چکیده:
شادی یکی از نیازهای انسان میباشد، هر انسانی که شادتر باشد بهتر میتواند کارهایش را انجام دهد. برای بدست آوردن شادی روشهای مختلفی وجود دارد اما هر روشی برای شاد شدن صحیح نمیباشد؛ مثلاً بعضی با مسخره کردن دیگران و اذیت آنها میخواهند شادی به دست آورند، ولی ما که مسلمان هستیم باید روشهایی که اسلام برای شادی درست میداند انتخاب کنیم. پس در این تحقیق ما به دنبال پاسخ به این سوال هستیم که اسلام چه روشهای را برای شادی مناسب میداند؟ در این مقاله با جستجو در روایات و آیات سعی شده روشهایی که آن بزرگان سفارش کردهاند به دست آورده شود. یکی از اصول مهم در دین اسلام نگاه جمعی داشتن به مسائل میباشد و اینکه آنچه برای خود میپسندی برای دیگران نیز بپسند و آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران نپسند. راهکارهایی اهل بیت برای شادی در روایات نقل کردهاند مثل شاد کردن دیگران، مسافرت رفتن، خریدن هدیه، از شاد شدن دیگران شاد شدن، توبه کردن و موارد دیگری که در این مقاله آورده شده است.
کلید واژه:
شادی، خوشحالی، فرح، قلب، سرور.
مقدمه:
یکی از نیازهای انسان در زندگی داشتن شادی است. انسانی که شادی نداشته باشد در انجام کارهای خود دچار مشکل میشود. شادی یک نیروی مضاعف درونی است که انسان را در انجام دادن فعالیتهایش کمک میکند و سبب میشود که با نشاط بیشتر به موفقیت برسد. انسانهایی که شادترند از نظر روحی و جسمی هم سالمتر هستند، یعنی شادی در سیستم بدنی افراد تاثیر دارد و سبب میشود که اعضای بدن بهتر به فعالیت خود برسند. امروزه برای کسب شادی روشهای مختلفی وجود دارد، هر مکتب و آیینی دستوراتی برای پیروانش برای بدست آوردن شادی دارد، هر پزشکی و روانشناسی نیز مریض خود را به روشی شاد میکند، اما باید دانست که هر روشی برای یدست آوردن شادی صحیح نیست. مثلا مسخره کردن دیگران و سرزنش آنها و بدست آوردن شادی کار غلطی است. پس باید دید، دین مبین اسلام چه روشی را برای شادی، صحیح میداند و چه عواملی را در شادی دخیل میکند، و اثرات شادی و شاد کردن دیگران چیست؟
یکی از نکات مهم در دین مبین اسلام نگاه جمعی و کلی به جامعه و امت اسلام داشتن است و سعی دارد که یک امت واحد تشکیل بشود. همچنان که خداوند در قرآن میفرماید (اِنَما المُومِنون اِخوَه) تمام مؤمنین را برادر یکدیگر میداند. در شادی هم نگاه اسلام به جمع است یعنی شادی را تنها برای یک گروه خاص نمیخواهد؛ بلکه دستوراتی که میدهد سعی دارد که مسلمانان را تشویق کند که یکدیگر را شاد کنند تا جامعه ای شاد داشته باشند.
در روایتی حضرت رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: "سِتُ خِصالٍ مَن کُن فیه کان بَینَ یَدِ الله عزوجل وَعَن یَمین ِالله یُحبُّ المَرئ ِالمسلم لاَخیه ما یُحبُّ لاَعَزِّ اَهلِه ویَُکرَه المَرء المسلم لاخیه ما یُکرَه لاَعزِّ اَهله ویُناصِحُه الوَلایَه اِلی اَن قال اذا کان مِنه بتلک المَنزَله بِثه هَمَّه یَفرَح لِفرحِه اِن هو فَرحٌ ویَحزُن لِحُزنه اِن هو حزن و اِن کان عِندَه ما یَفرُج عنه فَرِّج واِلا دَعا لَه"(1) شش خصلت است که هرکس داشته باشد در بین دستان خداوند و سمت راست او میباشد. مرد مسلمان آنچه را که برای عزت خانوادهاش دوست میدارد برای برادر دینیاش هم دوست بدارد و آنچه را برای عزت خانوادهاش نمیپسندد برای برادرش هم نپسندد و از شادی او شاد شود و از ناراحتی او ناراحت و اگر میتواند مشکلات او را حل کند این کار را بکند و الا برایش دعا کند. در این روایت حضرت به قانون کلی آنچه برای خود میپسندی برای دیگران نیز بپسند و آنچه برای خود نمیپسندی برای دیگران نیز نپسند، اشاره فرمودهاند و همچنین شادی و غم برادرت را شادی و غم خودت بدانی. پس ما همچنان که سعی داریم خانواده خودمان با عزت باشد باید عزت دیگران را نیز حفظ کنیم؛ نباید با مسخره کردن و اذیت دیگران کسب شادی کنیم بلکه باید سعی در شاد کردن کل جامعه داشته باشیم. در این مقاله با بررسی آیات و روایات سعی شده روشهایی را که اسلام برای شادی صحیح میداند به دست آورد.
