در سال 1996 اپل حال و روز خوبی نداشت، اوضاع فروش کامپیوترهای مک چندان چنگی به دل نمی زد و خبری هم از گجت های دیگر آنها نبود (آیپاد در سال 2001 معرفی شد). اگرچه استیو جابز در سال 1997 به این کمپانی بازگشت، اما آنها به دنبال راهی برای کسب درآمد از طریق نام اپل بودند.
در این بازه حساس، ایده ای هیجان انگیز و آینده نگرانه به ذهن سران اپل رسید: «کافه اپل».
این مرکز هیچ شباهتی به اپل استورهای امروزی نداشت و در واقع طراحی آن نیز توسط اپل صورت نمی گرفت. مشتریان در کافه اپل می توانستند با استفاده از کامپیوترهای ساخت این کمپانی، غذا و نوشیدنی سفارش دهند یا با افراد دیگر به صورت ویدیویی گفتگو کنند.
جالب است بدانید این محیط هالیوودی با کامپیوترها و لامپ های نئون و طراحی تخیلی، از ذهن یکی از استعدادهای سابق دیزنی بیرون آمده بود. «تونی کریستوفر» که در سال 1980 «گروه سرگرمی لندمارک» را بنیان نهاد، در ساخت فضاهایی با تِم خاص تبحر داشت. از جمله پروژه های موفق او می توان فروشگاه «گرند کانال شاپس» در لاس وگاس یا پارک تفریحی «بازگشت به آینده» برای استودیوی یونیورسال را نام برد.
کریستوفر در مصاحبه اخیرش آن روزها را در روند توسعه «کافه اپل» به یاد می آورد و اگرچه اپل سریعاً پروژه را به دست فراموشی سپرد، اما استورهای امروزی از دل آن بیرون آمدند (تصاویری که در این نوشته می بینید، طرح های اصلی این پروژه هستند که برای نخستین بار در فضای وب منتشر می گردند).
کافه مجازی جابز
کریستوفر می گوید اپل در ابتدا نمی دانست چه چیزی از لندمارک می خواهد، اما نخستین جرقه های اپل استور در ذهن استیو جابز در همینجا زده شد:
به خاطر تجربیات موفقی که داشتیم، اپل با ما تماس گرفت. در آن زمان هر شرکتی که می خواست پروژه ای منحصر به فرد را در حوزه خرده فروشی به اجرا درآورد، به سمت ما می آمد. استیو جابز را برای اولین بار در جریان این برنامه ملاقات کردیم؛ او شخصاً تیمی را برای این کار تشکیل داده بود.
جابز به دنبال روشی برای برقراری ارتباط بین مشتریان و محصولات اپل بود، چیزی که این کمپانی را برای مصرف کننده ملموس تر نماید.
نیازی نبود که ما به مقر اپل برویم، چون آنها تیمی را در شرکت ما تشکیل داده بودند. آنها همگی لباس های مخصوص با نشان «کافه اپل» داشتند، و در واقع انگار ما بودیم که باید به تیم آنها ملحق می شدیم.
به عقیده کریستوفر، ایده کافه مجازی در بیست سال قبل کاملاً انقلابی محسوب می شد:
آنها در ابتدا نمی دانستند چه می خواهند. به درستی یادم نمی آید آیا ایده کافه توسط آنها مطرح شد، یا ما آن را پیشنهاد دادیم. به من حق بدهید، داستان مربوط به 20 سال قبل است!
به هر حال، روش کار ما به همین صورت بود؛ کارفرما به سراغمان می آمد و می گفت «نمی دانیم چه می خواهیم، فقط دوست داریم با مشتری هایمان ارتباط برقرار کنیم» و ما هم مثلاً در جواب می گفتیم «چه خوب! پس برویم و یک کافه اپل بسازیم!»
این پروژه نخستین کافه-رستوران مجازی/تکنولوژیک در جهان به شمار می رفت، و در زمانی که افراد زیادی به کامپیوتر دسترسی نداشتند، می توانست جذابیت فوق العاده ای داشته باشد. در سال 1998 کافه اپل، ایده ای انقلابی بود.
طراحی مخفیانه
سبک طراحی لندمارک برای کافه، تقریباً معادل «دیزنی لند» برای حوزه کامپیوتر (البته با در نظر گرفتن دهه 90 میلادی) بود: بازی های کامپیوتری، ارتباط صوتی و تصویری از راه دور، و فضایی آینده نگرانه:
پروژه کاملاً مخفیانه پیش می رفت، چون می دانید که آن روزها هنوز اپل استوری وجود نداشت، و اگر می خواستید کامپیوتر بخرید باید به صورت آنلاین یا از طریق فروشگاه های محصولات کامپیوتری اقدام می کردید.
در کافه پس از نشستن روی صندلی، می توانستید از کامپیوتر اپل روی میز استفاده کنید که چندین برنامه در آن وجود داشت. یکی از آنها برای سفارش غذا بود، البته پرسنل انسانی هم در کافه حضور داشتند، اما می خواستیم سفارش از طریق کامپیوتر انجام شود.
با استفاده از کامپیوتر اپل می توانستید بازی های ویدیویی انجام دهید، و فکر می کنم قابلیت دسترسی به عناوین مختلف فیلم نیز در آن وجود داشت.
کریستوفر افزود:
در طراحی داخلی از تکنولوژی های جدیدی استفاده کردیم و حدود شش ماه برای آن زمان گذاشتیم، چون می خواستیم محیطی مدرن و آینده نگرانه را خلق کنیم، چیزی که با تمام تجربیات قبلیمان فرق داشت. ما در پروژه های قبلی دائماً با قلعه ها و دایناسورها سر و کار داشتیم، اما این بار مجبور شدیم از افراد آینده نگر و مطلع نسبت به تکنولوژی های روز استفاده کنیم.
در واقع درک ما از شرایط بدین صورت بود که با کامپیوتر، به عنوان فناوری آینده ساز روبرو هستیم، نه با موضوعی تاریخی، و «کافه اپل» باید به خوبی این موضوع را به نمایش می گذاشت.
چه بر سر کافه اپل آمد؟
به طور قطع نمی توان گفت چه عاملی باعث از بین رفتن ایده «کافه اپل» شد. کریستوفر می گوید «هدف اولیه این بود که نخستین کافه را افتتاح کنیم، و سپس همین طرح را در سرتاسر ایالات متحده و دنیا پیاده سازی نماییم» اما پروژه متوقف شد:
همه چیز زیر نظر استیو جابز بود. او از طرح اولیه ما خوشش آمد اما پروژه را متوقف ساخت، زیرا ایده اپل استور به ذهنش رسیده بود، و چند سال بعد اولین فروشگاه اختصاصی را افتتاح کرد.
داستان «کافه اپل» با اینکه چندان طولانی نیست، اما مرور آن برای من بسیار جالب است، زیر اپل امروزی با آن زمان خیلی تفاوت دارد. آنها در سال 1997 فقط کامپیوتر می ساختند، اما همواره دوست داشتند محصولی را تولید کنند که به دست همه برسد.
البته در کتاب «تحول اپل» اشاره شده که ایده پردازی اولیه برای تأسیس کافه متعلق به اپل نبوده و شرکت دیگری به نام «گروه سرمایه گذاری مگا بایت» با همکاری گروه لندمارک، قصد داشت با کسب مجوز از نام اپل برای احداث این مراکز استفاده نماید.
با این حال همان طور که کریستوفر توضیح داد، «کافه اپل» به عنوان بخش خرده فروشی این کمپانی نیز فعالیت می کرد، یعنی در این مراکز می توانستید کامپیوترهای اپل را خریداری کنید و از مشاوره های تخصصی کارشناسان حوزه تکنولوژی بهره مند گردید.
بنابراین می توان گفت ایده «کافه اپل» هیچگاه از بین نرفت و بعدها در قالب «اپل استور» رنگ واقعیت به خود گرفت: یکی از موفق ترین فروشگاه های زنجیره ای خرده فروشی در جهان با طراحی مدرن، میزهای متعدد برای تجربه استفاده از دیوایس های مختلف، و «جنیوس بار» برای صحبت با متخصصین.