آربیتراژ در اقتصاد به معنی استفاده از فرصت برای معامله کردن بلافاصلهی یک کالا یا خدمت در بازاری متفاوت، در ازای قیمتی بالاتر از مبلغ اولیهی پرداختشده برای آن کالا یا خدمت است. به زبان سادهتر وقتی فردی چیزی را ارزان بخرد و گران بفروشد، گفته میشود که اقدام به آربیتراژ کرده است. اگر میخواهید با مفهوم آربیتراژ و فرصت آربیتراژی آشنا شوید و راههای مختلف انجام آربیتراژ را بشناسید، در ادامه با ما همراه شوید.
فرصت آربیتراژی در واژهنامهی اقتصاد به این صورت تعریف شده است: «فرصتی برای خرید یک دارایی به قیمتی ارزان و بلافاصله فروختن آن به قیمتی بالاتر در بازاری دیگر». برای نمونه اگر فردی کالایی را 5 هزار تومان بخرد و آن را در بازار دیگری به قیمت 20 هزار تومان بفروشد و برای کاری که انجام داده 15 هزار تومان بهدست بیاورد، به این کار آربیتراژ گفته میشود و 15 هزار تومان بهدست آمده، سود آربیتراژ به شمار میرود.
سود آربیتراژ را میتوان به روشهای متفاوتی بهدست آورد، مثلا از طریق خرید کالایی در بازار و فروش همان کالا در بازاری دیگر، مبادلهی ارز در بازارهایی با نرخهای تبدیل ارز نابرابر یا خرید و فروش سهام اختیاری (option) در بازار سهام. در ادامه انواع سود آربیتراژی را توضیح میدهیم.
آربیتراژ یک کالا در دو بازار
فرض کنید که شرکت خردهفروشی والمارت نسخهی دیویدی گردآورندهی اصلیِ بازی «ارباب حلقهها» را به قیمت 40 دلار میفروشد ولی فردی میداند که 20 نسخهی آخر این دیویدیها در وبسایت eBay به قیمت 55 تا 100 دلار فروخته شدهاند. بنابراین این فرد میتواند چند دیویدی را از والمارت بخرد و سپس آنها را در eBay با سودی بین 15 تا 60 دلار برای هر دیویدی به فروش برساند.
ولی بعید به نظر میرسد که این فرد بتواند برای مدتی طولانی این روش را ادامه بدهد، زیرا به احتمال زیاد یکی از این 3 حالت رخ خواهد داد: 1) نسخههای اصل دیویدی والمارت به پایان میرسد، 2) والمارت قیمت نسخههای باقیمانده را بالا میبرد، زیرا با افزایش تقاضا برای این محصول روبهرو میشود یا 3) قیمت این دیویدیها در بازار eBay کاهش پیدا میکند زیرا عرضهی آنها در وبسایت eBay بهسرعت افزایش یافته است.
در واقع این نوع آربیتراژ در eBay بسیار رایج است و بسیاری از فروشندگان به بازارهای فروش اجناس ارزان و دستدوم و حراجیهای اجناس مستعمل و کهنه میروند و به جستوجوی اشیاء باارزشی میپردازند که فروشنده ارزش واقعی آن اشیاء را نمیداند و آنها را با قیمت بسیار پایینی میفروشد. ولی این کار مستلزم هزینهفرصتهایی است، از جمله زمانی که باید برای پیدا کردن کالاهایی که به قیمتی کمتر از ارزش واقعیشان فروخته میشوند صرف کنیم، تحقیقهایی که باید در مورد قیمتهای رقابتی بازار انجام بدهیم و وجود این ریسک که پس از خرید کالا ارزش آن کاهش پیدا کند.
آربیتراژ دو یا چند کالا در یک بازار
در نوع دوم آربیتراژ، فرد آربیتراژکننده چند کالا را در یک بازار معامله میکند و در بیشتر موارد این نوع آربیتراژ شامل انجام مبادلات ارزی است. برای نمونه، نرخ تبدیل ارز دینار الجزایر به لِوای بلغارستان را 2 فرض کنید.
یک سرمایهگذار میتواند 5 دینار الجزایری را با 10 لِوای بلغاری مبادله کند. او سپس میتواند این 10 لوای بلغاری را دوباره با دینار الجزایری مبادله کند. او با دادن 10 لوا، 6 دینار دریافت میکند. اکنون تعداد دینارهای الجزایری او یکی بیشتر از مقداری است که قبلا داشته است. (با توجه به اینکه نرخ خرید و فروش ارز معمولا اندکی تفاوت دارد)
ولی نتیجهی این نوع مبادلات به زیان اقتصاد محلیِ جایی است که مبادله در آن انجام میشود، زیرا تعداد دینارهایی که این فرد دریافت میکند با تعداد لواهای مبادلهشده در این سیستم نامتناسب است.
بهطورکلی زمانی که با چند ارز روبهرو باشیم، آربیتراژ پیچیدهتر از مثال بالا خواهد بود. فرض کنید که نرخ تبدیل دینار الجزایر به لوای بلغارستان 2 باشد و نرخ تبدیل لوای بلغارستان به پزوی شیلی نیز 3 باشد. برای بهدست آوردن نرخ تبدیل ارز الجزایری به شیلیایی کافی است که این دو نرخ تبدیل ارز را در یکدیگر ضرب کنیم. به این ویژگی نرخها، انتقالپذیری (transitivity) گفته میشود.
آربیتراژ در بازارهای مالی
انواع مختلفی از فرصتهای آربیتراژی در بازارهای مالی وجود دارد ولی بیشتر این فرصتها به این دلیل ایجاد میشود که راههای فراوانی برای معامله کردن یک دارایی وجود دارد و داراییهای متفاوت بسیاری نیز تحت تأثیر عوامل یکسانی قرار میگیرد، ولی این تأثیر در درجهی اول از طریق سهام اختیاری (options)، اوراق قرضهی قابل تبدیل (convertible bonds) و شاخصهای سهام ایجاد میشود.
حق خرید سهام (call option)، به معنی حقِ (ولی نه تعهدِ) خرید سهام به قیمت تعیینشده در سهام اختیاری (option) است و آربیتراژکننده میتواند در فرایندی که عموما با نام «آربیتراژ ارزش نسبی» (relative value arbitrage) شناخته میشود، به خرید و فروش بپردازد. اگر فردی بخواهد امتیاز خرید یا فروش سهام به بهای از پیش تعیینشدهای (stock option) را برای شرکت X بخرد و سپس آن را به قیمت بالاتری بفروشد، میتوانیم این کار را آربیتراژ در نظر بگیریم.
این فرد میتواند بهجای استفاده از سهام اختیاری، با استفاده از اوراق قرضهی قابل تبدیل نیز نوع مشابهی از آربیتراژ را انجام بدهد. اوراق قرضهی قابل تبدیل، اوراقی است که میتوان آن را به سهام شرکت صادرکنندهی آن اوراق تبدیل کرد. به آربیتراژ انجامشده در این سطح، آربیتراژ قابل تبدیل (convertible arbitrage) گفته میشود.
برای انجام آربیتراژ در بازار سهام، گروهی از داراییها وجود دارد که با نام صندوقهای سرمایهگذاری مبتنی بر شاخص (Index Funds) شناخته میشود و در واقع سهامهایی هستند که برای تقلید عملکرد شاخص بازار سهام طراحی شدهاند. نمونهای از این شاخصها، سهام صندوق قابل معامله Diamond است که عملکرد شاخص اقتصادیِ میانگین صنعتی داو جونز (Dow Jones Industrial Average) را تقلید میکند. گاهی قیمت سهام Diamond با 30 سهامی که میانگین صنعتی داو جونز را تشکیل دادهاند، برابر نیست؛ در اینصورت آربیتراژکننده میتواند از طریق خرید این 30 سهام با نسبت مناسب و فروش سهام Diamond (یا برعکس) سود ببرد. این نوع آربیتراژ بسیار پیچیده است، زیرا باید بسیاری از داراییهای متفاوت را خریداری کنید. این نوع فرصت آربیتراژی معمولا مدت زیادی طول نمیکشد زیرا میلیونها سرمایهگذار به هر طریق ممکن به دنبال فرصتی برای کسب سود بیشتر از بازار هستند.
ضرورت اجتناب از آربیتراژ برای رسیدن به ثبات در بازار
فرصتهای آربیتراژ در همه جا وجود دارد: از جادوگران بازارهای مالی که مشتقات پیچیده سهام را میفروشند تا افراد علاقهمند به جمعآوری بازیهای ویدئویی که آنها را در حراجیهای اثاثیهی مستعمل و دستدوم خریدهاند و در eBay به فروش میرسانند.
ولی به دلیل هزینههای معامله، هزینههای مربوط به پیدا کردن فرصت آربیتراژ و تعداد افرادی که آنها نیز به دنبال آن فرصت هستند، بهدست آوردن فرصتهای آربیتراژ دشوار است. بهطورکلی سودهای آربیتراژ عمر کوتاهی دارند، زیرا خرید و فروش داراییها قیمت آنها را بهصورتی تغییر میدهد که موجب از بین رفتنِ آن فرصت آربیتراژ میشود.
به نظر میرسد که هیچیک از این موارد مانع هزاران هزار فردی که هر روز به دنبال فرصتهای آربیتراژ هستند، نشده است. ولی ما باید در برابر تمایل شدید رسیدن به سودهای سریعی که به قیمت ایجاد هزینههایی برای یک کالا یا حتی کشور تمام میشود مقاومت کنیم، زیرا این کار موجب بیثبات شدن بازار میشود.
برگرفته از: thoughtco