بیشک در سه دهه اخیر کمتر کسی را میتوان یافت که هنگام ازدواج بر سر کلاسهای چنددقیقهای آشنایی با ازدواج و مسایل مهم زناشویی برگزار شده در آزمایشگاه و آموزشگاه روابط زناشویی ننشسته باشد. دورهای بسیار کوتاهمدت که اگرچه علنا هیچ آموزش ذهنی و عملی را به زوجهای جوان نمیدهد بلکه تحت لوای نام آموزش این مجوز را به زوجین میدهد که به همراه سایر تاییدیهها بدون هیچ دغدغه و دلنگرانی میتوانند ازدواج کنند.
به گزارش ، روزنامه جهان صنعت نوشت: وقتی با روانشناسان و مشاوران خانواده صحبت میکنیم و علت اصلی بحرانهای موجود در روابط عاطفی و جنسی که میتوانند و توانستهاند در این سالها بخش قابل توجه و کتمانناپذیری از طلاقهای تاسفبرانگیز، بیماریهای جنسی نامتعارف، بزهکاریهای بیسرانجام و حتی بزرگترین نمونههای جرائم را در مقام علت و به نام خود ثبت کنند، در بهت و حیرت فرو میرویم.
مطلعان از فرآیند مذکور با چنان تاسف و ناراحتی از آن یاد کرده و شاهد مثال میآورند که بیهیچ شکی آدم را به سکوت و تاسف وامیدارد که در پس آن هر کارشناس یا تحلیلگر مسایل اجتماعی به این میاندیشد که باید راهی برای درمان این بحران و سایه شوم آن بر سر اجتماع موجود بالاخص جوانان وجود داشته باشد. چرا که بیهیچ تعلل و تردیدی وقتی به معضلات منشعبشده از مساله جنسی توجه و نظر میکنی و آن را به عنوان یک ریشه اصلی مورد نظر قرار میدهی، امکان ندارد در پس کلیه علتها و عوامل منجر به طلاق، به چند علت کلی نرسی که از آن جمله بحران در مسایل جنسی و عدم کنترل مناسب روابط تحت امر این میل فطری و درونی است.
چگونگی شناخت مفهوم
در خصوص بحرانها و معضلات، مشکلات و حتی فجایع اجتماعی و نیز مشکلات روانی افراد نیز عامل جنسی بیهیچ تردیدی خودنمایی میکند.
در وهلهای دیگر در شکل و ساختار اهمیت به نحوه زندگی روزمره مردم که از دغدغههای مهم دغدغهمندان و متعهدان نگران از وضعیت کنونی جامعه ایرانی در این روزهاست نیز وقتی با هدف ریشهیابی درست و بررسی مشکلات و ناملایمات بالاخص در طول دو دهه اخیر باشی نیز بیشک یکی از اساسیترین دلایل را میتوان نحوه مواجهه با مسایل جنسی و مشکلاتی دانست که در سالهای گذشته به جد به مثابه امری قابل انکار حاکم بر نبض بخش غالبی از جامعه ما بوده است.
مشکل بزرگ نبود اطلاع درست از مفهوم جنسیت و شاخههای شخصیتی مربوط به آن که محال است دست از سر افراد و مناسبات اجتماعی آنها بردارد، نیاز جدی و اساسی به توجه و کنترل دارد مگر زمانی که این اژدرهای ویرانکننده آدمی (به تعبیر جناب مولانا) کنترل شده باشد و زمام امورش به دست آدمی باشد که در این صورت روی خوش زندگی را میتوانیم در افراد و فردیت در اجتماع و حرکتهای جمعی ببینیم. آنجاست که این نیروی فطری ما به عوامل متعددی از وجوهات نبوغ انسانی نظیر خلاقیتهای هنری، کشش انسان به سمت امور متعالی و اخلاقیات ارزشمند و پایداری که نیاز مبرم جامعه بشری است، تنها بخش کوچکی از نتیجه و فرآیند مثبت سیستم اجتماعی و فردی است که در خصوص میل جنسی بسیار کنترلشده و با قرار دادن اصولی درست و حیاتی، در سرراه ارزش دادن به زندگی بشری حرکت کرده است.
از درون این توضیحات سخت اما به نوعی لازم برای شناخت وضعیت جنسی در جامعه کنونی که فارغ شویم، تنها راه برای رسیدن به هدف مورد نیاز و ضروری که همانا کنترل قدرت جنسی در افراد جامعه است، بیهیچ شکی تنها با عنصری اصیل به نام آموزش و اطلاعرسانی صحیح مواجه میشویم که درعین حال درستترین راه ممکن در راستای کاهش مشکلات و معضلات افراد در جامعه است. آموزش صحیح و اطلاعرسانی، اصیلترین ابزاری است که در هر بحرانی به کمک انسان و جوامع آمده و همیشه نیز سربلند بوده است.
این راه پربازده در بسیاری از جوامعی که با مشکل عینیت بحرانها و ناملایمات موجود ناشی از مسایل جنسی بوده و هست، در نتیجه یک ساختار مدون کنترل اجتماعی را به وجود آورده و حاکم کرده است که محال است دیگر بتوان اثر مثبت وجود آنها را محال فرض کرد.
نیازی که از جامعه ما شنیده میشود
به دلایل و انحای مختلف کارشناسان و مدیران و مسوولان ذیربط در ارگانهایی که به نوعی رصد وضعیت اجتماعی ایران را از هر حیث تحت نظر دارند، وجود امر آموزش را برای جامعه فعلی ایران بسیار ضروری و حیاتی دانستهاند و در پی راهی هستند که با توجه به میزان حساسیت بخشی از جامعه به حفظ ترکیب و اصالت اجتماع هم به لحاظ سنتی و اخلاقی و هم به لحاظ دینی، راهی را جلوی اجتماع بگذارند که خبر و آمار ناشی از سرکشی این حس ذاتی به میزان بسیار قابل محسوسی کاهش یابد. لاجرم اگرچه آموزش نتوانسته در بسیاری از جوامع غربی به نحوی بسیار مطلوب در کنترل اجتماعی نقش داشته باشد اما دستکم بخشی از فجایع را به صورت کاملا مستدل و آماری کنترل کرده است. از طرف دیگر در بحث آموزش اگر بخواهیم ورود کنیم، نباید فراموش کرد که پایه اصول آموزشی ما در قالب اخلاقیات و ارزشهای اصیل سنتی قرار میگیرد و به نوبه خود بسیار در حفظ نظام اخلاقی مدون و شکلیافته موثر و مفید خواهد بود. این همان اصلی است که اگر بحث آموزشهای جنسی بنا به تحقق رسمی و اجرایی شدن در جامعه را داشته باشد، عامل کمککنندهای است که بسیار از دلنگرانیهای اصیل و بحق موجود در طیف خاصی از اجتماع ما را تا حدود بسیار زیادی کاهش میدهد؛ دستکم تا جایی که بتوان مدلهایی را تحقق بخشید و منتظر شد تا دید آموزش اصیل ایرانی اسلامی چقدر توانسته و میتواند سلامت عینی اجتماع را کاهش دهد.
مدعای اخیر ایرج حریرچی، قائممقام وزیر بهداشت نیز دقیقا اهمیت به این مساله را با هدف کاهش معضلاتی نظیر سقط جنین، بیماریهای روانی جنسی در افراد، کاهش رفتارهای پرخطر در جوانان و ... مدنظر دارد و تنگناهای فرهنگی را به همین شکل توصیفی که عنوان شد، مورد اهمیت قرار میدهد.
در حال حاضر دقیقا در نامطلوبترین شرایط اجتماعی هستیم که به طرق مختلف از کنکاش در روابط زناشویی و بحران طلاق تا ورود نابسامانیهای جنسی موجود در مدارس کشور نظیر سقطجنین، از عدم رعایت مسایل عرفی به دلیل عدم کنترل بر رفتارهای جنسی تا وارد کردن خسارات جبرانناپذیر به سلامتی خود، معضلات جنسی و مشکلات منتج از آن را به وضوح مشاهده میکنیم اما قادر به کنترل اساسی یا برنامهریزی هدفمند و بلندمدت برای آن نیستیم.
آموزش؛ مهمترین عامل از نگاه تا تحقق
برای درمان ساختارهای معیوبی که در جامعه ما موانعی حلناشدنی را در راه استقرار امنیت و تعالی اجتماعی قرار دادهاند، بیهیچ شکی باید آموزش را تنها راه درست و مناسب در راستای کاهش اثرات مخرب بحرانهای جنسی بدانیم و در نظر بگیریم. آموزش به عنوان اصل امتحانشده و مطلوب سایر کشورهایی که به مساله اهمیت جدی میدهند و نیز برنامهریزیهای متاثر از این مساله به صورت عنصری تاثیرگذار میتواند چنان تاثیری درست و صحیح را برای جامعه رقم بزند که حتی باورش برای آنهایی که باور و اعتقادی به امر آموزش نداشتند نیز مهم و اساسی به نظر برسد و در تداوم امر منجر به پذیرش و تحقق جدی امر آموزش به قصد کنترل و سلامت جامعه ایرانی پیش رود.
جوان به عنوان خاصترین زمان برای توجه و بیداری نیروی جنسی با تکیه بر اصل آمیزش اگرچه میتواند ناجی آیندهای باشد که هماکنون آمارش نشاندهنده افزایش مدام بحرانهای روانی در جوانان به علت عدم توجه به معضل، افزایش آزارهای زبانی زنان در جامعه با توسل به تکیهکلامهای جنسی، انتخاب راههای بسیار پرخطر در راستای مهار اشتباهات ناشی از نبود آگاهی و آموزش نظیر سقطجنین یا وارد ساختن ضربههای جبرانناپذیر در مرد و زن به دلیل شبیهسازیهای بیمارگونه از لذایذی که میتوانند یک عمر بیماری و پشیمانی برایشان ایجاد کنند و بسیاری از این موارد و مشابهات اینچنینی در قالب بحران جنسی نشان میدهد که چه بر سر جامعه ما آمده است.
این آمارها به خوبی نشان میدهند و مهر تایید بر آن میزنند. کلیه بحرانهایی که به خاطر یکهتازی و جولانشان در فضای سالم و ایمن جامعه دستکم باید اجازه داد یک بار پای آموزش صحیح به صورت گزینشی به میان آید تا شاید بهتر بتوان در مواجهه با بحرانهایی که اینچنین پرتعداد از آن یاد میکنیم، روبهرو شد و در راستای کاهش اثرات مخرب رو به رشد و صعودی و تکثیرپذیر آن در جامعه، تلاش اجرایی و عینی کرد.
ذکر یک مثل و بیان اهمیت نهایی
برای مثال بیشک در سه دهه اخیر کمتر کسی را میتوان یافت که هنگام ازدواج بر سر کلاسهای چنددقیقهای آشنایی با ازدواج و مسایل مهم زناشویی برگزار شده در آزمایشگاه و آموزشگاه روابط زناشویی ننشسته باشد. دورهای بسیار کوتاهمدت که اگرچه علنا هیچ آموزش ذهنی و عملی را به زوجهای جوان نمیدهد بلکه تحت لوای نام آموزش این مجوز را به زوجین میدهد که به همراه سایر تاییدیهها بدون هیچ دغدغه و دلنگرانی میتوانند ازدواج کنند. به همان اندازه که در آمار دردناک طلاق در کشور این آموزش حین عقد، هیچ توان بازدارندهای نداشته و نخواهد داشت، به همان اندازه نیز به جد نشان میدهد که این فرآیند آموزش اگر به عنوان یک اصل و اقدام مطلوب مورد نظر است، پس چرا مدتزمان و کیفیت آموزشی آن هیچ تاثیری در وضعیت بحرانها و مشکلات جنسی در خانواده نداشته و نگذاشته است؟ در وهله سوم و از همه مهمتر با توجه به مبنای اسلامی چنین آموزشی که از قضا به دلیل محتوا وکیفیت کار، حضور روحانیون، ادله و احادیث منتسب به ائمه و رسول مکرم اسلام در فیلمهای آموزشی مذکور، در واقع ساختار اصلی این مرتبه از آموزش را شکل داده است، پس چرا طرح آموزش مبتنی بر این اصول نباید به عنوان یک دغدغه اصلی از سوی معلمان اخلاق اسلامی مطرح شود؟
حال که جامعه ما ظرفیتهای اینچنینی دارد، اصلیترین کار برای کاهش معضلات ناشی از توجه به شکل ناصحیح توجه به مسایل جنسی، تدوین نظامنامه آموزشی مدون و صحیح مبتنی بر اصول اسلامی باشد که بتواند در یک خط مستقیم و کنترلشده آموزشی از دوره جوانی تا میانسالی برنامه و راهحل تدوینیافتهای بنا به اقتضای هر دورهای ارائه کند تا طعم سلامت روانی حتی در قالب یک طرح و پایلوت روانی- اجتماعی جایی مناسب در طرح سلامت ملی برای ایرانیان داشته باشد.