فهم نظام با اصلاحطلبان از
چرایی حصر 180 درجه متفاوت است و با این تفاوت حداکثری رسیدن به راهحل
واحد و مشترک ناممکن است. اصلاحطلبان بر این باورند که حصر رسانهای این
افراد از سوی نظام برای پیشگیری از احتمال تکرار آن حوادث تلخ است و بعضاً
به صورت تلویحی میخواهند از نظام نگرانیزدایی کنند و از قاعده «شتر دیدی
ندیدی» استفاده میکنند، اما به نظر میرسد حصر این افراد از خاستگاه نظام
نه صرفاً برای پیشگیری از تکرار ماجراهای تلخ است، بلکه به دلیل پیشگیری از
اعدام است.
وقتی جرم این افراد را در یک
بسته قضایی در اختیار حقوقدان قرار دهید، طبق قانون مجازات اسلامی
گزینهای جز اعدام نخواهد گفت و بدیهی بودن جرم، تشکیل دادگاه را صرفاً به
مثابه «تشریفات قضایی» نشان میدهد، اما نظام به پاس زحمات این افراد برای
گذشته کشور، مصلحت را در تقلیل جرم به «حصر رسانهای» دانسته است، لذا
اصرار اصلاحطلبان به رفع حصر با توجه به جرم این افراد، الزاماً به آزادی
منجر نخواهد شد و ممکن است نظام با لبیک به خواسته اصلاحطلبان پایان حصر و
شروع محاکمه را آغاز کند که شاید ناخوشایندتر از امروز باشد.
اگرچه
اکنون هم بخشی از اصلاحطلبان که در معارضه با نظامند، نان حصر را چربتر
از نان رفع حصر میدانند و به طریق اولی اعدام را آورده بهتری برای خود
میدانند. بدون تردید بخش خارج از نظام اصلاحات اعدام را مطلوب خود و آن را
به مثابه «مسئلهای بحرانساز» برای نظام و قابل بهرهبرداری میداند. این
جماعت که آرزویی جز تولید بحران برای نظام ندارند منتظر اعدام هستند و
عوایدی را برای خود در فردای آن تعریف کردهاند. آنان خونخواهی را برای
معارضه با نظام مفیدتر از مطالبه رفع حصر میدانند. اگر آنان دلسوز این سه
نفر هستند و در این مسئله صداقت دارند نظام را به سمت اعدام هل ندهند. اگر
اصلاحطلبان دنبال رفع حصر (آزادی) بودند، حتماً به صورت رسمی و علنی تکلیف
خود را با طرح دروغین تقلب و شعارهای مطروحه علیه نظام و انقلاب در
خیابانهای تهران روشن و اعلام برائت میکردند.
45302