سرویس بینالملل فردا؛ مهدی خلسه: موج اعتراضات مردمی به همراهی رسانههایی که حالا مهمترین دشمنان ترامپ در آمریکا محسوب میشوند، ترامپ را محبور به برگزاری نشست خبری دیگر برای توضیح شفافتر درباره محکومیت دیرهنگام گروههای نژادپرستی کرد که طی سه روز اوضاع شهر کوچک شارلوتسویل در ایالت ویرجینیا را آشفته کرده بودند. از نشست خبری و جنجالهای اخیر میتوان اینگونه برداشت کرد که:
1 - ترامپ اصرار دارد که بین نژادپرستانی که در شارلوتسویل تظاهرات کردند، با کوکلاسکلانها و نئونازیها فرق بگذارد و معتقد است که همه افرادی که در شارلوتسویل دست به تظاهرات زدند، به نئونازیها مربوط نیستند و مقصر تمام خشونتهایی هم که در شارلوتسویل به وجود آمد، از طرف گروههای نژادپرست نبود و نیروهای چپ هم در دامن زدن به خشونت مقصر بودند.
لازم به توضیح است چپ در اصطلاح آمریکای فعلی نه به معنای کمونیستی بلکه به معنای افراد و گروههایی است که برای عدالت اجتماعی و آزادی سیاسی دست به فعالیتهای مدنی میزنند و در مقابل محافظهکاران جمهوریخواه قرار میگیرند، اطلاق میشود. هرچند که درباره اتخاذ روشهای سوسیالیستی یا عدم مداخله دولت در امور اقتصادی میان آنان اختلافات و انشعاباتی وجود دارد، اما بیشک مبارزه با نژادپرستی و مقابله با تبعیضهای جنسیتی فصل مشترک بسیاری از گروههای چپ و همینطور لیبرال در آمریکاست.
2 - اظهارات ترامپ به شدت خشم رسانهها را برانگیخت. آنها معتقدند ترامپ در نشست خبری از محکومیت نصفه و نیمهاش در برابر حوادث شارلوتسویل دفاع کرد و دست آخر هم به موضع اصلی خود بازگشت و همچنان معتقدند هر دو طرف دعوا در شارلوتسویل گناه بزرگی مرتکب شدهاند.
3 - استناد ترامپ به گزارش خبرنگاران حاضر در صحنه درگیریهای شارلوتسویل بود. آنها صادقانه گزارش دادند که برخی از مخالفان نژادپرستی از باتوم یا اسپری رنگی برای برخورد با افراطیهای نژادپرست در طول درگیریها استفاده کردند، اما مقایسه آنها با نژادپرستی که با ماشین خود به جمعیت قابل توجهی حمله میکند و در اثر حمله با ماشین 1 نفر را به قتل میرساند و تعدادی را مجروح میکند، حاصلی جز افزایش خشم منتقدان ترامپ نداشت.
4 - به همین منوال شلیک به استیو اسکالیس، نماینده جمهوریخواه کنگره آمریکا در زمین بیسبال و بمبگذاری در مقر حزب جمهوریخواه در کارولینای شمالی که توسط افراد عضو گروههای چپگرای افراطی رخ داده است، قابل مقایسه با رشد فزاینده گروههای نژادپرست سفیدپوست، شبه نظامیان ضد اسلام، بمبگذاران کلینیک سقط جنین (که عقاید افراطی مذهبی دارند) و سایر گروههایی راستگرای افراطی در آمریکا نیست.
5 - طبق گزارش روزنامه نیویورک تایمز در 25 سال اخیر طبق آمار موسساتی که به طور تخصصی به مسائل مربوط به افراطگرایی میپردازند، تلفات اقدامات خشونتآمیزی که از طرف نیروهای راستگرای افراطی در 25 سال اخیر در آمریکا رخ داده است، بیش از 12 برابر مجموع تلفات اقدامات نیروهای چپ افراطی بوده است.
5 - رشد نیروهای راستگرای افراطی برمبنای شاخصهای مشخصی، چون وجود رهبر کاریزماتیک، افزایش تدریجی تغییرات در جامعه، تکانههای مربوط به انتخابات یا جنگ و عوامل دیگری که به روی کار آمدن دولتی با گرایشهای راستگرا مربوط است، رخ میدهد و این دقیقاً همان چیزی است که اغلب رسانههای آمریکا را متقاعد میکند که دونالد ترامپ را عامل احیا و افزایش قوای گروههای راستگرا معرفی کنند. در مقابل نیروهای چپ در دهههای اخیر از سازماندهی مناسبی برخوردار نبودهاند و اغلب رهبران گروههای چپ از دنیا رفتند. (صرف نظر از تلاشهای برنی سندرز بعد از ورود به حزب دموکرات و جنبش انقلاب سیاسی که در انتخابات 2016 به راه انداخت)
6 - ترامپ از وارد کردن پای نیروهای چپ به این میدان قصد موازنه بین گروههای افراطی داشته است و به خوبی میداند با چالشهای بزرگی که بین او و رسانههای اصلی آمریکا برقرار است، بعید است بیش از تلاش کردن برای نگه داشتن استیو بانون در جمع اطافیان خود کار بیشتری برای عقاید نژادپرستانه در پس ذهنش انجام دهد.
حال آنکه او هنوز نشانه دقیقی از نژادپرستی، به استثنای تاکید بر تروریسم اسلامی، از خود بروز نداده است و با این وجود تقریباً تمام سیاستمدارن دموکرات و رسانههای لیبرال و بخش بزرگی از توده مردم در آمریکا ترامپ را با تمام قوا به خاطر حوادث شارلوتسویل تحت فشار قرار گذاشتهاند.