خبرگزاری ایسنا: اسم «نیل گیمن» برای بسیاری از علاقهمندان آثار فانتزی آشناست. او در یادداشت جدیدش حرفهایی را بازگو کرده که کمتر از یک نویسنده مشهور شنیده میشود.
«نیل گیمن» که حالا 56 سال دارد، یادداشتی را درباره از دست دادن حافظه، آنچه باعث فروتنی نویسندگان میشود و مشهور شدن نوشته است. در ادامه، این یادداشت را که در «گاردین» منتشر شده میخوانید:
* از سال 1992 تا 2008 آنقدر مشهور نبودم که یک صندلی آنچنانی در رستوران به من اختصاص بدهند، اما اگر نیاز بود با کسی حرف بزنم، برایم تماس میگرفتند. حالا آدمی هستم که در خیابان من را میشناسند، حس نمیکنم آدم مهربان نامرئی هستم که در حال مشاهده زندگی است. بخشی از زندگی بودن، همان است که به عنوان یک نویسنده میپسندم.
* هیچ چیز بیشتر از مطالعه فهرست پرفروشترینهای سالهای گذشته، به یک نویسنده فروتنی یاد نمیدهد. به طور معمول خبر فیلم شدن بعضی از آنها به گوشت میخورد. اکثر اوقات متوجه میشوی که کتابهای پرفروشِ امروز، فراموششدههای فردا هستند.
* برای تولدم یک لباس کابویی هدیه گرفتم، اما هرگز آن را نپوشیدم. یک بار بچههای محلهمان داشتند کابوی و سرخپوستبازی میکردند، فکر کردم: بالاخره وقتش شد! دویدم داخل خانه و لباسهای کابوییام را پوشیدم. اما وقتی من رسیدم، بازیشان تمام شده بود و همه رفته بودند. اگر فقط تو باشی، پوشیدن لباس کابویی هیچ معنایی ندارد.
* دلم برای سرعت دسترسی به حافظهام تنگ شده. قبلا اگر دنبال یک کلمه میگشتم، نوک زبانم بود اما الان مثل این است که یک پیرمرد آرتروزی متشخص باید بلند شود، چندین و چند پله را به آرامی پایین برود و در کمد پر از گرد و غبارش، دنبال آن بگردد. سرانجام بعد از چهار روز، معمولاً ساعت 1:30 شب مینشینم و میگویم: «اوه آره! گرگ و میش. این کلمهای بود که دنبالش میگشتم.»
* از وقتی با «لو رید» (خواننده، نوازنده و ترانهسرای آمریکایی) شام خوردم، سعی میکنم از دیدار با افرادی که چهرههای مورد علاقهام هستند، دوری کنم. شام عالی بود اما در پایان، «لو رید» دیگر قهرمان من نبود. من قهرمانهای زیادی ندارم. مسلماً از دیدار با «دیوید لویی» حذر کردهام و وقتی با پسرش «دانکن جونز» دوست شدم، این کار خیلی سخت شد. وقتی سختتر شد که خانهام را به «وودستاک» بردم و او هم در همان محل زندگی میکرد. اما عاشق این هستم که «بوییِ» من همان «بوییِ» درون ذهنم است: یک «بوییِ» عجیب، پویا و داستانمانند که وقتی 11 ساله بودم قهرمانم شد.
* معتقدم اگر به کارم ادامه دهم، یک روز کار خوبی مینویسم. در روزهای خیلی بد، فکر میکنم در گذشته باید چیزهای خوبی مینوشتم، این یعنی من آن را از دست دادهام. اما معمولا تصور میکنم تواناییاش را ندارم. شکاف بین آن چیزی که در ذهنم میسازم و مطلب غمانگیز و ناهنجاری که در واقعیت به وجود میآید، عمیق و زیاد است و آرزو میکنم میتوانستم آنها را به هم نزدیکتر کنم.
* از اینکه اتفاق بدی برای بچههایم بیافتد، میترسم، میترسم اتفاقات وحشتناکی برای عزیزانم رخ دهد و یک شب ویدیویی از من در یوتیوب باشد که من را با چشمانی غمزده و اشکهایی که مثل مرواریدهای درشت روی گونهام پایین میغلتد، نشان دهد. و من نابینا و تنها در "زیرزمین" رها شده باشم.
* وقتی 13 ساله بودم، معلم انگلیسیمان من را کنار کشید و گفت: «سرت به کار خودت باشد. تو زیادی میدانی، سوالها را جواب میدهی، به آدم منفوری تبدیل میشوی، فقط سعی کن همرنگ جماعت باشی.» پنج سال بعدی را به تلاش برای همرنگ شدن با جمع و خوب نبودن در کارهایی که مهارت داشتم، سپری کردم. توصیه وحشتناکی بود. درگیر کمرنگ بودن نباشید. سرتان را بالا بگیرید. شاید به شما شلیک کنند، اما شاید هم نکنند.
«نیل گیمن» داستاننویس و فیلمنامهنویس سرشناس انگلیسی است. از معروفترین کارهای او میتوان به رمانهای «مرد شنی»، «خدایان آمریکایی»، «کورالاین» و «کتاب گورستان» اشاره کرد. جوایز «هیوگو»، «نبیولا»، «برام استوکر» و مدالهای «نیوبری» و «کارنگی» از جمله افتخارهای این نویسنده آثار علمی - تخیلی و فانتزی هستند.
«گیمن» اولین نویسندهای است که موفق به دریافت هر دو جایزه «نیوبری» و مدال «کارنگی» برای یک اثر شده است. او این جایزهها را سال 2008 با رمان «کتاب گورستان» از آن خود کرد. رمان «اقیانوس در انتهای راه» در سال 2013 در جوایز کتاب ملی بریتانیا، عنوان کتاب سال را کسب کرد.
تاکنون بسیاری از کارهای این نویسنده انگلیسی ساکن آمریکا، مورد اقتباس سینمایی و تلویزیونی قرار گرفته است. «غبار ستارهای» فیلمی است که سال 2007 براساس رمانی به همین نام از «گیمن» به روی پرده رفت. «رابرت دنیرو»، «کلر دینز»، و «میشل فیفر» دراین فیلم ایفای نقش کردند. نسخه انیمیشن استاپ ـ موشن «کورالاین» هم در سال 2009 ساخته شد. «ران هوارد» فیلمسار مشهور در سال 2009 نسخه سینمایی «کتاب گورستان» را کارگردانی کرد. شبکه «استارز» هم از سال 2015 اعلام کرده مجموعهای تلویزیونی را براساس رمان «خدایان آمریکایی» گیمن در دست ساخت دارد. «برایان فولر» و «مایکل گرین» کارگردانها و نویسندگان فیلمنامه اقتباسی این کار هستند.