با توجّه به اینکه مسئلة شناخت امام زمان هدف اصلی از ایراد حدیث «من مات ولم یعرف امام زمانه... » و دیگر احادیث فراوانی از این قبیل را به خود اختصاص داده، این سؤال مطرح است که مقصود از شناختن امام چیست و حدّ و مرز شناسایی امام از چه قرار باشد؟
در پاسخ به این پرسش میگوییم: ناگفته پیداست که شناختن امام به نحو عموم ـ از قبیل دانستن نام، لقب، نام پدر و مادر، فامیل و محلّ ولادت و سکونت و ویژگیهای قدّ و قامت ـ در مسئلة امام شناسی کافی نیست.
همچنان که آشنایی با امام در حدّ همسایگی، خویشاوندی، ملاقات و مبادلة سلام و تحیّت، دید و بازدید و حتّی فراگیری علمی و پرسش و سؤال هم نمیتواند پاسخگوی وظیفة امامشناسی باشد.
چه بسیاری از اهل تسنّن یا مخالفان و دشمنان سرسخت ائمة معصومان(ع)؛ اعمّ از معاصران با آنان یا کسانی که در فاصلههای مختلف و قرنهای بعد از ایشان به دنیا آمدند، در این جهات حتّی از بعض افراد شیعه و پیروان واقعی امامان برتری داشته و گاهی اضافه بر این، جزئیّات زندگی یکایک آنها را در کتب اختصاصی یا ضمن کتابهای حدیث، تاریخ و عقیدهشناسی شرح دادهاند که حتّی برای شیعة معمولی آموزنده و برای علما و محقّقان، مستند و مایة استدلال و مناظره با آنهاست، ولی نه از خود این افراد و نه از دیگران، کسی این گونه شناخت و شناسایی را به حساب امام شناسی موضوع بحث نمیگذارد و این مقدار شناخت و شناسایی هم نمیتواند نقش آن چنانی داشته باشد که قصور یا تقصیر در آن، به مرگ جاهلی و رفتن به جهنّم بیانجامد.
درست همان طوری که بهطور مثال برای درمان فلان بیماری خطرناک با جرّاحی مغز و قلب، اکتفا به شناخت یک پزشک متخصّص یا جرّاح، در حدّ آگاهی بر اسم و رسم، عنوان پزشکی و جرّاحی و آدرس او علاجپذیر نیست؛ بلکه باید:
1.آگاهی به رشتة تخصّصی علمی پزشک و اطمینان کامل به داشتن مدرک علمی و اجازة اعمال نظر در بیماری مربوط از طرف مراکز علمی و اساتید فنّ رشتههای تخصّصی پیدا کند؛
2.از آن پس مراجعه و اقدام به نظرخواهی در جهت درمان یا انجام جرّاحی و گرفتن دستور دارو و دیگر چیزهای لازم را بنماید؛
3. و در مرحلة سوم، التزام عملی به دستورات او داشته باشد، که در این صورت برای مراجعه کننده امید و امکان بهبودی از مرض و رهایی از مرگ یا شدّت بیماری را در پی خواهد داشت؛ والّا تقصیر یا قصور دربارة هر یک از مراتب بالا به مرگ بیمار یا دست کم به شدّت مرض میانجامد و بس.
معرفت و شناخت امام نیز، هم چنان که از خود حدیث استفاده میشود و فرمودة امیرمؤمنان(ع) بیانگر آن است، این میباشدکه امامی را که شخصیّت ساخته شده، برگزیده، منصوب از طرف خدا، معرفی شده به وسیلة پیامبر(ص)، أعلم، أتقای ناس و معصوم از خطا و هوی و واجب الاطاعه است، بشناسد تا با چنین پشتوانة عقیدتی و شنوایی دستوراتش و پیروی از گفتار و رفتارش خود را از مرگ جاهلی برهاند.
وگرنه با نشناختن چنین امامی که دارای این ویژگیها باشد یا شناخت توأم با فاصلهگیری و بدون اعتراف عقیدتی و استمداد علمی و التزام عملی به پیروی از دستوراتش، هیچ گاه به اسلام راستین دست نیافته و در نتیجه، مرگش مرگ جاهلی و سرنوشت ابدیاش حشر با مردم جاهلی و پیشوایان باطل و به دور از حق خواهد بود.
منبع:www. mouood.org
/ج