مقدمه
استعداد انسان در کشف ناشناخته ها و گشودن قفل ها و بحث از دشواری ها و نهان ها، استعدادی طبیعی است. انسان به حکم ترکیب معنویش نمی تواند در برابر مجهولات دست بسته بماند، بلکه در نهاد او انگیزه ای است که می خواهد به هر چیز که بر حواس و خرد او تأثیر می گذارد، معرفت پیدا کند (خطیب، قرآن و علم روز، 1362: 21). رنگ ها از جمله عوامل بارز طبیعی هستند که هم جسم و هم روح و خرد انسان را مورد تأثیر قرار می دهند. طبق تحقیقات جامعه شناسی، رنگ ها نه تنها افراد را تحت تأثیر خود قرار می دهند، بلکه منجر به پیشرفت یا رکود جامعه می شوند. عدم جایگزینی صحیح رنگ در مکان خاص خود و به کارگیری نادرست آن در محیط های انسانی، صدمات روحی شدیدی بر انسان وارد می آورد.
اصلاح املای کودک با خط قرمز توسط معلم، چراغ قرمز هشدار دهنده برای رانندگان، سفید بودن پاکت شیر، رنگ آبی یا سبز روشن دیوارهای کلاس درس یا کتابخانه برای مطالعه بهتر و استفاده از پوشش سفید برای پزشک و سبز برای بیماران، همه مؤید این مطلب است که ارتباطی تنگاتنگ بین نظام خلقت انسان و طبیعت وجود دارد (پهلوان حسین، روان شناسی رنگ ها و قرآن کریم، 1387: 1/189).
با توجه به وجود روحیه حقیقت طلب در انسان و غریزه کشف مجهولات، در سال های اخیر بیشتر توانسته است به راز تأثیر رنگ ها بر روند زندگی پی ببرد و آن را در قالب علم روان شناسی رنگ ها معرفی نماید. در قرآن کریم نیز مسئله رنگ ها و تأثیر آنها بر زندگی انسان مورد اشاره قرار گرفته است.
1.مفهوم رنگ
رنگ در لغت، کیفیتی است که از ظاهر چیزی دیده می شود؛ مانند سفیدی، سرخی، سبزی. ابن منظور در این باره گوید: رنگ هیئتی است چون سیاهی و قرمزی. رنگ هر شیء چیزی است که باعث تمایز آن از شیءِ دیگر می شود (ابن منظور، لسان العرب، 1414: 7/113). طریحی نیز رنگ را چون ابن منظور تعریف کرده است (طریحی، مجمع البحرین، 1375: 6/303)؛ بنابراین، باید گفت که رنگ از مفاهیم بسیار واضح و معروف در میان عرف و فرهنگ های عمومی است؛ به گونه ای که برخی از اهل لغت نیازی به تعریف آن ندیده اند.
رنگ در اصطلاح یک انعکاس مرئی است که در اثر عبور، انتشار یا بازتاب ترکیب رنگ ها توسط اشیاء به وجود می آید. از دیدگاه علمی ثابت شده که همه رنگ ها از تشعشع های نور خورشید است و هر شیء به میزان شفافیت و خاصیت جذب پرتوها، بعضی پرتوها را جذب می کند و برخی را باز می تاباند؛ در نتیجه، آن شیء را به رنگ پرتوهای بازتاب شده می بینم. از سوی دیگر، این پرتوها با ترکیب شدن، نورهای دیگری را می سازند که بر یافته های مخروطی شکل اعصاب چشمی اثر می گذارد و سبب دیدن آن نور می شود. وقتی جسمی همه نورها را بازتاباند، سفید و زمانی که همه نورها را جذب کند، سیاه دیده می شود (رستم نژاد و نوید، اعجاز رنگ ها در قرآن، نشریه قرآن و علم، 7/131).
دنیایی که ما آن را نظاره می کنیم، از دو عنصر مهم تجسمی تشکیل شده است؛ فرم (شکل) و رنگ که هر کدام لازم و ملزوم یکدیگرند؛ زیرا برخورد نور به شیئ و انعکاس آن باعث دیدن رنگ می شود. هر موجودی که در این دنیا به چشم می خورد، ابتدا از لحاظ شکل و اندازه احساس می گردد. سپس در حالی که دارای پوششی از رنگ است، مورد توجه قرار می گیرد. در عین حال، رنگ علامت مشخصه هر شیئ طبیعی است؛ همان طور که گل سرخ به خاطر رنگش از دور جلب توجه می کند و نظر بیننده را به خود معطوف می دارد و یک میوه رنگی با رنگش اعلام می کند که رسیده است و یا نارس می باشد.
بیشتر افراد بینا در میان رنگ ها و به یاری رنگ ها زندگی و کار می کنند و می اندیشند؛ بدانند یا نه، بخواهند یا نه، نظا می از رنگ ها و کارکرد های رنگ ها و منطقی رنگین یعنی نمادگرایی رنگ ها فکر و ذکر آنها را به خود مشغول می کند. شناسایی بدون رنگ ممکن نیست. رنگ ها، درست یا غلط، سرچشمه یا انگیزه برخی احساسات و پاسخ های حسی، روانی و حتی شناختی محسوب می شوند (ویتگنشتاین، درباره رنگ ها، 1379: 165).
رنگ، زندگی است؛ زیرا جهان بدون رنگ بی ایمان و مرده جلوه می کند. نور اصلی بدون رنگ است و مقابل آن، تاریکی بدون رنگ است؛ همان گونه که از شعله آتش نور بیرون می تابد، بدین سان هم نور رنگ ها را به وجود می آورد. نور که اولین پدیده در جهان است، از طریق رنگ ها روح و طبیعت زنده جهان را برایمان آشکار می سازد (ایتن، عناصر رنگ، 1378: 10).
2.رنگ در علم روان شناسی
روان شناسی دانشی بسیار گسترده است و از رشته ها و دیدگاه های اجتماعی و آموزشی گوناگون تشکیل یافته است؛ لذا نمی توان یک تعریف جامع و مقبول از همه روان شناسان ارائه داد. با این همه، اکثر پژوهش گران این رشته، روان شناسی را دانش رفتار و فرآیندهای روانی تعریف کرده اند که هم رفتار مشهود و هم اندیشه و احساس های پنهان را مورد بررسی قرار می دهد (پارسا، بنیادهای روان شناسی، 1378: 12).
انسان ها غالباً سلایق خاصی در انتخاب رنگ ها داشته و هر کس رنگ بخصوصی را بیشتر از سایر رنگ ها دوست دارد. شاید همه مردم این را ندانند که انسان ها بیش از حد تصور خود از رنگ ها تأثیر می پذیرند و باید اذعان کرد که غالب مردم، هنوز به یقین و دقیق نمی دانند که از نظر روان شناسی و فیزیکی تا چه اندازه تحت تأثیر رنگ ها هستند.
رنگ ها با تمام عوامل و جزئیات زندگی ما چنان رابطه تنگاتنگی دارد که باید گفت وجود فیزیکی و روحی انسان را با سایر جزئیات و پدیده های جهان هستی در ارتباط قرار می دهد. این ارتباط و تأثیر تا حدی است که بشر برای بیان احساسات درونی از رنگ ها استفاده می کند. همگان می دانند که هر فردی، نسبت به رنگی خاص، جاذبه و یا دافعه ای دارد، حتی اگر دافعه یا جاذبه شخص بسیار کم باشد.
از روزگاران بسیار دور، رنگ ها همواره پیرامون بشر را احاطه کرده و وی را تحت نفوذ خود درآورده است. زندگی بشر اولیه تحت تأثیر دو عاملی قرار داشت که خارج از کنترل او بودند؛ این دو عامل روز و شب است؛ یعنی تاریکی و روشنی. شب محیطی را پدید می آورد که فعالیت بشر را متوقف می کرد. روز موجب محیطی بود که در آن کار و عمل مقدور بود؛ لذا بشر اولیه در روز دست به کار می شد تا توشه مواد غذایی خود را پر کند یا به جست وجوی شکار بپردازد. شب به همراه خود، بی حرکتی، آرامش و کاهش عمومی سوخت و ساز فعالیت های جسمانی را به ارمغان می آورد، اما روز به همراه خود، امکان کار، عمل و افزایش فعالیت جسمانی را می آورد و به انسان نیرو و هدف می دهد.
رنگ های مرتبط با این دو محیط رنگ آبی متمایل به تیره آسمان شب و زرد روشن نور آفتاب می باشد؛ لذا رنگ آبی متمایل به تیره، رنگ آرامش و عدم فعالیت است، در حالی که رنگ زرد روشن، رنگ امید و فعالیت است. چون هر یک از این دو نشان گر محیط های شب و روز است؛ از این رو، هر یک به جای اینکه در کنترل بشر قرار گیرد عاملی است که انسان را در کنترل خود دارد (لوشر، روان شناسی رنگ ها، 1373: 19-22).
معلوم شد که انسان ها از همان ابتدای خلقت، از رنگ ها تأثیر می پذیرفته اند تا جایی که فعالیت های روزمره خود را بر اساس رنگ ها (روز و شب) تنظیم می کرده اند. بشر که همواره در پی کشف مجهولات و علل پدیده هاست، در عصر نوین، بابی در علم روان شناسی با عنوان «روان شناسی رنگ ها» باز نموده تا از اسرار پدیده رنگ که از ابتدای خلقت انسان او را تحت الشعاع خودش قرار داده است، پرده بردارد.
رنگ بر نیازهای روحی ـ روانی، شرایط یادگیری، کنترل رفتار خشم گینانه، احساسات، درمان افسردگی، اختلالات یادگیری و سطح انرژی اثر دارد و برای کنترل نبض، تپش قلب، فشار خون، اشتها و حتی خواب مفید است. همچنین در درمان بیماری هایی مانند میگرن، سرطان، اعتیاد، امراض پوستی و حتی تومورهای مغزی مؤثر است (عرب اول، دنیای رنگ ها، 1388: 1/247)؛ برای نمونه، رنگ سفید، نماد پاکی، پاکدامنی، بی گناهی و صلح است (شی جی وا، همنشینی رنگ ها، 1377: 22). این رنگ، رنگی ملیح و براق است و باعث می شود که انسان آن گونه که هست، جلوه کند و اثری دلگشا دارد (لوشر، روان شناسی رنگ ها، 1373: 93). این گونه است که امروزه علم روان شناسی اثبات کرده است که هر رنگی نشانه یا درمان است و در ایجاد جاذبه و دافعه، توازن و تعادل بین ذرات عالم می تواند مؤثر باشد حتی گاهی راز دل خلایق را رو می کنند؛ به گونه ای که علاقه هر شخص به رنگی خاص، حکایت از شخصیت درونی و ذوق او دارد.
گفته شده است که رنگ روشن، خوشحال کننده و رنگ تیره غم انگیز است و رنگ سرخ و قرمز، تقویت کننده و محرک می باشد. رنگ سبز، آرامش دهنده و استراحت دهنده است. رنگ زرد، بسیاری از حشرات را دور می کند. در بیمارستان های روانی، بیماران تندخو را تحت تأثیر مداوم رنگ آبی و بیماران منزوی و بی تحرک را با رنگ زرد مداوا می کنند؛ زیرا این رنگ، تحریک کننده ذهن و هوش نیز هست و شدیداً موجب تقویت فکر انسان می شود.
امام علی علیه السلام رنگارنگی پرهای طاووس را سبب بروز احساسی همچون تکبر در وی می داند و می فرماید: «کأَنَّهُ قِلْعُ دَارِی عَنَجَهُ نُوتِیهُ یخْتَالُ بِأَلْوَانِهِ...؛ گویا آن دم مانند بادبان کشتی است که کشتیبان آن را از جانبی به جانب دیگر می گرداند و او به رنگ هایش به خود می نازد» (نهج البلاغه، خطبه 164).
3.رنگ در قرآن کریم
هر اثر هنری از لحظه ای که ارائه می شود، منش ارتباطی می یابد (احمدی، حقیقت و زیبایی، 1383: 391). قرآن نیز با وجود اینکه یک کتاب هنری یا علمی صرف نیست، چه از جنبه هنری و چه از جنبه علمی، هم تأثیرات روان شناختی رنگ ها را بیان کرده و هم با نوع بیان هنری خود، از طریق نام رنگ ها بر مخاطب اثر می گذارد.
در قرآن کریم از شش رنگ سفید و سیاه (بقره /187؛ آل عمران /106؛ نحل /58؛ زمر /60؛ زخرف /17) زرد (بقره /69؛ روم /51؛ زمر /21؛ حدید /20؛ مرسلات /33)، سبز (انعام /99؛ یوسف/43و46؛ یس /80؛ کهف /31؛ حج /63؛ الرحمن /76؛ انسان /21)، کبود (آبی) (انعام /69) و قرمز (فاطر /27) یاد گردیده و به طور مستقیم یا غیر مستقیم به تأثیرات روان شناختی و بعضاً فیزیولوژیکی آنها اشاره شده است.
رنگ در قرآن کریم هم به شکل توصیفی و هم استعاره ای وجود دارد.کاربرد اصلی رنگ در تشریح قدرت آفرینش پروردگار بوده است که در حضور و تغییر رنگ های مختلف در جهان دیده می شود. البته ارزش های فرهنگی نیز در موارد کاربرد استعاری رنگ ها رؤیت پذیر است (Rippin, EQ, 2/365-366).
در فصول سال که حاوی رنگ های مختلف است برای خردمندان نشانه هایی هست أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَکهُ ینابیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ یهیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ فی ذلِک لَذِکری لِأُولِی الْأَلْبابِ (زمر/21)؛ «آیا نظر نکرده ای که خدا از آسمان آبی فروفرستاد و آن را به چشمه هایی که در زمین است وارد نمود، سپس به وسیله آن زراعتی را با رنگ های متفاوتش بیرون می آورد؛ سپس خشک می گردد، پس آن را زرد می بینی؛ سپس آن را درهم شکسته می گرداند؟! قطعاً، در این (مطلب) تذکری برای خردمندان است». مشاهده رنگارنگی در خوراکی ها نیز دیده و خوردن آنها را لذت بخش تر می کند؛ أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها (فاطر/27)؛ «آیا نظر نکرده ای که خدا از آسمان، آبی فرو فرستاد، به وسیله آن محصولاتی که رنگ هایش متفاوت است (از زمین) خارج ساختیم».
دگرگونی زبان ها و رنگ های مردم نیز آیتی برای دانشمندان دانسته شده است؛ وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِکمْ وَ أَلْوانِکمْ إِنَّ فی ذلِک لَآیاتٍ لِلْعالِمینَ (روم/22)؛ «و از نشانه های او آفرینش آسمان ها و زمین و تفاوت زبان هایتان و رنگ های شماست. قطعاً، در آن[ها] نشانه هایی برای دانایان است».
3-1-رنگ آبی
این رنگ به صورت مستقیم یک بار در قرآن به معنای حزن و اندوه به کار رفته است: یوْمَ ینْفَخُ فِی الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمینَ یوْمَئِذٍ زُرْقاً (طه/102)؛ «(همان) روزی که در شیپور دمیده می شود؛ و خلافکاران را در آن روز، در حالی که (چشمانشان کور و) کبود است گرد می آوریم!».
رنگ آبی در این آیه دلالت بر ترس و وحشت نمی کند؛ جز آنکه با رنگ سیاه ترکیب شود و مجرمان با بدن های کبود در آن روز جمع می شوند.«زُرقاً» آبی پر رنگ است و خود این واژه بر شدت آبی دلالت دارد؛ بر عکس آبی باز و کم رنگ که همان رنگ آسمان و دریاهاست که بسیار آرام بخش است. رنگ آبی آسمان، اثر تسکینی شگرفی بر انسان می گذارد، لذا خداوند رنگ آسمان و اقیانوس ها و دریاها را (که تصویر آبی آسمان را در خود نشان می دهند) به رنگ آبی مزین ساخته است. بدین ترتیب، خداوند حکیم زندگی انسان را بر اساس فطرت و نیاز روحی او رنگ آمیزی کرد و این دلالت بر ربوبیت خدای واحد دارد. انسان وقتی به آسمان می نگرد، رنگ آبی را می بیند که آرام بخش است و چون به زمین می نگرد، رنگ سبز را می بیند که حالتی مسرّت بخش و متعادل به روان او می بخشد. آبی به دلیل همین خواص، بهترین رنگ برای کاشی کاری مساجد و زیارت گاه ها می باشد. آسمان در شب به رنگ آبی تیره و کبود در می آید و چه زیباست که قرآن شب را مایه استراحت قرار داده است (رستم نژاد و نوید، اعجاز رنگ ها در قرآن، مجله قرآن و علم، 7/131).
رنگ شناسان معتقدند رنگ آبی تیره (رنگ شب) ساختار آرامش و سکوت کامل است. این رنگ از یک تأثیر آرام بخش در سیستم اعصاب برخوردار است. فشار خون، نبض و تنفس در اثر آن کاهش می یابد و در عین حال، بدن تجدید قوا می کند و نیرو می گیرد. به نظر می رسد یکی از دلایل تأکید اسلام برای تهجد و شب زنده داری نیز همین می باشد؛ چرا که انسان در لباس شب از آرامشی بهره مند می شود که حتی اثر آن به معاش در روز هم کشیده می شود (پهلوان حسین، روان شناسی رنگ و قرآن کریم، 1387: 190).
امام صادق علیه السّلام در کتاب توحید مفضل با اشاره به رنگ کبود آسمان در شب می فرمایند: «پس تفکر کن که چگونه رنگ آسمان را کبود مایل به سیاه قرار داد که نگاه کردن مکرر به آسمان به دیده ضرر نرساند...» (رستم نژاد و نوید، اعجاز رنگ ها در قرآن، 7/131).
رنگ آبی، مشترک بین آسمان و زمین و مانند رنگ سبز موجب تقویت چشم است. خداوند این رنگ را برای تسکین و آرامش آفریده است؛ از این رو؛ پزشکان آن را برای اتاق بیماران تب دار نیز تجویز می کنند (پهلوان حسین، روان شناسی رنگ و قرآن کریم، 1387: 188-189). این رنگ برای اتاق خواب پیشنهاد می شود؛ چرا که آرام بخش و خواب آور است (رستم نژاد و نوید، اعجاز رنگ ها در قرآن، 7/131).
3-2- رنگ زرد
در آیه 69 سوره بقره به درخواست قوم موسی به این رنگ اشاره شده است که گفتند: از پروردگارت بخواه که رنگ گاو را مشخص کند و خداوند فرمود: صَفْراءُ فاقِعٌ لَوْنُها تَسُرُّ النَّاظِرینَ (بقره/69)؛ «در حقیقت آن گاوی زرد است که رنگش یک دست است که بینندگان را شاد می سازد».
رنگ زرد، محرّک فکری است. بر کمبود فکری روحی مؤثر است و برخی حالات عصبی را آرام می کند. شاید به همین دلیل این رنگ برای اتاق مطالعه پیشنهاد شده است. در روان شناسی رنگ ها نیز رنگ زرد نشاط آور و چشمگیر عنوان شده است و اثر آن به صورت روشنی، شادمانی و درخشانی ظاهر می شود (لوشر، روان شناسی رنگ ها، 1378: 94).
برای تحریک ذهن نیز از نور زرد استفاده می شود. زرد فزاینده نیروست. زندگی در فضای زرد انسان را فعال می کند. با طلوع اشعه زرد خورشید انسان ها برای فعالیت دوباره آماده می شوند. در بیمارستان های روانی بیماران منزوی و بی تحرّک را با قرار دادن در نور و رنگ زرد مداوا می کنند. زرد یک دست آزار دهنده و اگر متغیر باشد، شادی آفرین است. زرد سبب بی خوابی، هیجان، اضطراب و تلاطم فکری می شود. زرد گرم ترین رنگ طیف خورشید است (رستم نژاد و نویداعجاز رنگ ها در قرآن، 7/131).
3-3-رنگ سبز
رنگ سبز زیباترین رنگی است که ده بار در قرآن مطرح شده و در چند آیه به بساط بهشتیان و لباس های ابریشمی و حریرهای سبز رنگ آنان با این رنگ اشاره شده است. همچنین رنگ گیاهان سبز هم چند بار در قرآن آمده است. سبز، انتقال دهنده شادی، انبساط خاطر و بهجت است. نماد رویش، حیات و زندگی است. سبز نماد ایمان، کمال و رنگ بهشتی است و چون در رنگ سبز ایمان و اطمینان مشهود است، نزد مسلمانان رنگ مقدس شمرده می شود و مردم میان این رنگ و پیامبراکرمo و اهل بیت طاهرینb و اولادشان ارتباط برقرار می کنند (همان).
در مورد رنگ سبز نیز آیات زیادی وجود دارد؛ خداوند در قرآن کریم فرموده است: الَّذی جَعَلَ لَکمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ(یس/80)؛ «(همان) کسی که برای شما از درخت سبز، آتشی قرار داد و شما در هنگام (نیاز) از آن (آتش) می افروزید».
در مورد لباس و تکیه گاه بهشتیان نیز اشاره شده است که وَ یلْبَسُونَ ثِیاباً خُضْراً مِنْ سُنْدُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ... (کهف/31)؛ «و لباس هایی سبز، از حریر نازک و ضخیم، می پوشند، در حالی که در آنجا بر تخت ها تکیه کرده اند». در آیه ای دیگر رنگ درختان بهشتی چنین توصیف نموده است: مُدْهامَّتانِ(رحمان/64)؛ «دو (بوستان) سبز سیاه فام اند» که ابتهاج درختانش به اوج رسیده است» (الرحمن/64؛ همان، 192).
حضرت علی علیه السلام، نگاه به سبزه و چمن را دعا و تعویذی برای درمان بیماری ها دانسته اند: «والنظر الی الخضره نشره» (نهج البلاغه، حکمت 400).
در مجموع از اشارات قرآن کریم و تحقیقات دانشمندان روشن می شود که رنگ سبز از رنگ های شادی آور و از نشانه های پرورگار عالمیان است و به توحید ربوبی دلالت دارد؛ چون همان کسی که انسان را خلق کرده، این طبیعت سرسبز، زیبا و مسرّت بخش را برای او آفریده و نهایت پیوستگی، ارتباط و نظم را در کل این مجموعه قرار داده و بین تک تک اجزای آن هماهنگی بخشیده است.
دانشمندان امروزه نیز رنگ سبز را برای درمان بیماری های عصبی و اختلالات روانی به کار برده و آن را خنک کننده، تعدیل کننده نور خورشید و مسکن توصیف کرده اند. این رنگ در سیستم عصبی برای بی خوابی ها و خستگی ها مؤثر است. فشارخون را کم می کند و مویرگ ها را منبسط می کند (پهلوان حسین، روان شناسی رنگ ها در قرآن کریم، 1387: 188-189).
3-4- رنگ قرمز
رنگ قرمز انرژی دهنده و محرک بسیار قوی است. سوره فاطر، کلمه «حمر» به معنای رنگ قرمز دیده می شود: وَمِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بیضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابیبُ سُودٌ (فاطر/27) «و از کوه ها راه ها (و رگه ها)ی سپید و سرخ، که رنگ هایش متفاوت است و سیاه سیاه (آفریدیم)؟!». آزمایشاتی که بر روی افراد متفاوت انجام شده و آنان را وادار به تفکر بر رنگ قرمز سیر نموده اند، نشان داده که این رنگ، سیستم عصبی را تحریک می کند؛ یعنی فشار خون را بالا می برد و تنفس و ضربان قلب را سریع تر می کند؛ لذا رنگ قرمز از لحاظ تأثیری که بر سیستم اعصاب دارد، یک عامل محرّک به شمار می رود و معنای فیزیولوژیک آن، داشتن آرزوهای بسیار، شور و شوق زندگی و تهور و قدرت اراده است (همان، 198).
در مورد رنگ قرمز آنچه از سنت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم در این زمینه به ما رسیده، کراهت ایشان در استفاده از رنگ قرمز برای لباس بوده است مگر در اعیاد و در روز جمعه برای جشن و شادمانی که علت آن را می توان در تأثیر این رنگ بر روان آدمی جستجو کرد (همان).
3-5- رنگ سفید و تأثیرات آن از منظر قرآن کریم
قرآن کریم برای بیان رنگ سفید از ماده «بیض» و مشتقات آن (بِیضٌ، بَیضٌ، أَبْیضُ، تَبْیضُّ، ابْیضَّتْ و بَیضاء) استفاده کرده است. بیض و مشتقاتش دوازده بار و در دوازده آیه آمده است. با توجه به آیاتی از قرآن کریم که در آنها از رنگ سفید سخن به میان آمده، می توانیم دریابیم که این رنگ تأثیرهای گوناگونی بر انسان دارد:
الف) رنگ سفید، نشانه سعادتمندی
یوْمَ تَبْیضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ... (آل عمران/106)؛ «(در) روزی که چهره هایی سفید می شوند و چهره هایی سیاه می گردند...». وَ أَمَّا الَّذینَ ابْیضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفی رَحْمَتِ اللَّهِ... هُمْ فیها خالِدُونَ (آل عمران/107)؛ «و امّا کسانی که چهره هایشان سفید شده، پس در رحمتِ خدایند...».
سپیدی از شریف ترین رنگ هاست (ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، 1408: 16/188) و در نهایت صفا (طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 1372: 8/692) و لطافت (ثعلبی نیشابوری، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، 1422: 8/134) است و این لطافت، نورانی است (طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 1372: 8/692).
گفته شده که سفیدی چهره ها «به خاطر نور ایمان است» (تستری، تفسیر التستری، 1423: 1/50) و آمده است که هر کس در این دنیا قلبی سفید داشته باشد، در آخرت چهره اش سفید است (قشیری، لطائف الاشارات، بی تا: 1/269). سفیدی از نور است و کسانی که اهل نور حق باشند، به رنگ سفید نامیده می شوند و چهره هایشان درخشان می شود (طبرسی، جوامع الجامع، 1377: 1/195). رنگ سفید، رنگی بسیار لطیف و شریف است و خداوند با سفید کردن چهره مؤمنان در قیامت به شرافت و لطافت آنان می افزاید و ملاحت، پاکی، پاکدامنی و بی گناهی آنان را با این رنگ نمایان می کند. اصولاً رنگ سفید، نشانه افراد سعادتمند در رستاخیز است (آل عمران /106) و این نکته از نظر نشانه شناسی جالب توجه و در خور بررسی است.
ب) رنگ زیبایی در طبیعت
... وَ مِنَ الْجِبالِ جُدَدٌ بیضٌ وَ حُمْرٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُها وَ غَرابیبُ سُودٌ (فاطر/27)؛ «... و از کوه ها راه ها (و رگه ها)ی سپید و سرخ، که رنگ هایش متفاوت است و سیاه سیاه (آفریدیم)؟!». خدای تعالی طبیعت را خلق کرده و کوه ها را جلوه ای از آن دانسته است و این کوه ها را با «راه ها و رگه هایی در آن به رنگ های مختلف از جمله سفید» (سمرقندی، بحرالعلوم، 3/106) معرفی می کند.
چنان که بیان کردیم، رنگ سفید، رنگی لطیف و دلگشا و در نهایت صفاست. حق تعالی با جلوه دادن رنگ سفید در کوه، لطافت های طبیعت را به رخ می کشد و با اثری که این رنگ دارد، طبیعت را لطیف و با صفا می کند که باعث دلگشایی انسان به هنگام دیدن آن می شود.
ج) دست سفید؛ نشانه ای اعجازآمیز
ـ وَ نَزَعَ یدَهُ فَإِذا هِی بَیضاءُ لِلنَّاظِرینَ (اعراف/108؛ شعرا/33)؛ «و دستش را (از گریبان) بیرون آورد، پس به ناگاه، آن برای بینندگان سفید (و درخشان) شد».
ـ وَ اضْمُمْ یدَک إِلی جَناحِک تَخْرُجْ بَیضاءَ مِنْ غَیرِ سُوءٍ آیه أُخْری (طه/22)؛ «و دستت را به پهلویت بگذار، تا سفیدگونه، بدون (عیب) بدی، بیرون آید، در حالی که نشانه (معجزه آسای) دیگری است».
ـ وَ أَدْخِلْ یدَک فی جَیبِک تَخْرُجْ بَیضاءَ مِنْ غَیرِ سُوءٍ فی تِسْعِ آیاتٍ إِلی فِرْعَوْنَ وَ قَوْمِهِ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقینَ (نمل/12)؛ «و دستت را در گریبانت داخل کن تا سفیدگونه، بدون (عیب) بدی بیرون آید؛ با نشانه های (معجزه آسای) نه گانه به سوی فرعون و قومش (برو؛ چرا) که آنان گروهی نافرمان بودند».
ـ اسْلُک یدَک فی جَیبِک تَخْرُجْ بَیضاءَ مِنْ غَیرِ سُوءٍ وَ اضْمُمْ إِلَیک جَناحَک مِنَ الرَّهْبِ فَذانِک بُرْهانانِ مِنْ رَبِّک إِلی فِرْعَوْنَ وَ مَلاَئِهِ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْماً فاسِقینَ (قصص/32)؛ «دستت را در گریبانت وارد کن، تا سفیدگونه، بدون (عیب) بدی بیرون آید؛ و (دست و) بالت را (برای آرامش) از هراس به (سینه) خودت بگذار؛ و این دو (معجزه) دلیل های روشنی از جانب پروردگارت به سوی فرعون و اشراف اوست؛ [چرا]که آنان گروهی نافرمان اند».
یکی از معجزات بارز حضرت موسی علیه السّلام ید بیضاء یا همان دست سفید و درخشنده بود.
در تفاسیر آمده که سفیدی دست حضرت موسیعلیه السّلام درخششی شبیه به درخشش خورشید داشت که چشم ها از شدت سفیدی آن تاریک می شدند (بلخی، مقاتل بن سلیمان، 1423: 2/53) و برخی هم گفته اند که نور آن بر نور خورشید غلبه داشته است (طبرسی، جوامع الجامع، 1377: 1/458). خداوند در داستان بنی اسرائیل، بارها معجزه دست سفید و درخشنده حضرت موسی علیه السلام را به فرعونیان نشان داد و با قرار دادن دست آن حضرت به این رنگ و سفید جلوه دادن دستش، او را انسانی صلح طلب، به دور از گناه، پاک و پاکدامن معرفی نمود تا قوم متعصب و بهانه جوی بنی اسرائیل با دیدن این رنگ آرامش یابند و ایمان آوردن به مکتبش را راحت تر پذیرا باشند.
د) لذت بخشی و آرامش
ـ بَیضاءَ لَذَّه لِلشَّارِبینَ (صافات/46)؛ «(شرابی) سپید (و درخشان) که برای نوشندگان لذت بخش است».
ـ کأَنَّهُنَّ بَیضٌ مَکنُونٌ (صافات/49)؛ «(از شدّت سفیدی) چنانکه گویی آنان تخم مرغ های (زیرپر) پنهان مانده اند».
گفته اند که این بهترین و نیکوترین رنگ هاست (ابن جوزی، 1422: 3/541).
هـ) رنگ سفید مو و چشم، نشانه ضعف، سستی و پیری
ـ قالَ رَبِّ إِنِّی وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّی وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیباً وَ لَمْ أَکنْ بِدُعائِک رَبِّ شَقِیا (مریم/4)؛ «گفت: پروردگارا! به راستی من استخوانم سست گردیده و از جهت پیری، (موی) سر شعله ور شده (و سفید گشته است.) و پروردگارا! (من) به سبب خواندن تو در (زحمت و) بدبختی نبوده ام».
قرآن در آیه ای دیگر نیز از رنگ سفید البته به طور غیر مستقیم و با استعاره ای زیبا یاد می کند.
در مورد اشتعال رأس گفته شده که «اشتعال، انتشار شعله ها و لهیب آتش در آن چیزی است که آتش گرفته است» و آیه وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیباً از نیکوترین استعارات است و معنای آن انتشار پیری (سفیدی مو) در سر است؛ همان گونه که شعله های آتش انتشار می یابد (طباطبایی، المیزان، 1417: 8/14). نیز گفته اند تشبیه محاسن در سفیدی و انتشار آن در مو به شعله های آتش است (آندلسی، البحر المحیط، 1420: 7/239). طبرسی نیز گفته است: معنای آن درخشش محاسن در سر است (طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، 1372: 6/776) از آیه وَ ابْیضَّتْ عَیناهُ مِنَ الْحُزْنِ(یوسف/84)؛ «و دو چشم او از اندوه سفید شد» به دست می آید که بینایی حضرت یعقوبعلیه السّلام از بین رفته بود. بعضی ها گفته اند با بیاض عین مقداری از بینایی باقی می ماند. علامه در ردّ این سخن می گوید: آیه 93 همین سوره که می گوید: این پیراهن مرا ببرید و به صورت پدرم بیندازید که بینا می شود، دلیل آن است که بینایی وی از بین رفته بود.
خداوند سفیدی چشم را حاصل شدت غم و حزن معرفی کرده و مفسران این سفیدی را به کوری تعبیر نموده اند (طوسی، التبیان، بی تا: 6/182). خداوند رنگ سفید چشم را ناراحت کننده، بیان گر شدت غم و اندوه، و سفیدی موها و محاسن را بیان گر سستی، پیری و ضعف می داند و از طرفی، آن را لذت بخش و لطیف بیان می کند و تأثیر این رنگ را دو وجهی می شمارد. علم نوین روان شناسی نیز با این جمله که می گوید: این رنگ می تواند رنگ یک سرویس گران قیمت چینی باشد و یا رنگ یک ظرف کاغذی یک بار مصرف، دو وجهی بودن این رنگ را اذعان کرده و مؤید همین مطلب در قرآن است.
و) تأثیر رنگ سفید در همنشینی و ترکیب با رنگ سیاه
ـ...وَ کلُوا وَ اشْرَبُوا حَتَّی یتَبَینَ لَکمُ الْخَیطُ الْأَبْیضُ مِنَ الْخَیطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ... (بقره/187)؛ «... و بخورید و بیاشامید، تا رشته سپید بامداد، از رشته سیاه (شب) بر شما نمودار گردد...».
ـ وَ حُورٌ عینٌ (واقعه/22)؛ «و حوریان فراخ چشم (و سپید چشم)».
در آیات آل عمران/106، فاطر/27، دخان/54، طور/20 والرحمن/72 ملاحظه می شود که رنگ سیاه و سفید به صورت زیبایی در کنار هم آمده اند و زیباتر از همه این است که این دو رنگ در یک کلمه ـ که آن هم حور می باشد ـ آمده است.
حور در لغت شدت سفیدی چشم در شدت سیاهی آن است (مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، 1360: 2/306؛ طریحی، مجمع البحرین، 1375: 3/278) و در تفاسیر در این مورد دیدگاه های مختلفی ذکر شده است؛ از جمله: سفید روی (بلخی، مقاتل بن سلیمان، 1423: 3/826)، سفید (فراء، معانی القرآن، بی تا: 3/44)، سفید رو و با چشمان زیبا (سمرقندی، بحرالعلوم، بی تا: 3/274)، سفید روی و با لباس سبز و خالی از زیور آلات (سورآبادی، تفسیر سور آبادی، 1380: 4/2293) و سفید بودن سفیده چشم به غایت سفیدی و سیاهه آن در نهایت سیاهی (ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، 1408: 17/219) چنان که از معنای حور در لغت و تفاسیر برمی آید، حور دارای رنگ سفید و سیاه است و مطابق علم امروزی، استفاده از رنگ سیاه و سفید در کنار هم، باعث می شود که فرد از درون آرامش یابد و عدم تعادل و توازن وی از بین برود (لوشر، روان شناسی رنگ ها، 1373: 99).
نیز ملاحظه می شود که قرآن، با ظرافت بسیار زیاد و زیبایی از جهنم و عاقبت کافران سخن می گوید بدون اینکه کوچک ترین تأثیر منفی در درون مخاطب خود ایجاد کند.
ز) توصیف اعجاز آمیز بهشت با توجه به تأثیرات رنگ سفید
اگر کسی کلمه قرمز را که نام یک رنگ است، بر زبان آورد و پنجاه نفر هم آن را بشنوند، می توان گفت که پنجاه نوع قرمز به ذهن آنان خطور می کند و مطمئناً همه آنان هم با هم متفاوت هستند. حتی هنگا می که رنگ به خصوصی را مشخص می کنیم که تمام افرادی که نام آن را می شنوند، بارها آن را دیده باشند، باز هم هر یک از آنان قرمزی متفاوت با دیگری را به خاطر می آورد.
وقتی پیوستگی ها (تداعی ها) و واکنش هایی را که در ارتباط با رنگ و نام آن تجربه شده اند، به رنگ اضافه می کنیم، احتمالاً باز هم اختلاف در مورد تشخیص رنگ بیشتر می شود. اینها چه چیزی را نشان می دهند؟
به خاطر آوردن رنگ های مشخص، اگر غیرممکن نباشد، مشکل است. این مسئله این حقیقت مهم را مورد توجه قرار می دهد که حافظه بصری در مقایسه با حافظه شنوایی بسیار ضعیف است. در حافظه شنوایی، اغلب ملاحظه می شود که شخص پس از یک یا دو بار شنیدن یک ملودی، می تواند آن را تکرار نماید (آلبرز، تأثیر متقابل رنگ ها، 1368: 20-21). پس حافظه بصری ضعیف است و تصور دوباره انسان بعد از دیدن رنگ آن است که خود می خواهد نه آنکه مورد نظر نویسنده یا گوینده نام رنگ است.
«یکی از مهم ترین روش های تصویرآفرینی در قرآن، سخن گفتن درباره مجردات و معنویات در لباس محسوسات و اجسام مادی است. «روش تصویر و نمایش هنری» (محسوس سازی و تجسیم) از روش های تعبیری، برتر و زیباتر است. برای بیان این برتری کافی است که معانی در صورت های ذهنی مجرد تصوّر شود (تخییل هستی)، سپس آنها را در صورت های تصویری شخصیت پردازی کنیم (تجسیم فنی). در روش اول، ذهن و ادراک مخاطب است، ولی در روش دوم، حس و وجدان. قانون «تخییل» و آیین «تجسیم» دو قانون بارز و آشکار در بیان و نمایاندن تصاویر فنی و هنری قرآن است (پیری سبزواری، جلوه هایی از اعجاز هنری قرآن از دیدگاه سید قطب، بی تا: 2).
قرآن با به کارگیری این دو قانون و روش، جنبه ای از اعجاز خود را به نمایش می گذارد؛ بدین صورت که با نام بردن رنگ سفید در توصیف بهشت، نوشیدنی ها و همسران بهشتی، مخاطب را وادار به تصور رنگ سفید می کند.چنان که بیان شد، مخاطب نیز آن رنگی را که خود به آن علاقمند است، متصور می شود؛ لذا انسان با خواندن و یا شنیدن آیاتی که در آنها بهشت با رنگ سفید توصیف شده است، بهترین حالت رنگ سفید را در اوج لطافت، شرافت، روشنی، پاکی، ملاحت، صفا، رؤیا و... برای خود در بهترین مکان به تصویر می کشد و این یک عامل بسیار فوق العاده روان شناسانه برای ترغیب انسان ها به انجام اعمال نیک و دوری از گناه است که قرآن از آن استفاده کرده است.
ح) رنگ سفید در روایات
در روایتی از رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم آمده است: «از لباس های شما هیچ کدام بهتر از لباس های سفید نیست، برای پوشیدن آن را انتخاب کنید: «لَیسَ مِن لِباسِکُم شَیءٌ أَحسَنُ مِنَ البَیاضِ، فَالبِسوه» (پاک نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، 1363: 18/69). شاید سبب پاکیزه تر بودن جامه سفید آن باشد که این رنگ بیشتر و بهتر از هر رنگ دیگری، لکه های سیاه را آشکار می سازد و پوشنده را زودتر به تعویض جامه و نظافت آن وادار می کند (دانشمند، استفاده از رنگ های شاد، 1363: 2).
با توجه به آیات قرآن، رنگ سفید از رنگ های بهشتی است و این روایت ذیل نیز مؤید همین مطلب است:
فرات ابن ابراهیم کوفی در تفسیرش از ابن عبّاس روایت کرده است: زمانی که روز قیامت به پا شود، منادی ندا می کند: ای مردم! چشمان خود را ببندید تا فاطمه علیهاسلام، دختر محمّدصلّی الله علیه و آله و سلّم عبور کند، فاطمهعلیهاسلام اوّلین کسی است که دوازده هزار حوریه از فردوس او را استقبال خواهند کرد. آنان احدی را قبل از فاطمهh و بعد از آن بانو استقبال نکرده و نخواهند کرد. آن حوریه ها بر ناقه هایی سوارند که بال های آن از یاقوت، مهار آنها از لؤلؤ و رحل هایی از درّ بر پشت آنهاست که بر هر یک از آنها بالشی از سندس قرار دارد و رکاب های آنها زبرجد است. آنان از صراط می گذرند تا فاطمه زهراh را وارد فردوس می نمایند و اهل بهشت با آن بانو ملاقات خواهند کرد. در وسط فردوس قصرهای سفید و زردی است از لؤلؤ که در یک محل می باشد. در آن قصرهای سفید، هفتاد هزار خانه است که منزل حضرت محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم و آل طاهر آن بزرگوار است (روحانی علی آبادی، زندگانی حضرت زهرا، 1379: 852).
بهشتی بودن دو رنگ زرد و سفید، بیانگر روشن، درخشنده، مصفا، لطیف، شریف، رؤیایی بودن و... می باشد.
خداوند شرابی سفید را لذتی برای نوشندگان آن بیان کرده و با این بیان، درخشندگی این رنگ را موجب لذت و آرامش روح می داند.
این نکته نیز جالب توجه است که رنگ سفید مانند رنگ های ملایم ابرهای تابستانی، لطیف و رؤیایی است و این خود، باعث ایجاد لطافت روحی و اوج لذت در رؤیا می شود؛ به همین دلیل، همسران بهشتی را سفید معرفی می کند تا آرامشی برای بهشتیان باشند و از آنها لذت ببرند.
در نقطه مقابل رنگ سفید، در مورد رنگ سیاه نیز روایات معتبری از معصومانb درباره کراهت آن نقل شده است؛ از جمله روایت زیر:
«عِدَّه مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِی الْهَمَذَانِی عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السّلام وَ فِی رِجْلِی نَعْلٌ سَوْدَاءُ فَقَالَ یا حَنَانُ مَا لَک وَ لِلسَّوْدَاءِ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ فِیهَا ثَلَاثَ خِصَالٍ تُضْعِفُ الْبَصَرَ وَ تُرْخِی الذَّکرَ وَ تُورِثُ الْهَمَّ وَ مَعَ ذَلِک مِنْ لِبَاسِ الْجَبَّارِینَ قَالَ فَقُلْتُ فَمَا أَلْبَسُ مِنَ النِّعَالِ قَالَ عَلَیک بِالصَّفْرَاءِ فَإِنَّ فِیهَا ثَلَاثَ خِصَالٍ تَجْلُو الْبَصَرَ وَ تَشُدُّ الذَّکرَ وَ تَدْرَأُ الْهَمَّ وَ هِی مَعَ ذَلِک مِنْ لِبَاسِ النَّبِیین» (کلینی، کافی، 1365: 6/465).
روان شناسان رنگ سیاه را بی رنگی مطلق می دانند که تمام رغبت ها را از بین می برد؛ از این رو، در قرآن چهره دوزخیان با رنگ سیاه نشان داده شده است؛ به گونه ای که کسی به آنان توجه ندارد: وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّه (زمر/60). قیامت عرصه بروز اسرار نهان و تجسم اعمال و افکار است آنان در این دنیا قلب های سیاه و تاریک داشتند و اعمالشان مانند افکارشان تاریک بود، در قیامت این حال درون به بیرون منتقل می شود و چهره هایشان سیاه خواهد بود.
4.نتیجه
بی شک، اکثر ما به اهمیت رنگ در دنیای امروز واقفیم. در دنیایی که از هر سو مورد بمباران تصویر و رنگ از سوی رسانه های دیداری قرار داریم، پیام هایی بیشتر در ذهن ثبت و ضبط می شود و اثرگذار است که به لحاظ بصری مورد پسند قرار گیرد. رنگ یکی از ارکان اصلی در انتقال این پیام ها به شمار می رود و در علوم مختلف از جمله جامعه شناسی، روان شناسی و هنر از جنبه های مختلف مورد واکاوی قرار گرفته است.
در قرآن کریم و روایات از رنگ های مختلف سخن به میان آمده است و به برخی تأثیرات آنها پرداخته شده است. رنگ آبی، مایه آرامش، زرد، مایه شادی و روشنایی، قرمز باعث تحریک اعصاب، سبز، رنگ تمدد اعصاب، سیاه رنگی دارای کراهت و سفید، رنگی شریف، لطیف، ملیح، پاک، پاکدامن و... معرفی شده و خداوند متعال در قیامت، کسانی را که اعمال صالح انجام می دهند، با چهره ای به این رنگ محشور می نماید؛ لذا چهره سفید و درخشنده مؤمنان نمایان گر این خصوصیات در آنان است.
قرآن در توصیف بهشت، این رنگ را از رنگ های بهشتی می داند و از برخی بهشتیان، نوشیدنی های بهشتی، همسران بهشتی و...، با این رنگ یاد می کند. از جمله خصوصیات این رنگ، تصور اوج لطافت، صفا، آرامش و... است. بهشت نیز چون سرای جاودانه و به دور از خستگی، ملالت آوری، اضطراب، تاریکی و... است، با این رنگ توصیف می شود. با توجه به اینکه انسان با شنیدن و خواندن نام هر رنگ، آن رنگی را که مورد پسند خودش است، متصور می شود، قرآن نیز با معرفی بهشت به رنگ سفید، مخاطب را وادار به تصور بهترین حالت این رنگ می کند و انسان بهترین رنگ، حالت و مکان را برای خود در سرای جاودان تداعی می کند؛ چه این یک عامل روان شناختی برای ترغیب انسان ها به انجام اعمال صالح و دوری از گناه می باشد.
منابع
1.ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمن بن علی (1422ق)، زاد المسیر فی علم التفسیر، بیروت، دار الکتاب العربی.
2.ابن منظور، محمد بن مکرم (1414ق)، لسان العرب، بیروت، دار صادر، چاپ سوم.
3.ابوالفتوح رازی، حسین بن علی (1408ق)، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی.
4.احمدی، بابک (1383ش)، حقیقت و زیبایی (درس های فلسفه هنر)، تهران، سعدی، چاپ هشتم.
5.اصغری نژاد، محمد، پژوهشی در رنگ و پوشش های رنگی در اسلام، www.seraj.ir.
6.آلبرز، جوزف (1368ش)، تأثیر متقابل رنگ ها، ترجمه عرب علی شروه، تهران، طلوع آزادی.
7.آندلسی، ابوحیان محمد بن یوسف (1420ق)، البحر المحیط فی التفسیر، بیروت، دار الفکر.
8.ایتن، یوهانس (1378ش)، عناصر رنگ ایتن، ترجمه بهروز ژاله دوست، تهران، عفاف، چاپ سوم.
9.آیزمن، لئاتریس (1388ش)، روانشناسی کاربردی رنگ ها، ترجمه روح الله زمزمه، تهران، ابیانه.
10.بلخی، مقاتل بن سلیمان (1423ق)، تفسیر مقاتل بن سلیمان، بیروت، دار إحیاء التراث.
11.پارسا، محمد (1378ش)، بنیادهای روان شناسی، تهران، سخن.
12.پاک نژاد، شهید سید رضا (1363ش)، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، تهران، هما.
13.پهلوان حسین، اکرم (1387ش)، روانشناسی رنگ ها و قرآن کریم، مجموعه مقالات بیست و پنجمین دوره مسابقات بین المللی قرآن کریم، تهران، معاونت فرهنگی سازمان اوقاف و امور خیریه.
14.پیری سبزواری، حسین، جلوه هایی از اعجاز هنری قرآن از دیدگاه سید قطب، www.we علیه السلامetweb.com.
15.تستری، ابومحمد سهل بن عبدالله (1423ق)، تفسیر التستری، بیروت، دارالکتب العلمیه.
16.ثعلبی نیشابوری، ابواسحاق احمد بن ابراهیم (1422ق)، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، بیروت، دار إحیاء التراث العربی.
17.خطیب، عبدالغنی (1362ش)، قرآن و علم روز، ترجمه اسد الله مبشری، تهران، صفا.
18.دانشمند، مرتضی، استفاده از رنگ های شاد، www.we علیه السلامetweb.com.
19.راغب اصفهانی، حسین بن محمد (1412ق)، المفردات فی غریب القرآن، دمشق، دارالعلم ـ الدار الشامیه.
20.رستم نژاد، مهدی و نوید، مهدی (1389ش)، اعجاز رنگ ها در قرآن، نشریه قرآن و علم، شماره 7.
21.رضایی اصفهانی، محمد علی و جمعی از فضلای حوزه و دانشگاه، ترجمه قرآن کریم، موسسه فرهنگی دارالذکر، 1383ش.
22.روحانی علی آبادی، محمد (1379ش)، زندگانی حضرت زهراh، تهران، مهام.
23.سمرقندی، نصربن محمد بن احمد (بی تا)، بحرالعلوم، بی جا.
24.سورآبادی، ابوبکر عتیق بن محمد (1380ش)، تفسیر سور آبادی، تهران، فرهنگ نشر نو.
25.شی جی وا، هیداکی (1377ش)، همنشینی رنگ ها (راهنمای خلاقیت در ترکیب رنگ ها)، ترجمه شاهرخ فریال دهدشتی، تهران، کارنگ.
26.طباطبایی، سید محمد حسین (1417ق)، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم.
27.طبرسی، فضل بن حسن (1377ش)، تفسیر جوامع الجامع، تهران، دانشگاه تهران.
28.طبرسی، فضل بن حسن (1372ش)، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم.
29.طریحی، فخرالدین (1375ش)، مجمع البحرین، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم.
30.طوسی، محمد بن حسن (بی تا)، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
31.عدالت، سید محمد جواد، نگاهی به مقوله رنگ در قرآن، پژوهش های قرآنی، ش46-47.
32.عرب اول، منصوره (1388ش)، دنیای رنگ ها، مرز پرگهر، سال هشتم، 247.
33.فراء، ابوزکریا یحیی بن زیاد (بی تا)، معانی القرآن، مصر، دارالمصریه للتألیف و الترجمه.
34.قرشی، سید علی اکبر (1371ش)، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ ششم.
35.قشیری، عبدالکریم بن هوازن (بی تا)، لطایف الاشارات، مصر، الهیئه المصریه العامه للکتاب، چاپ سوم.
36.لوشر، ماکس (1373ش)، روان شناسی رنگ ها، ترجمه ویدا ابی زاده، تهران، درسا، چاپ هفتم.
37.مصطفوی، حسن (1360ش)، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
38.امام علی علیه السلام، نهج البلاغه (نسخه صبحی صالح)، تدوین محمد بن حسین سیدرضی، قم، انتشارات دارالهجره، چاپ اول، 1414ق.
39.نرم افزار جامع الاحادیث، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور.
40.ویتگنشتاین، لودویگ (1379ش)، درباره رنگ ها، ترجمه لیلی گلستان، تهران، مرکز، چاپ دوم.
41.کلینی، محمد بن یعقوب (1365ش)، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه.