد».
سید جمالالدین اسدآبادی متفکر و مصلح اجتماعی شرق در شعبان سال 1254 هجری قمری در اسدآباد همدان به دنیا آمد و در پنجم شوال 1314 هجری قمری در استانبول ترکیه از دنیا رفت.
ی از سن 5 سالگی به یادگیری دانش نزد پدر خود پرداخت. وی برای ادامه تحصیل به مدرسه صالحیه قزوین رفت و دروس حوزوی را تا سطوح عالی آموخت و سپس به تهران مهاجرت کرد و پس از مدتی راهی عراق شد تا در نجف نزد شیخ مرتضی انصاری تحصیلات خود را ادامه دهد. سید جمال به مدت 4 سال نزد شیخ انصاری به ادامه تحصیل پرداخت. سید جمالالدین در سن 18 سالگی در اکثر علوم رایج در آن زمان به مقام عالی رسید و سپس به هندوستان و حجاز و مکه سفرها کرد و سرانجام به افغانستان نقل مکان نمود و با دوستمحمد خان؛ امیر افغانستان دوستی نزدیکی برقرار نمود. وی از آنجا به مصر رفت و در آنجا به خاطر دانش و کمالاتش بسیار معروف گشت و در جامع الازهر به تدریس منطق و فلسفه مشغول شد. سید جمال در تحولات سیاسی مصر نقش مؤثر داشت و به همین دلیل پس از مدتی به کوشش نمایندگان خارجی که منافع خود را در مصر در خطر میدیدند او را از مصر بیرون کرده و ایشان نیز به دستور شیخ انصاری عازم هندوستان شد و در آنجا ضمن آشنایی با علوم جدید سعی کرد تا مردم و به ویژه مسلمانان را علیه استعمار انگلستان بسیج کند. پس از مدتی وی اجازه یافت تا از راه دریای سرخ به اروپا مهاجرت نماید. در پاریس روزنامه عروه الوثقی را بر ضدّ سیاست انگلستان منتشر کرد که فقط 18 شماره از آن انتشار یافت. در نهایت سید جمال به حجاز سفر کرد و از بوشهر به ایران وارد شد و به تهران رفت و در خانه حاجی محمدحسن امیرالضرب ساکن شد. وی چندین بار با ناصرالدین شاه ملاقات کرد ولی به این دلیل که سخنان وی به مذاق شاه خوش نیامد، امر به اخراج سیدجمال از ایران کرد. ایشان نیز از راه مازندران به قفقاز و سپس به مسکو و پطرزبورگ رفت. در سفری که به مونیخ داشت با ناصرالدین شاه ملاقات داشت و به دعوت آنان به ایران بازگشت و مدتی در شاه عبدالعظیم بود ولی دوباره به دستور شاه او را از کشور اخراج کرده و سید جمال نیز به بغداد و بصره و سپس اروپا رفت. سلطان عبدالحمید او را به استانبول دعوت کرد و امیدوار بود از نفوذ او برای اداره کشورهای اسلامی امپراطوری عثمانی بهره گیرد. در استانبول افرادی همچون میرزا آقاخان کرمانی، شیخ احمد روحی و خبیرالملک به تشویق سیدجمال به نشر مطالب علیه شاه و اتابک پرداختند. پس از کشته شدن ناصرالدین شاه به دست میرزا رضای کرمانی، دولت ایران خواستار تحویل او شد ولی مقامات عثمانی نپذیرفتند. او پس از مدتی از چشم سلطان افتاد و مواجب او قطع گردید که سبب شد سید جمال با فقر زندگانی خود را سپری نماید تا این که به سرطان فک مبتلا شد و در استانبول درگذشت و در گورستان شیوخ دفن گردید. در خصوص مرگ سید جمال برخی پژوهشگران و یاران وی عقیده دارند که سید توسط اعوان سلطنت قاجاری در تلافی ضدیت با نظام قاجار و قتل ناصرالدین شاه مسموم شده و به قتل رسیده است. بنا به درخواست دولت افغانستان مبنی بر انتقال کالبد او، این درخواست از سوی دولت عثمانی مورد قبول واقع شد و در سال 1284 پیکر سید جمالالدین از استانبول به کابل منتقل شد و در دانشگاه کابل دفن گردید و با دفن تابوت او، نام دارالفنون برای این محل انتخاب شد و در زمان سلطنت محمدظاهر شاه در سال 1311 سازه بلندی از سنگ آبنوس سیاه بالای آن قرار گرفت.
سید جمالالدین خود را با لقب «افغان» معرفی مینمود ولی وی ایرانی و شیعه و از مردم اسدآباد همدان بود. در واقع وی برای پنهان ماندن هویت خود به این امر اقدام نمود و گاهی نیز به جای اسدآبادی، اسعدآبادی امضا مینمود. در این خصوص محمد عبده؛ شاگرد سید جمالالدین و مترجم کتاب نیچریه وی به زبان عربی، دو دلیل را برای افغانی معرفی نمودن سیدجمال ذکر میکند. اول این که بتواند در کشورهای عربی خود را سنّی معرفی کند و به هدفهایش برسد و دوم این که خود را از دست مقررات سختی که دولت ایران برای اتباعش در خارج قرار داده بود، برهاند.
سید جمالالدین با نام سید محمد بن صفدر الحسین نیز نامیده میشده است.