یاری خداوند:
همواره در طول تاریخ بین حق و باطل درگیری و نزاع بوده است و خداوند نیز پشتیبان و یاری کننده حق بوده است در هر زمانی به شیوه و روش مختلفی؛ گاهی با فرستادن باد، گاهی با پرندهها و یا ترس در دل دشمنان حق انداختن، اما مهم این است اگر مومنین ثابت قدم باشند خداوند آنها را یاری میکند. در دوران ما هم اینگونه مسائل وجود داشته است؛ جنگ ایران و عراق و جنگ لبنان و اسرائیل، و خداوند مومنین را یاری کرده است. هرگاه خداوند مومنین را یاری برساند و کفار را نابود کند و سبب پیروزی حق شود شادی مومنین را به همراه دارد و ما هم باید از شادی آنها شاد شویم نه اینکه بگوییم لبنان و فلسطین و دیگران به ما ربطی ندارند بلکه آنها هم مسلمان و برادر ما هستند و ما یک امت واحد هستیم باید سعی کنیم آنها را یاری کرده و از پیروزی آنها شاد شویم. خداوند در سوره روم آیه 4 در مورد پیروزی اهل ایمان میفرماید "ویَومَئِذٍ یَفرَحُ المُومِنونَ به نصرِ الله" در آن روز (روز پیروزی) مومنین خوشحال هستند به سبب نصر و یاری خداوند. پس پیروزی اهل ایمان و نصرت و یاری خداوند سبب شادی و سرور مومنین میشود، که ما نیز باید از این شادی و خوشحالی آنها و یاری خداوند شاد شویم.
محبت امیرالمومنین علی علیه السلام:
محبت و پذیرش ولایت امیرالمومنین شرط پذیرش اعمال و قبولی آنها میباشد و هر کس که آن حضرت را دشمن بدارد هیچ کدام از اعمالش مورد قبول قرار نمیگیرد. "قال الله: محمدٌ نَبِیُّ رَحمَتی وَعَلی مُقیم ُحُجَتی لا اُعَذِّب مَن والاه و َاِن عَصانِی وَلا اَرحِم ُمَن عاداه واِن عَطانی" (2) خداوند میفرماید: محمد، پیامبر رحمت من و علی حجت من است کسی که او را دوست و ولی خود بداند عذابش نمیکنم اگرچه عصیان من را کرده باشد و رحم بر کسی که او را دشمن بدارد هر چند که اطاعت من را کرده باشد نمیکنم. و پیامبر در روز غدیر فرمودند: "مَن کُنتُ مولاه فَهذا علی مَولاه و مَن والاه فَقَد وال الله و مَن عاداه فَقد عادَ الله" هرکس که من مولای اویم علی مولای اوست و هر کس او را دوست بدارد خدا را دوست داشته و هر کس او را دشمن بدارد خدا را دشمن داشته است. زیرا یکی از فرمانهای خداوند پذیرش ولایت امیرالمومنین است وکسی که او را ولی خود نداند دستور الهی را اطاعت نکرده است مانند ابلیس که یک فرمان الهی را اطاعت نکرد و از در گاه الهی رانده شد، پس آن فردی که حضرت را دوست بدارد خدا را دوست داشته و اطاعت فرمان او را کرده است و سبب پذیرش دیگر اعمالش میشود.
حضرت رسول به امام علی فرمودند: "یا علی فَلا یَبقی یَومئذ فی مَشهَدِ القِیامَة اَحدٌ یُحبُّک اِلا اِستَروح الی هذا الکلام... و ابیَض وَجهُه و فَرح قَلبُه و لایَبقی احدٌ مِمَّن عاداکَ وَ نَصَب َلکَ حَربا اَو جَحد لک حقا ًاِلّا اِسوَدّ و اِضطَربت قَدماه" (3) ای علی در روز قیامت کسی نمیماند که تو را دوست داشته باشد الا اینکه صورتش سفید و نورانی و قلبش شاد میشود و کسی نمیماند که تورا دشمن باشد و جنگیده باشد یا حقی از تو گرفته باشد الا اینکه صورتش سیاه و قدمهایش لرزان خواهد بود. همچنان که رسول اعظم فرمودند محبت امیرالمومنین سبب شادی و فرح میباشد، ما هم باید روز به روز با اعمال صحیح این محبت را در دلمان زیادتر کرده و این گنج را از شیاطین حفظ کنیم.
شادی اهل بیت:
یکی از حقوق اهل بیت نسبت به ما شاد شدن ما زمانی که آنها شاد هستند میباشد زیرا شادی آنها شادی و خوشحالی خداوند؛ غم و ناراحتی آنها ناراحتی خداوند است. امام علیه السلام درمورد شیعیان میفرماید: "الّذینَ یَفرَحونَ لّفرحِنا و یَحزَنونَ لِحُزننا" (4) شیعیان کسانی هستند که از شادی ما شاد هستند و از غم ما غمگین. پس شادی آنها سبب شادی و خوشحالی ما باید بشود.
قرآن:
قران کتاب هدایت بشریت است و تمام نیاز های بشر را پاسخ میدهد. خداوند این کتاب را شفاء جسم و جان قرار داده است و موجب نورانیت قلب میشود. حضرت رسول اعظم به امیرالمومنین آموختند که این گونه بگو "اللهم نَوَّر بَکتا بِکَ بَصَری و َاشرَح بِه صَدری و َفَرِّح بِه قَلبی وَ اَطلِق به لِسانی و اِستَعمَل به بَدنی و قَوِّنی علی ذلکَ وَ اَعِنِّی عَلیه اِنَّه لا مُعینَ علیه اِلّا انت لا اله الا انت" (5) خدایا بوسیله قرآن چشمانم را نورانی کن و شرح صدر بده و قلبم را به کتابت شاد گردان و زبانم را به آن گویا کن و اعمال بدنم را قرآنی کن و قدرت بده و بر یادگیری و عمل بر قرآن یاریم کن که هیچ یاوری جز تو نیست. پیامبر در این دعا میفرمایند "فرح به قلبی" ازخدا میخواهند که به وسیله قرآن قلبشان شاد شود. پس قرآن خواندن و تدبر کردن در آن سبب شادی ما میشود و هرچه زندگی ما قرآنی شود شادی و سرور بیشتر شده و موجب نزدیکی و قرب به خداوند میشود، همچنان که خودش فرموده هر کس میخواهد من با او سخن بگویم قرآن بخواند.
از شادی دیگران شاد شویم:
کسانی که در اطراف ما زندگی میکنند، ممکن است به هر دلیلی شاد شوند، مثلا در مسابقه ورزشی مقامی بدست آورند یا اینکه مال و ثروتی کسب کنند و یا ازدواج کنند که همه این اتفاقات آنها را شاد کند. البته هرکس ممکن است از چیزی شاد شود اما مهم این است، شادی او برای خدا باشد. ما هم باید از شادی آنها شاد شویم و نباید نسبت به شادی آنها بی تفاوت باشیم و یا اینکه حسادت کرده و شادی آنها را با کارهای غلط خراب کنیم، بلکه باید در شادی آنها خود را سهیم بدانیم و سعی کنیم شادی آنها را بیشتر کنیم مثلا با تبریک گفتن به موفقیتهایی که بدست آوردهاند.
حضرت امام سجاد (علیه السلام) در مورد حق مؤمن بر مؤمن میفرمایند: "یَفرَح لِفَرَحِه اِذا فَرِحَ ویَحزُن لِحُزنِه اِذا حُزن" (6) شاد شود از شاد شدن برادر مومنش زمانی که او شاد میشود و غمگین شود از غم او زمانی که او غمگین است. شادی دیگران شادی ما و غم آنها غم ما میباشد و این نگاه سبب تشکیل یک امت خواهد شد یعنی نسبت به دیگران حس برادری داشتن و نزدیک شدن به آنها. شاد کردن مومنین:
انسانهایی که در اطراف ما زندگی میکنند هرکدام نیازهای خاصی دارند و ممکن است مشکلی در زندگیشان داشته باشند، ما نسبت به آنها مسوولیت داشته و نمیتوانیم بی تفاوت باشیم بلکه باید سعی کنیم که اگر میتوانیم کمکی به آنها کرده و حوائج آنها را بر طرف کنیم. حضرت امیرالمومنین فرمودند: "اِن لِلّه عِباداً فِی الاَرض یَسعَون فِی حَوائِجِ الناس هُم الآمِنونَ یَومَ القِیامَة و مَن اَدخَل علی مُومِن سُروراً فَرَّحَ اللهُ قَلبَه یَوم َالقیامَة" (7) برای خداوند بندگانی در روی زمین هستند که سعی در رفع حوائج مردم دارند که اینها ایمان آورندگان به روز قیامت هستند و هر کس مؤمنی را شاد کند خداوند قلبش را در روز قیامت شاد میکند. حضرت رسول اعظم میفرمایند: "اَحَبُّ الاعمالِ اِلی الله سُرورٌ تَدخُلُه علی المُومِن تَطرُد ُعنه جَوعَته اَو تَکشِفَ عَنه کُربَته" (8) محبوبترین اعمال وکارها نزد خداوند سروری است که بر مومن داخل شود که گرسنگی او را بر طرف کند یا غمش را از بین ببرد. و در روایت دیگری امام رضا میفرمایند: "مَن فَرَّجَ عَن مُومن فَرَّح الله قَلبَه یوم القیامة" (9) هرکس مشکلی از مومنی را بر طرف کند خداوند در روز قیامت قلبش را شاد میکند. پس شاد کردن مومن و رفع کردن حوائج و نیاز های آنها باعث شادی قلب در روز قیامت میشود و از طرفی وقتی دیگران شاد شوند ما از شادی آنها شاد میشویم، زیرا در درون خود یک احساس رضایتی داشته که سبب شادی و خوشحالی میشود.
