زمستان شب نشینی‌ها و دیدوبازدیدهای خانوادگی

ظاهراً تعداد دید و بازدید‌ها و شب نشینی‌های خانوادگی و دوستانه چندان قابل آمارگیری نیست یا اگر هست مثل بسیاری از حوزه‌های دیگر در کشور ما کسی نتوانسته یا نخواسته که از آن آمار بگیرد، براین اساس در این زمینه ناگزیر باید به مشاهدات روزانه و حدس و گمان و برآورد منطقی دست بزنیم و اظهار کنیم که دید و بازدید‌های معمول خانوادگی حداقل ...

زمستان شب نشینی‌ها و دیدوبازدیدهای خانوادگی
ظاهراً تعداد دید و بازدید‌ها و شب نشینی‌های خانوادگی و دوستانه چندان قابل آمارگیری نیست یا اگر هست مثل بسیاری از حوزه‌های دیگر در کشور ما کسی نتوانسته یا نخواسته که از آن آمار بگیرد، براین اساس در این زمینه ناگزیر باید به مشاهدات روزانه و حدس و گمان و برآورد منطقی دست بزنیم و اظهار کنیم که دید و بازدید‌های معمول خانوادگی حداقل در شهرهای بزرگ کاهش چشمگیر و محسوس پیدا کرده است.
در چرایی این کاهش می‌توان به گسترش امکانات فراغتی و کمترشدن احساس نیاز روحی و روانی افراد به برقرار کردن ارتباط نزدیک رودررو خصوصا با افراد فامیل و شتاب ارتباط‌های مجازی و از همه مهمتر ازدیاد مشاغل و مشکلات اقتصادی و تغییر سبک‌های زندگی اشاره کرد ولی فارغ از علت‌های چنین وضعیتی، بررسی پیامد‌های آن حائز اهمیت است.
در گذشته‌ای نه چندان دور دید و بازدید‌های خانوادگی جزء ثابت زندگی‌ها و مؤثر در همه زوایای گذران عمر بود. بسیاری از شب‌ها خصوصاً در زمستان‌ها که از شب‌های طولانی برخوردار است دویا سه (بیشتر یا کمتر) خانواده گردهم می‌آمدند و از همه چیز سخنی به میان می‌آوردند و از همین رهگذر به فراخور توانایی و احساس مسئولیت خود به یکدیگر کمک می‌کردند و البته سرک کشیدن به مسایل خصوصی هم رواج بیشتری داشت!در واقع در همین آمد و شدها همبستگی‌ها و دلبستگی‌ها و نزدیک شدن باورها و ذهنیت‌ها خودبه‌خود استحکام افزون‌تری به کل جامعه می‌داد و به اخلاق جمعی کمک می‌رساند. واضح است که هنگام ثبات و قرار اخلاق جمعی خودخواهی‌ها کمتر و خوبی‌ها بیشتر می‌شوند.
اکنون سؤال اساسی این است که خلأ رو به تزاید چسبندگی‌های حاصل از دیدوبازدیدهای خانوادگی را چه چیزی پر می‌کند و پیامد دوری‌ها و فصل‌ها و نادیدن‌ها چیست؟ آیا باید بر این مهم تکیه کرد و تلاش نمود تا به وضع سابق خود باز گردد؟آیا چنین چیزی امکان پذیر است؟ آیا دوری خانواده‌ها از یکدیگر لازمه زندگی‌های مدرن است؟ راه‌های افزایش میل به دیدارهای خانوادگی چیست و کدام سازمان ونهاد دولتی در این زمینه مسئولیت دارد؟
مسلماً پاسخ به این سؤال‌ها نیازمند بررسی همه‌جانبه و کارشناسانه و تضارب آراء متخصصان جامعه‌شناس و روان‌شناس است منتها تا آن زمان که احساس نیازی در این زمینه فراهم شود و اراده‌ای اجتماعی برآن متمرکز شود می‌توان صورت مسئله را باز کرد و نشان داد که در غوغای زمانه این مسئله مهم در حاشیه نگاه‌ها و تحلیل‌ها قرار گرفته است در این زمینه سایت حامی‍‍‍‍ژه می‌نویسد: شب نشینی، زائیده روزگاری است که انسان‌ها برخلاف امروز، در هر 24 ساعت، هماهنگ با آهنگ طبیعت، دو نوع زندگی متفاوت را در «شب» و «روز» تجربه می‌کرده‌اند؛ زندگی روزانه که با کار، حضور در فضای عمومی