چگونه پیوند خود را حفظ کنیم؟ با تماس مداوم. نگذارید چیزهای دیگری در حین یک مکالمه تلفنی سه دقیقهای روی دهد. برای ارتباط ارزش قائل شوید، حتی اگر در این کار رنج ببینید- ماکس.
مکس هر روز به پسر نُه سالهاش تامی، تلفن میزند. وقتی چهار سال پیش پسر و همسر سابقش به شهر دیگری رفتند، مکس تصمیم گرفت از فعالیتهای روزانهی او آگاه شود. رابطهی مکس با پسرش مستلزم تعهد سنگینی از جانب اوست، هرچند که او دوباره ازدواج کرده و صاحب دو فرزند ناتنی است که با وی زندگی میکنند. او مرتب برای تامی که در خانهی سابق وی زندگی میکند، کارت و نامه میفرستد. مکس هر کار که بتواند انجام میدهد تا رابطهی خود با پسرش را شکوفا نگهدارد.
دوست دارید چه کار کنید؟ چه کاری میتوانید انجام دهید؟ قبل از پاسخ دادن به این پرسشها باید به مسئولیت خود برای ارتباط با فرزند راه دورتان نگاهی بیندازید. از خودتان بپرسید که در گذشته برای زنده نگه داشتن رابطه چه کردهاید؟ اگر از رابطهای که اکنون دارید، راضی نیستید باید موقعیت را ارزیابی و موانع را جست و جو کنید. شاید برای شما خیلی دردناک باشد که صدای فرزندانتان را بشنوید و مجبور باشید از صحبت با آنها اجتناب کنید. شاید میترسید که والد حاضر یا سرپرست فرزندتان گوشی تلفن را زمین بگذارد. اما اگر به فرزندتان بگویید که تلفن خواهید زد حتماً این کار را پیگیری کنید؛ در غیر این صورت بهتر است که از دادن وعدههای توخالی خودداری کنید.
یک والد راه دور بودن، لزوماً نباید برای کودک مصداق موقعیت همه چیز یا هیچ چیز باشد. مسئله، هر روز زنگ زدن یا زنگ نزدن نیست. مسئله، استفاده از همهی توانایی برای نزدیکتر بودن به فرزند است. این تواناییها شامل به کار گرفتن تمام منابع مالی، یا برعکس، نگهداشتن سطح متعادل برای شما است و این کار احتمالاً مستلزم صرف زمان خواهد بود. عنصر اصلی، برای آنکه بتوان یک والد راه دور موفق بود، استمرار است. فرزند شما دوست دارد بداند که چه وقت دوباره صدای شما را خواهد شنید و چه زمانی شما را خواهد دید؟ یک جدول منظم زمانی برای تلفن کردن، برای کودک بسیار اهمیت دارد. «جمعه صبح، رأس ساعت ده، پای تلفن باش!» آنگاه او چشم انتظار تلفن شما خواهد بود.
شما به تدریج میتوانید فرزندتان را برای یک مکالمهی خوب، آموزش دهید. به او بگویید که فهرستی از چیزهایی که میخواهد دربارهی آنها با شما صحبت کند، تهیه کند. خودتان نیز چنین کنید. مبنا را بر بحثهای قبلی بگذارید یا در مورد موضوعات فعلی، مثل رویدادهای ورزشی یا تمرینهای مربوط به مدرسه، صحبت کنید. برای طرح سؤالهای مناسب لازم است بدانید که در زندگی کودکتان چه میگذرد.
مادر: برنامه جدیدی در مدرسه ندارید؟
مادر: این هفته فوتبال چطور بود؟
پسر، مامان، الان وقت مناسبی نیست؛ من باید یک برنامه تلویزیونی مربوط به مدرسهام را ببینم؛ میتوانی بعداً به من تلفن بزنی؟
مادر: بله، حتماً. اما اول بگو چه برنامهای است تا من هم آن را ببینم.
در تماس تلفنی بعدی، مادر سوژهی خوبی (برنامهی تلویزیونی) برای صحبت با پسرش داشت. او اکنون از موضوعی که پسرش در مورد آن مطالعه میکرد آگاه بود و بنابراین میتوانست با او در این طرح، همکاری کند. اگر آن موضوع موردتوجه خاص پسرش باشد، مادر میتواند برای او اطلاعات اضافی گرد آورد. این کار با ارسال کتابها و مقالاتی که ممکن است برای پسرش مفید باشد، عملی خواهد بود. به حرفهای فرزندتان گوش کنید؛ ولی وقتی او علاقه نشان نمیدهد، شما نیز بیش از حد علاقه نشان ندهید.
مارک چند مکالمهی تلفنی را با دخترش، پس از جدایی به یاد میآورد که خیلی دردناک بودهاند. هر بار پس از خاتمهی صحبت، او احساس میکرد از زندگی سیر شده است. نه او و نه دختر ده سالهاش، هیچ یک نمیدانستند که به هم چه بگویند. فقط تعارف رد و بدل میکردند که هیچ فایده و مفهومی نداشت. مارک میگوید: «من مرتب سؤال میکردم که حالش چطور است و او مرتب جواب میداد خوب است. اما نه او خوب بود و نه من. این مکالمهی سرد تلفنی ماهها طول کشید و اوضاع فقط کمی تغییر کرد. سرانجام فهمیدیم که لازم است درباره جزئیات زندگیمان صحبت کنیم». او ادامه میدهد: «ما شروع کردیم به صحبت کردن در مورد احساسمان و به نظر من این نکته، بسیار بااهمیت است.»
تردیدی نیست که برای والدین و فرزندان بسیار مهم است که در جریان آخرین اتفاقات زندگی یکدیگر قرار گیرند. برای مکالمات عمیق و ثمربخش، نوع دیگری از ارتباط لازم است. انتظار نداشته باشید که این امر در مراحل اولیهی رابطهی راه دور شما اتفاق بیفتد. اما به سوی این هدف گام بردارید و خود و فرزندتان برای رسیدن به آن، تمرین کنید. البته، کیفیت مکالمات به سن فرزندتان بستگی دارد. یک کودک چهار ساله به اندازهی یک کودک بزرگتر در مورد مسائل زندگی روزانهاش سخنگو و پاسخگو نخواهد بود. اما شما میتوانید و باید از یک کودک خردسال بپرسید که راجع به چیزهای مختلف چگونه احساسی دارد؟ بعد از آن باید شنوندهی خوبی باشید.
پدر: سلام پسرم، چطوری؟
پسر: بد نیستم.
پدر: آیا واقعاً خوب هستی؟ سرحال به نظر نمیآیی.
پسر: نه؛ دلیلی ندارد کسل باشم.
پدر: فکر کردم شاید به خاطر اینکه از هم دور هستیم ناراحتی. من خودم به خاطر این مسئله بسیار ناراحت هستم. دلم برایت خیلی تنگ شده.
پسر: راست میگویی؟ خوب من هم دلم تنگ شده پدر!
آدری پس از جدایی از شوهرش شدیداً احساس تنهایی و اندوه میکرد. وی نخستین صحبت تلفنی با دختر چهار سالهاش را چنین توصیف میکند: «به او گفتم که دلم برایش تنگ شده، و از او پرسیدم که آیا او هم دلش برای من تنگ شده؟ او گفت که از من متنفر است و دیگر نمیخواهد صدای مرا بشنود.» آدری به جای آن که متزلزل و پریشان شود، چند روز بعد مجدد تلفن کرد، اما کاری که او باید انجام میداد آن بود که به دخترش بگوید که احساس او را درک میکند و میداند که عصبانی است، زیرا وی را ترک کرده است. آدری موفق شد چند روز بعد این گفتگو را انجام دهد و سپس چند مکالمهی دیگر نیز به بحث در مورد رنج و نفرت دخترش به خاطر رها کردنش گذشت. آدری همیشه دخترش را تشویق میکرد که حقیقت را به او بگوید: «دختر کوچولوی من احساساتش را خیلی راحت بیان میکند و من همیشه میدانم که از نظر روحی در چه وضعیتی است، به همین دلیل ما حالا با هم رابطهی نزدیکی داریم.»
زمان لازم است تا بتوان بذر رابطهای را افشاند که در آن احساسها به راحتی ابراز پذیرفته نمیشوند. رابطهای که شما در محل سکونت مشترک و قبل از جدایی با کودکتان داشتهاید، تأثیر بالقوهای در رابطهی بعدی شما، یعنی بعد از جدایی و از راه دور خواهد داشت. با این حال اگر این رابطه حتی در زمان نزدیکی هم چندان صمیمانه نبوده، میتواند از راه دور صمیمانه شود. این بسته به آن است که شما به عنوان والد راه دور به فرزند خود و شخصیت او و خواستههایش فکر کنید. سپس از این اطلاعات برای برنامه ریزی سنجیدهای در جهت رشد رابطه خود با وی استفاده کنید.
از تولد تا چهار سالگی
اگر فرزندی دارید که دور از شما زندگی میکند، لازم است تلاش کنید تا در زندگی او موجود مهمی شوید. اگر سالها با آن کودک در یک خانه زندگی کردهاید، کارتان آسانتر خواهد بود، زیرا او میداند شما کیستید. ممکن است شما از زمانی که فرزندتان طفلی نوپا یا حتی نوزاد بوده، والد راه دور شده باشید. این بدان معناست که هنوز وابستگی شدید میان شما به وجود نیامده است. بنابراین لازم است شما تلاشهای راه دور خود را افزایش دهید تا آن پیوند، مستحکم شود. این امر برای رشد روانی فرزند شما ضروری است.
هرچه در زمان جداییتان، او کوچکتر و کم سنتر باشد، ضربهی روحی و احساس کمبود شدیدتر است. بچههای کوچکتر برای اینکه احساس امنیت کنند، دنیای کوچکشان باید فضایی مملو از اعتماد و اطمینان باشد و هر قدر که استمرار و قوت تماس شما با آنها بیشتر باشد، به همان نسبت کودک قادر خواهد بود که شخصیت خود را شناخته و درست با جهان پیرامون وفق یابد. بچهها زمانی به خودشان احساس تعلق میکنند که به شخص دیگری وابسته باشند. والد غایب باید راههایی ابتکاری بیابد تا از آن طریق، پیوند خود با فرزندش را عمق دهد. اما مهمترین چیزی که باید به خاطر سپرد، آن است که نباید تسلیم شد و کوتاه آمد. اگر پشتکار و ثبات نداشته باشید و تماس را حفظ نکنید، کودک شما به سهولت عادت خواهد کرد که بدون شما زندگی کند و فراموش میکند شما که هستید. هرچند این کار برای شما مشکل است، اما غیرممکن نخواهد بود و ارزش دارد. زیرا هیچ کس برای کودک مهمتر از پدر و مادرش نیست. بخش عمدهی کاری که شما به عنوان والد راه دور میتوانید با فرزندتان انجام دهید، بستگی به همکاری و همراهی همسر سابق شما دارد. رابطهی شما با همسر سابقتان عامل تعیین کننده در ایجاد تماس با کودکتان است.
بچهی شما چهار سال یا کمتر دارد؛ در این صورت برای ایجاد ارتباط از ورای فرسنگها فاصله چه کاری از شما ساخته است؟ چگونه میتوانید در زندگی فرزندتان که سه هزار کیلومتر دور از شما زندگی میکند، حضور داشته باشید؟
سرگذشتها
یک راه جالب برای اینکه همه روزه با فرزندتان باشید این است که قصههای قبل از خواب را برای او ضبط کنید. برای این کار به یک ضبط صوت در خانهی خودتان و یکی نیز در محل مسکونی فرزندتان نیاز دارید. البته همکاری والد سرپرست کودک نیز یک عامل اصلی برای موفقیت در این نوع تماس است.
والدی را میشناسم که از این کار استقبال کرد. او به محض اینکه دختر کوچولیش لباس خواب به تن میکند، ضبط صوت را روشن کرده و قصههایی را که شوهر سابقش روی نوار ضبط کرده، برای دخترش، که آماده شنیدن صدای پدر است، پخش میکند.
«صدای او اثری آرام بخش بر دختر دارد. همیشه وقتی به آخر یک قصه میرسد میگوید: این قصهی امشب ما. فردا شب دوباره برایت قصه خواهم گفت. شب بخیر دختر خوشگلم. دوستت دارم. نمیدانم چرا این کار اشک به چشمانم میآورد. شاید مرا به یاد پدر خودم میاندازد که وقتی دختر کوچکی بودم، برایم قصه میخواند.» -ماریا
شما مجبور نیستید که بیشتر اوقات بیداریتان را صرف ضبط داستان کنید. بچههای کوچک تکرار را دوست دارند و خوشحال میشوند که یک حکایت یکسان را بارها و بارها بشنوند. بعضی بچهها از داشتن کتابی که شما از روی آن میخوانید، لذت میبرند. آنها میتوانند صفحات را ورق بزنند و همزمان با خواندن شما و راهنمایی والدشان به عکسها نگاه بکنند.
به محض این که بچهها برای این کار آمادگی پیدا کردند از آنها بخواهید که قصههای خودشان را برای شما ضبط کنند؛ بعد توضیح دهید که شما نیز صدای آنها را به همان ترتیبی خواهید شنید که آنها صدای شما را میشنوند. آنها ممکن است برای شما آوازی خوانده و یا برایتان از ورزش در مهدکودک تعریف کنند. نگهداری مجموعهای از پاکتهای پستی که روی آنها نشانی نوشته و تمبر الصاق شده، نزد کودک، به او احساس استقلال خواهد داد؛ بخصوص وقتی کودک نوار را داخل پاکت گذاشته و با کمک والد خود به صندوق بیندازد. با این عمل، بازگرداندن نوارها به شما توسط والد حاضر نیز آسان میشود. اگر امکان تهیهی نوار ویدئو دارید و اگر والد کودکتان دستگاه ویدئو دارد، میتوانید از خودتان نواری تهیه کنید که در آن با فرزندتان صحبت میکنید و فرضاً قصهای از دوران بچگی خودتان را تعریف میکنید. میتوانید سرودی برای او بخوانید؛ سرودی که میدانید او متن آن را از قبل میداند. یا میتوانید برای کودکتان ساز بنوازید. میتوانید پشت یک صندلی پنهان شوید و دوباره ظاهر بشوید و در تمام این مراحل از خود فیلم بگیرید. یا داخل خانه بگردید و عکس بگیرید. یا از خیابان محل اقامت خود فیلم بگیرید. مبتکر باشید.
بگذارید تصورتان کار کند. در تمام لحظات تهیهی نوار او را در ذهن داشته باشید. زیرا عشق شما از درون عملتان خواهد درخشید. بچههای کوچک حس بینایی خیلی حساسی دارند. آنها دوست دارند به تصاویر کتابها نگاه کرده و روی موارد آشنا انگشت بگذارند. یک آلبوم عکس برای آنها تهیه کنید و عکسهایی از خودتان و والدینتان و سایر افراد خانواده در آن بگذارید. چند عکس از محل زندگی فعلی خود نیز در آن بگنجانید تا اتاقهای خانه یا آپارتمان شما و محیط اطراف آن را نشان بدهد. برای هر عکس توضیح ساده و روشنی بنویسید. این آلبوم به منزلهی کتابی خواهد بود که فرزند شما برای سالهای زیاد از آن لذت خواهد برد.
آلیسون، نُه ساله، آلبوم عکسی را که مادرش در سن خیلی پایین به او داده به یاد میآورد: «مادر من پول کافی نداشت که بعد از طلاق از من نگهداری کند، بنابراین به منزل والدینش رفت و مرا نزد پدرم فرستاد. او آلبوم زیبایی از عکسهای خود و فامیلش برای من درست کرد. من با این که تقریباً بالغ شدهام، برای آن کتابچه ارزش زیادی قائل هستم.»
پدر راه دوری را میشناسم که دو جلد از آن آلبومها تهیه کرده بود. او یکی را برای پسرش فرستاد و دومی را در خانه نگه داشت. وقتی پسرش برای ملاقات میآمد آنها به اتفاق یکدیگر از دیدن آلبوم موجود در خانه، لذت میبردند و عکسهای مربوط به ملاقاتهای جدید را به آن میافزودند.
طرح دیگری که برای کودک خردسال مناسب است، قصهای است که به همراه بریده عکسهایی از مجلات تهیه شده و بیانگر کلمات است. به طور مثال، به جای نوشتن کلمهی خانه، عکس یک خانه را روی صفحهی خالی بچسبانید و اگر استعداد هنری دارید، شکلهایی را نقاشی کرده و با آن کلمات و اسامی را نشان دهید. هرچه تعداد عکسها بیشتر باشد، بهتر است. داستانتان میتواند به شکل زیر باشد:
«من عاشق (عکس قلب) خانه جدیدم (عکس خانه) هستم. خانهام دو اتاق خواب (عکس تختخواب)دارد. یکی برای تو (انگشتی که به سمت خارج نشانه رفته)و یکی برای من (انگشتی که به طرف داخل نشانه رفته). این جا پر از درخت (عکس درختان) و گل (عکس گل) است. ایستگاه قطار (عکس قطار) در همین نزدیکی است و مهمترین مطلب اینکه من دوستت (قلب) دارم». سعی کنید که موضوع ساده باشد تا کودک با خواندن و فهمیدن آن به خودش افتخار کند.
صحبت تلفنی
مرتب به فرزندتان تلفن کنید، حتی اگر او خیلی کوچک است و قادر به ادامهی مکالمهای طولانی نیست. به صدای او گوش دهید و بگذارید لحن صدایتان را بشنود. راجع به حیوانات حرف بزنید و از او بخواهید که صدای چند حیوان را تقلید کند. با او آوازی دونفره، مربوط به یک فیلم یا سریال تلویزیونی یا برنامهی کودک بخوانید (ادامه این گونه کارها توسط شما والد راه دور ضروری است). از او بخواهید سرودی را که همان روز در مهدکودک یاد گرفته برای شما بخواند. بالاتر از همه، به او بفهمانید که کوچولوی فوق العادهای است و چقدر دوستش دارید. ضمناً با او قرار صحبت یا ملاقات بعدی را بگذارید. اگر فرزند شما در تلفن زیاد تحویلتان نگیرد، امری طبیعی است، بنابراین نباید دلسرد بشوید. زیاد متوقع نباشید! بعضی بچهها دوست دارند در تلفن گپ بزنند، بعضی دیگر چندان تمایلی برای مکالمه تلفنی نشان نمیدهند، هرچند که مخاطب آنها پدرشان باشد. بنابراین صبور باشید و به زنگ زدن ادامه دهید.
اشیاء مورد علاقه
مطمئن هستم شما کودکان خردسالی را دیدهاید که حوله، پتو، عروسک یا خرس خود را محکم چنگ زدهاند. این اشیا توسط کودکان استفاده میشود. کودک به کمک آنها میکوشد درد جدایی و پریشانی حاصل از طلاق را تحمل کند و با حقیقت زندگیاش کنار بیاید.
آلین رادیس (1)، مشاور خانواده؛ که در زمینه رشد کودک تدریس میکند، میگوید که بچهها قبل از آنکه در ذهن و روان خود به موجود جاندار، یعنی پدر و مادر، انس گرفته و وابسته بشوند، این وابستگی عاطفی را به یک جسم بیجان معطوف مینمایند. کودک به یک عروسک یا حیوان توپر علاقهمند میشود؛ شب آن را با خود به رختخواب میبرد و در طول روز با خودش به هر طرف میکشد.
شما میتوانید به عنوان والد راه دور، یکی از این اقلام را برای کودکان بخرید. البته چیزی که شما انتخاب میکنید ممکن است با سلیقهی او همگون نباشد. ممکن است بسیاری از والدین به یاد بیاورند که فرزندشان یک تکهی پتو یا یک عروسک کهنه را به بسیاری از اسباب بازیهای قیمتی ترجیح داده است. وقتی فرزندتان برای دیدن شما به خانهتان میآید ممکن است به چیزی در منزل شما علاقهمند بشود، مثلاً یک تکه لباس یا بالش یا کتاب، آن شیء را به کودک داده و به او پیشنهاد کنید که آن را به شما ربط بدهد، مثلاً «وقتی به خانه میروی به این نگاه کن و اوقات خوبی را که با هم داشتیم، به خاطر بیاور».
آیرین با من از روزی سخن گفت که پسر کوچکش از ملاقات با پدرش برگشته و یک کتاب کثیف اشعار مهدکودک در دستش بود. او خیلی عذاب کشید تا توانست کودک را از آن کتاب جدا کند.
«هیچ وقت آن کتاب را زمین نمیگذاشت. آن را با خود به رختخواب و حتی توی وان حمام میبرد و موقع غذا کنار بشقابش میگذاشت. هر وقت سعی کردم آن را از دسترس او دور کنم او وحشت میکرد. سرانجام از او پرسیدم که چرا آن کتاب برایش آن قدر جالب است. او گفت، برای این که آن را از خانهی پدرش آورده است. پس از آن حرف، دیگر سعی نکردم آن را از او بگیرم. در آن کتاب، قدرتی نهفته بود.»
نامه
بچههای جان دوست دارند، نامه دریافت کنند، هرچند که خودشان قادر به خواندن آن نباشند. این باعث میشود که احساس کنند مهم هستند. برای فرزندتان تصویری را که کشیدهاید یا یک کارت پستال یا عکسی از خودتان بفرستید که بتواند به دیوار اتاقش بزند. یا عکسی را که با هم انداختهاید، برای او ارسال کنید. در کیوسکهایی که با سکه عکس فوری میاندازند، شکلک دربیاورید و ژستهای مسخره بگیرید. این عکسها او را خواهد خنداند. بچهها از خُل بازی و شوخی خوششان میآید. تعدادی پاکت با نشانی و تمبر آن، برای او بفرستید و توضیح دهید که برای چه منظوری است. به او بگویید با آن پاکت، عکسی برایتان ارسال کند. والد محلی (2) یا حاضر باید در این زمینه همکاری کند. هدف از این کارها، آسانتر کردن حفظ تماس بین کودک و شماست.
هدایای مخصوص
برای فرزندانتان هدایای کوچکی که مناسب سن آنها هستند، بفرستید. رمز موفقیت در کوچک بودن هدایاست. به یک فروشگاه اسباب بازی یا کتاب فروشی بروید و از معلومات یک متصدی فروش استفاده کنید. به او در مورد فرزندتان، سن او و علائق او، تا جایی که اطلاع دارید، توضیح دهید و از وی بپرسید که یک کادوی کوچک چه میتواند باشد؟ شاید پازل (اشکال درهم) یا یک کتاب با اشکال متحرک. در مورد پازل شاید بهتر باشد عکسی از خودتان بیندازید، بدهید آن را بزرگ کنند (مثلاً در اندازه 30×40 سانتیمتر) و سپس آن را روی یک مقوای ضخیم یا یک تختهی نازک بچسبانید و بعد آن را در قطعات کوچک و غیرمنظم ببرید (در مورد بچههای کوچکتر به قطعات درشتتر) طوری که وقتی فرزندتان این قطعات را کنار هم قرار میدهد، شکل شما درست شود. اگر حوصله دارید یک پازل هم از عکس پدر یا مادربزرگش که او کمتر موفق به دیدارشان میشود، تهیه کنید.
سایر هدایای مناسب برای کودکان خردسال شامل بادکنک، عکس برگردان و ماژیک و چیزهایی است که آنها بتوانند خودشان بدون کمک دیگران از آنها استفاده کنند. از تخیل خود استفاده کنید. فراموش نکنید که هدیه، کوچک ولی مناسب با سن کودک باشد.
هرچه دیدارهای شما با کودکان خردسال بیشتر باشد، تماسهای بدنی بیشتری با آنها خواهید داشت و همین امر، زمینهی ایجاد یک ارتباط قوی را فراهم میسازد. بچههای کوچک حافظهی خوبی ندارند و این حس باید در آنها تقویت شود. هرچه بیشتر با فرزندتان صحبت کنید، او را بغل کنید، با او بازی کنید و خلاصه با او باشید، به همان نسبت بخشی از او را تشکیل خواهید داد و در ذهن او خواهید ماند. تنظیم برنامهی دیدار با او خالی از مسئله نیست. اگر رابطه شما با سرپرست فرزندتان نسبتاً آرام باشد، ملاقات او برای شما آسانتر خواهد بود. شما ممکن است بتوانید برای چند ملاقات عصرانه به منزل همسر سابقتان بروید؛ اما اگر رابطهی شما با او زیاد دوستانه نبود، طوری برنامه ریزی کنید که کودک را در منزل پدر یا مادربزرگش ملاقات کنید. یک روز کودک را به مهدکودک ببرید و صبح را در آنجا بگذرانید. یا با هم به باغ وحش و پارک بروید. اگر در گذشته غیرمسئولانه عمل کردهاید و همسر سابقتان از شما رنجیده است، لازم است این رنجش را برطرف سازید تا بتوانید کودک را به مدت نسبتاً طولانی پیش خود ببرید. اگر مسئله به این شکل باشد، باید به آهستگی پیش رفت. باید اعتماد سرپرست کودک را جلب کرده و به وی ثابت کنید که مسئول هستید. هرجا که قول دادهاید حاضر باشید، حاضر شوید. کودک را زمانی که قول دادهاید برگردانید. بهانه به دست همسر سابق ندهید تا خواستههای شما را برای دیدن کودک زیرپا نگذارد. اگر سرپرستی مشترک کودک را داشته و یا برای ملاقات او به توافق رسیدهاید، آن را روی کاغذ بیاورید و به موازات رشد کودکتان، در قرارداد، جای تغییر بگذارید. اگر محل زندگیتان آن قدر نزدیک نیست که بتوانید فرزندتان را بیش از یک یا دو بار در سال ببینید، یا اگر منابع و قدرت مالیتان محدود است، آن وقت مبنای تمرکز خود را روی تماسهای تلفنی و نامه نگاری با فرزندتان قرار دهید. در این صورت کار سختی در پیش دارید؛ کاری که از جانب شما نیاز به تعهد و تصمیم دارد. اگر فرزندتان را فراموش کنید، او نیز شما را فراموش خواهد کرد. هرچه کودک کوچکتر باشد، تلاش شما باید بیشتر باشد تا او بتواند شما را در خاطر داشته باشد و درون خود حس کند. این هدف مستلزم تماس است؛ هم تماس فیزیکی و هم عاطفی.
از پنج تا ده سالگی
کودکانی که دورهی مدرسه را میگذرانند، در معرض تجارب و ماجراهایی قرار میگیرند که شما به عنوان والد راه دور، باید از آنها آگاه باشید. آنها بیشتر از کودکان خردسال، متوجه محیط اطراف میشوند؛ یاد میگیرند که بنویسند و بخوانند و به نوعی داخل اجتماع میشوند؛ آماده میشوند که مسئولیت بیشتری در قبال خود و زندگیشان قبول کنند؛ خواستههای آنها نیز در کنار جست وخیزشان تکامل مییابد. شما میتوانید از این احساس رشد فکری و جسمی فرزندتان در راه راستای تقویت رابطهی راه دورتان به نفع خود استفاده کنید. بچههای پنج تا ده ساله، داخل جامعه میشوند. آنها هر روز چیزهای بیشتری در مورد زندگی خانوادگی میآموزند. آنها با دوستان خود معاشرت میکنند و در منزل، آنها زندگی پدر و مادرشان را میبینند. افراد دیگری نیز به غیر از والدینشان بر زندگی آنها تأثیر میگذارند؛ مثل معلمها، مربی تربیتی یا ورزشی، یا ناظم مدرسه. این ها در زندگی فرزند شما افراد مهمی میشوند و وقتی که بچهها کم کم با خانوادههای دیگر آشنا میشوند، دیگر خانوادهی خودشان حالت ایدهآل خود را از دست میدهد. به بچههای کوچکتر باید بدون قید و شرط عشق ورزید، اما بچههای در سن مدرسه، دوست دارند که به آنها توجه شود و برای کارهایی که میکنند تشویق شوند و پاداش دریافت کنند. آنها میخواهند که زحمات و کوششهایشان از نظر والدین، مخفی نماند و اعمالشان تأیید شود. اگر شما والد راه دور یک بچه مدرسهای هستید باید تا جایی که میتوانید از زندگی روزانهی او باخبر شوید، زیرا در آن صورت خواهید فهمید که چه وقت تذکر دهید، چه هنگام تشویق کنید و چه چیز را تأیید کنید.
با مدرسهی فرزندتان مکاتبه کرده و با معرفی خود، تقاضا کنید که اطلاعاتی مثل جدول برنامهها، نتیجهی امتحانات، نمرات و وقایع مخصوص را برای شما ارسال کنند. به فرزندتان بگویید که چنین درخواستی کردهاید. اگر در ارسال آن اطلاعات مشکلی وجود داشته باشد، مدرسه برای شما توضیح خواهد داد. مسلماً شما سزاوار دریافت این اطلاعات خواهید بود، به شرطی که قرار سرپرستی مشترک داشته باشید یا اینکه ولی و قیم قانونی بچه باشید، چون مسئولان مدرسه باید مراقب باشند که اطلاعات را به چه کسی میدهند. بنابراین ممکن است از شما خواسته شود که مدارکتان را ارائه دهید.
در قانون ایالتی [در آمریکا] «حقوق تحصیلی خانواده»، حریم مخصوصی برای خانواده ارائه شده که متضمن 32 فقره مادهی قانونی مخصوص برای والدین غیرسرپرست است. هر ایالت کلیهی مواد حقوقی فوق یا بخشی از آنها را تصویب کرده و پذیرفته است. اما همهی ایالات در این نکته توافق دارند که والد غیرسرپرست اجازه دارد از نمرات و سایر اطلاعات مربوط به مدرسهی فرزندش اطلاع حاصل کند. این مطلب کلیه مدارس خصوصی و عمومی و مدارس وابسته به کلیسا را نیز در برمیگیرد. دکتر کن لوئیز، مدیر خدمات ارزشیابی سرپرستی کودک در فیلادلفیا، معتقد است والدین غیرسرپرست را باید از قانون فوق مطلع کرد. او میگوید: «در همهی جنبههای زندگی یک کودک بعد از طلاق، همه چیز، اعم از خانه، کلیسا، دوستان و کلاً زندگی تغییر میکند، اما تنها محلی که ثابت و بدون تغییر باقی میماند مدرسه است. این قانون باعث میشود که مدرسه، عامل فعالی بین کودک و والد راه دور باشد.» میتوانید به انجمن (اولیا و مربیان) بپیوندید. شما میتوانید، و باید، از کلاس فرزندتان در طول ساعتهای درس بازدید کنید (با اعلام مقتضی قبلی به مقامات مدرسه). دفعهی بعد که با فرزندتان ملاقات میکنید، یک قرار با معلم یا ناظم مدرسهی او بگذارید تا بتوانید از یک بخش مهم از زندگی فرزندتان باخبر بشوید. کارکنان مدرسه نیز از توجه شما به فرزندتان آگاه شده و میتوانند در صورتی که به وجود شما احتیاج باشد، به شما خبر بدهند. (بگویید که به شما تلفن بزنند اما هزینه تماسها به حساب شما باشد). به کودک و سرپرست او توضیح دهید که میخواهید چنین کاری کنید و قصد خود را از آن بیان کنید. از فرزندتان بخواهید که همهی کارهای مدرسه مثل گزارشها، برگههای امتحانی و گواهینامهها را برای شما نگهداری کند. پاکتهایی را آماده سازید تا فرزندتان به سهولت بتواند مدارک یاد شده را برای شما ارسال کند. بگذارید بداند که به کارهای او علاقهمند هستید.
هاوارد عاشق نقاشی کردن بود و از این که فهمید دخترش به هنر علاقهمند است، خیلی خوشحال شد. به همین دلیل چند بسته تمبر و پاکت بزرگ برای او خرید تا بتواند نقاشیهایی را که در مدرسه کشیده بود برای او بفرستد. «تمام آنها را در سرتاسر خانهام آویزان کردم و وقتی او به دیدارم آمد، توانست ببیند که چقدر به کار او افتخار میکنم.»
به یاد داشته باشید که بچهها، در این سن، دوست دارند در قبال انجام کارهای خوب تشویق شوند و زحمتهایشان موردتوجه قرار گیرد. پس شما نیز به سهم خود تلاش کرده و به او بفهمانید که در مورد کارش چه احساسی دارید. هاوارد مخصوصاً نکاتی را که در مورد نقاشیهای دخترش میپسندید به او یادآور میشد. او در مورد طرز استفادهی دخترش از رنگ، یا تنوع موضوعات در نقاشی، اظهارنظر میکرد. وی متوجه قدرت موازنه و شناخت فضا در او شد. علاقهمندی هاوارد به کار هنری دخترش از راه دور موجب افزونی شوق او به هنر شد و وی از تشویق و قدردانی پدرش لذت میبرد.
آیا شما به پسرتان به خاطر گزارشی که تهیه کرده، افتخار کردهاید؟ گزارش او را بخوانید و در تماس تلفنی با پسرتان دربارهی آن تبادل نظر کنید. تا میتوانید خود را درگیر زندگی روزانهی فرزندتان کنید. زیرا به همان نسبت مطلب گفتنی در تلفن خواهید داشت و به همان نسبت قادر به پرسیدن سؤالهای اصولی از او خواهید بود. اگر پا را از این هم فراتر گذاشته و کتابی را که پسرتان از آن گزارش تهیه کرده، بخوانید او خواهد فهمید که چقدر برای او و کارش ارزش قائل هستید. ما در عصر رایانهها زندگی میکنیم و بیشتر مدارس و ادارات مجهز به مدلهای نسبتاً پیشرفتهای از آن هستند. بیشتر بچهها در استفاده از رایانه کاملاً مهارت دارند، طوری که میتوانند طرز کار با آنها را به شما نیز بیاموزند. آیا میتوانید با رایانه کار گرافیک (طراحی)انجام دهید؟ میشود به این ترتیب شکلهایی تهیه کرد. امروزه اگر رایانه شما مجهز به فاکس باشد، میتوانید با آن نامه نگاری کنید. از علائق در حال رشد فرزندتان برای توسعه سلیقههای خود استفاده کنید. بکوشید فرزندتان را با علائق و سرگرمیهای خود به هیجان آورید. شما میتوانید به اتفاق هم یک رابطهی راه دور مفید و پرثمر ایجاد کنید. از او بخواهید، گزارش کاملی از شرکت در کارهای مختلف مثل ورزشها، بازیها، موسیقی، کنسرت و دیگر امور مدرسه برایتان تهیه کند. بعد از دریافت هر گزارش، حتماً به طریق صحیح و مقتضی جوابگو باشید.
تماشای تلویزیون
به طور همزمان برنامههای تلویزیون را دنبال کنید. کشف کنید که برنامههای موردعلاقه او کدام است؛ سپس قرار بگذارید که غروب را همزمان در خانه باشید و ساعت شروع برنامه را با تلفن کنترل کنید. سپس یک بار هنگام پخش آگهی وسط برنامه و یک بار در آخر برنامه در مورد آن با هم بحث کنید. این قرار میتواند در صبح یک روز تعطیل نیز گذاشته شود؛ زیرا مکالمات تلفنی راه دور در آخر هفته ارزانتر است. برنامههای کارتون را هم در نظر داشته باشید. به هر حال میتوانید مکالمات کوتاهی داشته باشید.
ادامه دارد...
پینوشتها:
1.Elaine Radiss
2.منظور از والد محلی، والدی است که در محل زندگی کودک حضور داشته و کودک با وی زندگی میکند.
منبع مقاله :
گالپر کوهن، میریَم، (1391)، والدین راه دور، ترجمه وحید ایمن، تهران: همشهری، چاپ دوم