خبرها و خاطرات شیرین:
در عصر ما که عصر ارتباطات نام گرفته است خبرهای مختلفی وجود دارد و هر وسیله ارتباطی خبرهایی راپخش میکند. ما باید سعی کنیم از بین این اخبار خبرهایی که باعث شادی ما میشود و یا یادآور خاطره شیرین است را انتخاب کنیم و گوش کنیم و یا از افراد بخواهیم که خبرهایی که باعث شادی ما میشود به ما بدهند و خاطراتی که سبب شادی ما است مرور کنیم، مثلا خاطره ازدواجمان یا بچه دار شدمان و یا مسافرتی که رفتیم، دیدن عکسهایی که دوست داریم خود نیز باعث شادی است. در روایتی آمده است که حضرت رسول فرمودند: "اِنّ جبرئیل اَخبَرنی به امر قُرّت بِه عَینی و فَرّح بِه قلبی قال یا محمد مَن غَزا غَزاة فِی سَبیلِ الله مِن اُمتک فَما اَصابَه قَطرة مِن السماء اَوصَراع اِلّا کانت شَهاده یَوم القیامة" (10) همانا جبرئیل خبری به من داد که باعث نورانیت چشم و شادی قلبم شد؛ گفت ای محمد کسی از امت تو که در راه خدا جهاد کند حتی اگر آسیبی نبیند خداوند در قیامت برایش شهادت مینویسد. پس خبر باعث شادی میشود پس سعی کنیم خبرهای شاد کننده به دیگران بدهیم و آنها را با این کار شاد کنیم که شادی آنها سبب شادی ما خواهد شد.
هدیه:
در دین مبین اسلام اهمیت زیادی به خانواده داده شده است و سفارشات مختلفی در مورد این نهاد مهم داده شده است. یکی از این سفارشات شاد کردن آنها میباشد که خرید هدیه و نیازهای زندگی یکی از روشهای شاد کردن آنهاست. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند: "مَن دَخَل السُوق فاشتری تُحفَة فَحَمَلها اِلی عَیاله کان کَحامِل صَدقةٍ اِلی قَُوم مَحاویج وَ لیَبدأ بِالاُناث قَبلَ الذُکور فَاِنّ مَن فَرَّح اِبنَتَه فَکاَنَّما اَعتَق رَقَبةً مِن وُلد اسماعیل و مَن اَقَرَّ به عین اِبن فَکانَّما بَکی مِن خَشیَةِ الله ومَن بَکی مِن خَشیةِ الله اَدخَله الله جَنات النَّعیم" (11) کسی که به بازار رود و هدیه ای بخرد و آن را برای خانوادهاش حمل کند مانند حامل صدقه به قوم محاویج میباشد و اول به دخترها بدهد؛ پس کسی که دخترش را شاد کند مانند این است که بنده ای از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده است وکسی که چشم به پسرش بگوید، مانند کسی است که از خشیت خداوند گریه کرده است و کسی که از خشیت خدا گریه کند خداوند اورا به بهشت داخل میکند. در این روایت مردی که هدیه ای برای خانوادهاش بخرد ثوابش را مانند صدقه دادن قرار گرفته و همچنین پیامبر سفارش کردهاند که دخترها را بر پسرها مقدم دارند که این خود سفارش به احترام دختر و حساس بودن روحیه او میباشد. در روایت دیگری میفرمایند: "اِنّ الَمیِّتَ لیَفرَحُ بِالتَّرَحُّم علیه و الاِستِغفار لَه کَما یَفرَحُ الحَی بِالهَدیه تُهدی الیه" (12) همانا مرده به ترحم و استغفار برایش شاد میشود همچنان که زندهها به هدیه گرفتن شاد میشوند.
البته باید توجه داشت هدیه دادن ارزش و اهمیت دارد و نه ارزش مادی آن بلکه آنچه که سبب خوشحالی خانواده میشود باید خریده شود گاهی یک شاخه گل نیز سبب خوشحالی میشود.
روزها و ایام خاص:
یکی از ایامی که مورد عنایت خداوند و اهل بیت هست و سفارشات زیادی در مورد آن شده است و سب مغفرت و آمرزش در هر هفته میباشد شب جمعه است. امام صادق علیه السلام فرمودند: "ما مِن لَیلةِ جُمعة اِلّا وَ لِاَولیاء الله فیها سُرورٌ اذا کان لَیلة الجمعة وَافَی رَسول ُالله العَرش و وافی الائمه علیه السلام و وافیتُ مَعهُم فَما اَرجعُ الّا به علم مُستفادٍ وَلَولا ذلک لَنَفِد ماعندی" (13) امام میفرمایند شب جمعه ای نیست مگر اینکه اولیا خدا در آن شاد هستند زمانی که شب جمعه میرسد حضرت رسول به عرش میروند و امامان و من هم همراه آنها میروم و زمانی که برمی گردم علمی به دست میآورم که اگر این نبود آنچه که در نزد من هست فراموش میشد. در روایات دیگر شب جمعه شب مغفرت و آمرزش شمرده شده است که باعث شادی مومنین میشود. یکی از زمانهای دیگر که باعث شادی است روز عید غدیر بزرگترین عید مسلمین میباشد.
حریر العبدی در روایتی میگوید: "دَخلتُ علی ابی عبدالله فی یَوم الثامِن عَشر مِن ذی الحجه فَوجَدتُه صائِماً فقال لی هذا یَوم عَظیمٍ عَظَّم الله حُرمَته اِلی اَن قال فَقیل لَه ما ثَواب صَومِ هذا الیوم قَال اِنَّه یَوم عید و فَرَحٌ و سُرورٌ وَیَوم صَومٍ شُکراًلله و اِنَّ صَومَه یَعدل سِتین شَهراً مِن اَشهُرِالحرام" (14) حریر العبدی میگوید روزی خدمت امام صادق رسیدم در روز هجدهم ذی الحجه پس او را روزه دار دیدم حضرت به من گفت این روز، روز بزرگی است که خداوند آن را بزرگ شمرده است. از حضرت پرسیده شد ثواب روزه این روز چقدر است. فرمودند این روز عید و شادی و سرور و روز روزه گرفتن برای شکر کردن خداوند است و روزه این روز معادل 60 ماه روزه از ماههای حرام میباشد. پس ما هم باید سعی کنیم که این روز بزرگ را جشن بگیریم و شادیهایمان را در این روز قرار دهیم.
پوشیدن لباسهای رنگی و تمیز:
یکی از نکاتی که در دین مبین اسلام به آن اهمیت داده شده است توجه به روح و جسم است. نه فقط یک جنبه ای نگاه نکردن، بلکه باید هم به روح و هم به جسم اهمیت داد. جسم، مرکب روح برای رسیدن به کمال است. یکی از کارهایی که سبب شادی جسم میشود پوشیدن لباسهای رنگی است که شاد شدن جسم و بدن تاثیر مستقیم در شادی ما دارد.
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: ثَلاثٌ یَفرَحُ بِهنّ الجِسم یَربُو الطَّیب و اللِباس اللَیِّن وَ شُربُ العسل" (15) پیامبر فرمودند: سه کار باعث شادی جسم است: 1- زیاد شدن حلال و پاک 2- لباس رنگی 3- نوشیدن عسل
یکی از سفارشات در مورد پوشیدن لباسهای رنگی، پوشیدن کفش زرد رنگ است. پوشیدن کفش زرد موجب شادی است تا زمانی که در آورده شود. و یا پوشیدن لباس سفید ثواب دارد و یا پوشیدن لباس تیره و به خصوص لباس مشکی در داخل منزل کراهت دارد.
خیر و خوبی همسایه:
در اسلام سفارشات زیادی در مورد همسایه شده است و حقوق متقابلی برای آنها شمرده شده است. در روایتی از امام حسن آمده است: "رایتُ اُمّی فاطمة قامَت فی محرابها لیلة جمعتها فلم تزل راکعةً ساجدةً حَتی اِتَّضَح عَمودَالصُبح و سمعتُها تَدعوللمُومنین والمُومنات وتسمیهم وتَکثِر الدُعاء لهم ولاتَدعولنفسها به شیءٍ فَقُلت لَها یا اُمّاه لِم َلاتَدعُون لِنَفسِک کَما تَدعُون لِغَیرک فَقالت یابُنیَّ الجارُ ثَمَّ الدّار" (17) امام میفرمایند مادرم فاطمه را در محراب شب جمعه ای دیدم که تا صبح رکوع و سجود میکرد و برای مومنین و مومنات دعا میکرد و از خدا برایشان چیزهایی طلب میکرد اما برای خودش چیزی نخواست من به مادرم گفتم چرا برای خودتان همچنان که برای دیگران میخواهید چیزی درخواست نکردید مادرم فرمود پسرم اول همسایه سپس خانه.
یکی از این موارد حقوق همسایه این است که هرگاه خیر و خوبی و موفقیتی برای همسایه پیش میآید از این خیر ما شاد شویم و ما خیر همسایه را خیر و موفقیت خود بدانیم و نه اینکه حسادت کرده و بخواهیم شادی و خیر آنها را از بین ببریم و یا اینکه بی توجه باشیم و در شادی او خود را سهیم ندانیم و از تبریک کوتاهی کنیم. حضرت رسول الله در مورد حق همسایه میفرمایند: "مَن اَدنَی حُقوقِه علیه اِن اِستَقرَضُه اَقرَضُه وَ اِن اَستَعانَه اِعانَه وَ اِن اَستَعارَمِنه اَعارَه وَ اِن اَحتاج الی رَفده رفده وَ اِن دَعاهُ اَجابَه وَ اِن مَرض عادَه وَ اِن ماتَ شَیَّع جَنازَتَه وَ اِن اَصابَ خَیراً فَرِحَ بِه وَ لَم یَحسُده وَ اِن اَصابَ مُصیبةَ حُزن لِحُزنِه" (18) از کمترین حقوق همسایه بر همسایه این است که اگر قرض خواست به او قرض بدهد و اگر کمک خواست او را کمک کند و اگر چیزی عاریه خواست به او بدهد و اگر او را خواست اجابت کند و اگر مریض شد عیادت کند و اگر مرد جنازهاش را تشییع کند و اگر خیری به او رسید شاد و مسرور شود و حسادت نکند و اگر مصیبتی به او رسید از غم او غمگین شود.
مهمان:
وقتی مهمان به خانه مومن بیاید سبب شادی او میباشد. آثار زیادی برای مهمان دادن شمرده شده، زیاد شدن روزی و مال و از بین رفتن بیماریها و یا اینکه سبب آمرزش خطاها میشود. امیرالمومنین میفرمایند: "ما مِن مُومِن یَسمَعُ بِهَمسِ الضَّیف وَ فَرِحَ بذلک الّا غَفَرت لَه خَطایاه وَ اِن کانَت مَطبَقة بَینَ السَّماء وَالاَرض" (19) مومنی نیست مگر اینکه وقتی صدای مهمان را میشنود خوشحال میشود و خداوند خطاهای او را میبخشد اگر چه خطاهایش زیاد باشد. نکته ای که باید توجه کرد نباید در مهمانیها اسراف کرد و تجمل گرایی رواج پیدا کرده، بلکه باید با ساده زیستی رفت وآمدها بیشتر شود.
ملاقات و دیدن دوستان:
هرکس در زندگی خود افراد خاصی را دوست دارد و با آنها راحتتر ارتباط بر قرار میکند و دیدن آنها سبب شادی میشود. البته باید توجه داشت که تمام اینها برای رضایت خداوند و در مسیر احکام الهی صورت بگیرد، پس هرگاه که غمگین بودید به دیدن افرادی بروید که سبب شادی شما میشوند. در روایت آمده است که پیامبر از دیدن حضرت فاطمه شاد میشدند "کانَ النّبیُ اِذا رَای فاطمةَ علیهاالسلام فَرِحَ بِها" (20) حضرت رسول هر وقت فاطمه را میدیدند شاد میشدند.
مسافرت:
یکی از روشهای بدست آوردن شادی؛ رفتن به مکانهایی است که باعث شادی ونشاط میشود؛ مثلا رفتن به حرم اهل بیت، امامزادهها و یا مکانهایی که هرکس احساس شادی میکند. مسافرت رفتن نیز یکی از روشها برای بدست آوردن شادی میباشد وقتی ما به مسافرت میرویم و مناظر زیبا را میبینیم باعث نشاط میشود البته برای مسافرت رفتن نیازی نیست که حتما پول زیادی داشته باشیم بلکه رفتن به یک روستا و یا رودخانه خود نیز باعث نشاط است.
رفتن به قبرستان و زیارت اهل قبور:
انسان در مدت زمان زندگیش امکان دارد از مسائلی غمگین شود. یکی از راه های بر طرف شدن غمگینی و شاد شدن رفتن به قبرستان میباشد. با دیدن قبر گذشتگان و اینکه امروز زنده هستیم و میتوانیم زندگی کنیم و لحظات بهتری را بسازیم خود باعث شادی میشود. یکی دیگر از خواص رفتن به قبرستان طلب آمرزش و مغفرت برای مردهها میباشد که موجب شادی آنها میشود در روایت آمده است که مردهها به استغفار و ترحم شاد میشوند همچنان که زندهها از گرفتن هدیه شاد میشوند که این نیز باعث شادی خودمان میشود زیرا هر کار خیری که ما انجام دهیم خداوند بی پاسخ نمیگذارد.
در روایت دیگری فردی از رفتن مردهها برای دیدن خانوادهشان سوال میکند و امام میفرمایند "یَزورُ فِی الجُمعه وفِی الشَّهر و فِی السَّنه عَلَی قَدرِ مَنزِلتِه فَقلت فِی اَیِّ صُورةٍ یَاتیهِم قال فِی صُورةٍ طائِرٍ لَطیفٍ یَسقُطُ عَلی جُدرِهم وَیَشرِفُ عَلیهم فَاِن رَاهُم به خیرٍ فَرحَ وَ اُِن رَاهُم بِشَرٍ وَ حاجةٍ حُزِن وَ اغتَنم" (21) در روز جمعه و در ماه و در سال به اندازه منزلت و بزرگیشان به زیارت خانوادهشان میروند به صورت پرنده ای لطیف بر دیوار خانه مینشیند پس اگر آنها را در خیر ببیند شاد میشود و اگر به شر ببیند و حاجتی غمگین میشود.
در روایت دیگری امام علی علیه السلام میفرمایند: "زُورُو مَوتاکُم فَاِنَّهُم یَفرَحُونَ بِزیارَتِکُم وَ لیَطلُب اَحدُکُم حاجَتَه عِندَ قَبرِ اَبیهِ وَ عند قَبر اُمِّهِ به ما یَدعُو لهما" (22) مردههایتان را زیارت کنید همانا آنها به زیارت شما شاد میشوند و هر کدام از شما حاجتش را نزد قبر پدرش و مادرش به سبب آنچه برای آنها میخواهد طلب کند.