و دوری از خانواده همراه بوده و زندگی شبانه که با استراحت، حضور در فضای خصوصی و نیز نزدیکی به خانواده تعریف می‌شده است. بنابراین در این فرهنگ، کار شبانه معنای چندانی نداشته و کلا شب، چهره فضای عمومی دگرگون شده و رو به تعطیلی می‌رفته است. برخلاف امروز که ما با کارهای شیفت شب، مغازه‌های شبانه روزی، فضاهای تفریحی شبانه، معابر دارای روشنایی در شب و... مواجهیم، در زندگی دیروز پدران و مادران ما تاریکی هوا و تعطیلی فضای عمومی باعث می‌شده که بسیاری از فعالیت‌های روزانه را نتوان شب انجام داد و همین آهنگ طبیعی، تفکیکی را بین فعالیت‌های روز و شب ایجاد می‌کرده است. برهمین اساس، شب، ماهیتا مفهومی فراغتی و استراحتی پیدا می‌کرده است. از طرف دیگر، ما مسأله کمبود امکانات فراغتی در فضای خانگی را داشته‌ایم، امکاناتی که امروز انواع و اقسام رسانه‌ها مانند تلویزیون، ماهواره، سی‌دی فیلم، اینترنت، مجله، روزنامه، بازی‌های رایانه‌ای و... برای زندگی مان فراهم کرده‌اند. به همین دلیل می‌بایست فضای استراحتی شب، با همان امکانات خانگی مدیریت می‌شده است. بنابراین، شب نشینی به عنوان یک شیوه فراغتی خانگی ایجاد می‌شود. شب نشینی، یک میهمانی سر زده غیرتشریفاتی است که به صورت خانوادگی انجام شده و آشنایانی را دربر می‌گرفته که از نظر اخلاقی و نیز جغرافیایی، فاصله کمتری با هم داشته‌اند. شب نشینی‌ها اغلب با خوراکی‌های ساده‌ای همراه بوده‌اند که خود مسأله سر زده بودن آنها نیز این مسأله را تشدید می‌کرده است. در شب نشینی‌ها انواع فعالیت‌های فراغتی انجام می‌شده است.
مسأله شب نشینی گرچه به زمان یا فصل مشخصی محدود نمی‌شده ولی در شب‌های زمستان، قوت بیشتری می‌گرفته که علت آن هم تاریک شدن سریع هوا و طولانی شدن شب‌ها بوده است. بسیاری از فرهنگ‌ها و اقوام ایرانی، از این الگوی کلی شب نشینی تبعیت کرده و مطابق ویژگی‌های فرهنگی خود، تغییراتی در آن داده‌اند. این تغییرات اغلب در خوراکی‌ها و نیز فعالیت‌های فراغتی شب نشینی‌های هر منطقه دیده می‌شود.
در برخی روستاهای ترک و لرنشین بخش چادگان اصفهان چنین رسم بوده که در شب‌های زمستان، خانواده‌ها از پس از غروب تا پاسی از شب رفته دور هم جمع شده و گندم و شاهدانه و دانه کنگر می‌خورده‌اند. سیب زمینی تنوری و نیز نوعی شیرینی تهیه شده از سیب‌زمینی رنده شده و تخم‌مرغ و شکر نیز از دیگر خوراکی‌های شب نشینی‌های آنها بوده است.
از مهمترین فعالیت‌های فراغتی انجام شده در این شب نشینی‌ها نشستن زیر کرسی و نیز تعریف قصه‌های قدیمی بوده است. (کتاب فرهنگ و زیست) مردم قزوین نیز در شب نشینی‌های خود از سیب‌زمینی آب پز و نخودچی و کشمش به عنوان خوراکی استفاده می‌کرده‌اند. در شب نشینی‌های آنها چنین مرسوم بوده که گاهی میهمان، شام خود را برداشته و عازم خانه میزبان می‌شده و دور هم شام می‌خورده‌اند.
در این شب نشینی‌ها، مسن ترها برای جوان‌ترها از قصه‌های شاهنامه و امیرارسلان نامدار تعریف می‌کرده اند. تعریف چیستان و خاطره و شوخی و خنده از دیگر برنامه‌های این مجمع‌های شبانه بوده است. در مجالس شب نشینی بلوچ‌های ایران نیز مهمترین فعالیتی که صورت می‌گرفته کتاب خوانی و خصوصا خواندن کتاب‌های داستان بوده است.
