هفته نامه صدا - سیرآنوش موسوی: در ابتدای راه انقلاب اسلامی هر منصبی که ریاستش به قدری اقتدار آمیخته با قاطعیت نیاز داشت- از حاکمی شرع گرفته تا سرپرستی کمیته مبارزه با مواد مخدر و سرکوبی غائله کردستان- به محمدصادق صادقی خلخالی سپرده می شد. خلخالی بعد از انتصابش از سوی امام خمینی به عنوان اولین حاکم شرع دادگاه های انقلاب، بسیاری از سران رژیم پهلوی را به جوخه اعدام سپرد و این گونه به ظن انقلابیون، انقلاب را از شر آنها خلاص کرد. اما اقدامات او در آن زمان چندان از سوی نهضت آزادی مورد تایید قرار نگرفت.
هاشم صباغیان، وزیر کشور دولت موقت، بر این باور بوده است که اقدامات خلخالی در ابتدای راه به انقلاب لطمه وارد کرد. اگر وی بدون تشکیل دادگاه، بسیاری از سران حکومت پهلوی را اعدام نمی کرد چهره محبوب تری نزد مردم می شد اما وی خاطره خوشی از خود در اذهان عمومی باقی نگذاشت. به همین دلیل وقتی خلخالی در اواخر عمر خود اظهار ندامت کرد مردم و هیچ گروه سیاسی آن را نپذیرفت و در نهایت در انزوای سیاسی از دنیا رفت.
در ابتدا منش اخلاقی محمدصادق خلخالی را برای ما توصیف کنید. به نظر شما خلقیات اخلاقی وی با منش سیاسی اش متفاوت بود؟
آقای خلخالی از اردبیل برای تحصیل علوم دینی به قم آمد و در حوزه علمیه قم دوره های مقدماتی خارج فقه را گذراند. اما تحصیل علوم دینی چندان برای او جذاب نبود به همین دلیل از ادامه آن منصرف شد و به حلقه نزدیکان امام خمینی در قم پیوست.
من برای توصیف منش و شخصیت اخلاقی خلخالی به نقلی که در بین هم حجره ای هایش بسیار شایع بود استناد می کنم. به نظر من این خاطره بسیار شنیدنی است و از زوایای مختلف خلقیات وی را برای ما شرح می دهد. خلخالی پیش از پذیرش منصب در جمهوری اسلامی، با افرادی که به ظن او متخلف بودند به شدت برخورد می کرد. هم حجره ای های وی نقل می کنند روزی خلخالی بدون اینکه در حجره خود را ببندد غذایش را در اتاق گذاشت و از اتاق خارج شد. وقتی به اتاق خود بازگشت مشاهده کرد که گربه خوراک او را خورده است. خلخالی بسیار از دست گربه عصبانی شد و گربه را به دار زد و به قول خود جسد گربه را برای عبرت دیگر گربه ها چند روز بر سر در اتاقش آویزان کرد.
واکنش خلخالی نسبت به گربه ها بعدها نقل زبان ها شد که خلخالی از گربه خاطی هم نمی گذرد. اما با کمی تعقل می توان به این نتیجه رسید که گربه بنا به غریزه چنین کرده است و آویزان کردن آن برای عبرت دیگر گربه ها معنایی ندارد.
خلخالی بعد از یپروزی انقلاب اسلامی از سوی امام خمینی به عنوان حاکم شرع دادگاه های انقلاب انتخاب شد. به نظر شما عملکرد خلخالی در این مقام تا چه میزان در تثبیت انقلاب موثر بود؟
در دو وجه مجزا می توان عملکرد خلخالی را در انقلاب مورد بررسی قرار داد. به نظر من از یک سو اقدامات وی برای حذف مخالفان انقلاب مثبت بود، چرا که باعث شد انقلاب دیگر با تهدید آنها مواجه نباشد اما از سوی دیگر برخی اقدامات خودسرانه وی در حذف مخالفان، انقلاب را با چالش های عمیقی مواجه کرد.
من به یاد دارم که دولت موقت هیئتی را برای بررسی حوادث کردستان تعیین کرد تا آنها مشکلات کردستان را حل و فصل کنند. این هیئت متشکل از فروهر، من (به عنوان وزیر کشور)، مهندس سحابی (به عنوان رییس سازمان برنامه و بودجه)، یک نماینده نظامی (که ابتدا دکتر چمران معرفی شد اما وی به دلایلی از همکاری با ما منصرف شد و به جای خود تیمساز فلاحیان را فرستاد) و آقای اشراقی (که از سوی امام خمینی انتخاب شده بود) به سوی کردستان رفتیم.
پیش از اعزام این هیئت، خلخالی برای سرکوبی غائله کردستان به آنجا رفته بود. در بدو ورود ما به کردستان، با شیون و ناله یک زن مواجه شدیم او فریاد می زد چرا دستور قتل شوهر من را دادید؟ شوهر آن زن جزو خوانین کرد بود و علاوه بر این، توانایی راه رفتن نداشت و از دو پا فلج بود. متاسفانه اعدام یک مرد فلج دستاویزی برای گروه های چپ شد تا از آن به نفع خود استفاده کنند.
گروه های مخالف انقلاب با انتشار عکس این مرد در بین مردم خواستند آنها را نسبت به انقلاب و مردم بدبین کنند و به این ذهنیت در جامعه دامن بزنند که انقلابیون رادیکال از یک معلول هم نمی گذرند. دستور قتل این مرد را خلخالی صادر کرد. به نظر من همین اقدامات خودسرانه وی در اعدام ها لطمه های جبران ناپذیری به بدنه انقلاب وارد کرد و باعث شد تا حدودی اعتماد مردم به حاکمیت و وجهه سیاسی انقلاب خدشه دار شود.
خلخالی با چه رویکردی دادگاه های انلاب را مدیریت می کرد؟ آیا خط مشی وی به عنوان حاکم شرع از سوی سایر انقلابیون مورد تایید بود؟
سیاستی که خلخالی برای اداره دادگاه های شرع در پیش گرفته بود چندان مورد تایید سایر انقلابیون- از جمله مرحوم بهشتی- نبود. وی انتقادهای زیادی نسبت به عملکرد خلخالی از خود نشان داد و تلاش زیادی کرد تا مانع او شود.
خلخالی در سال 60 در مقطع زمانی کوتاهی سرپرست کمیته مبارزه با مواد مخدر نیز شد. شاید برای شما جالب باشد که بدانید رویکرد وی در برخورد با متخلفان مواد مخدر نیز بسیار تند و آمیخته با خشونت بود. به یاد دارم که عده ای از مجرمان را که گویا مواد مخدر جا به جا کرده بودند به زندان قصر آوردند. خلخالی بدون این که در جریان جرایم این افراد قرار بگیرد حکم آنها را صادر کرد و عده ای را به ضربه شلاق و عده ای دیگر را به اعدام محکوم کرد.
درواقع من می خواهم با نقل این خاطره به شما بگویم که خلخالی در رای هایش و برخورد با مجرمان چندان به قوانین اسلامی پایبند نبود.
بدون تردید دولت موقت و نهضت آزادی مخالف این برخوردهای تند در کشور بودند. واکنش آنها در برابر اقدامات به اصطلاح شما خودسرانه خلخالی چه بود؟
چندین بار گروهی از هیات دولت به خدمت امام خمینی در قم رفتیم و از عملکرد تند و آمیخته با خشونت خلخالی شکایت کردیم. مهندس بازرگان معقتد بود که اقدامات تند خلخالی به انقلاب آسیب وارد کرده است و باید مانع وی شد.
گزارش های مرکر هیات دولت به امام خمینی باعث شد که امام دستور بدهند بدون محاکمه حق اعدام هیچ کسی را ندارید مگر خاندان پهلوی. خاندان پهلوی از دید امام خمینی عبارت بودند از: برادران، خواهران، همسر و فرزندان حمدرضا شاه. سایر وابستگان به خاندان پهلوی نباید بدون محاکمه اعدام شوند و رای علیه آنها صادر شود. بعد از اینکه مهندس بازرگان این دستور را از امام گرفت در جمع خبرنگاران حاضر شد که خلخالی با دقت بیشتری رای های خود را صادر و اجرا کند.
کدام اعدام انقلابی خلخالی بیش از همه در محافل سیاسی آن زمان با مخالفت مواجه شد؟
متاسفانه هنوز آمار دقیقی از تعداد اعدام های اول انقلاب در دست نیست چرا که آمار این اعدام ها در هیچ جایی ثبت نمی شد و غالبا بدون بازجویی فرد خاطی انجام می شدند.
اما محاکمه ای که بیش از همه خبرساز شد محاکمه امرعباس هویدا بود. به نظر من باید این محاکه را از سایر اعدام ها جدا کنیم. هویدا از سوی نیروهای انقلابی دستگیر شد و توسط هادوی دادستان انقلاب- که از سوی رهبر انقلاب منصوب شده بود- بازجویی شد. وی اطلاعات قابل توجهی در این بازجویی ها به دست آورده بود.
در یکی از دیدارهای هیئت دولت با امام خمینی، عده ای در محل اقامت امام تجمع کردند و شعار می دادند: «هویدا اعدام باید گردد». این شعار باعث شد که امام سرنوشت هویدا را از دولت موقت جویا شود، چرا که امام معتقد بود زنده بودن هویدا برای انقلاب دردسرهای زیادی ایجاد کرده است اما مهندس بازرگان در پاسخ به امام گفت به این شعارها گوش ندهید؛ در حال حاضر هویدا زیر نظر هادوی بازجویی می شود. اجازه بدهید که این بازجویی ها ادامه داشته باشد، چرا که می توانیم از اعترافات هویدا از میزان اموالی که محمدرضا شاه در کشورهای خارجی دارد آگاهی به دست بیاوریم و با توجه به دادگاه بین المللی لاهه این اموال را به نفع ملت ایران به کشور بازگردانی. از این رو بازجویی هویدا با همین رویکرد ادامه یافت.
اعدام هویدا با مخالفت های جدی دولت موقت و اعضای نهضت آزادی مواجه شد، چرا که دیگر این فرصت از انقلاب گرفته شد که به واسطه اطلاعات هویدا اموال ملت ایران بازگردانده شود.
روند واکشن های تند در برابر مخالفان انقلاب تا کجا ادامه پیدا کرد؟
اعدام ها باعث شد که خلخالی در اول انقلاب شهرت قابل توجهی کسب کند به نظر من میل برای تداوم این شهرت انگیزه ای شد تا او به اعدام های به اصطلاح انقلابی خود ادامه بدهد.
اما خلخالی در زمان حیات خود از بسیاری از اقدامات خود اظهار ندامت کرد. وی در یکی از مراسم نهضت آزادی که در قم برگزار می شد شرکت کرد و در حضور مهندس بازرگان و سایر اعضای نهضت آزادی ابراز پشیمانی کرد و از مردم حلالیت طلبید و بیان کرد که نباید برخی اعدامات را بدون محاکمه انجام می داد.
به نظر شما چرا ابراز ندامت خلخالی چندان مورد پذیرش گروه های سیاسی قرار نگرفت؟
ابراز پشیمانی خلخالی مورد پذیرش مردم و دیگر گروه های سیاسی قرار نگرفت، چون اعدام ها و خشونت های وی در اول انقبال در خاطره مردم همچنان باقی مانده بود و به سادگی از ذهن آنها پاک نمی شد.
حتی امام خمینی هم نسبت به گزارش های عملکرد خلخالی حساس شده بود و دیگر مانند ابتدای انقلاب از وی دفاع نمی کرد. کم کم وی به حاشیه رانده شد و کمتر گروه سیاسی از او برای سخنرانی در جلسات خود دعوت می کردند و این گونه با آرام شدن فضای انقلاب زمان قدرت تفکراتی مانند خلخلالی به انتها رسید.
اما برخی از تئوریسین های سیاسی بر این باورند که هر انقلابی در ابتدای پیروزی، برای ثبت خود نیازمند عکس العمل تند و آمیخته با خشونت است. انقلاب ایران نیز از این قاعده مستثنی نبود و برای ادامه حیات خود به افرادی مانند خلخالی نیاز داشت.
من و سایر اعضای نهضت آزادی موافق برخوردهای تند در انقلاب نبودیم. مهندس بازرگان معتقد به دموکراسی و حرکت های آرام و بدون تعجیل بود، از این رو هیچگاه با عکس العمل های تند برخی از انقلابیون که خواستار تغییرات ریشه ای بودند همراه نشد.
اعضای نهضت آزادی به خصوص مرحوم بازرگان اعتقاد داشت که برخوردهای تند افرادی مانند خلخالی انقلاب را از مسیر خود منحرف کرد. در مدت 9 ماهی که نضهت آزادی در بیشتر بخش های دولت موقت مسئولیت اداره کشور را برعهده داشت ماسعی کردیم همین رویکرد را دنبال کنیم و به هیچ عنوان با شعارهای تند موافب و همراه نبودیم و تلاش می کردیم در برابر این افراد ایستادگی کنیم.
به نظر شما اگر دولت موقت با انقلابیون که موافق اقدامات تند و انقلابی بودند همراهی می کرد باز مجبور به استعفا می شد؟
هیچ گروه یا فردی دولت موقت را مجبور به استعفا نکرد. این دولت با اراده خود تصمیم به استعفا گرفت. بازرگان چندین بار تقاضای استعفای خود را نزد امام خمینی برد اما هر بار اما از پذیرش آن سر باز زد. لیکن هنگامی که برخی از نیروهای تندرو انقلابی سفارت آمریکا را تسخیر کردند دیگر چاره ای جز استعفا پیش روی دولت موقت نبود و امام نیز در نهایت خواست ما را پذیرفت.
علاوه بر برخوردهای تند برخی انقلابیون، متاسفانه در آن زمان مراکز تصمیم گیری در کشور بسیار متعدد بود. همین مسئله باعث شد که دولت موقت نتواند آن گونه که می خواهد کشور را اداره کند. هر گروهی که قدرت داشت تصمیم مجزایی برای خود می گرفت و آن را اجرا می کرد. به عنوان مثال شورای انقلاب و کمیته ها هر کدام به صورت مجزا تصمیم می گرفتند و اجازه نمی دادند که دولت موقت برای سامان دادن به شرایط ایران بعد از انقلاب با اقتدار وارد شود.
در آخر تحلیل خود را از عملکرد خلخالی ارائه بدهید؟
من در مجموع عملکرد خلخالی را در انقلاب مثبت نمی بینم. به نظر من نقاط ضعف وی به مراتب نسبت به نقاط قوتش بیشتر بود. واکنش های تند افرادی نظیراو باعث شد که چهره انقلابیون در مجامع بین المللی خدشه دار شود. اگر خلخالی برای برخی از اعدام ها دادگاه تشکیل می داد و بدون محاکمه حکم اعدام صادر نمی کرد شاید این گونه در انزوای سیاسی نمی مرد و امکان اعتماد دوباره مردم و گروه های سیاسی برای او وجود داشت.
انقلابیون طالب برخوردهای تند بودند
محمدصادق کوشکی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران: حواشی زیادی پیرامون شخصیت محمدصادق صادقی خلخالی شکل گرفته است؛ همین حواشی باعث شد دور از نگاه محققانه خلقیات ایشان مورد بررسی قرار بگیرد.
برخی با تحلیل عوامانه خلخالی را سمبل قاطعیت در انقلاب اسلامی می دانند و اذعان می دارند اگر خلخالی در حال حاضر زنده بود بسیاری از مفسدان اقتصادی را اعدام می کرد و اجازه نمی داد که افراد مفسد در جامعه محلی از اعراب داشته باشند. اما در برابر این تفکر عده ای دیگر خلخالی را نماد و اسطوره خشونت در ابتدای انقلاب معرفی می کنند که باعث قتل صدها نفر شد.
اما به نظر من این دو دیدگاه محققانه نیست. لازم است برای فهم عملکرد خلخالی زمانه ای که وی در آن زیست کرد را درک کنیم. در واقع فضای زیست یک شخصیت در درک علل فعالیت های آن فرد بسیار موثر است. پس از دید من مهم تراز نقد و یا تقدیر شخصیت خلخالی، باید فضایی که خلخالی در آن زیست می کرد را مورد بررسی قرار بدهیم. با یک بررسی اجمالی متوجه می شویم که مشی خلخالی به عنوان حاکم شرع با مشی وی به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی بسیار متفاوتاست.
به نظر من مهم ترین برهه زندگی سیاسی خلخالی 2 سال اول پیروزی انقلاب اسلامی بود در ین 2 سال هنوز انقلاب ساختار سیاسی و قضایی منسجمی نداشت و از سوی ضد انقلاب ها از جمله سلطنت طلبان و برخی دیگر از گروه های معاند تهدید می شد. خواست و اراده عمومی جامعه در ان زمان این بود که باید حکومت انقلابی برخی از چهره های وابسته به نظام پهلوی را که در آن مقطع به عنوان چهره های فاسد و خون ریز شناخته می شدند مجازات و یا اعدام کند و این چنین جامعه و انقلاب را در برابر خطرات احتمالی آنها ایمن سازد.
در چنین فضایی شخصیتی به نام خلخالی معنا پیدا کرد. یعنی اگر این امکان وجود داشت که در هفته هایابتدای انقلاب مردم درباره اقدامات وی نظرخواهی کنند بدون تردید اکثریت مردم ایران با اقدامات او موافق بودند و خلخالی را همراهی می کردند. البته این سخن به معنی درست یا غلط بودن اقدامات او نیست بلکه تلاشی است برای درک زمانه ای که خلخالی در آن به عنوان حاکم شرع وابستگان خاندان پهلوی را مجازات می کرد.
یکی دیگر از اقدامات خلخالی که باعث شد برخی روشنفکران در برابر آن از خود موضع نشان بدهند تخریب مقبره رضاخان بود. من نمی خواهم درباره درستی یا نادرستی این اقدام نظری بدهم. تمام سخن من این است که اقدامات خلخالی و سایر انقلابیون را باید در بستر سیاسی آن زمان درک و تحلیل کنیم. اگر آن فضا درک شود بدون تردید تایید وی با سهولت بیشتری همراه خواهدبود.
اما متاسفانه بسیاری از تحلیل گران سیاسی در تحلیل خود از این نکته غافل می شوند و عملکرد وی را فارغ از این فضا قضاوت می کنند. همان گونه که اشاره کردم قضاوت های این چنینی تحت تاثیر تصورات عامیانه ای است که نسبت به ایشان شکل گرفته است.
خلخالی دستور اعدام چهره هایی مانند نصیری، پاکروان و مقدم- از چهره های اصلی ساواک در دهه های 40 تا 50 شمسی- را صادر کرد. این افراد در بین مردم بسیار منفور بودند و اعدام آنها نه تنها با مخالفت مردم مواجه نشد بلکه نمایشگر مجازات منصفانه و عادلان نیز بود؛ مجازات افرادی که سال های سال سازمان مخوف ساواک را اداره می کردند.
همچنین مجازات چهره های درجه یک حکومت پهلوی مانند برخی وزرا از جمله هویدا در مردم ایجاد آرامش کرد که در نهایت مجرمان سزای اعمال خود را دیدند. اعدام تعدادی از چهره های نظامیان در اصفهان و تهران مانند سپهبد رحیمی، بدره ای، ناجی و امثال آنها با منطق انقلابی آن روز مطابقت می کرد.
مدافعان عملکرد خلخالی بر این باورند اگر دادگاه های انقلابی خلخالی نبود امکان این که چهره های وابسته به حکومت پهلوی کودتایی علیه انقلاب طراحی کنند بسیار محتمل بود و اقدامات خلخالی در ابتدای انقلاب را سیاستی برای حفاظت از امنیت انقلاب و نظام جمهوری اسلامی معرفی می کنند.
طبیی است در روزهای اول انقلاب سیستم قضایی پختگی امروز را نداشت. شاید اگر وابستگان به حکومت پهلوی امروز محاکمه می شدند چنین رای هایی علیه آنها صادر نمی شد اما فراموش نکنیم مرحوم خلخالی در سال 58 چنین احکامی را صادر کرد. طبیعی است که برخی از رای های او انقلابی باشند.
اما چهره خلخالی به عنوان نماینده مجلس شورای اسلامی در دهه 60 بسیار با چهره او زمانی که حاکم شرع بود، متفاوت بود و در مجلس وجه سیاسی او بیشتر نمود پیدا کرد. در مجلس تنش اصلی بین نیروهای انقلاب و نهضت آزادی بود اما در مجلس دوم انشعابی بین نیروهای انقلاب ایجاد شد و مجموع روحانیون مبارز از جامعه روحانیت جدا شد و از همان ابتدای این دودستگی گرایش مرحوم خلخالی به سمت مجمع روحانیون بود و اتصال ایشان تا آخرین روزهای حیات ادامه داشت.
اما تمایل وی به مجمع روحانیون مبارز نتوانست در سال های آخر عمر او را به عنوان یک فعال سیاسی در کشور مطرح کند. شاید دلیل این بود که خلخالی تمایل داشت بیشتر در کسوت یک فعال حوزوی و یک مجتهد به مسائل سیاسی ورود کند.
هم نوایی خلخالی با جناح چپ تا آخرین روزهای زندگی اش ادامه داشت اما هرچه که از عمر ایشان می گذتش وی بیشتر در سیاست به حاشیه رانده می شد؛ تا جایی این روند ادامه پیدا کرد که در سال های آخ عمر بسیاری از مردم یا او را نمی شناختند و یا او را فراموش کرده بودند؛ البته عملکرد خلخالی در دادگاه شرع در ماه های نخست بعد از پیروزی انقلاب در اذهان بسیاری از مردم نقش بسته است.
اما این که چرا ج ناح اصلاح طلب وی را در حلقه خود نپذیرفت سوالی است که باید به آن پاسخ داد. به نظر من این جناح برای بقای خود به چهره های جدید نیاز داشت و ایشان را برازنده جناح خود نمی دیدند. به همین دلیل از پذیرش وی در جناح خود سر باز زدند.