محبت کردن:
انسانها نیازهای عاطفی مختلفی دارند؛ یکی از روشهای بر آورده شدن نیازهای فرزندان محبت کردن پدر و مادر به آنها میباشد همچنان که فرزندان در دوران کودکی از محبت آنها شاد شده و بغل کردن و نوازش مادر و پدر سبب شادی آنها میشود وقتی فرزندان بزرگتر میشوند باز محبت پدر و مادر سبب شادی آنها میشود. البته ممکن است نوع محبت کردن فرق بکند و هر سنی متناسب با خودش روش خاصی داشته باشد. انسان وقتی به دیگران محبت میکند در درون خودش احساس رضایت از این محبت میکند و سبب شادی و سرور خودش نیز میشود. پس محبت کردن به دیگران سبب شادی آنها و خودمان میشود. والدین باید سعی کنند نیازهای عاطفی فرزندان را در خانه برآورده کنند تا آنها نیازی دیگر نداشته باشند که بیرون از خانه و توسط افراد غریبه بر آورده شود.
فهمیدن اشتباه:
هر فردی در زندگیش اشتباهاتی انجام داده است و خطاهایی مرتکب شده اما مهم این است که هرگاه پی به اشتباهش برد از فهمیدن اشتباهش خوشحال شود و اگر کسی او را اگاه به اشتباهش کرد از او تشکر کند نه اینکه بر اشتباهش پافشاری کند و یا اگر فهمید احساس شکست و ناامیدی کند بلکه از اشتباهش درس بگیرد و سعی کند که با مشورت با دیگران راه صحیح را بشناسد. پس فهمیدن اشتباه و اینکه در راه غلط نمانده باعث شادی است.
علم:
در دین اسلام سفارش بسیاری در مورد علم آموزی شده است و کسب علم را فضیلت میداند همین که انسان علمی داشته باشد و آگاه به مسائل خود سبب شادی است.
قال امیرالمومنین علیه السلام: "کَفی بِالعِلم شَرفاً اَن یَدَّعیه مَن لا یَحسِنُه ویَفرَحُ اِذا نُسب الیه وَکَفی بِالجَهل ذَمّاً یَبرَء مِنه مَن هُو مِنه" (23) برای شرافت علم کافی است کسی که حسنی در آن نیست ادعای علم میکند و شاد میشود وقتی نسبت علم به او میدهند و برای مذمت جهل کافیست بیزاری میجوید از جهل کسی که جهل دارد.
توبه:
انسانهایی که معصوم نباشند ممکن است گناهانی انجام داده باشند اما راه بازگشت وجود دارد و آن توبه است وقتی انسان از گناهش پشیمان میشود و توبه میکند یعنی به در گاه الهی بازگشته و طلب مغفرت و آمرزش دارد و چون خداوند خود پذیرنده توبه است و بخشنده همین بازگشت سبب شادی میشود. ابی عبدلله قال" اِنَّ الله عزوجل یَفرَحُ بِتُوبةِ عَبدِه المُومن اِذا تابَ کَما یَفرحُ اَحدُکُم بِضالَّتها اِذا وَجدَها" (24) ابی عبدالله فرمودند: خداوند به توبه فرد مومن شاد میشود همچنان که انسان از پیدا کردن چیزهایی که گم کرده شاد میشود. وقتی انسان فهمید که خداوند از توبه او شاد میشود مومن هم از شادی خداوند احساس شادی و سرور میکند.
اعتقاد به قیامت:
مومنین در زندگیشان مشکلات و سختیهای مختلفی را تجربه میکنند و ممکن است ناملایماتی از دیگران ببینند یا اتفاقاتی در زندگیشان بیفتد که سبب ناراحتی آنها شود و حقوقشان پایمال شود اما اعتقاد آنها به اینکه روزی هست که خداوند داوری میکند و پاداش سختیهای انها را میدهد سبب شادی آنها خواهد شد.
نتیجه گیری:
اسلام راه های مختلفی برای شادی قرار داده است وچون نگاه اسلام یک نگاه جمعی میباشد پس سعی دارد که جامعه شاد باشد نه فقط عده ای افراد خاص؛ بنابراین روشهایش جمعی میباشد و اجازه نمیدهد که عده ای با مسخره کردن دیگران سبب شادی خود را فراهم کنند. راههایی که دین برای شادی و فرح قرار داده تعدادی از آنها رادر این مقاله آوردهایم:
1- یاری خداوند: خداوند همواره مومنین را در کارهایشان یاری میکند که این سبب شادی آنها میشود. در قرآن میفرماید ویَومئذٍ یَفرحُ المومنون به نصرالله.
2- محبت امیرالمومنین: کسی که امام علی را دوست داشته باشد این محبت و پذیرش ولایت سبب پذیرش اعمال است و این دوستی باعث شادی در دنیا و آخرت میشود.
3- شادی اهل بیت: امامان حق بسیاری نسبت به ما دارند از آن جمله این است که وقتی آنها شاد بودند ما هم شاد باشیم یعنی شادی آنها موجب شادی و فرح ما شود.
4- قرآن: حضرت رسول اعظم در دعایی که به امیرالمومنین آموختند به خدا عرض میکنند خدایا به سبب قرآن قلبم را شاد گردان پس قرآن همچنان که کتاب هدایت است باعث فرح و خوشحالی نیز میباشد.
5- از شادی دیگران شاد شویم: یکی ازحقوق مومن بر مومن این است که شادی او سبب شادی ما شود پس وقتی دیگران شاد هستند ما هم باید شاد شویم.
6- شاد کردن مومنین: یکی از سفارشات اهل بیت شاد کردن مومنین میباشد و هرکس که مومنی را شاد کند خدا او را شاد میکند. پیامبر فرمودند محبوبترین اعمال نزد خداوند سرور و شادی است که در قلب مومن وارد شود.
7- خبرها و خاطرات شیرین: انسان در طول روز خبرهای مختلفی میشنود اما بعضی از آنها سبب شادی میشود. حضرت رسول اعظم میفرمایند جبرئیل به من خبری داد که سبب شادی قلبم شد.
8- هدیه: یکی از روشهای شاد کردن و شادشدن، دادن و گرفتن هدیه میباشد و کسی که خانوادهاش را به سبب خریدن هدیه شاد کند مانند فردی است که یکی از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده است.
9- روزها وایام خاص: روزها و اعیاد سبب فرح و شادی هستند؛ مثلا شب جمعه شب مغفرت ودعا میباشد وهمچنین روز عید غدیر روز فرح وسرور است.
10- پوشیدن لباس رنگی و تمیز: لباس رنگی و تمیز سبب شادی جسم است و همچنین کسی که کفش زرد بپوشد تا از پایش در نیاورد در شادی خواهد بود.
11- خیر و خوبی همسایه: هر همسایه ای نسبت به همسایهاش حقوقی دارد. یکی از حقوق این است که اگر خیری به همسایه رسید همسایه دیگر از خیر او شاد شده و نباید حسادت کند.
12- مهمان: آمدن مهمان به خانه سبب شادی میزبان است و مهمان داری دارای آثار زیادی است. اگر میزبان از آمدن مهمان شاد شود سبب مغفرت او میشود.
13- ملاقات و دیدن دوستان: انسان از دیدن دوستانش شاد میشود؛ یعنی دیدار افرادی که دوست داریم خود باعث شادی میشود؛ مثلا پیامبر از دیدن دخترشان فاطمه سلام الله علیها شاد میشدند.
14- مسافرت: یکی دیگر از کارهایی که موجب شادی میشود رفتن به مسافرت است
15- رفتن به قبرستان و زیارت اهل قبور: انسان وقتی به قبرستان میرود و مردهها را میبیند از اینکه هنوز زنده است و میتواند کارهایی که باعث پیشرفت و موفقیتش شود انجام دهد شاد میشود و همچنین با طلب مغفرت برای اموات موجب شادی آنها میشود.
16- محبت کردن: انسانها نیازهای عاطفی گوناگونی دارند و محبت کردن سبب شادی و فرح آنها میشود خصوصا وقتی والدین به فرزندان محبت میکنند.
17- فهمیدن اشتباه: انسان وقتی اشتباهش را فهمید و اینکه در راه غلط نمانده سبب شادیش میشود.
18- علم: داشتن علم یک فضیلت میباشد. و کسی که عالم و آگاه به مسائل باشد موجب شادیش میشود وقتی او را عالم خطاب میکنند.
19- توبه: توبه بازگشت به سوی خداست که این بازگشت هم باعث شادی خداست و هم شادی توبه کننده.
20- اعتقاد به قیامت: وقتی انسان اعتقاد به قیامت داشته باشد موجب شادی اوست چراکه اگر سختی متحمل شود و یا حقی از او ضایع شود میداند روزی هست که به حقش میرسد.
پینوشتها:
1- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج2، ص172
2- علامه مجلسی، بحارالانوار، ج8، ص2
3- همان
4- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج14، ص507
5- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج2، ص577
6- محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج8، ص331
7- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج2، ص197
8- همان، ص191
9- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج16، ص372
10- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج5، ص8
11- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج21ص372
12- همان، ج2، ص444
13- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج1، ص254
14- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج1، ص444
15- محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج1، ص419
16- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج6، ص466
17- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج7، ص112
18- محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج8، ص427
19- همان، ج16، ص257
20- علامه مجلسی، بحارالانوار، ج8، ص303
21- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج3، ص230
22- همان، ص229
23- علامه مجلسی، بحارالانوار، ج1، ص185
24- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج2ص436
منابع:
1- قرآن کریم
2- سی دی جامع الاحادیث نور2
3- کلینی، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365
4- علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1404 هجری قمری
5- محدث نوری، مستدرک الوسائل، قم، موسسه آل البیت، 1408
6- شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، موسسه آل البیت، 1409