خواندن کتاب‌های ادبی مانند بوستان و گلستان سعدی و پندنامه عطار، کتاب‌های قصه و افسانه مانند داستان بهرام و گل اندام، یوسف و زلیخا وکتاب معروف به «کریما» از جمله آنها بوده است.
در مراسم شب نشینی‌های بلوچ‌ها خصوصا در شب‌های طولانی زمستان، کسی که قصه خواندن خوب بلد بود شروع به سخن می‌کرد و با «هی والله» گفتن سایرین در نقاط حساس داستان، همراهی می‌شد. گاهی این داستان‌ها آن‌قدر طولانی می‌شد که به نوعی سریالی اجرا شده و پس از چندین شب متوالی به پایان می‌رسند. (کتاب مقالات ایران‌شناسی)
امروزه شب‌نشینی‌ها نسبت به گذشته بسیار کمرنگ‌تر شده و شاید نشان آن را بیشتر در شهرهای کوچک بتوان گرفت، با این حال اشکال دیگری از آن را در برخی از مناطق می‌توان دید. به عنوان مثال، زنان کوهدشت (استان لرستان) به هنگام شب در کوچه‌ها و هر بار در جلوی درب خانه یکی از آنان جمع شده و ضمن نوشیدن چای دسته جمعی، به تعریف رویدادهای روز و درددل پرداخته و گاهی کاری از کارهای خانه را نیز به طور دسته جمعی انجام می‌دهند مثلا پاک کردن سبزی. مردان نیز گاهی چنین کوچه نشینی‌هایی دارند که مختص خودشان است (گزارش مهرزاد غنی پور از کوچه‌نشینی‌های شبانه زنان کوهدشتی) با این حال، چنین اشکالی از شب نشینی، تفاوت‌هایی با اشکال سنتی‌شان دارند و آن، تغییر مکان از خانه به کوچه، از دست دادن ماهیت خانوادگی شب‌نشینی‌ها و... است. گاه، میهمانی‌های آیینی ویژه مناسبت‌هایی مثل شب یلدا نیز در زمره شب‌نشینی‌ها جای می‌گیرند. این مراسم گرچه بسیار شبیه شب‌نشینی‌های قدیم هستند اما بیشتر نوعی رفتار آیینی محسوب می‌شوند تا یک میهمانی اتفاقی سرزده با هدف سرگرمی.
همان طور که از مثال‌های بالا برمی‌آید، شب‌نشینی‌ها اغلب دو جزء ثابت دارند: خوراکی و نیز فعالیت‌های سرگرم کننده که اغلب داستان و شعر و خاطره و نیز بازی‌های گروهی ساده خانگی هستند. این مراسم اغلب با شادی و خنده همراه بوده و مکانیزم ترمیم انرژی از دست رفته روز محسوب می‌شده‌اند. همه این ویژگی‌ها باعث می‌شود که شب نشینی را از هم‌خانواده‌های فعالیت‌های فراغتی دانسته و نوعی کارکرد سرگرم سازی برای آن قائل باشیم، چرا که شادی، خوردن و نیز فعالیت‌های گروهی با هدف سرگرم شدن، همه عناصری است که ما در اوقات فراغت و سایر فعالیت‌های فراغتی نیز شاهد آن هستیم.
اما امروزه ثابت شده است که دید و بازدید‌ها و شب‌نشینی‌ها کار کردهای مثبت روحی و روانی هم دارند. سایت تبیان در این زمینه می‌نویسد: مطالعات نشان داده است دید و بازدید با اقوام و خویشاوندان روی مغز تاثیر می‌گذارد.
تحقیق جدیدی نشان می‌دهد دیدار با اعضای خانواده و یا حتی تماشای عکس‌های آنها می‌تواند بخشی از مغز را که بیانگر احساسات شما درباره فامیل، دوستان و حتی خودتان است، برانگیزد.
این اولین تحقیقی است که فعالیت دو بخش مغز را مقایسه می‌کند که یکی از این دو بخش مربوط به دیدن اعضای خانواده و فامیل و دیگری مربوط به ملاقات با دوستان و غریبه‌ها است.نتایج تحقیق همچنین می‌توانند توضیح دهند که چرا هنگامی فردی شبیه به خودمان را می‌بینیم، فورا اعتمادمان نسبت به او جلب می‌شود.
