پرسش: منظور از مهدویت چیست؟
پاسخ: برای پاسخ لازم است در آغاز این واژه را از نظر لغوی مدنظر قرار دهیم و سپس ببینیم منظور از این کلمه یا به عبارت دیگر اصطلاح مهدویت چیست.
الف) تعریف مهدویت در لغت
مهدویت از نظر لغوی یا مصدر جعلی است و یا صفتی منسوب از مهدی است. یعنی؛ مهدویت، که یک کلمه عربی است و از واژه مهدی گرفته شده است؛ دو گونه استعمال می شود. یکی به صورت مصدر جعلی است با این توضیح این که هر وصفی که «یای» مشدد و «تا» (یّت) به آن اضافه شود، تبدیل به مصدر می شود مثل عالمیّت، حاکمیّت. مهدویت هم همان کلمه مهدی است که یای مشدد و تا به آن اضافه شده است و به صورت مصدر جعلی به کار می رود. یعنی مهدوی بودن.
کاربرد دیگر مهدویت به صورت نسبت و صفت منسوب است. در این حالت، «ی» آخر آن، مصدری نیست بلکه «یا»ی نسبت است و «ت» هم، تای تأنیث است که به صورت وصفی برای موصوف محذوف به کار می رود یعنی طریقه مهدویه یا نسبت مهدویه. بنابراین صفاتی نظیر حسنه، سیئه و خطیئه، صفاتی است که موصوفش محذوف یا فراموش شده است.
ب) مهدویت در اصطلاح
چنانکه گفتیم مهدویت دارای دو ساختار و دو نوع کاربرد است. اما اولین کاربرد (یعنی مهدی بودن) مطرح و ملحوظ نیست، آنچه معمولاً مطرح است، همان صفت نسبی است. یعنی؛ روش، مذهب، رفتار، فکر و عقیده ای که به مهدی انتساب داشته باشد. می توان گفت، این «ی» تقریباً معادل ایسمی است که در زبان های اروپایی به کار می رود. به انگلیسی نوشته می شود «Mahdism» یا «مهدیسم».
نکته دیگر این که برای انتساب، کمترین نسبت کافی است.وقتی می گوییم مهدویت طریقه ای منسوب به حضرت مهدی یا فکر و عقیده ای منسوب به ایشان است، ممکن است این انتساب از این جهت باشد که اصلاً محور آن فکر و شخص مهدی است که اعتقاد به او می شود مهدویت.
پس مهدویت یعنی معتقد بودن به وجود مهدی، گاهی نسبت، بیش از این حیثیت لحاظ می شود یعنی رفتار هم رفتار مهدی پسند باشد یا رفتاری باشد که از او اخذ و الهام گرفته شده باشد. بدین ترتیب فکر، طریقه و یا رفتاری که انتساب به حضرت مهدی داشته باشد را مهدویت یا مهدیسم یا مهدوی می گوییم.
البته منظور ما مهدی مشخص و مهدی خاصی است؛ یعنی حضرت مهدی محمد بن الحسن العسکری که در سحرگاه نیمه شعبان سال 255 هجری برابر با 869 میلادی در سامرا به دنیا آمد، او نهمین نسل از سبط کوچک پیامبر - حسین بن علی - بود. در پنج سالگی به امامت رسید و دارای دو غیبت کوتاه مدت و بلند مدت است. غیبت کوتاه او سال 329 پایان یافت و غیبت بلند مدت او از آن سال آغاز شده و هنوز ادامه دارد. (1) او همان است که با آمدن و ظهور خویش جهان را پر از عدل و داد می کند. بنابراین آنچه به ایشان انتساب دارد، مهدویت می شود.
برخی از اندیشمندان غربی نیز نگاه مسیحاباوری و موعودگرایی را نزدیک همین معنا گفته اند، مثلاً دایره المعارف دین در این باره می گوید: «اصطلاح مسیحا باوری بر نهضت، یا نظامی از عقاید و نظرات دلالت می کند که محور آن انتظار ظهور یک مسیح (برگرفته از واژه عبری مشیاح (mashiah)، یعنی "خود تدهین شده") است.» (2)
پی نوشت:
1. شیخ مفید، ارشاد، ص 346؛ شیخ کلینی، الکافی، ج 1، ص 514؛ شیخ طوسی، الغیبه، صص 143- 141.
2. دایره المعارف دین، ویراسته میرچا الیاده، ج 9 صص 469 تا 481، مدخل Messianism، چاپ شرکت انتشاراتی مک میلان نیویورک آمریکا در سال 1987، این مقاله توسط آقای بهروز جندقی برای فصلنامه انتظار، ش 6 و 7 ترجمه شده است.
منبع: پاسدار اسلام، شماره 349