تاریخ خبر : 1392/12/17 – خبرگزاری میراث فرهنگی ـ گردشگری ـ همزمان با فرارسیدن سفرهای نوروزی، خاطرات تلخ از تشدید تخریب و آلودگی در محیطهای جنگلی، دریایی، آتشسوزی و انبوه زباله و ترافیک جادهای،نگرانیها را نیز افزایش میدهد.تجربه گردشگری انبوه درتعطیلات نوروزی و نتایج تلخ هرساله از برخی رفتارهای وندالیستی مسافران، نبود آگاهی عمومی نسبت طبیعت تا نبود تسهیلات برای کاهش فشار و تخریب ها به ویژه در روز 13 فروردین ایجاب می کند،از هم اکنون به فکر کاهش هزینه سفر بر پیکر نحیف طبیعت باشیم.
فرمانده یگان حفاظت محیط زیست گفت: در حال حاضر 5000 نیرو در یگان حفاظت محیط زیست کم داریم که باید برای جذب آنها اقدامات لازم انجام شود. سرهنگ حمیدرضا خیلدار افزود: به دلیل مشکلات مالی دولت این نیروها باید به صورت سالانه جذب ساختار یگان شوند. وی ادامه داد: در حال حاضر برخی پاسگاههای محیط زیست با یک یا دو نیرو اداره میشوند و هر محیط بان 18 شبانهروز محل کار است و تنها 12 شبانهروز استراحت میکند در حالی که سایر نیروهای مسلح 10 شبانهروز کار کرده و 20 شبانهروز استراحت میکنند .
این خبر در شرایطی که هر از چند گاه خبری از مرگ یا زخمی شدن محیط بانها می رسد، با فرارسیدن نوروز و سیل گردشگران نوروزی، شاید لرزه بر تن هرحیوان و جانور و انسان آگاه دوستدار طبیعت بیندازد. انبوه مسافران، درسالهای اخیر به ویژه با افزایش جمعیت مسافران و ترافیک طویل جادهها، فصل شکوفایی طبیعت را به خزان زودرس و مرگ همیشگی بسیاری از گونههای طبیعی و جانوری مبدل کرده است.
بعد از روز 13 فروردین که اغلب روز پایانی سفرهای نوروزی است، به هر جاده و منطقه ییلاقی و سرسبز کشور اگر نگاهی بیندازید، گویی دشمنانی آمده و رفته اند. سیل عظیم جمعیت ساعتها کنار جریان جاری رود می نشینند، غذا می خورند،بازی میکنند و تفریح و استراحت می کنند و سرانجام انبوهی زباله از انواع پسماند میوه و غذا گرفته تابسته بندی مواد غذایی ، چیپس و بیسکوییت وپفک و بطری نوشابه و قوطی کنسرو از خود بر جای می گذارند.آیا واقعا خیلی سخت است که زبالهها را داخل کیسه پلاستیکی ریخته و باخود ببریم و به زباله دان برسانیم؟ هر شهروندی -از 4 ساله تا 80 ساله عقیده دارد ریختن زباله در طبیعت زشت و ناپسنداست اما روشن نیست مسئول این همه زباله رها شده درسفرها کیست؟
توریسم انبوه یا توریسم توده ای یا Mass Tourism پدیده ای است که همزمان با رشد صنعت گردشگری در بیشتر مقصدهای توریستی در کشورهای توسعه نیافته جهان نشان از فقدان مدیریت و نگرش جامع و برنامه ریزی جهت کسب درآمد صرف ازاین صنعت و منابع طبیعی وابسته به آن دارد.
توریسم انبوه که عمدتا به دلیل تخریبهای گسترده زیست محیطیاش تعریف می شود، دردهههای اخیر در سیستمهای جامع مدیریت گردشگری درکشورهای توسعه یافته با انواع مختلفی از گردشگری همانند گردشگری فرهنگی، گردشگری کشاورزی، گردشگری ادبی و مانند آن تعدیل شده است.
این نوع گردشگری به دلیل تجربهها و عوارض منفیاش به تدریج با اعمال استراتژیهای مختلف از حوزه فعالیتهای گردشگری کشورهای توسعه یافته حذف شده است اما در کشورهای فقیر یا توسعه نیافته، هنوز گردشگری در همان چارچوب رشد نیافته و بدوی، در اشکال گوناگون، آن هم به فعالیت های عمدتا انحصاری خود ادامه میدهد.
توریسم توده ای یا توریسم انبوه امروزه به عنوان وجهی منفی از گردشگری شناخته شده که دربرابر ” گردشگری پایدار” با مصرف بیرویه و حداکثری منابع آب، غذا و انرژی، بدون هرگونه محاسبه و در حجم بسیار بالا نتایجی گسترده وابعاد وسیعتری دارد.ازجمله میتوان به تاثیر این سطح بالای مصرف بر سیستم فاضلاب اشاره کرد که بسیار بالاتر از سهم سرانه مصرف هر شهروند معمولی در جامعههای میزبان است.
انبوه زبالهها مشکل بسیار جدی در بیشتر شهرها و جزیرههای کوچکی است که اکنون بسیاری از آنها قادر به دفع زبالههای تولید شده و به جا مانده از گردشگران نیستند. نتیجه برجای ماندن این حجم بالای زباله و فاضلاب ایجاد آلودگی و نفوذ در رودخانهها و آبهای زیرزمینی و به ویژه در نواحی ساحلی است که درعین حال بر نواحی مرجانی و اکوسیستم جزیرهای در سراسر جهان اثر مستقیم گذاشته است.
امروزه معضل زبالهها و تولید بوی نامطبوع از مواد آلی آن در شهرهای شمال کشور نمونه بارزی از این قبیل فعالیت هاست. این زباله ها که موجب زشتی محیط شده ،خود چشماندازهای طبیعی را برای گردشگران کمجاذبه میکند.
یک زیست بوم بکر و دست نخورده مواد قابل تجزیه زبالهها به وسیله باکتریها تجزیه شده توسط موجودات و گیاهان مورد استفاده قرار میگیرند اما یک اجتماع پرجمعیت انسانی به اندازهای زبالههای گوناگون تولید میکند که تجزیه طبیعی آنها در محیط غیرممکن است. بعضی از زبالهها نیز در طبیعت غیرقابل تجزیه هستند بنابراین افزایش زبالهها باعث آلودگی زمین، هوا و آب میشود.
اما بیشترین فشاراز این قبیل سفرهای پرهزینه دسته جمعی، بر گونههای گیاهی و جانوران است که آثار منفی اغلب ماندگار و تقریبا ابدی است.به عنوان نمونه فعالیت کشتیهای گشت دریایی و حمل و نقل گردشگران در مراکز ساحلی هم اکنون با اقتصاد برخی کشورها همانند منطقه کاراییب درآمیخته و یکپارچه شده است. طبق مطالعات انجام شده بر روی کشتی های گشت توریستی که در دومینیکا توقف میکنند، روشن شده است که تقریبا نیمی از مسافران هرگز کشتی خود را ترک نمیکنند و یک چهارم از مسافران نیز که کشتی را ترک می کنند، به سرعت برای صرف ناهار و استراحت به کشتی باز میگردند.
این به این معناست که بی آن که حتی اندکی پول در شهر یا کشور مقصد خود خرج کرده وکمکی به اقتصاد محلی کرده باشند، تنها هزینه آلودگی ناشی از سفر با کشتی را بر مردم منطقه تحمیل کردهاند. این نوع عملکرد ناشی از آن است که طبق قرارداد موسسه تورگردانی و گشت توریستی، تمام درآمد حاصل از این خدمات عاید موسسات کشتی رانی شده و درنتیجه سود بسیار اندکی ممکن است به مردم و مناطق محلی که به آن سفر کرده اند، نشت کند.دراین میان نه تنها مردم و سکنه بومی بلکه حتی توراپراتورهای کوچکتر محلی نیز از هرگونه درآمدی محروم ماندهاند.
توریسم توده ای یا توریسم انبوه، اغلب آثار منفی زیست محیطی خود را به عنوان عوارضی خارجی ودرجه دوم نشان می دهد. به عبارت دیگر چنین به نظر میرسد که گردشگران قیمت وبهای گذراندن تعطیلات را در کشور میزبان پرداخت میکنند ولی هزینه پرداخت شده به هیچ روی هزینههای منفی ایجاد شده را شامل نمیشود و این هزینهها بر قیمت کالا و خدمات گردشگری افزوده نشده است.
درنتیجه باوجود نابودی و استهلاک محیط زیست و در شرایطی که شواهد حاکی از مرگ تودههای مرجانی ، آلودگی روزافزون منابع آب و دریاها و آلودگی و استهلاک اکوسیستمهای ساحلی است ، هیچ یک از این خسارتها که دراصل نوعی خرج از اصل سرمایه است، در محاسبه قیمت کالا و خدمات گردشگری لحاظ نمی شود درنتیجه به نظر میرسد که گردشگری صنعتی کم خرج و پرسود برای بومیان منطقه است.
دلیل دوم که سبب افزایش و ادامه روند گردشگری انبوه دربسیاری از نقاط کشور شده، تمرکز بر رشد جهانی صنعت گردشگری و نگاه سطحی به ارقام و آمار رشد این صنعت در عرصه جهانی است . تماشای رشد سریع و روشهای متداول در دیگر کشورهای جهان سبب شده که بخشهای تجارت و کسب و کار حتی برای بدست آوردن سهمی اندک از این صنعت بزرگ و پرسود جهانی دست به تکاپو بزنند تا شاید بتوانند از این رهگذر آنان نیز شاهد رشد چشمگیردرآمد و ایجاد اشتغال در شهرهای مختلف باشند.
گردشگری با تسهیلاتی همراه است که به معنی حضور شرکتهای زنجیره ای بزرگ کشتیرانی و هتلداری جهان همانند هیلتون، ماریوت، شرایتون و هالیدی این و انواع دیگر مراکز و کمپانیهای غول پیکر جهانی درصنعت مهمان پذیری ساحلی و گشت دریایی است. فعالیت کمپانیهایی که هزینه همین فعالیتها درصورت اعمال مدیریت و تحمیل مالیاتهای سبز، در ازای تخریب محیط زیست، چندین برابرگرانتراست.
از نظر اقتصادی گردشگری انبوه به دلیل آسیبهای اقتصادی درازمدت بر محیط زیست، تا کنون رخ داده، درزمینه رشد صادرات نیز موفقیت اندکی داشته است. درواقع این نوع توریسم دیگر عنصر مرکزی در تحقق استراتژی توسعه پایدار برای کشورهای مختلف جهان نیست.
دردهه اخیربرای کاهش از آثار مخرب گردشگری انبوه و مدیریت نشده، جایگزینهای متنوعی ارائه شده که از جمله میتوان به اکوتوریسم یا گردشگری مبتنی برشناخت و احترام به طبیعت ، گردشگری فرهنگی و گردشگری کشاورزی، گردشگری تاریخی اشاره کرد.
اما حتی اکوتوریسم هم که گاه به غلط با طبیعتگردی و گردش صرف و آشنایی با طبیعت تعریف شده، نوعی از گردشگری انبوه بوده و واجد همان عوارض منفی و مخرب همانند تولید انبوه زباله و آلودگی منابع آب و نابودی گونههای گیاهی و جانوری درسطحی وسیعترو مخربتر است.
درحالی که “انجمن بین المللی اکوتوریسم” به سادگی این نوع گردشگری را “سفر اخلاقا مسئولیت پذیر درقبال طبیعت” تعریف کرده است. این تعریف دربردارنده تعریف سفر به گونهای است که سبب رشد منابع زیستی و طبیعی و نیز مردم محلی وابسته به آن شود.
روشن است که توسعه این نوع گردشگری مستلزم ایجاد آگاهی عمومی برای احترام به طبیعت و فرهنگهای محلی است . آموزش مستقیم گردشگران و نیز میزبانان هردو و ایجاد فرصتهای تجاری با سود مالی دوجانبه برای گردشگر ومیزبان و از همه مهمتر ایجاد حساسیت شدید در میان مردمان محلی و بومی مقاصد گردشگری نسبت به میراث فرهنگی و بومی و اقلیمی و طبیعی خودشان است.