مقدمه
یکی از شگفتی های عصر امامت شیعه، امامت امام جواد(ع) است. امام جواد(ع) هنگام شهادت پدر بزرگوارش امام رضا(ع) حدود هشت سال سن داشت (سیره پیشوایان ص528). و بنابر آنچه از پیامبر بزرگوار اسلام حضرت محمد(ص) نقل شده، امامت و رهبری امت اسلام از نسل امیر المومنین علی (ع) تا حضرت حجت بن الحسن امام عصر(عج) ادامه خواهد داشت (ر ک طبه پیامبر اکرم صل الله علیه واله وسلم درغدیر خم). بعد از امام رضا (ع) امامت به فرزند گرامی آن حضرت یعنی حضرت جواد الائمه (ع) منتقل شد.در آن عصر امامت در غربت قرار گرفت. از یک سو گروه " واقفیه" که بعد از امام کاظم ( ع) معتقد به امامت وولایت امام رضا(ع) نبودند و قائل بودند امامت شیعه به پدر بزرگوارامام رضا(ع) ختم شده و عملا گروه واقفیه مام رضا(ع) را امام ورهبر امت اسلام نمی دانستند و از سویی امام رضا (ع )تا سن 47 سالگی دارای فرزندی نشده بودند و در این زمینه مومنین و شیعیان از امام رضا (ع)سئوال می کردند تداوم امامت چگونه صورت خواهد گرفت، درحالی که شما هنوز دارای فرزندی نیستید امام رضا(ع) نوید می دادند بزودی مولودی متولد خواهد شد که بابرکت تر ازاو زاده نشده است(ارشادشیخ مفید ص 319). امام رضا (ع) پس از تولد حضرت امام جواد (ع) در حالی که امام جواد(ع) در سنین کودکی بودند مومنینی را که به ملاقات حضرت امام رضا(ع) می آمدند دعوت می کرد که با امام بعدی (ع) ملاقات کنید. بعضی افراد که ایمان ضعیفی داشتند می گفتند: او که کودکی بیش نیست. امام رضا (ع( در پاسخ آنها می فرمود: حضرت عیسی (ع) در درون گهواره به مقام نبوت رسید. یعنی ایمان و اعتقاد قوی می خواهد که کسی این حقیقت را بپذیرد. امام پس از آنکه جماعت دیدار کننده از منزل حضرتش رفتند خطاب به یکی از نزدیکانش می فرماید: خدا رحمت کند مفضل را (یکی از یاران خاص امام صادق(ع)) که به کمتر از این اشارات ایمان می آورد.(ارشاد شیخ مفید)
سخنان با تردید برای پذیرش امامت امام جواد(ع) در آن عصر بسیار زیاد بود و واقعا یکی از دوران های حیاتی و مهم امامت شیعه به شمار می آید. نگاه آن روز جامعه با توجه به جایگاه امامت شیعه و از طرفی روند انتقال امامت از امامی به امام دیگر که معمولا در سنین بالا صورت می گرفت با در نظر گرفتن جهل و ایمان ضعیف مردم و از سویی زبان های مسموم مخالف امامت شیعه و نیز توطئه حاکمان وقت به دور از انتظار نبوده است.
بررسی منطقی و عقلانی:
گرچه شیعه بنا بر اعتقاد انتقال امامت را از نسل امیر المومنین(ع) یک اصل ثابت شده می داند،اما این نگاه از روی تعصب و به دور از منطق و استدلال نیست. به عبارتی دیگر وقتی امام جواد(ع) را امام بدانیم باید بر این باور باشیم که او توانایی رهبری و اداره جامعه اسلامی راداشته است. اگر حکومت با زور و با ظلم و ستم از اهل بیت پیامبر (ص) گرفته نمی شد بی تردید امام جواد(ع) رهبر جامعه اسلامی می شد و در راس امور قرار می گرفت و حق فرمانروایی و حکومت داشت. حال با این اعتقاد می توان تصور کرد که کودکی در سنین 8 سالگی از عهده حکومت و رهبری جامعه اسلامی بر می آید.
معیار حکومت:
ابتدا باید دانست معیارحکومت را چه می دانیم؟ اهل خرد و اندیشه از هر مکتب و مذهبی که باشند رهبری و حکمرانی را شایسته کسی می دانند که دارای دانش و تسلط بر علوم بوده و راه های اداره جامعه را بر اساس فطرت بشری یعنی عدالت بداند و به عبارت دیگر علم و دانش و توانایی اداره جامعه را بیشتر و بهتر از دیگران داشته باشد.
قطعا در نزد صاحبان خرد و اندیشه، حکومت، اداره کردن جامعه به هرشکل دلخواه ولو با ظلم وستم، قدرت طلبی و ثروت اندوزی نخواهد بود. دانش و تدبیر امور همراه با توانایی و قدرت اداره جامعه برمحور عدالت و احترام به حقوق همه انسان ها و پرهیز ازهر ظلم وستمی با نفی هواپرستی و قدرت طلبی و فزون خواهی، یک حکومت مطلوب ومورد پذیرش عام و خاص خواهد بود. به تعبیر منطقی، امام علی (ع)می فرمایند:" ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلمهم بامرالله فیه(نهج البلاغه خطبه 173). شایسته ترین افراد برای حکومت و رهبری قوی ترین آنها در تدبیر وآینده نگری و آگاه ترین آنها نسبت به اوامر و نواهی خداوند است."
در واقع قرار گرفتن عالم ترین فرد و وقوی ترین آنها در مدیریت و رهبری از حیث رعایت عدالت وانصاف، امری منطقی و کاملا مستدل می باشد و از منظر دیگر قرار گرفتن شخص خودخواه و هواپرست و قدرت طلب و ثروت اندوز و بی اعتنا به حقوق افراد جامعه برخلاف عقل و منطق و شایسته سالاری است. با این توضیح و با نگاهی مختصر به جامعیت امام جواد(ع) حقیقت شایستگی و لیاقت رهبری آن امام عزیز را بر طبق عقل ومنطق خواهیم پذیرفت.
فهم و دانش مامون نسبت به امام جواد:
وقتی مامون برای تحکیم موقعیت خود واز طرفی زیر نظر گرفتن امام جواد(ع)، بحث ازدواج امام جواد(ع) و دخترش ام الفضل را مطرح ساخت بسیاری از اطرافیان وحتی علمای وقت نسبت به مامون خرده گرفتند که چرا چنین کاری می کنی؟ مامون که به جایگاه امامت شیعه آگاهی داشت و از توانایی وعلم و شایستگی امام جواد(ع) - که بسیاری در نظر خود به عنوان یک فرد خردسال به امام جواد(ع( نگاه می کردند - خبر داشت در پاسخ آنها می گفت: "شما این جماعت و نسل را نمی شناسید. من می دانم آنها چه کسانی هستند و چقدر علم و توانایی دارند". آری مامون بحق، علی و اولاد او (ع) را می شناخت اما قدرت طلبی و جاه طلبی او مانع از واگذاری حق به صاحب آن می شد. مامون اقرار می کند که من موقعیت آنها را از زبان پدرم شناختم.
یعنی هارون الرشید هم می دانست که کرسی خلافت مسلمین متعلق به فرزندان علی(ع) است. اما می گفت: "الملک عقیم" (ر ک سیری در سیره ائمه اطعار علیهم السلام اثر شهید مطهری ص 178 الی 183). حقیقت شایستگی این افراد برای حکومت و رهبری جامعه امری نبود که بر مامون و یا پدرش مخفی بوده باشد. می دانستند آنها شایسته اند. می دانستند آنها بهترین هستند. می دانستند آنها مخزن علوم الهی هستند. می دانستند آنها امام برحق و حجت خدا برخلق هستند. اما قدرت و هوس حکمرانی مانع از بیان حقایق و نیز واگذاری حق به صاحب آن می شد.
مناظرات علمی بیانگر حقانیت امام جواد (ع(
یکی از دلایل حقانیت امام جواد(ع) مناظرات علمی آن حضرت با دانشمندان معروف آن زمان بوده است. یحیی بن اکثم عالم نامدار آن زمان و نیز دانشمندان زیادی ازاهل سنت در مناظره ای که (به زعم خود عدم توانایی امام جواد(ع) را اثبات کنند) برگزارشد، حضور پیدا کردند. ابتدا سئوالاتی ازحضرتش پرسیدند. امام )ع) همه را جواب داد که موجب شگفتی آنها شد. در انتها امام(ع) سئوالی از یحیی بن اکثم نمود. یحیی توان پاسخ نداشت. خجالت زده سر به زیر افکند و جواب سئوال را از امام(ع) جویا شد. وقتی امام (ع) پاسخ داد (ر ک سیره پیشوایان ص544 الی 548) همگان دانستند که این کودک، یک انسان معمولی نیست و مرتبط با وحی وعلوم الهی است. از این گونه مناظرات و پاسخگویی امام (ع) در زمان خلافت مامون و نیز معتصم بسیار بود که همه آنها کمال عقل و اندیشه امام و احاطه او بر مسائل را ثابت می کرد.
دیدگاه های علمای اهل تسنن و تشیع:
در کتاب سیره پیشوایان به نقل از تذکره الخواص الصواعق المحرقه نور الابصار و ارشاد شیخ مفید آمده است: " سبت بن الجوزی می گوید: او در علم و تقوا و زهد و بخشش بر روش پدرش بود. ابن حجر هیثمی می نویسد: مامون او را به دامادی انتخاب کرد زیرا با وجود کمی سن از نظر علم و آگاهی و حلم بر همه دانشمندان برتری داشت. شبلنجی می گوید: مامون پیوسته شیفته او بود زیرا با وجود کمی سن، فضل و علم و کمال عقل خود را نشان داده و برهان ( عظمت) خود را آشکار کرد. استاد شیعه، شیخ مفید و فتال نیشابوری می گویند:. .. از نظر علم و حکمت و ادب و کمال عقلی به چنان رتبه والایی رسیده که هیچ یک از بزرگان علمی آن روزگار بدان پایه نرسیده اند".
بیان منطقی از زبان علی(ع)
علی(ع) در نهج البلاغه در موارد مختلف به شایستگی و لیاقت ائمه (ع) از جهت علم و دانش، توانایی و لیاقت و شایستگی برای امر خلافت و رهبری جامعه اسلامی اشاره می نماید و دیگران را که با روش های ناحق، حقوق آنها را ضایع نموده و خلافت و زمامداری را غصب کردند و موجب گمراهی جامعه شدند مورد نکوهش قرار می دهد. علی(ع) در خصوص جایگاه ائمه (ع) می فرماید:" هم اساس الدین و عماد الیقین الیهم یفیء الغالی و بهم یلحق التالی و لهم خصائص حق الولایه و فیهم الوصیه و الوراثه(نهج البلاغه خطبه 2). عترت پیامبر(ص) اساس دین و ستون های استوار یقین می باشند. شتاب کننده باید به آنان بازگردد و عقب مانده باید به آنان بپیوندد؛ زیرا ویژگی های حق ولایت به آنها اختصاص دارد و وصیت پیامبر نسبت به خلافت مسلمین و میراث رسالت به آنها تعلق دارد. "علی(ع)دقیقا با اشاره به امامان دوازده گانه (ع) زمامداری را شایسته آنها دانسته و ادعای کاذب دیگران را نفی می کند. می فرماید: "ان الائمه من قریش غرسوا فی هذا البطن من هاشم لا تصلح علی سواهم و لا تصلح الولاه من غیرهم(نهج البلاغه خطبه 144). همانا امامان(ع) همه از قریش بوده که درخت آن در خاندان بنی هاشم کاشته اند. مقام ولایت و امامت درخور دیگران نیست و دیگر مدعیان زمامداری شایستگی آن را ندارند. "علی (ع) در خطبه ای دیگر مسئولیت امامان (ع) را تدبیر در امور مردم دانسته وآگاهی و تدبیر آنان را به عنوان کارگزاران آگاه متذکر می شوند؛ می فرمایند:" انما الائمه قوام الله علی خلقه و عرفاوه علی عباده(نهج البلاغه خطبه 152). همانا امامان دین (ع) از طرف خدا تدبیرکنندگان امور مردم و کارگزاران آگاه بندگانند." امیر المومنین علی (ع) به صراحت، خلافت و رهبری را از آن ائمه آن هم به جهت شایستگی و لیاقت دانسته است. کسی که خوب به مسائل احاطه دارد کسی که دارای علم الهی است، کسی که دین و معیارهای دینی را می داند و درصدد تحقق آن است، کسی که به عدالت، آن هم با تعریف صحیح آن آگاهی دارد، او شایسته حکومت و حکمرانی و رهبری امت اسلامی است. علی (ع)درباره ائمه نیز می فرمایند: " عترت پیامبر(ص) جایگاه اسرار خداوندی و پناهگاه فرمان الهی و مخزن علم خدا و مرجع احکام اسلامی و نگهبان کتاب های اسلامی و کوه های همیشه استوار دین خدایند. خدا به وسیله اهل بیت (ع) پشت خمیده دین را راست نموده و لرزش و اضطراب آن را از میان برداشت."(نهج البلاغه خطبه 2)
یکی از اصولی که علی(ع) بر آن تکیه دارند عمل به سنت پیامبر در حکومت است؛ می فرمایند: " آن کس که سنت پیامبر(ص) را ضایع می کند لیاقت رهبری ندارد؛ زیرا که امت اسلامی را به هلاکت می کشاند.(نهج البلاغه خطبه 131) چون شیوه پیامبر(ص) برگرفته از وحی است و در عین حال عین عدالت وهدایت است، حاکم موظف است به شیوه رسول خدا(ص) تاسی کند؛ چرا که قرآن کریم مکرر بر آن تاکید دارد. به عنوان نمونه: (یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامرمنکم(سوره نساء آیه 59). از نظر عقل و منطق، حکومتی در جامعه اسلامی مشروعیت دارد که بهترین افراد از حیث تقوا و تزکیه نفس و آگاه ترین افراد نسبت به کتاب و سنت و عالمترین افراد نسبت به امور امت اسلام باشند.
تاکید پیامبر اکرم(ص)
ماجرای غدیرخم وخطبه معروف آن را شیعه وسنی نقل نمودند که خود مویدکلام ما مبنی بر لیاقت و شایستگی ائمه (ع) که از جمله آنها امام جواد(ع) می باشد. پیامبر اکرم (ص) در بخشی از خطبه معروف خود درغدیر خم می فرماید:" من آن راه مستقیمی هستم که خدا شما را به پیروی از آن فرمان داد. پس از من علی (ع) و پس ازعلی فرزندان من از علی(ع) راه مستقیم خدایند. امامانی هستند که مردم را به حق هدایت می کنند و با حق عدالت را استقرار می بخشند(خطبه غدیر خم)
آری تاکید پیامبر (ص) بر فرزندان علی(ع) به عنوان بهترین و شایسته ترین افراد برای امامت و رهبری جامعه آگاهانه و منطبق بر منطق و عقلانیت است، چرا که به عنوان نمونه امام جواد(ع) در آن عصر به گونه ای لیاقت و شایستگی را از خود نشان داد که حتی مخالفین به ستایش امام (ع) پرداختند. آیا درطول مدت امامت امام جواد(ع)کمترین دلیلی که حاکی از عدم استحقاق امام برای رهبری وامامت امت باشد مشاهده شده است؟ برعکس امام (ع) تمام جوانب حقانیت و لیاقت خود را با علم وعمل به اثبات رسانید. آیا این خود گواه معتبری برای رهبری امت اسلام ولو در سنین 8 سالگی نیست؟ اما چرا حق مسلم آن امام عزیز غصب شد و افراد نالایقی چون مامون ومعتصم در دوران حیات آن امام عزیز به حکمرانی جائرانه و ظالمانه خود پرداختند؟ البته این خود دلایل و عواملی دارد که در این مقال جای طرح و بررسی آن نیست. اما به اختصار می توان گفت جهل مردم وترس و حسادت خواص و قدرت طلبی و هواپرستی حاکمان از عوامل مهم محرومیت جامعه آن روز از رهبری و زمامداری امام جواد (ع) به شمار می آیند.