اشاره:
ذکر جایگاه امام مهدی(ع) در «قرآن کریم» یکی از مباحث جذّاب و مهم در حوزة معارف مهدوی است. آنچه که پیش روی شما خوانندگان محترم موعود قرار میگیرد، بحثهای زیبایی است از آقای هادیان شیرازی در این باره.
«امّن یجیب المضطرّ إذا دعاه و یکشف السّوء و یجعلکم خلفاء الأرض الهٌ مع الله، قلیلاً ما تذکّرون؛1
کیست که درمانده را زمانی که او را بخواند اجابت کند و گرفتاری را برطرف سازد و شما را جانشینان این زمین قرار دهد؟ آیا معبودی با خداست؟ چه کم پند میگیرید!»
1.بررسی جایگاه و موقعیّت آیه
خداوند متعال در این آیه و دو آیة قبل و بعد از آن پرسشهایی دربارة بعضی واقعیّتهای جهان هستی مطرح کرده تا بدین وسیله از مردم اعتراف بگیرد که کسی نمیتواند در این کارها همراه با خدا باشد و شریک او معرّفی شود.
در آیة 60، سؤال دربارة خالق زمین و آسمان، نازل کنندة باران و رویانندة درختان است.
در آیة 61، سؤال دربارة کسی است که در زمین استقرار و آرامش ایجاد کرد و رودها و کوهها را در آن قرار داد و در میان دو دریا برزخی ساخت؟
و بالأخره در آیة 64، سؤال میکند: چه کسی است که آفرینش زمین را آغاز میکند؟ سپس آن را برمیگرداند و چه کسی از آسمان و زمین به شما روزی میدهد؟
حال در بین این چهار آیه، در آیة 62 سؤال دربارة این است که وقتی انسان همچون غریقی در امواج دریا غوطهور است و هیچ پناهگاهی ندارد و از تمام اسباب قطع امید کرده است، در این حالت چه کسی است که اگر انسان او را صدا زند و از او یاری طلبد، جوابش را میدهد و او را از گرفتاری نجات میدهد؟ آیا غیر از خدایی که خالق همه چیز و رازق همة مردم است و همة امور از مبدأ و معاد تحت قدرت اوست، کسی شایستة عبودیّت است!؟
این آیه از راه رجوع به فطرت، ما را به خدایی رهنمون میسازد که انسانهای درمانده و مضطرّ را، در صورتی که او را بخوانند و از او یاری طلبند، اجابت کرده و از گرفتاری میرهاند.
2.اضطرار چیست؟ مضطرّ کیست؟
اضطرار حالتی درونی است و زمانی به وجود میآید که انسان هیچ وسیله و پناهگاهی برای حلّ مشکل خود ندارد و دستش از همة راههای طبیعی کوتاه شده است، در این حالت درونش او را به یک وسیلة معنوی راهنمایی میکند و به وسیلة آن، امید و نجات پیدا میکند. دل انسان در حالت اضطرار به گونهای به خداوند متّصل میشود که آدمی با تمامی وجودش خدا را میبیند و صدایش میزند.
در روایتی آمده است که مردی خدمت امام صادق(ع) رسید و گفت: یابن رسولالله! خداوند را به همان گونهای که هست، به من معرّفی کن.
حضرت فرمودند: آیا تا به حال سوار کشتی شدهای؟
جواب داد: بله.
ـ آیا کشتی تو شکسته است، به گونهای که نه کشتی دیگری باشد و نه شناگری که تو را نجات دهد؟
ـ بله.
ـ آیا در آن حالت قلبت به چیزی مرتبط نشده که قدرت داشته باشد تا تو را از این مهلکه نجات دهد؟
ـ بله.
حضرت فرمودند: این همان خدایی است که بر نجات و فریاد رسی قدرت دارد، در جایی که هیچ نجات دهنده و فریاد رسی نیست.2
این از ویژگیهای انسان است که هنگام گرفتاری به یاد خدا میافتد و در همه حال او را صدا میزند؛ اگر چه ممکن است بعد از رفع مشکل، دوباره خدا را فراموش کند.
«و اذا مسّ الانسان الضّرّ دعانا لجنبه او قاعداً او قائماً، فلمّا کشفنا عنه ضرّه، مرّ کأن لّم یدعنا إلی ضرٍّ مّسّه ...3؛
و هنگامی که به انسان ناراحتی برسد، ما را در حالی که به پهلو خوابیده، یا نشسته یا ایستاده است، میخواند. امّا هنگامی که ناراحتی او را برطرف کردیم چنان میرود، مثل اینکه هرگز ما را برای حلّ مشکلی که به او رسیده، نخوانده است.»
ناسپاسان مستکبر نیز در گرفتاریها، در حالی که با اخلاص، خدا را میخوانند با خود عهد میبندند که در صورت نجات، شکرگزار خدا باشند.
« ... حتّی إذا کنتم فی الفلک و جرین بهم بریحٍ طیّبـةٍ و فرحوا بها، جاءتها ریحٌ عاصفٌ و جاءهم الموج من کلّ مکانٍ و ظنّوا انّهم احیط بهم، دعوا الله مخلصین له الدّین، لئن انجیتنا من هذه لنکوننّ من الشاکرین. فلمّا انجاهم إذا هم یبغون فی الأرض بغیر الحقّ ...4؛
... تا اینکه زمانی که در کشتیها قرار گرفتید و بادهای ملایم آنها را حرکت داد و ایشان به آن خوشحال شوند، [ناگهان] طوفان شدیدی میوزد و موج از هر سو به طرف آنها آید و یقین پیدا کنند که در محاصرة آن قرار گرفتهاند، در این هنگام با اخلاص در دین، خدا را میخوانند که اگر ما را نجات دهی از سپاسگزاران خواهیم شد، پس چون آنان را رهانید، ناگهان در زمین به ناحق سرکشی میکنند.»
در این حالت حتّی مشرکان نیز از بتها قطع امید میکنند و فقط به خدا پناه میبرند؛ هر چند که بعد از رهایی از گرفتاری دوباره به شرک رو آورند.
«فاذا رکبوا فی الفلک دعوا الله مخلصین له الدّین فلمّا نجّاهم الی البرّ إذا هم یشرکون؛5
هنگامی که سوار بر کشتی شوند با اخلاص در دین، خدا را میخوانند، امّا وقتی خداوند آنها را به سوی خشکی رساند و نجاتشان داد، در این هنگام مشرک میشوند.»
آری، هنگامی که امواج بلاها، سختیها و حوادث دردناک، انسان را احاطه کرد و دست او از همه جا کوتاه شد، حجابهایی که جان او را فرا گرفته بود، کنار میرود و با تمام وجود خدا را میبیند و با اخلاص فراوان او را میخواند، امّا پس از رفع گرفتاریها، دوباره پردههای غفلت سراسر وجود انسان را فرا میگیرد، به همین دلیل، خداوند در بعضی مواقع به مردم سختیهایی میدهد تا به درگاه او روی آورند و تضرّع کنند.
«و ما ارسلنا من قریـةٍ مّن نّبیٍّ الّا أخذنا أهلها بالبأساء و الضّرّاء لعلّهم یضرّعون؛6
در هیچ شهر و آبادی پیامبری نفرستادیم، مگر اینکه اهل آن را به سختیها و دردها دچار کردیم، شاید تضرّع کنند.»
خداوند متعال در آیهای دیگر از «قرآن» پس از بیان همین نکته، کسانی را که بر اثر سختیها تربیت نشدهاند، توبیخ کرده و میفرماید:
«و لقد ارسلنا الی اممٍ من قبلک فأخذناهم بالبأساء و الضّرّاء لعلّهم یتضرّعون؛ فلولا إذ جاءهم بأسنا تضرّعوا و لکن قست قلوبهم و زیّن لهم الشّیطان ما کانوا یعلمون؛7
به یقین ما برای امّتهای پیش از تو [پیامبرانی] را فرستادیم و آنها را به تنگی معاش و بیماری دچار کردیم، شاید به زاری و خاکساری درآیند. پس چرا وقتی مجازات ما به آنها رسید تضرّع نکردند، ولی [حقیقت این است که] قلبهای آنها سخت شده و شیطان آنچه را انجام میدادند، برایشان زینت داد.»
بنابراین رنج و سختی از عوامل مهمّ بازگشت به سوی خداست؛ امّا کسی که بر اثر گناه سنگدل شود، شیطان در درون او راه مییابد و اعمال زشت او را زینت میدهد و راه بازگشت به سوی خدا را بر او میبندد.
3. رابطة اضطرار و اجابت دعا
از آیة محلّ بحث میتوان دریافت که برای اجابت دعا، تحقّق دو شرط لازم است:
1. انسان به حدّ اضطرار و درماندگی برسد. «امّن یجیب المضطرّ»
2.انسان از تمام اسباب مادّی نا امید شود و با تمام وجود، فقط خدا را بخواند. «إذا دعاه»
در این حالت، انسان ارتباط قوی و محکمی با خدا پیدا کرده و خداوند نیز دعای او را مستجاب و گرفتاری او را برطرف میکند. «و یکشف السّوء»
اگر مریض است، عافیت خود را به دست میآورد. اگر گرفتار است، رهایی مییابد. اگر فقیر است، بینیاز میشود. اگر از گناهانش پشیمان است، توبهاش پذیرفته میشود. اگر هراسناک است، امنیّت به دست میآورد.
و بالأخره اگر در جامعهای ظلم و ستم فراگیر شود و مردمی که به ضعف کشیده شدهاند، یار و یاوری نداشته باشند تا آنها را از این رنج و بلا نجات دهد و تلاش و کوشش آنها برای تغییر اوضاع اثر نداشته باشد، در این حالت اگر مردم با قطع همة واسطهها، ارتباط کامل با خداوند پیدا کنند، آن وعدة الهی که همان تحقّق خلافت در زمین برای مؤمنان صالح و مستضعفان روی زمین است، محقّق خواهد شد.
این بخش از آیه که میفرماید: «و یجعلکم خلفاء الأرض» بیانگر خواستة مهمّی است که مردم باید طالب آن باشند و همین جمله قرینهای است که یکی از مصادیق سوء چیره شدن ظالمان بر مستضعفانی است که، پناهگاهی جز خدا ندارند. بنابراین اگر در این حال مستضعفان، با اخلاص تمام خدا را بخوانند، وعدة الهی محقّق میشود و آنها وارث زمین میگردند.
بنابراین، آیاتی که در بحثهای گذشته بیان شد و در آنها خداوند وعده داده بود که دین الهی بر همة ادیان غلبه پیدا میکند و حق بر باطل پیروز میشود و مؤمنان صالح و مستضعفان، وارث زمین میشوند و... زمانی محقّق میشود که مردم، خود قدم اوّل را بردارند و با تمام وجود برای رسیدن به این اهداف کوشا باشند.
4.مصادیق آیة مورد بحث
از مصادیق بارز این آیه، مردمی هستند که با تحمّل همة سختیها و گرفتاریها، زمینة حکومت جهانی حضرت مهدی(ع)، را فراهم میکنند.
در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آمده است که:
«بعد از من خلفایی میآیند و پس از آن امیرانی میآیند و بعد از آن پادشاهانی میآیند و پس از آن جبّارانی میآیند، سپس مردی از خاندان من قیام میکند و زمین را پر از عدل میکند، همانطور که از ظلم پر شده بود.»8
در حدیث دیگری نیز چنین آمده است:
«در آخرالزّمان از جانب حاکمان، بلای شدیدی بر امّت من نازل میشود که شدیدتر از آن شنیده نشده است، تا اینکه سرزمین پهناور بر آنها تنگ میشود و زمین پر از ظلم و جور میشود. مؤمنان هیچ پناهگاهی از این ظلم نمییابند تا بدان پناه برند، پس خداوند مردی از خاندان مرا برمیانگیزد تا زمین را از قسط و عدل پر کند، همانگونه که از ظلم و جور پر شده بود... .9
در حالت عادّی، مردم وقتی خواهان عدالتند که اجرای آن به نفع خودشان باشد و در جایی که عدالت برای آنها ضرر داشته باشد، پذیرای آن نیستند، امّا زمانی که با تمام وجود طعم ظلم را چشیدند، از دل و جان در همة شرایط، عدالت را میپذیرند. فراهم شدن این آمادگی نیز کار آسانی نیست.
حضرت مهدی(ع) نیز در نامة خود به محمّد بن عثمان، مردم را به دعا برای تعجیل فرج ترغیب کرده و فرمودهاند:
برای تعجیل فرج زیاد دعا کنید، چون همین دعا موجب فرج شماست.10
وجود مبارک آن حضرت نیز از مصادیق مضطرّهایی هستند که با مشاهدة ضعف و خواری مسلمانان و ظلم ستمگران به آنها، در مقدّسترین مکان روی زمین دست به دعا برمیدارد و تقاضای کشف سوء میکند. امام صادق(ع) در تفسیر این آیه میفرماید:
این آیه در مورد قیام کنندهای از آل محمّد(ص) است، به خدا سوگند، او همان مضطرّ است، هنگامی که در مقام ابراهیم دو رکعت نماز میخواند و با دست به سوی خدا دعا میکند، پس خداوند به او جواب میدهد و ناراحتیاش را برطرف میکند و او را در زمین خلیفه قرار میدهد.11
و در روایت دیگری از امام صادق(ع) نیز چنین آمده است:
به خدا سوگند گویا من به سوی قائم مینگرم، در حالی که پشتش را به حجرالاسود زده و خدا را به حقّ خود میخواند... سپس فرمود: به خدا سوگند مضطرّ در کتاب خدا در آیة «امّن یجیب المضطرّ...» اوست.12
آری، انتظار فرج وقتی از حالت دعاهایی که فقط بر زبان جاری است، خارج شود و همه به مرحلهای برسند که واقعاً منتظر قیام امام مهدی(ع) باشند و خود را برای آن روز آماده کنند و با تمام وجود از خداوند درخواست فرج کنند، دعای آنها به اجابت میرسد.
اللّهمّّ اکشف عنّا السّوء و عجّل فی فرج مولانا صاحب الزّمان، و سهّل مخرجه و اجعلنا انصاره و اعوانه، آمین یا مجیب دعوة المضطرّین.
پینوشتها:
1.سورة نمل (27)، آیة 62.
2.فیض کاشانی، محسن بن مرتضی، نوادر الاخبار، ص57، ح 1.
3.سورة یونس (10)، آیة 12.
4.همان، آیات 22 و 23.
5.سورة عنکبوت (29)، آیة 65.
6.سورة اعراف (7)، آیة 94.
7.سورة انعام (6)، آیات 42و43.
8.متقی هندی، علاء الدّین علی، کنز العمّال، ج 14، ص 265، ح38667.
9.همان، ص 275، ح 38708.
10.صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ص223.
12.عروسی حویزی، عبد علی بن جمعه، تفسیر نور الثّقلین، ج 4، ص 94.
13.همان.
منبع: www. mouood.org