Eli Hilman, LCSW – Psychology Today
طلاق اغلب فرآیند بسیار تلخی است. دو نفر که شاید روزی عاشق هم بودهاند، اغلب احساس نفرتی شدید نسبت به هم پیدا میکنند.
وقتی میان والدین قطبیت و تفرقه ایجاد میشود، بچهها به سمت جبههگیری و طرفداری کشیده میشوند و ممکن است دچار گیجی و درگیری احساسی شوند. برای سلامتی یک بچه حیاتی است که والدین طلاقگرفته تلاش کنند تا نسبت به هم احساس همدلی داشته باشند.
یادتان باشد: حفظ همدلی با زوج سابقتان به نفع بچه(های)تان است!
اینجا سه پیشنهاد داریم برای اینکه چطور میتوانید احساسات شدید خود را حین و پس از طلاق مدیریت کنید:
لایه زیرین و اساسی احساستان نسبت به زوج سابقتان را شناسایی کنید
ملیسا از مراجعانم بود که به دفترم آمد تا درباره عصبانیت انفجاری پسرش «جان» صحبت کند. توضیح دادم که چقدر مهم است که برای فهم بهتر رفتار جان، احساسات خود ملیسا را کنکاش کنیم. با کمی تأمل و درنگ، پذیرفت.
پرسیدم: «جان از کی انقدر عصبانی میشه؟»
«از طلاقمون به بعد. هنوز از دست شوهر سابقم عصبانیم و از طلاق به بعد جان آدم دیگهای شده. من و شوهر سابقم دعوا نمیکنیم و حرفم نمیزنیم. فقط پیامک میزنم. نمیخوام جان بین ماجرا بیفته.»
برایش توضیح دادم که چطور حتی احساسات مخفیاش نسبت به شوهر سابقش میتواند روی جان تأثیر بگذارد و برای اینکه جان بتواند احساس خوبی داشته باشد، لازم است که ملیسا در خودش راهی بیابد و احساساتش نسبت به جیم [شوهر سابقش] را کنکاش و رفعورجوع کند. ملیسا قانع نشده بود و سرش را تکان داد؛ اما قبول کرد که امتحان کند.
گفتم: «میخوام چشمات رو ببندی و جیم رو تصور کنی. چه احساسی پیدا میکنی»
– عصبانیت. خشم.
– اگه بتونیم زیر این خشم نگاه کنیم، چی پیدا میکنیم؟
– خب اون ازم سوءاستفاده کرد و هیچوقت برای هیچکدوم از کارایی که براش کردم یه «دستت درد نکنه» نگفت. خیلی سعی کردم اون راضی باشه.
– انگار خیلی براش اهمیت قائل بودی و خیلی کارا براش کردی؛ اما اون قدردان نبوده. این آزاردهنده است و دردناک.
– آره.
– فکر میکنم مهمه که یادت بیاد چقد برات مهم بوده و ازش ضربه خوردی و وقتی عصبانی میشی به خاطر این احساس درد و ضربهاس که داری.
ملیسا لبخندی از روی تأیید زد.
تواناییها و ویژگیهای مثبت همسر سابقتان را شناسایی کنید
ارین، دختری 9ساله، به دفتر من ارجاع داده شده بود چون از میز معلم دزدی میکرد. قبل از اینکه با ارین صحبت کنم با مادرش «دِبرا» صحبت کردم.
به دبرا توضیح دادم که چطور رفتار و نگرش والدین روی بچهها تأثیر میگذارد. دبرا به من گفت که ارین دزدی را سه ماه پیش شروع کرده؛ یعنی از وقتی که دیگر دبرا به او اجازه نداده با پدرش تلفنی صحبت کند. دبرا این تصمیم را گرفته بود چون باور داشت پدر ارین، بیل، همیشه ارین را ناامید میکرده. او میخواست با این کار از دخترش محافظت کند.
با دغدغهٔ او برای دخترش همدردی کردم؛ اما توضیح دادم که مهم است که او جایی را برای خوبیهای بیل هم نگه دارد تا ارین هم بتواند نسبت به او احساس خوبی داشته باشد.
گفتم: «شاید به نظرت عجیب باشه؛ اما میخوام یه تمرینو امتحان کنی که فکر میکنم به ارین کمک میکنه. میخوام، هر چند ممکنه خیلی سخت باشه، سعی کنی سه تا چیز درباره همسر سابقتو که هنوز تحسین میکنی اسم ببری.»
بعد از مکثی طولانی دبرا توانست بعضی ویژگیهای قدیمی بیل را که او هنوز واقعاً برایشان ارزش قائل بود پیدا کند. با لبخند گفت: «با اینکه از دستش عصبانیم اما واقعاً خوبیاییم داره. خیلی آدم خوشبرخوردیه و دستودلبازه و همیشه حس شوخطبعی خوبی داشته.» احساس راحتی دبرا بعد از گفتن این حرفها محسوس بود.
نسبت به هدف مشترکی که با همسر سابقتان دارید، آگاه و هوشیار باشید: پرورش بچهها با احساس امنیت
نیک، پدر کایل، به من میگفت: «من روش تربیت سالمی دارم. مارگارت، همسر سابقم، به بچهها اجازه میده هر کاری میخوان بکنن. اون به خاطر احساسگناهش اینطوری میکنه. خونههامون خیلی با هم فرق دارن. براش اصلاً مهم نیست. فقط به خودش فکر میکنه.»
روز قبل از صحبت ما کایل تولد ششسالگیاش را جشن گرفته بود؛ برای همین پرسیدم: «مارکارت برای مهمونی کمک کرد؟»
نیک لبخند زد: «آره کمک کرد. یه کیک «جنگهای ستارهای» براش پخت که کایل هم دوست داشت. واقعاً سعی کرد خوشحالش کنه.»
بعد از این من و نیک میتوانستیم درباره کارهایی که هر دوی آنها کردهاند تا بچهها احساس شادی و امنیت کنند صحبت کنیم.
لازم نیست طلاق با نفرت همراه باشد
در واقع، اگر پای بچهها وسط است، حیاتی است که طلاق با نفرت همراه نباشد. هر چقدر که دو نفر نسبت به هم احساس همدلی واقعی داشته باشند، بچهها کمتر احساس دلواپسی، عصبانیت و گیجی میکنند. نه، آسان نخواهد بود؛ ولی اینطوری برای همه بهتر است.