شهروندان در زندگی روزمره با دریافتی که از احساس امنیت خود دارند، حد و مرزهای رفتاری خویش را در جامعه مشخص میکنند و زمانی که نوعی احساس ناامنی در جامعه شکل بگیرد، این احساس به دنبال خود موجی دارد که ممکن است به سایر عرصههای زندگی اجتماعی فرد نفوذ کند.
امنیت و احساس امنیت، اگرچه میتوانند دوروی یک سکه باشند، مباحث جداگانهای را شامل میشوند. اگر امنیت را دارای دو بعد عینی و ذهنی در نظر گیریم، بعد عینی آن امری با شاخصهای ملموس، قابل درک و بررسی است؛ در حالی که بعد ذهنی آن، بهعنوان رفتاری که جامعه از خود بروز میدهد، بروندادی از احساس افراد است که بیشتر برآمده از وضعیت موجود میباشد. بحث امنیت ممکن است بر اساس مناطق جغرافیایی متفاوت باشد و به نوعی محدود به فضا باشد، اما امروزه با گسترش سرعت نشر اخبار، احساس امنیت محدود به مکان نیست؛ برای مثال، انتشار خبر اسیدپاشی در یک استان ممکن است احساس امنیت شهروندان در سایر نقاط کشور را تحت تأثیر قرار دهد. البته از این نباید غافل بود که شرایط محیطی و ملموس امنیت در تشدید یا کاهش احساس نقش به سزایی خواهد داشت؛ چراکه واکنشهای فرد در جامعه بستگی به میزان دریافت و ادراک او از امنیت دارد.
در مجموع میتوان گفت، با در نظر داشتن این موضوع که همواره میزانی از عدم امنیت در جامعه وجود دارد، آنچه اهمیت دارد، نه تنها امنیت بلکه به طور افزونتر، «احساس امنیت» است. این درک فرد از امنیت محیط پیرامون است که به او این امکان را میدهد که بتواند بدون دغدغه و نگرانی به توسعه و رشد استعدادهای خود بپردازد. چرا که آنچه رفتار را بیش از همه تحت تاثیر قرار میدهد عنصر «ناخودآگاه» است.
طبق نتایج به دست آمده از نظرسنجی ایسپا در آذر 94 که از شهروندان ایرانی پرسیده است «آیا برای اینکه در شب به تنهایی قدم بزنید احساس امنیت میکنید؟»، 45.3درصد پاسخگویان این احساس امنیت را داشتهاند و احساس امنیت ساکنین تهران 39.6درصد بوده است. در سال 93 نیز ایسپا این سؤال از ساکنین تهران پرسیده شده است که 36.2 درصد پاسخگویان به این سوال پاسخ مثبت دادهاند. احساس امنیت برای قدمزدن در شب از سوالاتی است که گالوپ روند آنرا در نظرسنجیهای خود بررسی میکند. طبق آخرین گزارش منتشر شده از این مرکز که برگرفته از نظرسنجی سال 2015، از 134هزارنفر در 133کشور میباشد، 64درصد پاسخگویان اعلام کردهاند، برای قدمزدن در شب در حوالی محل سکونتشان احساس امنیت دارند. اگرچه این میزان احساس امنیت در کشورهای مختلف متفاوت بوده است، اگر با نگاهی مسامحهآمیز میانگین احساس امنیت جهانی را 64 از 100 بدانیم، ایران فاصله زیادی با این میانگین دارد. در این نظرسنجی که ایران جزء جامعه آماری آن نبوده است، سنگاپور با 92درصد بالاترین احساس امنیت و ونزوئلا با 14درصد کمترین احساس امنیت را داشته است. در سال 2008 نیز لگاتیوم درصد احساس امنیت ایرانیان برای قدمزدن در شب را 56.1درصد و میانگین جهانی را 61.9درصد اعلام کرده است.
جدا از فاصله میزان احساس امنیت ایرانیان در شب با میانگین جهانی، مسئله مهمتر فاصله زیاد این احساس امنیت بین دو گروه زنان و مردان در کشور میباشد. 59درصد مردان اعلام کردهاند، برای قدمزدن در شب در حوالی محل سکونتشان احساس امنیت دارند؛ در حالی که این میزان بین زنان 32.2درصد بوده است، چیزی نزدیک به نیمی از احساس امنیت مردان. نکته دیگری که در دادههای ایسپا شاهد هستیم این است که احساس ناامنی بین تمامی زنان تقریبا به یک میزان است؛ به بیان دیگر شاهد تفاوت در احساس امنیت زنان با گروههای سنی، تحصیلی، تأهل و شغلی متفاوت نیستیم. دریافتی که زنان از کنترلهای اجتماعی رسمی و غیررسمی، فضاهای بیدفاع شهری، تجربهٔ قربانیشدن یا اطلاعات منتشرشده در رسانهها میگیرند، فارغ از طبقهبندیهای زیستی و اجتماعی برای آنها یک چیز را به ارمغان دارد و آن احساس ناامنی است.
در نظرسنجیای که موسسه گالوپ در سال 2011 داشته است نیز شاهد کمتربودن احساس امنیت زنان به نسبت مردان بوده است؛ البته در این پژوهش ایران جزء کشورهای نمونه نبوده، اما در گزارش ارائهشده، کشور نیوزلند با تفاوت 35درصدی دارای بالاترین تفاوت احساس امنیت بین دو جنس است. این تفاوت در ایران 26.8درصد بوده است. با لحاظ این فاصله در احساس امنیت، میتوان ایران را در ردیف کشورهایی آورد که شکاف بالایی در احساس امنیت زنان و مردان دارد.
از آنجا که امروزه زنان همپای مردان به کار و فعالیت پرداخته و بیشتر وقتشان را در خارج از خانه میگذرانند، احساس امنیت زنان مقولهای است که امکان حضور بیدغدغهٔ زنان را در عرصههای کار و فعالیت آماده میکند و با این آمار میتوان گفت فضای شهری از یک سو و احساسی که زنان بر اساس وضعیت موجود و شنیدهها و تجربیاتشان دارند از سویی دیگر، به اندازهٔ کافی برای آنان امن نیست. تقریباً از هر 10زن ایرانی 7نفر برای قدمزدن در اطراف محل سکونتشان در شب احساس امنیت نمیکنند.
در پایان باید گفت، امنیت فیزیکی زنان و آرامشی که احساس امنیت برای حضور در شهر به آنان میدهد، پیشنیازی اساسی برای توانمندسازی این قشر است. از سویی دیگر، احساس امنیت عنصری سرایتکننده است. بدین معنی که احساس امنیت یا عدم امنیت در یک بخش از زندگی، عرصههای دیگر زندگی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد یا در کنشهای متقابل افراد به دیگر اقشار و یا بخشهای جامعه سرایت میکند؛ بنابراین برای سیاستگذارانی که توسعه و نیز رفاه شهروندان را دنبال میکنند توجه به بعد ذهنی امنیت، یعنی احساس امنیت، ضروری به نظر میرسد. اختصاص منابع بیشتر به تحقیق و تعقیب احساس امنیت زنان و شناسایی عوامل تأثیرگذار و برنامهریزی جهت مدیریت آنها، میتواند مزایای اجتماعی گستردهای داشته باشد.