ماهان شبکه ایرانیان

بر کرانه امام جود و سخا، امام جواد علیه السلام

خدایا، این چه تقدیری بود که بر صحیفه هستی شیدایی ترین عاشقانِ جبروت رقم خورد و اشک را جاریِ تلاوتِ نام های بلندشان کرد و غم را قرین داستان پر شکیب حیاتشان

داغ های شقایقی

خدایا، این چه تقدیری بود که بر صحیفه هستی شیدایی ترین عاشقانِ جبروت رقم خورد و اشک را جاریِ تلاوتِ نام های بلندشان کرد و غم را قرین داستان پر شکیب حیاتشان. آتش، سینه پر مهرشان را فِسرد و میخ، مهمان قلب آسمانی شان شد. شمشیر، سرهای آشنا بر خاکشان را شکافت و تیر عداوت، غنچه های زندگی شان راپژمرد. زهر، جگرهایشان را درید و قلب هاشان را چون پاره های خورشید قسمت کرد و عطش، معمای دیگری بر عروج جاودانی شان و غُربت اندوه ماندگار زندگانی شان گشت.

اینک در شهادت امیر تقوا، جواد اهل بیت، گل چینی از مصیبت ها اشک را مهمان دل های بی قرار می کند. جگری که از رخنه زهر آتش گرفته و غربتی که در هم خانگی با قاتل تجلی یافته و عطش جان گداز که در جان سوزیِ زهر و نبودنِ جرعه ای آب هویدا شده است. شهادتی این چنین صفحه دیگری است از تاریخ همه داغ های شقایقی و برگی است از دفتر همه مظلومیت های بی انتهای اهل بیت.

خلاصه خوبی ها

ای رعناترین شاخسار امامت، ای آغازی بر اعجازی دیگر از خاندان ولایت، ای امام مهربانی، وقتی اندوهای بزرگ تو را ترسیم می کنم، تصویری از غم بر قلبم سایه می افکند و بغض، گلوگیر صدایم می شود. متحیّرم که کدام اندوه تو را بسرایم و کدام غصه تو را قصد کنم؟ از قلب های حقیری بگویم که شکوه تو را باور نداشتند؛ از نیرنگ دنیا پرستانی که حضور بلند تو را تاب نمی آوردند؛ از ذهن های پوچی که به بی کرانی دانش تو راه نبردند یا از جهالت مردمانی که روح بزرگ تو را می آزاردند و از همسری که خائنانه زهر جفا در کامت فرو ریخت. امشب دردی به وسعت همه داغ های تو و جودم را فراگرفته است و من در حصار این همه اندوه، مویه هایم را به پابوسی مظلومیت و اشک هایم را بر ضریح غربتت نثار می کنم، ای خلاصه خوبی ها....

ماه امام رضا علیه السلام

در تقویم روزهای سال، ذیقعده یازدهمین ماه قمری است. در این ماه شادی و فم به هم آمیخته، آغازی همراه با سرور و سرود، و پایانی همراه با اندوه دارد. این ماه را می توان ماه امام هشتم علیه السلام نامید؛ چراکه در ابتدای آن ولادت خواهر گرامی ایشان حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام و در یازدهم این ماه ولادت خود آن حضرت واقع شده است. زیارت مخصوص آن امام همام نیز در 23 این ماه توصیه شده(1) و در پایان این ماه شهادت فرزند گرامی امام هشتم علیه السلام، حضرت امام حضرت جواد علیه السلام، رخ داده است. شهادت آن روح بزرگ الهی را به پیروان راستین اهل بیت تسلیت می گوییم.

ولادت

هشتمین امام معصوم علیهم السلام در انتظار پسر و شیعیان در تب و تاب رؤیت جمال جوادالائمه علیه السلام بودند. حدود چهل و هفتمین بهار عمر امام رضا علیه السلام سپری می شد، اما هنوز شمع فرزندی کاشانه پر فروغش را فروزان نساخته بود. تا آن که در رجب سال 195 ه(2) شهر مدینه و خانه امام به نور جمال امام جواد روشن شد.(3) ولادت آن امام به تمامی شایعات درباره بی فرزندمان امام رضا علیه السلام پایان بخشید و دلهره و اضطراب مربوط به تداوم نسل امامت را از دل شیعیان زدود.

مادر حضرت جوادالائمه علیه السلام

مادر گرامی امام جواد علیه السلام زنی با فضیلت و پاک دامنی به نام «سبکیه» یا «خیزران مصری» است که تبارش به مادر «ماریه قبطیه»، مادر ابراهیم و همسر گرامی رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم می رسد.(4) به فرموده امام رضا علیه السلام این زن آفرینش پاکیزه و منزه داشته است.(5)

امام جواد در سایه مراقبت های پدری معصوم و دامن تربیت مادری چنین پرفظیلت و با تقوا پرورش یافت تا آماده پذیرش و ادای مسؤلیت بزرگ الهی گردید.

نام و القاب

نهمین ستاره برج امامت و یازدهمین کوکب درخشنده عصمت و طهارت که نخستین و آخرین فرزند پیشوای هشتم، حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام بود، «محمد» نام یافت تا تجدید کننده خاطرات و مجاهدات نیای بزرگوارش، پیامبر عالی قدر اسلام باشد. بعدها بر اثر زهد و تقوایی که از او مشاهده شد به لقب «تقی» موسوم گردید و در دلی بخشندگی و سخاوتی که در راه خدا داشت به لقب «جواد» نیز معروف شد.(6) از دیگر القاب آن امام می توان از زکی، مرتضی، مختار، و متّقی نام برد.(7)

تقی

«تقی» از القاب معروف امام جواد است. این لقب از واژه تقوا به معنای خود نگهداری و پرهیز و پروا از گناه آمده است. وجود پرفیض امام علیه السلام منبع تقوا و پرهیزکاری و آمرزنده راه کمال پارسایی بود و بر این امر دوست و دشمن اتفاق نظر داشتند.(8) اختصاص این لقب به دلیل جلوه و ظهور خاصی است که تقوای الهی امام همام، در اجتماع آن روز داشت و جهانی از پاک و عفاف و تقوا را فرا راه دیدگان مردمان قرار داده بود؛ وگرنه تمامی امامان از صفت تقوا و عصمت الهی برخوردارند چنان که همه آنان سجّاد، باقر (شکافنده های علم) صادق، کاظم (فرو برنده خشم) و زین العابدین (یعنی زیباترین روح پرستنده) هستند.

جواد

امام نهم را با نام «جواد» می شناسند. این لقب از واژه «جود» گرفته شده است و به معنای بخشنده و ایثار کننده در راه خدا و خلق آمده است.

امام جواد علیه السلام دست بخشنده و بصیرت کامل در راه شناسایی نیازمندان داشت و مردم از عطایا و عنایات و مهر و محبت های او بهره ها می جستند. در این باره علی بن عیسی صاحب کتاب کشف الغُمّة چنین می گوید: «امام جواد علیه السلام سرور بخشندگان و مصداق بخشندگی و کرامت بود؛ چون احسان و کرامت از سجایا و خصایص ذاتی و طبایع ملکوتی ائمه طاهرین علیه السلام بوده است و هم آنانند که دریای فضل و کرم الهی می باشند...».(9)

نخستین امام خردسال

دوران زندگانی امام جواد علیه السلام از بُرهه های حساس در تاریخ پر فراز و نشیب شیعه است. شیعیان پس از روزگای دشوار، مسیر پرتلاطم جریان های فکری و عقیدتی قرار داشتند و در برابر هجوم ظالمانه دشمنان پایداری می کردند. پس از شهادت امام رضا علیه السلام، از آن جا که اراده الهی بر آن بود که رشته امامت نگسلد، حضرت امام جواد علیه السلام در خردسالی و من هفت یا هشت سالگی زمام قافله امت را به دست گرفت. امام جواد نخستین امام شیعه است که در خردسالی به امامت رسیده این مسئله طعن و مخالفت دشمنان را برانگیخت تا آن جا که به حیرت و حتی سرگردانی برخی از شیعیان نیز انجامید. اما با آشکار شدن جلوه های الهی امامت آن امام، اندک اندک ابرهای تیره تردید کنار رفت و خصانیت خورشید امامت ایشان آشکارا رخ نمود.(10)

اعجازی نو

موهبت رسالت و وصایت پیامبران الهی و امامان معصوم همواره از شکوهمندترین مسائل نظام آفرینش بوده است. زندگی پر رمز و راز رسولان و ائمه الهی در عصر خویش شگفتی های بسیار به همراه داشته و از اعجاز و الطاف الهی سرشار بوده است. در این میان، امامت امام جواد علیه السلام در خردسالی، آغازی اعجازی نو در تاریخ پرافتخار زندگانی آن امامان الهی است و جلوه ای دیگر از شکوه بی کران تمام بلند آن ائمه هدی را آشکار می کند.

زمینه سازی برای امامت

از آن جا که امامت حضرت جواد علیه السلام در خردسالی امری شگرف و بی سابقه، امامان پیش از ایشان، چنین پیش آمدی را تبین مردمان را بر وقوع آن آگاه کرده بودند. در این باره یکی از یاران امام رضا علیه السلام می گوید: در خراسان در محضر امام رضا بودیم. یکی از حاضران به امام گفت، سرور من، اگر (خدای نخواسته) پیش آمدی رخ دهد، به چه کسی مراجعه کنیم؟ امام فرمود: «به فرزندم ابوجعفر». در این هنگام آن شخص سن حضرت جواد علیه السلام را کم شمرد. امام رضا علیه السلام فرمودند: «خداوند عیسی بن مریم را در سنی کم تر از سن ابوجعفر، رسول و پیامبر و صاحب شریعت تازه قرار داد».(11)

زدودن یک تردید

از آنجا که امام جواد علیه السلام نخستین امامی بود که در کودکی به منصب امامت رسید. طبعا اولین پرسشی که در هنگام مطالعه زندگی آن حضرت به نظر می رسد آن است که چگونه یک نوجوان می تواند مسئولیت حساس و سنگین پیشوایی مسلمانان را بر عهده بگیرد. در پاسخ این سوال باید گفت: اگرچه دوران شکوفایی عقل و جسم انسان حد و مرز خاصی دارد که با رسیدن آن زمان، جسم و روان به حد کمال می رسند، ولی چه مانعی دارد که خداوند حکیم برای مصالحی این دوران را برای بعضی از بندگان خاص خود کوتاه سازد و در سال های کم تری خلاصه کند؟ در تاریخ بشر نیز همواره انسان هایی بوده اند که در پرتو لطف و عنایت خاصی که از سوی خالق جهان به آنان شده، در کودکی به مقام پیشوایی و رهبری امتی نائل شده اند. در قرآن کریم داستان اعطای رسالت به حضرت یحیی علیه السلام در کودکی(12) و سخن گفتن حضرت عیسی(13) در گاهواره شاهدی بر این معناست.(14)

الهام های غیبی

بدون تردید، امامت اعجازآمیز امام جواد علیه السلام جز با اتصال آن امام با منبع سرشار علم الهی تبین شدنی نیست. این امر مبتنی بر بنیادهای پوشیده و غیبی جهان است. آن کس که بتواند در چنین سن و سالی رهبری قومی را که در سرزمین های دور و نزدیک گسترده بودند عهده دار شود و در برابر تهاجم انبوه دشمنان از پای نلغزد و پایدار بماند. هاله ای از الهام غیبی را برگِرد وجود خویش دارد. همین امر بود که بر ایمان پیروان آن حضرت به مفهوم سترگ امامت می افزود و گام هایشان را در طریق اطاعت از آن امام همام راسخ تر می کرد.

نیت خورشید

تعالی روح و عظمت شخصیت امام جواد علیه السلام شیفتگی و عشق بسیاری از دشمنان آن حضرت را به مقام بلند ایشان باعث می شد. قاسم بن عبدالرحمن که ابتدا از مخالفان امام جواد علیه السلام بوده است می گوید: روزی در بغداد ازدحام مردم را دیدم. پرسیدم: چه خبر است؟ گفتند: فرزند امام رضا علیه السلام عبور می کند. من وقتی کودکی را دیدم که بر اسبی نشسته است، با خود گفتم: خدا شیعیان را لعنت کند که می گویند: خداوند اطاعت این کودک را واجب کرده است. در همین هنگام امام جواد نزد من آمد و با خواندن آیه 24 سوره قمر به من فهماند که دستور خدا باید اجرا شود و کوچکی و بزرگی مطرح نیست وقتی چنین شد با خود گفتم: او جادوگری است که از درون من آگاه بوده. در این هنگام بار دیگر آل حضرت به سوی من بازگشت و با خواندن آیه 25 سوره قمر تهمت سحر رااز خود زدود. وقتی که او می رفت به حقانیّت راستین او ایمان آورده بودم.(15)

مناظرات امام جواد

عهده داری رهبری در خردسالی، نخستین بار دربارهئ امام جواد علیه السلام تحقق یافت. سن کم آن حضرت حتی عده ای از شیعیان را درباره مسئله امامت به تردید انداخته بود. این امر از یک سو و رواج و رونق بسیاری از مکتب های فکری که حمایت مادی و معنوی حکومت وقت را نیز به همراه داشتند و با عقل ظاهر بین آنان توجیه شدنی نبود. از سوی دیگر این امر باعث شد که پیوسته سوالات سخت و پیچیده از محضر امام جواد علیه السلام مطرح شود و آن حضرت را در میدان مناظرات علمی با بزرگان و دانایان بیامازماید؛ امّا امام جواد در پرتو علم امامت در همه این بحث ها و مناظرات علمی با پاسخ های قاطع و روشنگر، هر گونه شک و تردید را در مورد پیشوایی خود از بین می برد و امامت خود و نیز اصل امامت را تثبیت می نمود. به همین دلیل بعد از او دوران امامت حضرت هادی (که او نیز در کودکی به امامت رسید) این موضوع مشکلی ایجاد نگرد؛ زیرا برای همه روشن شده بود که خردسالی مدخلیتی در برخوداری از این منصب خدایی ندارد.(16)

شخصیت امام جواد علیه السلام از دیدگاه دانشمندان

سخنان و مناظرات امام جواد علیه السلام و حلّ مشکلات بزرگ علمی و فقهی توسط آن حضرت، تحسین و اعجاب دانشمندان و پژوهشگران اسلامی 7 اعم از شیعه و سنی، را برانگیخته و آنان را به تعظیم در برابر عظمت علمی و امام وا داشته بود. به عنوان نمونه سِبط ابن جوزی درباره مقام بلند امام چنین گفته است: «او در علم و تقوا و زهد و بخشش بر روش پدرش بود».(17) ابن حجر هیتمی درباره ایشان می نویسد: «مأمون او را به دامادی انتخاب کرد؛ زیرا با وجود کمی سن، از نظر علم و آگاهی و حلم، بر همه دانشمندان برتری داشت».(18) شیخ مفید و فتّال نیشابوری که از بزرگان شیعه هستند از آن حضرت چنین یاد می کنند: «مأمون شیفته او شد؛ زیرا می دید که با وجود کمیِ سال از نظر علم و حکمت و ادب و کمالِ عقلی، به چنان رتبه والایی رسیده که هیچ یک از بزرگان علمی آن روزگار بدان پایه نرسیده اند.(19)»(20).

ازدواج تحمیلی

مأمون، خلیفه مکّار عباسی، با اهدافی کاملاً سیاسی و نیرنگ کارانه و برای رهایی از تنگناها وضعیت دشواری که در پی شهادت امام رضا علیه السلام پدید آورده بود، دختر خود، ام الفضل، را به همسری امام جواد علیه السلام در آورد. اما از آن جا که امام اهداف و مقاصد واقعی مأمون را از این گونه عوام فریبی ها می دانست و نیز می دانست که مأمون همان کسی است که مرتکب جنایت های بزرگی شده پدرش امام رضا علیه السلام را به شهادت رسانده. به نظر می رسد که موافقت امام با این ازدواج عمدتا بر اثر فشاری بوده که مأمون از پیش بر امام وارد کرده بود است هم چنین می توان تصور کرد که نزدیکی امام به دربار می توانست مانع ترور آن حضرت از سوی خلفای عبّاسی و عامل پیش گیری از سرکوبی سران تشیّع و یاران برجسته امام توسط عوامل خلیفه باشد.(21)

شکوفه های اعجاز

امام جواد علیه السلام از مدینه آمده و اینک در شهر کوفه، مدرم به استقبالش آمده بودند. در هنگام نماز واپسین، برای آن حضرت کوزه ای آن آوردند با در کنار درخت خشکیده خرمایی وضو بگیرند و نماز را به جماعت اقامه کنند. بعد از نماز، مردمان به هنگام خروج از مسجد، آن درخت خشک شده خرما را سرسبز و پر میوه دیدند و از خرمای آن خوردند و از لذیذی و شیرینی آن خرما شگفت زده شدند.(22)

شهادت امام

مرگ مأمون به سال 218 ق بود و پس از او برادرش معتصم عباسی جای او را گرفت. در سال 220 ق معتصم امام جواد علیه السلام را از شهر مدینه به تغداد آورد تا از نزدیک مراقب ایشان باشد. دسیسه چینی بعضی از درباریان باعث شد تا معتصم که خود نیز مایه ابراز هر نوع دشمنی با امام را در نهاد خو داشت در صدد قتل امام برآید. معتصم با دستیاری جعفر (پسرمأمون) و فریب ام الفضل، خواهر جعفر و همسر امام، مقصود پلید خویش را عملی ساخت. او با مسموم کردن غذا یا آب آشامیدنیِ حضرت، آن مولای بزرگوار را شهید کرد و جهانی را از فیض وجود آن خورشید عالم تاب محروم ساخت. این واقعه شوم، در ماه ذیقعده 220 هجری اتفاق افتاد. امام جواد در هنگام شهادت بیش از 25 سال و چند ماه نداشت.(23)

کاظمین تربت پاک

پیکر پاک امام جواد علیه السلام را در میان اندوه پیروان و عزادارانش در کنار قبر نیای گرامی اش، امام موسی بن جعفر علیه السلام در گورستان قریشِ بغداد به خاک سپردند.(24) این محل که مزار پاک شهدای علوی و سادات بود، پس از انتقال بدن پاک امام موسی جعفر علیه السلام از زندان بغداد، کاظمیه خوانده شد و پس از شهادت حضرت جواد علیه السلام و دفن ایشان در این محل، آن را کاظمین نامیدند.(25) این شهر از دیر باز فرودگاه فرشتگان الهی، زیارتگاه عاشقان و ارادتمندان اهل بیت علیهم السلام، پناهگاه درماندگان و ستم دیدگان و مأمن و مأوای مردمانی بوده است که حاجات خویش را از پرتو وجود آن در امام گرامی می جسته اند. روح و ریحان الهی نثار روان بلندشان باد.

درود

درود و صلوات خداوند بر جوادالائمه علیه السلام، آن هنگام که با میلاد نورانی اش، جلوه زیبای مبارک ترین مولود را رقم زد و آن هنگامی که با قامت زیبای امامت خویش قیامتی از شکوه و جلال و عظمت الهی را متجلی ساخت و آن زمان که غروب غمگنانه و افتخار آفرین خویش تجلی بخش آیات جهاد و شهادت شد.

در زلال سخنان امام

ثروت واقعی

گاه انسان هایی در اوج نیاز، به مقام بی نیازی از دیگران می رسند و گاه از آن سوی مردمانی که غرق در ثروت و نعمتند، هم چنان دست طلب و چشم طمع به مال دنیا دارند. اینان کاسه های گدایی خویش را به نزد صاحبان جاه و جلال دنیا می برند و غافلند که آنان خود نیازمند و زوال پذیرند؛ چراکه به گفته سعدی:

درویش و غنی بنده این خاک درند

آنان که غنی ترند محتاج ترند

تنها امیدگاه حقیقی که هرگز رنگ فنا و زوال نپذیرند، بارگاه قدس خداوندی است و هر که به این سرچشمه غنی اعتماد کند نه تنها محتاج این و آن نخواهد بود که حتی محبوب خلق و خدا می شود. این همان معنای سخن امام جواد علیه السلام است که می فرمایند: «فردی که تنها تکیه گاهش پروردگار باشد به غنای واقعی می رسد و دیگران نیازمند او می شوند و آن کس که تقوا پیشه خود سازد، محبوب مردمان می شود». (26)

شرافت واقعی

بعضی از مردم مال و منال، و گروهی نسب و نژاد را شرافت می دانند. پاره ای از مردم به جمال، برخی به ریاست و سرانجام عده ای نیز به گذشته های دور خویش می بالند. اما در منطق امام جواد علیه السلام شرافت واقعی و اصالت از آنِ دانشی است که زینت بخش فرد می گردد و بزرگواری و عظمت تنها با کسب فضایل روحی و معنوی حاصل می شود. آن امام همام در این باره می فرمایند: «شریف واقعی فردی است که با شرافت دانش آراسته گردد و سیادت و بزرگواری حقیقی از آن کسی است که راه تقوا و خداشناسی پیش گیرد(27)».(28)

یاری ستمگر

ظلم و ستم کردن به حقوق دیگران از گناهان بزرگی است که انسان را به پرتگاه نیستی و هلاکت می کشاند. براساس آموزه های شکوهمند اسلام، در گسترش ابعاد ظلم، تنها شخص ستمگر مسئول نیست؛ بلکه هر که به گونه ای او را در ستم کردن یاری کرده باشد همکار، یاور و شریک گناه اوست. امام جواد علیه السلام در این باره می فرمایند: «آن که ستم می کند و آن که یاری او را برعهده دارد و آن که بر ستم او خشنود است، همگی در گناه شریک و در استحقاق کیفر یکسانند».(29)

کم گویی

سخن هر فرد معیار عقل و میزان درک و فهم اوست. با سخن گفتنْ زوایای ضمیر انسان روشن می شود، پس چه بهتر که انسان با گزیده گویی و کم گویی و دقت و تأمل در سخنان خویش تن و روان خود را از لغزش ها و آسیب ها مصون بدارد؛ زیرا زبان است که رازهای آدمی را فاش ساخته، سرّ نهان او را آشکار می سازد. امام جواد در بیان اهمیت مراقبت از زبان و گفتار چنین می فرمایند: «آدمی(شخصیت) در زیر زبان خود پنهان است(30)».(31)

منابع

1.ر.ک: مفاتیح الجنان (اعمال ماه ذیقعده)

2.شیخ عباس قمی، منتهی الامال، ص97 (به نقل از ابن عیاش)؛ بحارالانوار، ج50، ص14.

3.در برخی از نقل ها پانزدهم و نوزدهم رمضان سال 195 ق نیز آمده است.

4.منتهی الامال، ص937.

5.بحارالانوار، ج50، ص15.

6.عقیقی بخشایشی، چهارده نور پاک، چاپ اول، انتشارات نوید اسلام، ج2، ص1211.

7.همان، صص1413 - 1414.

8.همان، ص1413.

9.همان، ص1413.

10.ر.ک: جعفر مرتضی العاملی، زندگانی سیاسی امام جواد علیه السلام، ترجمه سید محمد حسینی، ص26.

11.ر.ک: مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، چاپ سیزدهم، 1381، ص538؛ کلینی، اصول کافی، ج1، ص322.

12.مریم، 12.

13.همان، آیات 30-32.

14.سیره پیشوایان، ص535 (با تلخیص و تغییر)

15.قاسم میرخلف زاده، داستان هایی از امام کاظم و امام جواد علیهما السلام، ص155 (با تغییر و اضافه)

16.ر.ک: سیره پیشوایان، ص543.

17.تذکرة الخواص، مکتبة الحیدریة، نجف، 1383 ق، ص359.

18.الصواعق المحرقه، الطبعة الثانیة، مکتبة القاهرة، قاهرة، 1385 ق، ص205.

19.الارشاد، مکتبة بصیرتی، قم، ص319؛ روضه الواعضین، الطبعة الاولی، بیروتف 1406 ق، ص261.

20.سیره پیشوایان، ص555 (با اندکی تلخیص و اضافه)

21.همان، صص556 - 559.

22.داستان هایی از امام کاظم و امام جواد علیهما السلام، ص149 (با تغییر)؛ اصول کافی، ج2، ص421.

23.ر.ک: پیشوایان علیهم السلام، ص229 و سیره پیشوایان، صص 563-564.

24.ر.ک: چهارده نور پاک، ص1538.

25.پیشوایان علیهم السلام، ص230.

26.نور الابصار، ص220.

27.الفصول المهمة، ص257.

28.چهارده نور پاک، ص1512 (تا تغییر و اضافه)

29.چهارده نور پاک، ص1518 (با اضافه)؛ الفصول المهمة، ص256.

30.«المرء مخبوء تحت لسانه». بحارالانوار، ج17، ص101.

31.چهارده نور پاک، ص 1515.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان