دکتر شهرام محمدخانی
این زمان فردی که سالها با همسرش زیر یک سقف زندگی کرده است ناگهان احساس میکند بهشدت تنهاست. روابط اجتماعی گذشتهاش تا حدودی محدود میشود و اگر مشکل شایع افسردگی به سراغش بیاید، از نظر روحی و جسمی در شرایط نامناسبی قرار میگیرد. به همین دلیل روانشناسان همواره به افراد توصیه میکنند پس از طلاق خودشان را از اجتماع دور نکنند و برای غلبه بر تنهاییشان به دنبال راههای مفید و سالمی باشند. در این صورت میتوانند شرایط زندگیشان را پایدار و راههای تازهای را برای خوشحالی و خوشبختی پیدا کنند.
در ازدواج بخش عمدهای از نیازهای هر فرد تأمین میشود؛ اما وقتی فرد به هر دلیلی از این رابطه بیرون میآید و طلاق میگیرد، احساس تنهایی به سراغش میآید که طبیعی است اینگونه باشد. برخی از مشکلات هم براساس همین احساس تنهایی ایجاد میشوند؛ بهطور مثال ممکن است گروهی از افراد درگیر روابط ناسالمی شوند و برای تنظیم هیجاناتشان به روابط نامشخص و الگوهایی روی بیاورند که پیامدهای مخرب دیگری را به همراه داشته باشد. مصرف مواد مخدر و اعتیاد میتوانند از جملهٔ این پیامدها باشد. بخشی از پیچیدگیهای طلاق به احساس تنهایی مربوط میشود. اصولاً بیشتر افراد بعد از طلاق این احساس را تجربه میکنند. درواقع طلاق نوعی فقدان است و فرد باید مراحل سوگواری را طی کند. بعضی از افراد به دلیل باورها و نگرشهای خاصی که نسبت به تنهایی دارند در پذیرش آن دچار مشکل میشوند. بهتر است این افراد به این موضوع فکر کنند که طلاق تجربهای است که به رشد انسانها کمک میکند. پس باید آن را بپذیرند.
مقابله با تنهایی بعد از طلاق
برای مقابله با تنهایی بعد از طلاق روشهای گوناگونی وجود دارد که افراد میتوانند با کمک آنها بر احساس تنهایی غلبه کنند و رفتارهای سالمتری داشته باشند. برخی از این تکنیکها شامل آموزش روشهای تحمل پریشانی یا تنهایی است. اگر افرادی که طلاق گرفتهاند طلاق را بهعنوان بخشی از تجارب زندگی بپذیرند این تنهاییها برایشان آشفتهساز نخواهند بود. یکی دیگر از روشهای مهم مقابله با تنهایی برخورداری از شبکهٔ اجتماعی سالم و مطلوب است. افراد خانواده مانند پدر، مادر، خواهر، برادر، دوستان یا سایر افراد فامیل میتوانند دراین شبکه قرار گیرند و برخی از نیازهای فرد را برآورده کنند تا کمتر درگیر تنهایی شود. بدین ترتیب فرد با کسب مهارتهای اجتماعی و استفاده از شبکهٔ ارتباطی مناسب میتواند از بند تنهایی رها شود.
شرکت در فعالیتهای اجتماعی
مشارکت در فعالیتهای اجتماعی خلاقانه و سالم هم اقدام مفید دیگری است که میتواند حمایتهای اجتماعی و فیدبکهای مثبت و تعیینکنندهای را به همراه داشته باشد و برای غلبه بر تنهایی به افراد کمک کند. مطالعات مختلف نشان میدهد هر چقدر میزان فعالیتهای سازندهٔ افراد بعد از طلاق بیشتر باشد فرصت کمتری برای تفکر منفی و نشخوار فکری باقی میماند. بنابراین پیشنهاد میشود افراد پس از طلاق، خودشان را با کارهای لذتبخشی مشغول کنند که برایشان پاداش مثبتی به همراه دارد. انجام این قبیل کارها به افراد کمک میکند بدون درگیری با خودشان با تنهایی پس از طلاق کنار بیایند که این موضوع فیدبک اجتماعی خوبی برایشان به ارمغان میآورد.
گروهی از مطالعات نشان میدهد بسیاری از افرادی که طلاق میگیرند فاقد مهارتهای اجتماعی لازم هستند. در نتیجه این موضوع سبب جدایی آنها میشود. بعد از طلاق هم نداشتن این مهارتها به مشکلات و تنهایی آنها دامن میزند و این دور باطل همچنان ادامه پیدا میکند.
مبارزه با نشخوارهای فکری
متأسفانه بیشتر خانمها و آقایان بعد از طلاق گرفتار تفکرات منفی زنجیروار میشوند که به آنها «نشخوارهای فکری» میگویند. آنها مدام از خودشان میپرسند، چرا این اتفاق پیش آمد؟ چرا برای من اتفاق افتاد؟ این افراد بارها و بارها به گذشته و اتفاقات آن فکر میکنند. در نتیجه دچار افسردگی میشوند یا احساس خستگی و بیحوصلگی به سراغشان میآید. در چنین وضعیتی برای ایجاد روابط پایدار اجتماعی انگیزهٔ لازم را ندارند که همهٔ اینها تنهایی را بیشتر میکند. بنابراین یکی از راههای مقابله با تنهایی و افسردگی بعد از طلاق این است که به این افراد یاد بدهیم چطور باید از نشخوارهای فکری دوری کنند و افکار منفی را به تعویق بیندازند. یکی از بهترین کارها برای مبارزه با نشخوارهای منفی این است که هر وقت با این افکار روبهرو شدند به خودشان بگویند «الان نمیخواهم به این موضوعات فکرکنم. بعداً فکر میکنم.» با این روش چرخهٔ فکرکردن به افکار منفی به تعویق میافتد و نشان میدهد کنترلشدنی است؛ چون برخی از افراد بر این باورند که فکرکردن به این موضوعات دست خودشان نیست و افکار منفی خودبهخود به ذهنشان هجوم میآورد، درصورتیکه اینطور نیست و نشخوارهای منفی را میتوان کنترل کرد.
گذشته فراموش نمیشود
بسیاری از افراد تلاش میکنند پس از طلاق گذشته را فراموش کنند؛ اما این کار شدنی نیست، چراکه نمیتوانند اتفاقات گذشته را پاک کنند. مطالعات گوناگون نشان میدهد این کار نتایج رضایتبخشی ندارد. بههرحال این گذشته وجود دارد و فراموش نمیشود، اما در این فرایند «پذیرش» مهم است. افرادی که طلاق گرفتهاند باید به خودشان بگویند، من این تصمیم را گرفتهام، طلاق انجام شده است و حالا میخواهم برای زندگی تازه آماده شوم و از زندگی لذت ببرم. تکنیکهای ذهن آگاهی به این افراد کمک میکند با آگاهی از افکار منفی و پذیرفتن وضعیت از درگیریهای ذهنی دور بمانند و مدام به خودشان نگویند من چه گناهی کرده بودم، چرا این بلا سر من آمد و… . این احساسات منفی افسردگی را تشدید میکند و سبب تنهایی بیشتر میشود.
فرصتی برای خودشناسی
کسب مهارتهای تفکرات مثبت نسبت به تنهایی و کسب مهارتهای مناسب برای داشتن روابط سالم از جمله کارهایی است که میتواند برای غلبه بر تنهایی بعد از طلاق مؤثر باشد. درواقع فرد میتواند به طلاق بهعنوان فرصتی برای خودشناسی و یافتن جنبههای خوب و مثبت خودش نگاه کند. بهتر است در کارهای سازندهای شرکت کند که احساس خوبی را در او ایجاد میکنند. هر چند در اوایل طلاق، ممکن است این کارها کمی دشوار باشند، بههرحال افراد باید این برنامهها را به زندگیشان راه دهند. یکی از پیامدهای معمول بعد از طلاق افسردگی است که داشتن چنین تفکراتی به کاهش احتمال بروز افسردگی کمک میکند.
تنهایی لازم است
گاهی اوقات پیش میآید که برخی از افراد بلافاصله بعد از طلاق به دنبال یافتن روابط تازه هستند یا خیلی زود به ازدواج مجدد فکر میکنند. این موضوع یکی از مسائل حادی است که شاید بعد از طلاق پیش بیاید. بهعبارتدیگر هنوز جوهر طلاق خشک نشده، فرد طلاقگرفته به دنبال یافتن شریک زندگی دیگری است. این کار نوعی فرار است و بهطور معمول همان مشکلاتی که در روابط قبلی وجود داشتهاند، باز هم تکرار میشوند.
واقعیت این است که طلاق نوعی سوگ است و افراد پس از طلاق باید مانند سوگواری مراحلی را پشت سر بگذارند. متأسفانه میبینیم برخی از افراد هنوز از رابطهٔ قبلی فارغ نشده، در فکر شروع رابطهٔ تازهای هستند. درواقع سیستم روانی باید پروندهٔ قبلی را ببندد و این کار زمان میخواهد. حداقل شش تا هفتماه طول میکشد تا این روند طی و پرونده بسته شود. در این مدت فرد به گذشته فکر میکند؛ اما در نهایت به انطباق میرسد. تا وقتی به این مرحله نرسیده است اگر رابطهٔ تازهای را شروع کند، دچار مشکل میشود. البته این موضوع به نوع طلاق هم بستگی دارد؛ اما بهشدت توصیه میشود فرد به خودش فرصت بدهد تا تنهایی را لمس کند و با زندگی نجنگد. باید به انطباق نسبی برسد و وقتی احساس کرد آمادگی دارد، روابط تازهای را شروع و به ازدواج مجدد فکر کند.