با توجه به 4 نکته زیر که مقامات غربی به آن اشاره کردهاند. از ابتدا
هم انتظار میرفت که هیچ یک از دو گزینه دیگر، یعنی خروج کامل یا سپردن جنگ
به دیگران برگزیده نشود؛ 4 نکته مهم در این رابطه به شرح زیر هستند:
- اگر افغانستان را ترک کنیم؛ دوباره این کشور تبدیل به پناهگاهی امن
برای تروریستهای بینالمللی خواهد شد و از آنجا آمریکا را مورد حمله قرار
خواهند داد.
- صدها هزار پناهجوی افغان به کشورهای غربی سرازیر خواهند شد.
- باعث جسارت و جرات بیشتر گروههای تروریستی در سرتاسر جهان خواهد شد.
- ایالات متحده و ناتو اعتبار خود را از دست خواهند داد.
ولی حالا که به دلیل این 4 نکته گزینه ماندن و ادامه دادن مورد تایید
قرار گرفته است، آیا راهبرد و رویکرد جدید میتواند تضمین کننده امنیت و
ثبات در افغانستان باشد؟
بی بی سی در ادامه می نویسد: روی همرفته میتوان به چند نکته عمده در این استراتژی اشاره کرد.
نکات مثبت از دید غرب
برای اولین بار در شانزده سال گذشته، ایالات متحده یکی از بزرگترین
مطالبات افغانستان را در چارچوب یک راهبرد جدید و جدی برآورده ساخت و آن
چیزی نبود جز نامیدن پاکستان به عنوان حمایت کننده کسانی که آمریکا با آنها
میجنگد و قرار دادن دو راه پیش روی پاکستان؛ یا اینکه با ایالات متحده
همکاری کند و از این همکاری منفعت ببرد یا به حمایت خود از طالبان ادامه
دهد و تبدیل به یک بازنده شود.
در صورت همکاری پاکستان میتوان منتظر تحولات مثبتی در ثبات و امنیت
افغانستان بود، ولی در صورتی که پاکستان راه عدم همکاری را برگزیند،
تنبیهها و تحریمهای مختلفی بر این کشور تحمیل خواهد شد.
اولین تنبیه بزرگ برای پاکستان را در سخنان ترامپ میتوان دید؛ یعنی
خواستن از هند تا در عرصه اقتصادی در افغانستان نقش بیشتری داشته باشد. با
توجه به حساسیت پاکستان از نقش هند در افغانستان، این نکته برای پاکستان
آزاردهنده و تلخ است.
اگر پاکستان به خواستههای جدید تن ندهد، یکی دیگر از پیامدها میتواند
شامل ساختن نام پاکستان در فهرست کشورهای حامی تروریسم و وضع تحریمهای
اقتصادی و دیپلماتیک علیه این کشور باشد.
حمله مستقیم نظامی به پاکستان البته محتمل به نظر نمیرسد، هرچند امکان
انجام عملیاتهای نیروهای ویژه آمریکا در داخل خاک پاکستان وجود خواهد
داشت.
نکته دیگر اینکه خروج نیروهای ائتلاف در آینده براساس جدول زمانی نخواهد
بود و مبتنی بر شرایط خواهد بود؛ یعنی خلاف آنچه در زمان اوباما اتفاق
افتاد و اعلام پایان 2014 به عنوان تاریخ خروج نیروهای رزمی ائتلاف، این
پیام را به پاکستان و طالبان رساند که شما منتظر باشید ما در حال خروج
هستیم. این باعث شد تا دولت از موضع ضعف با طالبان برخورد داشته باشد.
نکته مثبت دیگری که در این راهبرد وجود دارد مشخص کردن هدف و تعریف
پیروزی است و آن چیزی نیست جز از بین بردن گروههای تروریستی و جلوگیری از
به قدرت رسیدن دوباره طالبان در افغانستان. این باعث خواهد شد تا دولت از
موضع قدرت با طالبان برخورد کند و عناصر آشتی پذیرشان را وادار به آمدن به
پای میز مذاکره کند.
نکات منفی
ترامپ به فساد که نام دوم افغانستان خوانده میشود، اشارهای نکرد. شاید
هم نخواست به افغانها بربخورد چون اوباما و تیمش با مطرح کردن مستقیم
مشکل فساد در رسانهها و فاسد خواندن حامد کرزی و دولتش او را سخت آزرده
ساختند.
هرچند ترامپ ندادن چک سفید به افغانستان را مطرح کرد، ولی میتوانست با
صراحت بیشتری به عدم حکومتداری خوب در این کشور اشاره کند. با درنظرداشت
اخطارهای صریحی که در سالهای گذشته و به خصوص در این اواخر به دولت
افغانستان داده شده است، بعید به نظر میرسد که از این به بعد کشورهای
کمککننده به معضل فساد اولویت کمتری بدهند، بلکه برعکس، فشارها در این
زمینه بیشتر خواهد شد.
در این راهبرد تصریح شد که آمریکا به دولت سازی/ملت سازی و توسعه
دموکراسی در افغانستان کاری ندارد. اگر واقعا چنین باشد، با توجه به
شکنندگی نظام در افغانستان، راهبرد جدید چیزی نخواهد بود جز یک برنامه دیگر
برای خروج. ولی این نکته عملی نیست و آمریکا و متحدین اروپاییاش مجبور
خواهند شد به ادامه روند دولتسازی کمک کنند.
جرج بوش هم در ابتدا گفته بود هدفش در افغانستان دولتسازی نیست، ولی میلیاردها دلار را در این زمینه هزینه کرد.
خود ترامپ هم در سخنرانیاش تصریح کرد که کمکها به طور منسجم در
عرصههای دیپلماتیک، توسعهای و نظامی ادامه خواهد یافت. این بدان معنا
خواهد بود که ایالات متحده و دیگر کشورهای کمککننده در زمینههای غیرنظامی
نیز به تلاشهای خود ادامه خواهند داد.
امکان موفقیت
موفقیت استراتژی جدید تضمین شده نیست و به عوامل متعددی بستگی دارد.
مثلا در بعد منطقهای، یک سناریوی منفی میتواند این باشد که با توجه به
اینکه روسیه و ایران هم به نوعی در تحولات افغانستان حضور دارند و با
ایالات متحده نیز رابطه خصمانهای دارند، پاکستان و این دو کشور جبهه
مشترکی را برای مقابله با غرب در منطقه تشکیل دهند و چین هم نقش چندان
مثبتی بازی نکند که در اینصورت وضعیت منطقه پیچیدهتر از قبل خواهد شد.
نباید فراموش کرد که قدرت کشورهای منطقه در عرصههای نظامی، اقتصادی،
دیپلماتیک و اطلاعاتی در مقایسه با 15 سال قبل چند برابر شده است.
بنابراین، دیپلماسی کشورهای غربی و افغانستان با کشورهای منطقه بیشتر از هر
زمان دیگری از اهمیت حیاتی برخوردار است.
در بعد داخلی، موفقیت استراتژی جدید مستلزم آن است که تلاشها و اقدامات
دولت افغانستان برای مبارزه با فساد گزینشی نباشد و همچنین به وضعیت فعلی و
تنشهای جدی که باعث آسیب پذیری بیشتر دولت شده است از طریق اعتماد سازی،
تمرکز زدایی و فراهم ساختن زمینه برای مشارکت واقعی تمام گروههای سیاسی
رسیدگی شود.