به گزارش "ورزش سه"، سرمربی سیاه جامگان نتیجه گراست اما جز خودش چیزی را فدای نتیجه نمی کند. طرز تفکرش با خیلی ها فرق دارد. متهم به سنتی کار بودن است. حقیقتی مخدوش! او از آن دست کهنه کارهایی است که ترسی از میدان دادن به جوان ها ندارد چون همیشه به ایده هایش وفادار بوده و ترجیحش جوانگرایی، جنگ آوری و بومی گزینی. موضوعی که می توان آن را در انتخاب دستیارانش هم دید. با کمی تعصب مشهدی.
با اینکه زاده مشهد نیست اما از آن بد مشهدی هاست! چیزی که گزارشگر معروف کشتی از آن با لفظ چغر و بد بدن یاد می کند. کسی که راحت خاک نمی شود. زیرش را در اختیار حریف قرار نمی دهد. اگر هم بدهد جانانه مقاومت می کند تا فرصتی که به او رکب بزند. روی پل می رود اما ضربه بشو نیست. با روحیات و اخلاقی مشابه کشتی گیران پهلوانی. لوتی. با معرفت. مشتی.
اکبرآقا لباس نیمه آستین مشکی می پوشد. همیشه. لب خط 90 دقیقه داد و هوار می کشد. همیشه. بالا و پائین می پرد. همیشه. بعد از دقیقه 90 اما همچنان میثاقیان است. همیشه بی شیله پیله. با صداقت. رک. بدون بهانه جویی های معمول. او مربی درون زمین است و اکبر آقای بیرون آن. پدر بازیکنان. فرمانده ای که در میدان درجه هایش را به خودش آویزان نمی کند تا مبادا سربازهایش احساس تنهایی کنند.
اکبرآقا همه این سال ها اعتراض ها کنایه ها و حتی گاهی وقت ها الفاظ ناشایست را تحمل کرده. متهم به ضد فوتبال بوده و حالا جواب صبرش در برابر انتقادات را گرفته. واقعیت بالاخره برملا شده است. تا همه متوجه شوند که او بخاطر سختکوشی و تعصب بی مثال روی تیمش، فردی با احترام در بین اهالی فوتبال است. چرا که همه، کم و بیش، متوجه این قضیه شده اند که میثاقیان خود را فدای تیمش می کند تا هجمه ای علیه جوانانی که همیشه مشتاق کار کردن با آنها بوده نباشد.
متوقف کردن پرسپولیس ترمز بریده در آزادی شاهکار ناتمام این سرمربی خاص است. هنوز 26 هفته از لیگ هفدهم باقی است. این فصل فصل شکوفایی میثاقیان است. در کمی نزدیک به 70 سالگی. مربی تمام نشدنی تیم های بی امکانات و بی بهره از ستاره های نام آشنا. اکبرآقایی که انگار طالعش تازه درخشیده. پس از بقای معجزه وار در روز آخر فصل گذشته با سیاه جامگان. تعارف چرا. تیمی که عاشقانه و در حد پرستیدن دوستش دارد. ابومسلم.
مهدی بشکنی