آموزش رشد دادن چیزها به کودکان مانند خوردن کیک شکلاتی برای شام است. هم لذیذ است و هم دلتان میخواهد که هفت روز هفته آن را انجام دهید. علاوه بر این, کاشت گیاهان باعث تغذیه روح میشود. حنا (Hannah), بنیانگذار و نویسنده وب سایت happyvikings.net است. او در وب سایتش در مورد راههای حرفهای برای داشتن یک زندگی ساده مینویسد. او همسر یک جنگجوی اسکاندیناوی و مادر دو پسر بچه است. با بنیتا همراه باشید تا پروژه باغبانی او و فرزندش را از زبان خودش بخوانیم.
شاید این جادوی طبیعت باشد که هر بار یک دانه را در زمین میکارم و شکوفا شدنش را تماشا میکنم, چیزی قلبم را لمس میکند و زمانی که کودکم را در حال کاشت گیاهان میبینم, این حس در من چند برابر میشود.
زمانی که با کودکان باغبانی میکنید دستورالعملها را کنار گذاشته و بگذارید بچهها خودشان را کثیف کنند. یادتان باشد نیازی نیست که این کار بینقص انجام شود, بلکه مهم این است که خودشان این کار را انجام دهند. هدف نهایی من این است که به پسرهایم آموزش دهم تا عاشق یادگیری بوده و همیشه به دنبال کسب تجربههای جدید باشند. من شخصا دوست دارم تا جایی که میتوانم آموزشها را در غالب پروژههای این چنینی به کودکانم بدهم. نلز (Nels) 3 ساله است و به مدرسه نمیرود, اما به سرعت اطلاعات را از مکالمات استخراج میکند. من دوست دارم از کلمات سنگین در توضیحاتم برایش استفاده کنم مانند "فتوسنتز" و "کلروفیل". و اگرچه شاید الان نتواند آنها را تلفظ کند ولی ایده را متوجه میشود. نترسید که از کلمات بزرگ استفاده کنید زیرا شگفت زده خواهید شد از اینکه چقدر سریع دایره واژگان کودکانتان با گوش دادن به صحبتهای شما افزایش پیدا خواهد کرد.
ما پروژه باغبانی را خیلی ساده برگزار کردیم. همانطور که گفتم نلز 3 ساله است و این اولین کاشت گیاه او تا به حال میباشد. زمانی که مشغول خرید گیاهان بودیم, ابتدا او گل آزالیا (Azaleas) را انتخاب کرد, یک گل بسیار زیبا ولی نیازمند نگهداری و مراقبت زیاد که از آب و هوای گرم متنفر است. دمای هوای اینجا در تابستان به 100 درجه میرسد, پس برای اینکه از پژمردن گیاهش احساس ناامیدی نکند, متقاعدش کردم که گل بابونه (Daisies) را انتخاب کند. شیرین و ساده مانند کیک شکلاتی.

مرحله اول
مواد اولیه را فراهم کنید. ما مقداری خاک گلدان از حیاط پشتی جمع کردیم, یک ظرف شیشهای, مقداری سنگ زیبا, گلدان گل و البته خود گل را کنار هم گذاشتیم. من دستکش باغبانی ندارم و از حوله هم استفاده نکردیم چون میخواستم نلز را تشویق کنم که گهگاهی دستهایش را کثیف کند.
ما پیوسته دنبال این هستیم تا راههای سخاوتمند بودن را پیدا کنیم. بنابراین ظرف شیشهای را برای خودمان نگه میداریم و از آن برای تزئین در جلویی خانه استفاده میکنیم, و گلدان آبی را به یک دوست هدیه میدهیم.

مرحله دوم
سنگهای سفید را ته ظرف شیشهای بریزید. در ابتدا نلز سنگها را دانه دانه کف ظرف میگذاشت, اما خیلی زود خسته شد و تصمیم گرفتیم که اگر همه سنگها را با هم بریزیم خیلی بهتر است و صدای دلنیشنی نیز دارد.

مرحله سوم
گلدان را با خاک پر کنید. اغلب بچهها عاشق این هستند که با خاک بازی کنند. اگر فرزندتان از این کار لذت میبرد, بگذارید تا حسابی در این مرحله از پروژه, بازی کند. بچه من دوست ندارد تا دستهایش را کثیف کند ولی من او را تشویق کردم تا دستهایش را در خاک فرو ببرد و احساسش را برای من توضیح دهد. سپس آنها را شستم و بقیه کار را خودم انجام دادم.

مرحله چهارم
گلها را در ظرف شیشهای بگذارید و رویش را با خاک بپوشانید. در این مرحله ما در مورد قسمتهای مختلف گل و کاربردهایشان یاد گرفتیم. ریشهها, آب و مواد مغذی را جذب میکنند, برگها مسئول جذب نور خورشید و تبدیل آن به کلروفیل از طریق فتوسنتز میباشند و ساقهها برای نگه داشتن همه اجزا در کنار هم هستند تا نهایتا به گل تبدیل شوند و شهد و گرده آن غذای زنبورها و پروانهها را فراهم کند. نلز در تمام مدت مکالمه مشتاق بود و یک عالمه سوال پرسید چون تمام این کارها برایش تازگی داشت و تمام اطلاعات سریعا وارد مغزش شد.

مرحله پنجم
به گیاه آب بدهید و لذت ببرید. ما به گلها آب دادیم و آن را جلوی در وروری خانه قرار دادیم تا مهمانهایمان لذت ببرند. بعد از این همه کار سخت, نلز حسابی به خودش افتخار میکرد.
اکنون بروید و با فرزندتان یک چیزی بکارید و غذای روحتان را فراهم کنید. برای شام کیک شکلاتی بخورید چون زندگی بسیار بسیار کوتاه است و شیرینی تمام چیزی است که ما هر روز به آن احتیاج داریم.