به اعتقاد استیون پلاتک که به همراه شلی کمپ این مطالعه را انجام داده‌اند، ما دوست داریم کنار آدم‌هایی باشیم که شبیه ما هستند و این امر به خاطر توانایی ذهن ناخودآگاه ما در رابطه با کشف شباهت‌های ظاهری اتفاق می‌افتد.
در این تحقیق، محققان روی افرادی که در حال دیدن تصاویر بستگان، دوستان، غریبه‌ها، خودشان و... بودند ام.آر.آی انجام دادند. آنها به این نکته پی بردند که عکس‌های مربوط به بستگان و کسانی که شباهت ظاهری با فرد مورد مطالعه داشتند از طریق بخش خودارجاعی مغز پردازش شد، ولی بقیه تصاویر ناحیه دیگری از مغز را فعال کرد که مربوط به گرفتن تصمیم‌های مهم و حساس در رابطه با خود می‌شود.
از نکات جالب توجه تحقیق پلاتک و کمپ این بود که مغز می‌تواند افراد را به لحاظ اجتماعی رتبه‌بندی کند و اعضای فامیل را هم در صدر این دسته‌بندی قرار می‌دهد.از آنجایی که امور مربوط به فامیل از طریق بخش خودارجاع مغزپردازش می‌شوند، می‌توان توضیح داد که چرا از نظر ما اعضای خانواده و فامیل جزو امور شخصی ما محسوب می‌شوند. به همین دلیل است که ما می‌توانیم بعضی از عادات‌ زشت دوستانمان را تحمل کنیم، ولی نمی‌توانیم در مورد بستگانمان این مساله را بپذیریم، چون مغز ما در مورد آنها همان‌طوری قضاوت می‌کند که در مورد خودمان.به اعتقاد پروفسور تاد شاکلفورد، استاد روان‌شناسی دانشگاه آتلانتیک فلوریدا، این تحقیق نمونه بسیار جالبی از نظریه تکامل درباره علم عصب شناختی رفتار است. او ابراز امیدواری کرده که محققان دیگری که درباره علم عصب شناختی تحقیق می‌کنند، تحقیقات دکتر پلاتک را دنبال کنند.
به نظر پروفسور شاکلفورد، احتمالا شخصی که به نظر ما چهره‌ای دوستانه دارد، در واقع از نظر ظاهری نیز شبیه ما است و دلیل اینکه احساسات ما نسبت به این آدم‌ها ‌شبیه احساس ما نسبت به خودمان است، ریشه در دیدارهای خانوادگی ما دارد...
به هر حال مسلم است که در هر جامعه‌ای هر رفتار کلی و عمومی بر اساس نیاز‌هایی شکل گرفته و اگر چنین پدیده‌هایی به هر دلیلی از جامعه رخت بربندند خلأ حاصل از آن عوارضی را به همراه خواهد داشت، دید و بازدید‌های خانوادگی و ارتباط‌های اجتماعی گسترده فامیلی بدون نیاز و کارکرد مثبت شکل نگرفته‌اند که امروز در فقدان آنها مشکلی ایجاد نشود و نقصانی به چشم نیاید، نکته مهمتر اینکه جامعه ما در حالی پایه‌های سنتی و عوامل استقرا و قوامش تضعیف می‌شود که هنوز نهادهای اجتماعی مدرن جایگزین آن نشده‌اند. به عبارت دیگر ما از گذشته خود دور می‌شویم در حالی که به درستی نمی‌دانیم به سوی کدام آینده سفر می‌کنیم؟ آن دور شدن و این سفر چنانچه باری به هر جهت صورت بگیرند و هیچ اندیشه و برنامه‌ای برای آنها تدارک دیده نشود و کسانی به مطالعه و جستجوی علمی راه‌های درست و کم‌هزینه گذر از گذشته بسوی آینده نپردازند ممکن است جامعه با چالش‌های مهم و اساسی روبرو گردد، شب‌نشینی‌ها و دید و بازدیدهای خانوادگی می‌تواند محور مهم بحث‌های جامعه‌شناسانه برای دقت و پیگیری و موشکافی احوال اجتماع باشد.
منبع:http://www.ettelaat.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر