به گزارش خبرگزاری مهر، مراسم رونمایی از کتاب «تک سوار دشت زید» زندگینامه اسماعیل قهرمانی روز گذشته با حضور سردار محمد یزدی فرمانده سپاه محمد رسولالله (ص) تهران بزرگ، سردار احمد ذوالقدر جانشین فرمانده سپاه محمد رسولالله تهران بزرگ، سردار علی نیکو گفتار، حمید حسام نویسنده دفاع مقدس، گلعلی بابایی نویسنده کتاب، سردار محمد ریوندی، معاون هماهنگ کننده سپاه محمد رسولالله (ص) تهران بزرگ، اصغر نقیزاده بازیگر سینما و تلویزیون، حسین قهرمانی(برادر شهید قهرمانی) و تعدادی از همرزمان شهید قهرمانی در گردان انصارالرسول(ص) در خبرگزاری تسنیم برگزار شد.
در این مراسم جانشین فرمانده سپاه محمد رسولالله (ص) تهران گفت: نویسندگان ما باید توجه کنند که نخستین کلام الهی، اولین واژه و اولین رویشی که به پیامبر(ص) وارد شد «خواندن بود»، این خواندن باید نویسندهای هم داشته باشد که چون خدای تبارک بود یک اندیشه برای بشر به وجود آورد که اگر انسانها آن را قدر بدانند بهشت برینی که نوید آن داده شده و آرزوی همه انسانهاست در همین دنیای مجازی هم قابل دستیابی است.
وی افزود: این بهشت برین با گفتن، نوشتن، خواندن و عمل کردن به دست میآید. اینها با هم پیوند دارند، این تکرار باعث تعالی میشود. البته نوشتن دو لبه دارد، نوشتن شیطانی هم ممکن است، اما یقین بدانید که حق پیروز است. آنچه که نور است ظلمت را از بین میبرد.
سردار ذوالقدر تصریح کرد: کارهایی اعم از نگارش، ساختن فیلم، نقاشی و سایر فعالیتهای هنری اگر در راستای تربیت باشد میتواند در راه تحول و تعالی یک نفر موثر باشد و گرنه یک نفر با چند کتاب آلوده و وارد فضای خاص میشود. برای نمونه امروز کمونیست از بین رفته است اما میبینیم در برخی از بخشها که نمیخواهم اسم آن را بیاورم هنوز حزب توده فعال است.
جانشین فرمانده سپاه محمد رسولالله(ص) تهران در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به عنوان کتاب و نام شهید گفت: برایم جالب بود وقتی میدیدیم چه واژههای زیبایی جمع شدهاند هم اسماعیل مقدس است هم قهرمان، امروز روزنمایی از اسماعیل قهرمان است، قهرمانی که باعث اندیشه حججی یا حججیها شد. عمر اسماعیل قهرمانی 1400 ساله است، عمر حججی 1400 ساله است، چون کسی نمیتواند ادعا کند، شهید حججی یا شهید قهرمانی چه اندازه فرصت تقویت شدن نسل خود داشته است. چه زیباست «تک سوار دشت زید» و چه زیباست نام گلعلی اینها در کنار هم توجه انسان را جلب میکند.
هیچ کس منتی بر سر انقلاب نگذارد
در ادامه سید احمد نبوی از همرزمان شهید اسماعیل قهرمانی در ادامه این مراسم به بیان خاطراتی از این شهید در سال 1349 و 1360 پرداخت و گفت: سال 1349 به دعوت شوهرخالهام به گنبد کاووس رفته بودیم آنجا اتفاقی پیش آمد که ما من و پسر خالههایم با تیم شهید قهرمانی در آن حضور داشت مسابقه فوتبال برگزار کردیم این مسابقه را 3 بر یک باختیم و هر سه گل را شهید قهرمانی به ما زد. یازده سال بعد در 25 اسفند سال 60 گردانها ادغام شد و تیپ حضرت رسول شکل گرفت شهید واصفی من را به گردان انصار فرستاد. پیش شهید قهرمانی رفتم و پس از چند ساعتی به من گفت گردان ما 40 نیرو زیاد دارد. شهید متوسلیان برای عملیاتی خواسته است از هر یگان یک گروهان آزاد شده و تیپی را تشکیل دهند تا دشمن را گمراه کند و بگوید تیپ ما همین مقدار جمعیت دارد. از گردان ما دستهای جدا شد که به نام شهید پیچک معروف است، 28 اسفند رفتیم عملیات شناسایی و شهید قهرمانی چون خودش این منطقه را شناسایی کرده بود، نیز همراه ما بود. آنقدر با جزئیات ودقت برای ما آن منطقه را معرفی کرد که من فکر میکردم سالها آنجا مشغول شناسایی است. در این چند روز عملیات شناسایی بهترین خاطرات من شکل گرفت.
وی ادامه داد: خاطرات این چند روز بهترین دوره زندگی من است، فاصله کوتاهی که با شهید قهرمانی آشنا شدم، گردان انصار، یکی از گردانهایی بود که تا اخر جنگ باقی ماند و شهدای بزرگی را تقدیم کرد، چرا که بنیانگذار بزرگی داشت تاریخ گردان انصار با نام تک سوار دشت زید عجین شده است و این افراد بودند که انقلاب را تا امروز زنده نگهداشتهاند.
نبوی تصریح کرد: هر کسی که امروز منتی بر سر این انقلاب میگذارد بداند که این انقلاب تنها وامدار شهدا است.
همرزم شهید قهرمانی با اشاره به ضرورت تالیف کتابهای خاطرات شهدا و رزمندان گفت: همین امروز که رزمندههای ما زنده هستند وقتی برخی ماجراها را تعریف میکنیم میگویند اینها افسانه و خیالپردازی است. باید بگویم اگر این خاطرات منتشر نشود چیزی برای نظام باقی نمیماند.
خاطراتی از شهید همت
در ادامه این مراسم علی نیکوگفتار از همرزمان شهید قهرمانی گفت: شهید قهرمانی دارای شخصیتی صبور، دلسوز، فهیم، پرکار، شجاع و بیادعا بود؛ اگر میشد این صفتها را به صورت ملاتی در آورد و با آن تندیس ساخت؛ شک ندارم که این تندیس میشد: «اسماعیل قهرمانی».
وی افزود: من کمتر از مدت 4 ماه با ایشان همراه بودم که در آن زمان بسیار جوان بودم و در این مدت خاطرات بسیار خوبی از ایشان دارم. روزی که از تهران عازم لشکر 27 شدیم در همان روز اول ما را به نزد شهید همت بردند و ایشان پس از احوالپرسی، بلافاصله نقشه را باز کرد و محدوده عملیات الی بیتالمقدس را برای ما تشریح کرد. من در آن زمان فکر میکردم که او میخواهد سر ما را گرم کند اما وقتی که وارد عملیات شدم؛ ضرورت توضیحات شهید همت برایم آشکار شد. در پایان جلسه شهید همت با حالت تحکم به ما گفت: «من از شما خواهش میکنم به گردان انصار بروید» فرمانده گردان انصار شهید قهرمانی بود؛ البته ما که بچه تهران بودیم دوست داشتیم به گردان مرتضی مسعودی که بچه تهران بود و او را میشناختیم برویم اما با فرمان شهید همت مجبور شدیم به خدمت شهید قهرمانی برویم که من اصلاً او را نمیشناختم و فقط شهید همت در همان لحظات برایمان مقداری درباره ایشان توضیح داد. وقتی که به نزد شهید قهرمانی رفتیم استرس زیادی داشتم اما او آنقدر اخلاقمحور، مهربان، صبور و آرام بود که ما خیلی زود به ایشان اعتماد کردیم و جذب رفتار او شدیم.
نیکوگفتار ادامه داد: ما قبل از عملیات الی بیتالمقدس به دستور شهید قهرمانی به شناسایی جاده اهواز-خرمشهر رفتیم. سپس در جریان عملیات که بسیار موفق هم بود ما پس از عبور از دژ ایران به دژ عراق رسیدیم. شبهنگام بارندگی آغاز شد و زمین آنجا که از خاک رس بود؛ راهرفتن را برای ما مشکل میکرد. صبح روز بعد، ما از موفقیت حاصله بسیار خوشحال بودیم که شهید قهرمانی به نزد من آمد و خیلی آرام در گوش من گفت: «جناح ما خالی است و کسی را نداریم. این بچهها باید آنقدر مقاومت کنند تا گردانهای بعدی به ما برسند. هر طور شده عقبنشینی کنید و به دژ ایران بروید و آنجا مستقر شوید» عراقیها هم در حال تجدید قوا بودند و در آن شرایط ما دو کیلومتر با دژ ایران فاصله داشتیم و این عقبنشینی برای ما بسیار خطرناک بود. خیلی مضطرب بودم و فکر میکردم که امروز من و قهرمانی هر دو شهید میشویم. بالاخره با سختی و تلفات زیاد خود را به دژ ایران رسانیدیم. یک جیپ که روی آن تاو گذاشته بودند به آنجا رسید و بلافاصله تاو را روی دژ ایران مستقر کردیم و به وسیله آن یک تانک عراقی را زدیم و عراقیها شروع به عقبنشینی کردند. تانک دوم که زده شد من ایستادم و اللهاکبر گفتم که در همان لحظه یک تیر به سینه من خورد و من را به عقب بردند و بستری کردند.
همرزم شهید قهرمانی بیان کرد: صبر و آرامش شهید قهرمانی مثالزدنی بود. یادم هست زمانی که در مرحله سوم عملیات رمضان بودیم؛ آشفتگی اوضاع موجب اضطراب و عصبانیت شهید همت شده بود؛ به نحوی که مرتباً پشت بیسیم به بچهها پرخاش میکرد. در آن موقع شهید قهرمانی به نزد شهید همت رفت و با حالتی آرام و خالصانه گفت: «به اندازه کافی فشار روی بچهها هست؛ پس پشت بیسیم آرام باش» شهید همت هم گفت: «چشم چشم»
وی تأکید کرد: انشاالله که روح شهید قهرمانی با شهدای اسلام به خصوص حضرت سیدالشهدا محشور شود.
بابایی در ادبیات دفاع مقدس خاکریز ایجاد کرده است
در این مراسم حمید حسام نویسنده دفاع مقدس گفت: گلعلی بابایی فارغ از هر گونه تعریف، یک خطشکن فرهنگی و صاحبسبک در ادبیات دفاع مقدس است. من برای کتاب «همپای صاعقه» به پیشنهاد شهید همدانی با ایشان شروع به همکاری کردم که نرمی و صمیمیت کلام آقای بابایی مبنای دوستی دودههای ما شد.
وی ادامه داد: گلعلی بابایی موفق شده است که در ادبیات دفاع مقدس یک خاکریز ایجاد کند. ایشان شخصیتی متخلق، آرام، صبور و منطقی دارد و ایمانِ برخاسته از دفاع مقدس به او انرژیِ آفریدن داده است؛ تجربه واقعی و شهود عینی در سالهای دفاع مقدس عامل اصلی موفقیت ایشان در نگارش این سیوچند اثر شده است.
حسام بیان کرد: آثار گلعلی بابایی را باید به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول آثار پژوهشی که به عنوان کارنامه عملیاتی نامگذاری شده است؛ یعنی همان لشکرنویسی که تبدیل به نقطه عظیمتی در این زمینه شده است. فعالیت پژوهشی ایشان مبتنی بر اسناد درجه اول است و پیادهسازی مکالمات بیسیم که به نوعی سند محسوب میشوند؛ در کنار اینها مصاحبه شفاهی با مطلعین و مطالعه اسناد و مدارک همواره در برنامه فعالیت پژوهشی آقای بابایی قرار داشته است که ترکیب و تدوین آنها موجب خلق آثار ارزشمندی همچون «همپای صاعقه»، «ضربت متقابل»، و «شرارههای خورشید» شده است. کار ایشان از لشکرنویسی به گرداننویسی نیز تعمیم داده شده که میتوان گفت سرفصل دیگری ذیل کارهای پژوهشیمحور است که آثاری همچون «گردان نهم» و «حبیب، تولدی دیگر» از این نوع هستند.
وی بیان کرد: دسته دوم سرگذشتنامه و زندگینامه شهدا است که از شهید متوسلیان آغاز شد و امروز به شهید قهرمانی رسیده است که از آنها میتوان آثاری همچون «پهلوان گود گرمدشت» و «ققنوس فاتح» را به عنوان مثال عنوان کرد. نگارش چنین کتابهایی مدت زیادی ذهن نویسنده را به خود مشغول میکند که انجام چنین کاری جز با ارتباط شهودی که آقای بابایی برقرار کرده ناممکن است.
این نویسنده دفاع مقدس تصریح کرد: دسته سوم تاریخ شفاهی است که بیشتر رنگ تاریخی دارد تا ادبی؛ البته من با مطالعه آثاری همچون «کالکهای خاکی» و «پیغام ماهیها» متوجه شدم که آقای بابایی نگارش تاریخی را با رنگآمیزی ادبی ترکیب کرده که این ویژگی، درخور توجه و تامل بسیاری است که آثار ایشان را از آن فضای متحولکننده در کشور جلوتر برده و مدلهایی را به سایر نویسندگان معرفی کرده است.
وی یادآور شد: یک لشکر چند هزار نفری طی مدت هشت سال حماسه میآفرینند و اشخاصی همچون گلعلی بابایی که این ها را ضبط میکنند؛ فرمانده لشکر فرهنگی هستند. امیدورام که هیچگاه قلم ایشان نخشکد و همیشه برای شهدا جاری باشد.
گلعلی بابایی نویسنده کتاب «تک سوار دشت زید» که زندگینامه شهید اسماعیل قهرمانی قائم مقام لشگر 27 محمد رسولالله را روایت میکند در سخنانی با اشاره به این که بسیار خوشحالم که با نگارش این کتاب غربت یکی از سرداران دوران دفاع مقدس برداشته شد، گفت: در حین نگارش کتاب همپایه صاعقه و ضربت متقابل با شخصیت شهید قهرمانی بسیار مواجه میشدیم، اما مطالبی از ایشان در دسترس نبود تا از آن استفاده کنیم.
وی در ادامه افزود: در حین این نگارشها یک نوار صوتی از سخنرانیهای شهید قهرمانی به دستمان رسید و آن را به دوستان تبلیغات لشکر دادیم تا پیاده کنند، اما آنها گفتند که داخل این نوار خالی است. پس از آن این نوار را به آقای حسین بهزاد دادیم و ایشان 5 شبانهروز برای پیادهسازی این نوار وقت گذاشت و 90 صفحه مطلب از محتویات این نوار به دست آمد که مرحوم داورزنی از راویان لشکر با شهید قهرمانی گفتوگو گرفته بود.
گلعلی بابایی اظهار کرد: در زمان نگارش این کتاب با مشکل منبع مواجه شدیم و بعد به ذهنمان آمد از همان مطالب که با شهید قهرمانی مصاحبه شده کتاب را بنویسیم که 15 فصل از این کتاب گفتوگوی با شهید قهرمانی بوده که از ابتدای زندگی خود تا قبل از آزادسازی خرمشهر را روایت میکند و در فصل بعدی نیز به نقل از همرزمان شهید نگارش شده است.
این نویسنده دفاع مقدسی با بیان این که روش نگارش این کتاب روش نو در نگارش زندگی شهدا است، گفت: من با نگارش این کتابها میخواهم بگویم شاهنامه فردوسی دروغ نیست و همه آن دلاوریهایی که فردوسی در شاهنامه میگوید بالاتر از آن در دوران دفاع مقدس اتفاق افتاده است.
وی با اشاره به سختی مشکلات پیش رو در انتشار کتابهایی همچون پیغام ماهیها که سرگذشت شهید همدانی و رشادتهای او در سوریه را روایت میکند، گفت: باید یک مقدار فضا را بازتر کنیم، خودمان را سانسور نکنیم و اگر این کار را بکنیم دیگران آن طور که میخواهند تاریخ را مینویسند، همانطور که در برخی از دوران دفاع مقدس این اتفاق افتاد.
در پایان طی مراسمی با حضور سردار محمدرضا یزدی(فرمانده سردار فرمانده سپاه محمد رسولالله(ص) تهران بزرگ)، سردار ذوالقدر(جانشین فرمانده سپاه محمد رسولالله(ص) تهران بزرگ) و محمد مهدی دانی (مدیر باشگاه پویا خبرگزاری تسنیم) از گلعلی بابایی تقدیر و تشکر و از کتاب «تک سوار دشت زید» رونمایی شد.