ماهان شبکه ایرانیان

همنشینی با عرشیان

حس مادری را دریابیم

این واژه در بسیاری زبان‌ها حروف و طنین مشابهی دارد: مادَر، مادِر، مام، مامی، ام، آما، ایما، اوما، آمی، اومی، ایوما، مامان، ماتا، مائه و مِه. زبان‌شناسان معتقدند علت این شباهت آن است که واژه مادر برساخته یکی از نخستین صداهایی است که نوزاد بر زبان می‌آورد: ما.

حس مادری را دریابیم

اگر از ما بپرسند، زیباترین واژه هستی چیست، احتمالاً پاسخ بسیاری از ما «مادر» خواهد بود. «مادر» یک واژه و دنیایی از معناست، واژه‌ای که تداعی‌کننده عشق و عاطفه و محبت بی‌کران است، واژه‌ای چندحرفی که یکی از بهترین جلوه‌های مهر خداوند به بندگان است که در محبت بی‌دریغ مادر به فرزند نمایان می‌شود. جست‌وجوی معنای این واژه در قاموس هستی ما را به مفاهیم بلندی همچون عشق، فداکاری و بخشش می‌رساند. جالب آنکه این واژه در بسیاری زبان‌ها حروف و طنین مشابهی دارد: مادَر، مادِر، مام، مامی، ام، آما، ایما، اوما، آمی، اومی، ایوما، مامان، ماتا، مائه و مِه. زبان‌شناسان معتقدند علت این شباهت آن است که واژه مادر برساخته یکی از نخستین صداهایی است که نوزاد بر زبان می‌آورد: ما.

همه ما، چه مرد باشیم و چه زن و در صورت زن‌بودن، تجربه مادری داشته باشیم یا نه، تصویر و خاطره‌ای از مادر در ذهن داریم که ما را به دنیای پررمزوراز مادری نزدیک می‌کند، گرچه فهم کامل این ویژگی ناب هستی، یعنی مادری، که حکمت الهی و طبیعت بشری آن را فقط به زنان بخشیده است، برای بسیاری از ما، به ویژه مردان، ممکن نیست.

یکی از دیالوگ‌های کوبنده فیلم «بازمانده»، ساخته سیف‌الله داد، از زبان صفیه، مادر دکتر سعید عوده، خطاب به شوهرش، رشید عوده، این بود: «به نظر من، یک اشکال بزرگ در کار دنیا هست. وقتی ما زن‌ها بچه را در شکم خود بزرگ می‌کنیم، وقتی با درد و رنج او را به دنیا می‌آوریم، شیر می‌دهیم و بزرگ می‌کنیم، شما مردها فقط تماشا می‌کنید. از سر بیکاری سیاست می‌بافید و تجارت می‌کنید. اگر این اشکال نبود دنیا بدون شک بهشت می‌شد.»

گیریم که درک کامل تجربه مادری برای همه ممکن نباشد، تأمل در ابعاد و اوصاف این پدیده ناب که ناممکن نیست.

اسطوره مادر

بشر از دیرباز به نقش ویژه و یگانه مادر و مادرانگی در هستی پی برده و آن را تکریم کرده است. در فرهنگ‌های کهن و اساطیری، حضور ایزد بانوان، یعنی خدایانی از جنس زن، بسیار مشهود است. همچنین، باور به مادر، خدایانی که مظهر مهرورزی و زایش بودند. نکته جالب آن است که در بسیاری از آیین‌های کهن، از جمله در آیین زرتشت، از زن و زمین به عنوان دو مظهر زایش و رویش ستایش شده است. این تشابه و اشتراک میان زن و زمین موجب رواج تعابیری چون سرزمین مادری، مام میهن، مادر طبیعت و زبان مادری در زبان‌ها و فرهنگ‌های گوناگون شده است. زمین به عنوان منشأ موجودات زنده و زن به عنوان منشأ استمرار نسل بشر روی زمین همواره تقدیس شده‌اند. پیدایی نظام‌های مادرسالاری و مادرشاهی در ادوار قدیم نیز بی‌ارتباط با این باور تقدس‌آمیز به زن و مادر نبوده است. ادیان الهی هم تأکیدی فراوان بر اهمیت جایگاه مادر در نظام هستی دارند و پیروان خود را به رعایت حقوق والدین، خصوصاً مادر فرمان داده‌اند.

بازگشت به دنیای پیشامدرن و دعوت همه زنان به خانه‌داری چارهٔ کار نیست؛ چرا که نه ممکن است و نه مطلوب. چارهٔ کار، ساماندهی امور زنان شاغل به گونه‌ای است که ایفای نقش مقدس مادری برای‌شان آسان‌تر شود. این بر عهده مدیریت کلان جامعه است که در سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های اجتماعی، اهمیت شأن و منزلت مادران را در نظر آورد؛ به گونه‌ای که زنان شاغل با کم‌ترین دغدغه، قادر به ایفای نقش مادری در کنار نقش اجتماعی خویش باشند و یکی را فدای دیگری نکنند. [تئو نی چینگ، نماینده مجلس مالزی که در همراهی با حرکت نماینده مجلس ایتالیا و برای مطرح‌کردن وضعیت مادران شاغل، فرزندش را با خود به مجلس آورده.]
سرّ مادرانگی

توجه به این نکته که دستور نیکی‌کردن به پدر و مادر در قرآن بلافاصله پس از فرمان به پرستش خدای یگانه آمده است (اسراء 23) و نیز این نکته که خداوند در بیان حق پدرومادر بر فرزند، اشاره به دشواری‌های مادر در دوران بارداری و وضع‌حمل و شیردادن می‌کند (احقاف 15؛ لقمان 14) حکایت از جایگاه والای مادر در بینش اسلامی دارد. بی‌سبب نیست که پیامبر اکرم، صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، بهشت را زیر پای مادران دانسته است (میزان الحکمه، ج10، ص712)، همچنانکه امام سجاد، علیه‌السلام، نیز در بیان حق مادر در «رساله حقوق» پس از یادآوری دشواری‌های جانکاه مادر در دوران بارداری و شیردهی، تصریح می‌کند که انسان جز با امداد و توفیق الهی، قادر به ادای شکر نسبت به حق مادر خویش نیست (تحف‌العقول، ص 299).

این آموزه‌های بصیرت‌بخش به خوبی قدر و منزلت مادر در نگاه الهی را نشان می‌دهد. کریستیان بوبن، نویسنده معنویت‌گرای معاصر فرانسوی، معتقد است که «مادران بار خدا را بر دوش دارند… پدربودن ایفای نقش پدری است، [ولی] مادربودن رازی مطلق است. سری است که با هیچ چیز درنمی‌آمیزد.» (رفیق اعلی، ترجمه پیروز سیار، انتشارات طرح نو، 1381، ص 23). آیا این راز همان تجربه بی‌بدیل مشارکت در خلقت الهی نیست که مادران بهتر آن را درمی‌یابند؟ آیا این راز همان محبت بی‌دریغ و عشق بی‌پایان مادر به فرزند نیست که جلوه‌ای از رحمت و بخشش بی‌انتهای خداوند به بندگان است؟ مگر نه اینکه در کتاب مقدس در تأکید بر اینکه خداوند بندگان خود را فراموش نمی‌کند، از همین تمثیل، یعنی رابطه مهرآمیز مادر و فرزند، استفاده شده است؟ «آیا یک زن می‌تواند نوزاد شیرخواره خود را از یاد ببرد؟ یا یک مادر عاشق فرزند در شکم خویش را فراموش کند؟ حتی این‌ها هم فراموش کنند، من هرگز تو را از یاد نخواهم برد.» (صحیفه اشعیاء نبی، باب 49، آیات 15 و 16).

آیا سر مادرانگی همان نقش عاطفی و مهرورزانه زنان و مادران در زندگی نیست که دنیای خشن مردانه عمیقاً نیازمند آن است؟ به راستی، تصور دنیای بدون زن و مادر هولناک نمی‌نماید؟ آیا این نکته که پیامبر اسلام، صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، زن و عطر و نماز را سه محبوب دنیوی خود نامید، نشان از اشتراک باطنی زن (مادر) با معنویت و شادمانی ندارد؟ همان حس مادرانه‌ای که به تعبیر کریستیان بوبن حافظ نهاد همه چیز است و بدون آن هیچ شادی‌ای  برای بشر قابل تصور نیست؟ (رفیق اعلی، ص 24) به راستی، چرا پیامبر اکرم، صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم، دختر خود، یعنی حضرت زهرا، سلام‌الله‌علیها، را همچون مادر خویش تلقی کرده و او را «ام ابیها» (مادر پدرش) نامید؟ راز این تعبیر به ظاهر تناقض‌آمیز چیست؟ چگونه عواطف دختر به پدر می‌تواند همسان عاطفه مادربزرگش به پدرش باشد؟ آیا جز این است که اساساً سرشت زنان با حس مادرانگی آمیخته است؟ به یاد بیاوریم توصیف دل‌انگیزی را که یکی از قهرمانان داستان «روی ماه خداوند را ببوس» (مصطفی مستور، نشر مرکز، 1383، ص 78) از قول مادربزرگش می‌آورد: «عزیز می‌گه مردها هر قدر هم که بزرگ بشن و باسواد بشن و پولدار بشن، اما باز هم مثل بچه‌ها هستند. زود قهر می‌کنند، زود پشیمان میشن و زود هم آشتی می‌کنند. ممکنه جلوی زن‌ها چیزی نگن، اما تنها که شدند شروع می‌کنند به بغض‌کردن. میگه به همین خاطره که کسی گریه مردها رو نمی‌بینه. عزیز می‌گه زن‌ها هر قدر هم که کوچیک باشند اما مادرند. پناه مردها هستند. حتی دختر کوچولوها پناه باباهاشون هستند.» آیا اسرار دیگری در این حکمت الهی، یعنی حس مادری، نهفته نیست؟

زوال مادری

حال بازگردیم به دنیای معاصر و ببینیم که مناسبات جهان مدرن چه تأثیری بر مفهوم و مصداق مادری بر جای نهاده است. واقعیت آن است که تحولات جدید جهان بر تمامی عرصه‌های فردی و اجتماعی تأثیر گذاشته و مناسبات پیشین را تغییر داده است. گسترش شهرنشینی و افزایش حضور زنان در عرصه‌های مختلف اجتماعی، اعم از آموزش و اشتغال و مدیریت، ایفای نقش مادری را دشوارتر کرده است. روشن است که امروزه مادرشدن برای زن شاغل بسیار دشوارتر از مادرشدن زن خانه‌دار است؛ بنابراین، زنان شاغل ناگزیرند که به شیوه‌ای کاملاً سنجیده تجربه مادری را از سر بگذرانند تا در وضعیت شغلی‌شان خلل کم‌تری وارد شود. درست به همین علت است که رابطه مادر و فرزندی شکل طبیعی خود را از دست داده و بسیاری از وظایف مادری مثل شیردادن و مراقبت، بر عهدهٔ دیگران، اطرافیان و مهد کودک، نهاده شده که خود می‌تواند آثاری منفی بر تربیت اولیه کودک بر جای نهد.

روشن است که بازگشت به دنیای پیشامدرن و دعوت همه زنان به خانه‌داری چارهٔ کار نیست؛ چرا که نه ممکن است و نه مطلوب. چارهٔ کار، ساماندهی امور زنان شاغل به گونه‌ای است که ایفای نقش مقدس مادری برای‌شان آسان‌تر شود.

این بر عهده مدیریت کلان جامعه است که در سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های اجتماعی، اهمیت شأن و منزلت مادران را در نظر آورد؛ به گونه‌ای که زنان شاغل با کم‌ترین دغدغه، قادر به ایفای نقش مادری در کنار نقش اجتماعی خویش باشند و یکی را فدای دیگری نکنند.

اما این همه ماجرا نیست. جهان معاصر با پدیده‌های شگفت‌آورتری هم روبه‌روست که آثار منفی آن بر موضوع مادری انکارناپذیر است؛ برای مثال، افزایش تمایلات فردگرایانه و استقلال‌طلبانه در میان برخی از زنان، حتی متأهل و نیز رشد گرایش‌های افراطی فمینیستی که درصدد بازتعریف هویت زنانه منهای نقش مادری است، سبب شده که پاره‌ای از زنان به ایفای نقش مادری بی‌میل شوند و هویت فردی و اجتماعی خود را، بدون این مفهوم، به دست آورند؛ در نتیجه، تعجبی ندارد که ببینیم امروزه برخی از زنان تمایل به ازدواج نداشته باشند یا در صورت ازدواج علاقه‌ای به بچه‌دارشدن نشان ندهند و حتی در صورت قبول این موضوع، از ایفای تمام و کمال نقش مادری، مثل شیردادن و نگهداری نوزاد، سر باز زنند تا خللی در برنامه‌ها و اولویت‌های‌شان در زندگی پدید نیاید. جای نگرانی است که فرزندان مادرانی از این قبیل که از ابتدا با محرومیت از مهر مادری رشد می‌کنند، در آینده دچار اختلالات روانی و رفتاری متعددی شوند.

درباره این گرایش که آثار آن به تدریج در جامعه خودمان نیز در حال گسترش است. باید هشیار بود که مبادا سوءتفسیر از مفاهیم صحیحی مثل استقلال زنان یا استیفای حقوق زنان موجب زوال تدریج مفهوم زیبا و مصداق دل‌انگیز مادری در جامعه شود. به خاطر داشته باشیم که تحولات عینی و ذهنی جامعهٔ بشری اگر برای اعتلای ارزش‌های اصیل زندگی نباشد، بسا که سیر طبیعی زندگی بشر را برهم‌زند و او را از وضعیت آرمانی دورتر کند. آیا صحنه‌ای زیباتر از مادری که فرزندش را در آغوش گرفته و نوازشش می‌کند به خاطر دارید؟ حال، آیا تأسف نمی‌خورید که ببینید مادری به جای آنکه مهربانانه دست کودک نوپای خود را بگیرد و صبورانه با او گام‌به‌گام پیش رود ریسمانی شبیه قلاده به او بسته باشد و طفل نوپا را به دنبال خود بکشاند؟ آیا نباید نگران گسترش چنین رفتارهای سرد و عاری از عاطفه‌ای میان مادران و فرزندان در جامعه بود و آن را تهدیدی علیه مفهوم مقدس مادری دانست؟ بازگردیم به کلام تأمل‌برانگیز کریستیان بوبن در مورد تقدس مادران. «هیچ تقدسی عظیم‌تر از تقدس مادرانی نیست که شستن کهنه‌ها و گرم‌کردن فرنی و حمام‌کردن کودک آنان را از رمق انداخته است. مردان دنیا را در دست دارند و مادران جاودانگی را که آن خود دنیا را و مردان را [در دست دارد].»(رفیق علی، ص 24). بهراسیم از روزگاری که جلوه‌های زیبای مادرانگی را که پرتویی از رحمت بی‌کران الهی است، فقط در افسانه‌ها و روایت‌های کهن بجوییم.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان