روزنامه فرهیختگان: رضا کیانیان از جمله بازیگرانی است که فعالیت در سینما را از سال 1368 با حضور در فیلم تمام وسوسههای زمین ساخته «حمید سمندریان » آغاز کرد. «کیمیا» ساخته احمدرضا درویش اولین کار او بود که مورد توجه مخاطبان و کارشناسان قرار گرفت. پس از آن بازی در«سینما سینماست» و«آژانس شیشهای» توانست بر شهرت این هنرمند بیفزاید. فیلمهای «سینما سینماست»،«گاهی به آسمان نگاه کن»، «ماهیها عاشق میشوند»، «یک حبه قند»، «فرش باد»، «کیمیا»، «یک تکه نان» و«روبان قرمز» از کارهای شاخص این بازیگر به شمار میروند. حضور در سریالهای «مختارنامه»، «کیف انگلیسی»، «شاهگوش» و این روزها هم سریال «شهرزاد» از جمله دیگر کارهایی است که میتوان به آنها اشاره کرد. وی از جمله بازیگرانی است که علاوه بر بازیگری در حرفه عکاسی هم تبحر خاصی دارد. برگزاری نمایشگاههای عکس، حضور در حراجیهای هنری تهران و فروش چشمگیر آثارش در این حراجیها از جمله سوابق عکاسی وی به شمار میروند. با این هنرمند به گفتوگویی در خصوص عکاسی سینما پرداختهایم.
شما جزء پیشکسوتان بازیگری در سینما هستید. فکر میکنید عکاسی امروز سینمای ایران با گذشته چه تفاوتهایی دارد؟
در سینمای سالهای نهچندان دور، زمانی که دوربینها هنوز به صورت آنالوگ و ظهور فیلمها نیازمند پروسهای پیچیده بود؛ عکاسی نقشی بسیار پررنگتر داشت و به عنوان بازوی فکری کارگردان عمل میکرد. عکسهایی که از جزئیترین تا کلیترین صحنههای فیلم را ثبت میکردند و به کارگردان کمک میکرد در انتخاب بهترین موقعیت دچار مشکل نشود.
عکس در تاریخ سینمای ایران، همواره تداعیگر لحظههای تلخ و شیرین بوده است. لحظههایی بوده که انتشار یک عکس در سر در سینما یا جراید باعث شده سیل عظیم مخاطب روانه سینما شود و زمانی هم بوده است که فیلمی به علت بیکیفیت بودن عکسهایش و واقف نبودن عکاس به بحث تبلیغات خیلی موفق نبوده است. در این رهگذر، عکسهایی نیز بودهاند که بعد از سالها سپری شدن از تولید فیلم، تماشایشان همچنان تداعیگر خاطراتی جذاب برای مخاطبان است و دوباره حال و هوای قصه را برای آنها تداعی میکند.
از آنجایی که ساخت یک فیلم نیازمند مشارکت گروهی است، در این زمینه نقش روابط عمومی و تبلیغات را در فروش فیلم چطور ارزیابی کرده و فکر میکنید دانستن چه دانشهایی میتواند عکاس را در این زمینه موفق کند؟
در حوزه سینما، فارغ از تمام تکنیکهایی که یک عکاس باید به آن اشراف داشته باشد، مقوله روانشناسی، کارگردانی خوب، طراحی صحنه، شناخت نور و.... از جمله فاکتورهای دیگری هستند که دانستن آنها لازمه کار عکاس است.
بدونشک روابط عمومی یک فیلم که عکس هم بخشی از آن است، موضوعی بسیار حیاتی در دیده شدن یا نشدن یک فیلم است و باید همواره توسط کارگردان و تهیهکننده جدی گرفته شود. شاید در این زمینه مثال فیلم «شهرزاد» که در سینمای خانگی عرضه میشود یک نمونه موفق از تبلیغات باشد. فیلمی که با بهرهگیری از تیمی حرفهای در تبلیغات و عکاسی آن و همکاری خوب بازیگران، فیلمبردار و در رأس آنها حسن فتحی، کارگردان و محمد امامی، تهیهکننده با عکاسان، نشان از توجه سازندگانش به مقوله تبلیغات و هوشمندی آنها در استفاده از عکس دارد.
به نظر شما چقدر نگاه حرفهای در میان جامعه عکاسان سینما وجود دارد. آیا تلاشی که آنها برای ارتقای دانش خود و رسیدن به ایدههای نو انجام میدهند، مثبت است یا خیر؟
باید گفت بعضا عکاسان جوانی در این حرفه هستند که خیلی به جایگاه واقعی رشته خود در سینما آگاه نیستند و خیلی برای حرفهشان دلسوزی نمیکنند.
آنها که به نوعی دچار روزمرگی شدهاند، کار خود را محدود به سکانسهای فیلمبرداری میکنند و کاملا از نقش مشورتی خود با سایر عوامل گروه ناآگاه هستند. این روزمرگی و بیبرنامگی در کار و فقدان ارتباطات با گروه نهتنها برای خود شخص خوب نیست؛ بلکه آفتی در کار تیمی محسوب میشود. باید در نظر داشت سبک کار عکاسی که در صنعت سینما کار میکند مطمئنا با عکاسی که در حوزههای طبیعت، خبری یا پرتره و ... فعالیت دارد فرق میکند. کار سینما و پیشبرد آن، برخلاف این دسته از ژانرهای عکاسی، مبتنی بر همکاری یک گروه در کنار هم است و عکاسانی که در این حوزه مشغول هستند باید بیش از پیش بر اهمیت کار تیمی واقف باشند.
اینکه گفته میشود خلاقیت عکاس در سایه نگاه کارگردان پنهان شده است و عکس نهایی وی آن چیزی است که کارگردان چیدمان کرده را چقدر قبول دارید؟
عکاسان این حوزه باید فارغ از چیدمان کارگردان و فیلمبردار، از نبوغ و خلاقیت هنری شخصی برخوردار باشند و بتوانند با نگاه ویژه و منحصربهفرد خود به ثبت نهایی بپردازند؛ نکتهای که بسیاری عکاسان از آن غافل هستند و همیشه میراثدار نگاه کارگردان و فیلمبردارند و برای تغییر موقعیتها و ثبت نگاهی نو، خودشان را خیلی به زحمت نمیاندازند. مطمئنا نگاه حرفهای داشتن به عکاسی به این معناست که عکاس در جهت بالا بردن دانش خودش قدم بردارد و علاوه بر ارتباطهایی که لازمه این کار است، دانش خود را غنی کند.
بعضی فیلمسازان و تهیهکنندگان آنطور که شایسته و زیبنده حرفه عکاسی سینماست به آن اهمیت نمیدهند؛ برای این افراد چه توصیهای دارید؟
ساده انگاشتن و غیرتخصصی دیدن عکاسی در میان بعضی سازندگان فیلم و حذف عکس از برنامههای خود به بهانه مدیریت هزینهها از جمله اشتباهاتی است که توسط عده محدودی از مدیران تولید و تهیهکنندگان انجام میشود و باید تغییر اساسی در این نوع نگرش داد.
این کوتهاندیشی بعضی سینماگران باعث شده پای عدهای ناآشنا و غیرمتخصص به عکاسی سینما باز شود که نهتنها هیچ فایده مثبتی ندارد؛ بلکه ضررهای جبرانناپذیری به این حوزه وارد میکند. رابطههای فامیلی و احساسی که حاکم بر سینما شده است نهتنها آینده سینمای کشور را به خطر میاندازد بلکه باعث میشود دیدگاهی منفی در ذهن مخاطبان سینما شکل گیرد.
شما سفرهای زیادی به کشورهای مختلف داشتهاید. میخواستم بدانم وضعیت عکاسی سینمای خارج را در مقایسه با ایران چطور میبینید؟
عکاسی در سینمای کشورهای غربی برخلاف کشورمان، کاملا به مثابه یک حرفه مستقل است و همه عوامل فیلم بدون هیچگونه محدودیتی در اختیار آنها قرار دارند. بنابراین عکاس فارغ از محدودیتها میتواند با چیدمان صحنه، میزانسن و در اختیار داشتن بازیگران، عکس نهایی خود را ثبت کند. البته در کشورمان هم عدهای هستند که بر اهمیت عکاسی و نقشی که یک عکس خوب میتواند در موفقیت فیلم ایفا کند، آگاه هستند و حمایت خوبی از آن میکنند. اما عده زیادی هم هستند که در این زمینه همکاری خوبی ندارند. بنابراین باید سعی شود برای آنها، اهمیت کار تیمی و نقش یک عکس خوب در موفقیت فیلم تشریح شود.
به نظرتان پیشرفت ابزارهای دیجیتال و گسترش تکنولوژیهای ارتباطی چه نوع فرصتهایی را پیشروی عکاسی سینما گذاشته است؟
باید گفت امروزه با گسترش ابزارهای دیجیتال و تکنولوژیهایی که روزبهروز بر نوآوری آنها افزوده میشود، علاوهبر راحتی عکاس در نورسنجی و مشاهده سریع عکس و برطرف کردن مشکلات خود سبب شده نحوه استفاده از عکسها هم تعریف گذشتهاش را از دست بدهد.
امروزه فضای مجازی حکمفرما بر همه چیز شده است. در این راستا میتوان هزینههای گزاف تبلیغات سنتی را با کمترین خرج در این فضا دنبال کرد. عکس، بیش از هر چیزی معنای خودش را در این فضا بهدست آورده است و عکاسان سینما که دیده شدن آنها در گذشته منوط به چاپ آثارشان در رسانهها بوده، امروزه دیگر بینیاز از رسانهها، خودشان دارای رسانهای مستقل هستند و با کمترین هزینهها میتوانند عکسهای خود را برای مخاطبانشان به اشتراک بگذارند. در این فضای رسانهای جدید، مخاطبانی که زمانی متکلموحده بودند، میتوانند نظرات خود را با صاحبان آثار به اشتراک بگذارند و با نظرات مثبت و منفی خود در جهت اصلاح کار آنها برآیند. در این دنیای جدید ارتباطات که امروزه ما را تحت نفوذ خود قرار داده است، هر کسی فراتر از نقشهایی که دارد، ظاهر میشود. این موضوع در مورد عکاسان هم صدق میکند. آنها علاوهبر نقش عکاسانه خود و انتشار آثارشان با بهرهگیری از شوق و ذوق شاعرانه، متنها یا شعرهایی را هم در وصف آن
اثر مینویسند.